کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

دیدگاه ملاصدرا در مورد حقیقت روح و نفس



آنچه براى اهل نظر از فلاسفه اسلامى ثابت‏شده، اين است كه غير از اعضاء و جوارح و ابدان مادى، امر ديگرى در باطن انسانها است كه منشا احساسات و ادراكات و تعقلات و حركات و سكنات و فعل و انفعالات ارادى و غيرآنها مى‏باشد و آن همان نفس ناطقه و جان و روان آدمى است.
و اين امر نيز مسلم است كه منشا ادراكات و تعقلات و احساسات و آثار و خواص ديگر در تمام موجودات يكسان نيست و نيز واضح است كه هر يك از موجودات را آثار خاصى است كه موجب امتياز آنها از يكديگر است. از اينرو نفس ناطقه كه روح انسانى است، از نظر فلاسفه مجزا و غير از روح حيوانى است و غير از قلب است زيرا قلب و روح حيوانى نوعى از اجسام و اجرام‏اند و با فساد بدن از بين مى‏روند و آنچه باقى مى‏ماند، روح انسانى و نفس ناطقه است.

ملا صدرا (1) معتقد است كه روح علوى سماوى از عالم امر است و روح حيوانى بشرى از عالم خلق است و محل روح علوى و روح حيوانى جسمانى بوده، حامل قواى حس و حركت است (2) . عبارت ايشان در اسفار ج‏4، ص 78 به نقل از كتاب فرهنگ معارف اسلامى به قرار زير است:

«ان الروح العلوى السماوى من عالم الامر و الروح الحيوانى البشرى من عالم الخلق و هو محل الروح العلوى و مورده و اما الروح الحيوانى جسم لطيف حامل لقوى الحس و الحركة و هذا الروح لساير الحيوانات و منه يفيض قوى الحواس و سكن روح العلوى الى الروح الحيوانى و صيره نفسا و يتكون من سكون الروح الى النفس و القلب و اعنى بهذا، القلب اللطيفة التى محلها المضغة اللحمية فالمضغة اللحمية من عالم الخلق و هذه اللطيفة من عالم الامر».

مرحوم ملا صدرا در عين حال كه ميان نفس ناطقه كه روح انسانى است، با روح حيوانى و قلب و غير از اينها فرق و امتياز گذارده است و لكن آن نوع تفكيك و جدائى كه فلاسفه ديگر قائل شده‏اند، قبول ندارد و مى‏گويد:
«روح علوى سماوى از عالم امر است و روح حيوانى بشرى از عالم خلق بوده، محل روح علوى است اما روح حيوانى، جسم لطيف بوده، حامل قواى حس و حركت است و اين روح در ساير حيوانات هم منبع فيضان قواى خاص است و روح علوى در روح حيوانى ساكن شده، آن را متطور به نفس مى‏كند و اين نفس از سكون روح به نفس و قلب تحقق پيدا مى‏كند و مراد از قلب همان قلب لطيفى است كه محل آن همان قلب گوشتى موجود در بدن انسانى است كه از عالم خلق است و آن قلب لطيف از عالم امر است‏».

ملا صدرا معتقد است كه خداى تعالى به قدرت خود جرم لطيف روحانى خاصى را آفريد كه به نام روح نفسانى و حيوانى و طبيعى ما خوانده مى‏شود به تفاوت درجات آن در لطافت و اين روح منبع تمام انفعالات و احساسات جسمانى از آلام و لذات و غير آنها است و آنچه انسان را از ساير حيوانات جدا و ممتاز مى‏كند، نفس مدركه كليات است كه نفس ناطقه و در مرتبت كمال، عقل گويند.

مرحوم ملا صدرا نيز مثل ساير فلاسفه قائل به سه امر است:
قلب، روح بخارى، نفس يا روح مجرد و روح حيوانى مركب روح بخارى است و منشا حيات و حس و حركت است و در تمام حيوانات هست و در تمام اعضاء بدن حيوانها وجود دارد و روح بخارى مركب از نفس است كه منشا ادراكات كليه و واسطه براى تعلق نفس ناطقه با بدن انسانها است و در نتيجه روح انسانى امر لطيفى است كه دليل علم و ادراك انسان مى‏باشد (3) . بعضى روح را، نفس ناطقه مى‏نامند و آن دو را مترادف گرفته‏اند (4) و برخى ديگر مى‏گويند: روح محل اوصاف حميده است و نفس محل اوصاف ذميمه (5) . و برخى مى‏گويند: «روح عبارت از جبرئيل است چنانكه نقل از معصوم شده كه فرموده است: «الروح ملك من ملائكة الله‏» (6) .
و برخى ديگر مى‏گويند:
«روح جوهر مخلوقى است كه الطف مخلوقات است (7) . و بعضى ديگر روح و حيات را يكى دانند» ( 8 )