کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

چه کسی منشاء خلقت انسان بود، آدم یا حوا؟ ایزدی‌ها


مکه ایزدیها، سفری به لالش
ژیار گل

با هادی دوبانی، فعال ایزدی. او می گوید که ایزدیها بر این باورند که زمین از لالش آغاز شد.

بسیاری از همسایگان مسلمان، آنان را یزیدی، پیروان یزید پسر معاویه می دانند. برخی دیگر آنان را شیطان پرست، باوری که منجر به کشته شدن هزاران تن از آنان در طول تاریخ شده است. اما این گروه از مردم که اکثرا درعراق زندگی می کنند خود را ایزدی می خوانند و می گویند نه یزیدی هستند، نه شیطان پرست. مسیحیان و مسلمانان می گویند فرشته مقدس ایزدیها ملک طاووس از فرمان خدا در اطاعت از آدم سر پیچی کرد، اما ایزدیها می گویند حرکت او اولین قدم برای مبارزه با برده داری از بدو خلقت بشر بوده است .

چندی پیش به عبادتگاه ایزدیها در 60 کیلومتری شمال غرب شهر موصل عراق سفر کردم. می خواستم از نزدیک با این آئین کهن آشنا شوم. زمان کودکی چیزهای بد زیادی در باره "شیطان پرستان" شنیده بودم. مانند بسیاری از همسایگان ایزدیها، من این شانس را نداشتم تا از نزدیک با این مردم آشنا شوم. بعد از 2 ساعت رانندگی از شهر اربیل مرکز کردستان عراق و عبور از جاده های پر پیچ و خم، در عمق دره ای در دامنه کوهها به لالش، مقدسترین پرستشگاه گاه ایزدیها رسیدم.

در لالش فقط خادمان و روحانیون این آئین زندگی می کنند. اما پیروان ایزدی از سراسر منطقه هر روزه به زیارت اماکن مقدس می آیند. در همان ابتدای ورود، زائران کفشهایشان را به احترام در می آوردند و با پای برهنه به طرف اماکن مقدس در قلب کوه می رفتند.

در بدو ورود ما، هادی دوبانی یکی از فعالان ایزدی راهنمای ما شد. آقای دوبانی گفت، " ما ایزدیهای معتقدیم که زمین، زندگی خود را از اینجا، لالش، نقطه ای که من و تو ایستاده ایم، آغاز کرد."

هادی دوبانی شعری را به زبان ایزدیها برایم خواند، زبان آنان کردی کرمانجی است که کلماتی از آن بسیار آشنا است. "پادشاه و هه ر اختیاره، سیرین هر چهار کناره، لالش سکنین، گوتی ئه وه حق واره." در فارسی یعنی پادشاه، یا همان خدای بزرگ صاحب اختیار، هفت فرشته را به چهار گوشه جهان فرستاد، پس از بازگشت از شرق، شمال، جنوب و غرب زمین آنان لالش را بهترین مکان برای آغاز زمین دانستند. پس از طوفانی بزرگ، اولین جایی که پدید آمد لالش بود. به همین جهت در آئین ایزدی لالش مقدسترین مکان برای عبادت است.



همچون زرتشتی ها آتش در آئین آیزدی مقدس است. هر چهارشنبه شمعها را روشن می کنند. بر این باورند که ملک طاووس در روز چهارشنبه به زمین آمد.



آیا ملک طاووس؛ فرشته مقدس ایزدیها همان ابلیس است؟

از دوران کودکیم به یاد دارم در مناطقی از کردستان که اکثرا مسلمان هستند پوسترهای در خانه های مردم نصب بود که عکسی از پرنده طاووس بود. بعد ها فهمیدم این تمثال از آئین ایزدی در میان مسلمانان کرد به جای مانده است. زیرا ایزدیها می گویند ملک طلووس به شکل پرنده طاووس در چهارشنبه نیسان هر سال به زمین باز می گردد.

با فقیر هه جی یکی از محقیقین ایزدی ساکن موصل عراق که برای زیارت به لالش آمده بود گفتگو کردم. او گفت ایزدیها باور دارند که هنگام آفرینش زمین، پادشاه بزرگ "پروردگار" هفت فرشته را برای نگهبانی زمین فرستاد. مهمترین این فرشتگان، ملک طاووس بود. پروردگار به فرشتگان فرمان داد که از زمین خاک بیاورند تا آدم را از آن بسازد. بعد پروردگار با نفس خود به آدم جان بخشید. او به فرشتگان فرمان داد تا در مقابل آدم تعظیم کنند. تنها فرشته ای که نا فرمانی کرد، ملک طاووس بود. آفریدگار از او پرسید چرا اطاعت نکردید؟ او گفت من از جنس نور تو هستم در حالی که آدم از جنس خاک است، من چگونه از آفریده دیگر اطاعت کنم؟. مسیحیان و مسلمان ملک طاووس را به دلیل این نافرمانی او را همان ابلیس شیطان می دانند.

ایزدیها بر این باورند ملک طاووس هر ساله در آخرین چهارشنبه ماه نیسان "مارس-آوریل" به زمین باز می گردد.، این روزی است که پروردگارملک طاووس را از "روناهی" نور خود خلق کرد. آنان باور دارند درخواست اطاعت از آدم، آزمایشی برای ملک طاووس بود. چون آفریدگار می توانست او را به صورتی خلق کند که از آدم اطاعت کند. اما به ملک طاووس گزینه انتخاب داد. این روز سال نو آنان است و هر ساله آن را با سرودهای مذهبی و رقص و آواز جشن می گیرند.

سمیر خالد شرو پیر مردی 87 ساله بود که از ابتدای تولدش در لالش زندگی کرده است. او فقیه ایزدی است و خرقه ای به تن داشت که از نیاکانش به ارث رسیده بود. او می گفت عمر این لباس صدها سال است. سمیر خالد گفت،" بد و خوب در اندیشه و فکر انسانهاست. و این انسان است که بین خوب و بد یکی را انتخاب می کند". وقتی در باره شیطان پرسیدم، اصلا خوشش نیامد. زیرا ایزدیها معتقدند شیطانی وجود ندارد. البته خیلی ها به غلط آنان را شیطان پرست می دانند. سمیر خالد گفت، " هفتاد و دو بار حاکمان منطقه با هدف از بین بردن ما به این منطقه حمله کرده اند. خیلی از ما را کشتند." به همین جهت جمعیت ما به چیزی بین 350 تا 400 هزار نفر کاهش یافته است. بسیاری از آنان عراق را ترک و به کشورهای غربی پناهنده شدند.

تمام چراغهای لالش با روعن زیتون روشن نگه داشته می شوند. در زیر زمین پرستشگاه دهها کوزه قدیمی پر از روغن زیتون نگه داری می شوند. گفته می شود عمر این کوزه ها به به 3000 سال می رسد.



دو شخصیت مهم در آئین ایزدی ملک طاووس و شیخ هادی است. "کیتیب جلوه" کتاب روشنایی، گفته می شود کلمات ملک طاووس است که از آسمان به زمین نازل شد. کتاب مقدس آنان "کیتیبی ره ش"" همان کتاب سیاه است که امروز در موزه ای در بریتانیا است. گفته می شود تاریخ ایزدیها به 2000 سال پیش از میلاد مسیح بر می گردد.

مقبره شیخ هادی، یکی از مقدس‌ترین اماکن برای ایزدیهاست. شیخ هادی در قرن 12 می زیسته است. ایزدیها معتقدند که شیخ هادی و ملک طاووس از یک روح هستند. او دربهشت با آدم زندگی کرده و همچنین وقتی که شاه نمرود ابراهیم را در آتش انداخت، آنجا حضور داشته است.

فقیر هه جی مرا به داخل مقبره شیخ هادی راهنمایی کرد. مار سیاهی بردیوار کنار در ورودی مقبره حک شده بود. این مار مرا به یاد دوران کودکی خودم انداخت که بارها مادرم که خود مسلمان بود به ما می گفت کشتن مار سیاه گناه است. فقیر هه جی گفت، " مار سیاه در آئین ما مظهر صلح است، مار سیاه هیچ وقت انسان را نمی گزد ونماد خوبی است." در آئین میترایی نیز مار سیاه جایگاه خوبی داشته و نمایی از مدار خورشید و ماه برای آنان بود.

همچنین "کانی سپید" یا همان "آب زمزم" در کنار مقبره شیخ هادی قرار دارد. هادی دوبان گفت این چشمه در زمان طوفان پیش از طوفان نوح وجود داشته است. دو چشمه وجود دارد، که یکی برای غسل تعمید (همچون مسیحیان) پسرها و دیگری برای غسل دختر ها استفاده می شود. بعد از به جا آوردن غسل تعمید، آنان ایزدی می شوند. اگر پسر و دختر در یک جا غسل شوند، آنان برادر و خواهر خواهند شد. غسل تعمید واجب است و ختنه پسران توصیه می شود اما واجب نیست.

چه کسی منشاء خلقت انسان بود، آدم یا حوا؟

ایزدیها کرد هستند، اما با کردهای غیر ایزدی ازدواج نمی کنند. اگر کسی با غیر ایزدی ازدواج کند او از جامعه ایزدیها طرد خواهد شد. کسی هم نمی تواند به دین ایزدی بپیوندد. آنان خود را تنها فرزندان حقیقی آدم می دانند.

کسی نمی تواند به مذهب ایزدی بگرود، چون آنان معتقدند ایزدیها فرزندان حقیقی آدم هستند. ایزدیهای بر این باورند برای اثبات این ادعا که آدم منشاء خلقت آنها ست نه حوا. تخم آدم و حوا را جداگانه در دو کوزه کاشتند و آن را مهر و موم کردند. بعد از مدتی وقتی که کوزه حاوی تخم حوا را باز کردند ، پر از حشره و موجودات زشت بود. اما کوزه آدم حاوی پسری خوشتیپ بود. این جوان دوست داشتنی را "پسر رشد کوزه" می نامند، که با حوری ازدواج کرد و این دو به نیاکان ایزدیها تبدیل شدند.

در یک اطاق ساده با باب چاووش، مردی با لباسهای سفید و ریش بلند دیدار کردم. به نظر می رسید او مردی بین 40 تا 50 سال باشد. اما باب چاووش 35 سال داشت و از سن 16 سالگی به لالش کوچ کرده بود. باب چاووش در حقیقت همان آواز خوان در فارسی است. وظیفه اصلی باب چاووش سرودن سرودها و دعاهای مذهبی است. همچون کشیشهای کاتولیک، باب چاووش هیچگاه ازدواج نمی کند.



نیایش ایزدیها

ایزدیها دو بار در روز رو به خورشید ایستاده برای ملک طاووس نیایش می کنند. چهارشنبه برای آنان روز مقدسی است و در غروب چراغهای عبادتگاه را روشن می کنند. این شمعها با روغن زیتون روشن نگه داشته می شوند. در ماه دسامبر نیز سه روز روزه می گیرند.

مراسم مذهبی سالانه

در اگوست هر سال مردم 6 روز مراسم زیارت مرقد شیخ هادی را به جا می آورند. مهمترین اتفاق این همچون هندوهای هندوستان مراسم غسل در رودخانه است و تمثال ملک طاووس شسته می شود. در این روز در صفوف منظم با سرود و موسیقی به رقص و پایکوبی می پردازند. این مراسم توسط روحانیون رهبری می شود. یکی دیگر از مراسمها، روشن کردن 100 شمع بر مرقد شیخ هادی است. اما بخشهای مهمی از مراسم توسط افراد خارج از جامعه خودشان هرگزدیده نشده است.



ازدواج

ایزدیها با افراد خارج از آئین خودشان ازدواج نمی کنند؛ حتی با کردهای همزبان درمنطقه. آنها بر این باورند که آنان تنها فرزندان آدم هستند. کسانی که با غیر ایزدی ازدواج کنند طرد و از خانواده و جامعه رانده می شوند.

بالاترین مقام روحانی در آئین ایزدی بابا شیخ است. او در شهر کوچک شیخان زندگی می کند و فقط روزهای مذهبی برای اجرای راه و رسم آئینی به لالش می رود. بابا شیخ همچنین سالی دو بار در زمستان و تابستان به لالش می رود و آنجا هر بار برای مدت چهل روز ریاضت می کشد و آئین ایزدی را به مردم می آموزد.

در محوطه ورودی مقبره شیخ هادی در کنار درختی کهن، هادی دوبانی نقطه ای را به من نشان داد و گفت هر ایزدی که بمیرد روحش به اینجا باز می گردد و قبل از ورود به درگاه، محاسبه می شود. مرده ها فورا در مقبره های مخروطی در حالت دستان ضربدر بر روی سینه دفن می شوند. یعنی این علامتی است برای رفتن به بهشت، در آئین ایزدی جهنم وجود ندارد، چون که ملک طاووس در طول هفت هزار سال هفت کوزه را از اشکهایش پر کرد. با این اشکها او آتش جهنم را خاموش کرد. آنان می گویند روحهای بد که به بهشت نمی روند در عالم سرگردان خواهند شد و سر انجام گم و محو می شوند.

هنگامی که در این معبد راه می رفتم و به داستانها و باورهای این مردم گوش می دادم، مرا به یاد بسیاری از باورهای که در کودکی از والدینم شنیده بودم انداخت. مثالی دیگر ریختن آب داغ بر روی زمین بود. هر وقت مادرم این کار را می کرد، می گفت "بسم الله". او باور داشت که در زمین جن وجود دارد. جالب این بود که ایزدیها پیروانشان از تف کردن و ریختن آب داغ بر زمین منع کرده اند و می گویند در زمین ارواح زندگی می کند.

کریستین آلیسون استاد دانشگاه اکستر انگلیستان، 18 سال در باره آئین ایزدی تحقیق کرده و کتابی در باره آنان منتشر کرده است. او می گوید اهل حق ها که در مناطقی از کرمانشاه که بشتردر کرند غرب زندگی می کنند باورهایشان شباهت زیادی به ایزدیها دارد. اما در ایران از ترس آزار و اذیت بسیاری از آنان باور خود را آشکار نمی کنند. او می گوید به نظر می رسد "ایزدی" آئین کردهای باستان بوده است. چونکه مراسم و دستور العمل ایزدی برای کردها که به صورت عشیره ای زندگی می کرده اند بسیار سازگار بوده است.

پس از پایان سفرم به لالش آرزو می کردم که زودتر با این مردم از نزدیک آشنا شده بودم، مردمانی ساده و صادق در باورهایشان. در طول سفرهایم به خاورمیانه و هند بارها به زیارت معبدگاه های هندو، یهودی، مسیحی، مسلمانان، رزتشتی، و خانقاه های دراویش رفته ام و یا با روحانیون این آئین ها گفتگو کرده ام. آئین ایزدی به طور وضوح شاید بتوان گفت که یکی از تاثیر پذیرترین آئینهای قرن حاضر باشد. آئین ایزدی ترکیبی از آئینهای میترای، زرتشتی، یهودیت، مسیحیت، اسلام و صوفی گری است. در طول تاریخ کهن ایزدیها، آنان بارها به خاطر باورهایشان مورد هجوم و اذیت و آزار واقع شده اند. در بیشتر موارد با جان خود و فرزندانشان بهای سنگینی برای اعتقادتشان دادند.

گفته می شود در طول تاریخ اکثر اختلافات و جنگها در اثر سوء تفاهم بوده است. شاید اگر ما تلاش کرده بودیم آنان را بیشتر بشناسیم، در می یافتیم که وجوه اشتراکمان از لحاظ فرهنگی و آئینی بیشتر از اختلافهایمان است

ناردن بۆ تۆڕه‌کۆمه‌ڵاییه‌تیه‌کان