بحث از پدیده های جادوگری می تواند بی انتها باشد,زیرا اگر دامنه ی بحث ونتایج موردانتظار از ان محدود نباشد,تمام مسائل علمی وفلسفی وفرضیات وهر انچه به حیات مربوط می شود وارد بحث خواهد گردید.اهل مطالعه,محققان واهل فن از دشواریهای خاصی که در راه ابراز نظروموضع گیری در مورد جادوگری وپدیده های مشابه وجود دارد؛بخوبی اگاه هستند. بغرنج بودن بحث در پدیده های جادوگری یکی از عمده ترین علل اظهار نظرهای یک جانبه وافراطی از جانب اشخاصی است که بهر دلیلی بخود اجازه ی ابرازنظر داده اند. این ابراز نظرها عمدتاً معطوف به انکار و باطل شمردن هر واقعیت وتأ ثیر خارجی تحت عنوان جادوگری یا عناوین است.اینان به گمان اینکه پرچمداران علم ومبارزه با جها لت و خرافات هستند،همانقدر خود فریبی کردند که جادوگران یا مدعیان جادوگری سنتی و حرفه ای .
جادوگران و طالع بینان حرفه ای کسانی بودند که خود فریبی ودیگر فریبی به درجات متفاوت پایه های دانش را شکل می داد.
زیرا تأ مین معیشت برای ایشان در درجه ی اول اهمیت قرار داشت ودانش انها همیشه برایشان از درجه ی دوم یاچندم اهمیت برخوردار بود وخود اگاهانه یا نا خوداگاهانه برای کسب وبدست اوردن انچه که در درجه ی اول اهمیت قرار داشت،براحتی جنبه های را که از درجه ی چندم ازاهمیت برخوردار بودند(واز جمله صدق وکذب در کارشان)تحریف می کردندافرادی که در عصر حاضر به کتمان پدیده های جادوگرانه می پردازند،نیزعملکردی مشابه دارنی وبرای اینکه حق شان محفوظ وافکاری که خود را به ان چسبنده اند مقبول بنظر اید، به توجیه وانکار دست می زنند وبدین ترتیب سهمی مساوی با مدعیان حرفه ای جادوگری ،در گمگشتگی افراد کنجکاو بر عهده می گیرند برای اینکه مقدمه را کوتاه و خلاصه نمایم انچه را فکر می کنم لازم است مورد اشاره قرار گیرد در قالب چند عنوان مطرح نمایم:
ما می خواهیم به تشریح وتحلیلی است از پدیده های جادوگرانه با دستمایه ای از یا فته های علمی وتجربی(عمدتاً تجربی) دانش روانشناسی و فرا روانشناسی همت ورزیم.
انچه لازم به تذکر می دانم این است که در بررسی و مکاشفه در مورد علوم فراروانشناختی، فردباید از افتادن دردام تفسیرهای ذهنی،غالباًدرست،حقیقی و منطقی بنظر می اید ورضایت انسان را جلب می نمایند اما باید دانست که اینگونه تفسیرها،ضمن انکه پایان غایتی ندارند،صرفاً پایه ی ذهنی داشته و ممکن است با هیچ حقیقتی منطبق نباشدوبه تسلسلی از خود فریب تبدیل شوند.بنا براین هر انسان کنجکاو ومتفکرات خودش را بایدبا مصداق های واقعی سنجیده ودر حقیقت یافته های ذهنی اش شک نماید.
جادوگری و افکارجادوئی از دیدگاه بالینی
در روانشناسی بالینی وروانپزشکی،افکار جادوئی بعنوان یکی از اختلال،افرادی که فکرمی کنند مورد تهاجم جادوگرانه ی دیگران واقع شده اند ویاداری قدرتهای جادوئی هستند،بیمار تلقی می شوند.
باید به این نکته توجه نمائیم که طبقه بندی ارائه شده از اختلالات روانی،به عنوان تجارب با لینی ودر مانی، مواجه با بیماران روانی و((توهم)) داشتن نیروهای جادوئی است.وروانشناسی بالینی و روانپزشکی هم هرگز به این مسئله نپرداخته است که پدیده ها ونیروهای جادوئی وجود دارن یا نه.در حوزه بررسی انها هم نیست.برای همگان ارزوی سعادت دارم واز خداوند خواهانم که به همه ی ما قدرت بدهد که خویش را به درستی قضاوت نمائیم. (منبع: روانشناختی جادوگری محقق علی اکبرمحمد زاده)
حقيقت جويي
زنهار مبادا که برای اظهار زیرکی وفهم خود ونشان دادن مزیت دوری خود از عامیان چنان باشی که هر چه را برتو عرضه کنند انکار کنی وان را فضیلتی شناسی که ان انکار خود قسمتی از زبونی وسبکسری وسبکساری است. احمقی ونادانی ان کس که هر چه را بشنود بی تحقیق بدروغ انگارد ، کمتر از ان کس نیست که هر چیز را بشنود بی دلیل باور دارد و ان را راست پندارد.
بر تو باد که اندر رشته ی تحقیق و تأمل چنگ زنی و نیک بنگری و چندان درنگ کنی که احوال راست ودروغ هر چیز بر تو با دلیل و برهان اشکار شود-هر چه را بشنوی هر چیز بر تو روشن ومبرهن گردد.
پس در امثال این امور(عجایب غرائب طبیعت)صواب این است که انرا در بقعه ی امکان رها سازی و باز اندازی ، مادام که برهان و دلیل قطعی تر از ان باز نداشته است .یعنی با یدکه هر انچه بشنوی نخست در ان نیک بنگری تا راست ودروغ ان با دلیل بر تو پیدا گردد،انگاه ان را براست انگاری و باور داری، یا بدروغ شماری وانکار کنی- وبدان که اندر طبیعت عجایب هاست ومرقهای زبرین فعاله رابا قوتهای زیرین منفعله بر غرایب وشگفتی ها اجتماعهاست
<< بو علی سینا>>
اگرنامحسوسات از دسترس وادراک مستقیم انسان امروزی دور است بدیهی است که زمینه ادراک فراحسی(که جایگاه تـأثیروعملکرد علوم غریبه است)در انسان بطورنهفته وجود دارد.
علائم ونهاد هاودستورات علوم غریبه که امروزدر دسترس افراد نادری هستند جزو اسرار شمار می آیند،درست به مانند نهادهای تصویری انسان اولیه وعلوم محرمانه انسان باستان هستند.یکی در بعد محسوسات است ودیگری در بعد نا محسوسات...
انگیزش های گرایش به علوم غریبه:
ممکن است در روانشناسی نظریات بسیاری در مورد علل گرایش انسان به سحر وجادو وجود داشته باشد بعنوان مثال در نظریه روانکاوی سحروجادو در ردیف خرافه ها قرار می گیرد در نظر یونگ اعمال دینی به نوعی سحروجادوهستند یونگ از غسل تعمید در نزد مسیحیان مثال می آورند وآنرا نمونه ای از یک عمل ساحرانه می شمارد.(برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب روانشناسی ودین «کارل گوستاویونگ» رجوع شود)
اماهریک از این نظریات خاص خودرا آبیاری نماید وجامعیتی به نظریۀ محوری خودش ببخشد.ما فارغ از هرگونه اختصاص به بررسی چند انگیزه مهم ونسبتاً ملموس می پردازد:
1-معرفت طلبی وگرایش باطنی به علم وآگاهی:
به این ترتیب که انسانهای جستجوگر یافته های ذهنی خودشان را هم به عنوان اسرار مکشوفه قلمداد می نمایند وجداسازیایندو(بافته های واسرار) یافته تأثیرمیگذارند وبیشترین این،تأثیرات متوجه خودشخص ووضعیت روانی اوست.گریز از مجهولات وآرامشی وآلودگی خاطر در اثر معلومات ازدلایل عمدۀوجه انسان به علوم غریبه است.
2-انسان قدرت طلب است:
انسان قدرت طلی است،از محدودیتها میگریزد.محدودیت ها دست وپای اورامی بندندواو راتحقق ایده الهایش بازمیدارد.بنا بر این می توان "یکی از گرایش وتوجه به سحر وجادورا گریز از محدودیت وگرایش به قدرت بی حدوحصردانست.علوم غریبه،ازانجائیکه وابسته به هیچ عامل وابزارمادی ومحسوس وواقعیت اجتماعی وشغلی نیست قریب به اتفاق انسانها را دردوره ای خاص از زندگی شان بسوی خود کشیده ووسوسه شوق انگیزی در آنان بوجود می آورد.
3-برتری وتمایز :
آدمی گرایش خاصی به اسرار دارد وساده ترین مسائل را اگر تحت عنوان اسرار ارائه شوند به احساس آرامش خاصی می بخشد.شاید آنچه که سرّقلمداد شده است هرگز به کار گرفته نشودویادارای نتایج واثراتی نباشد امّاصرف آگاهی از آنچه که سّر وانمود می شود موجب احساس توانمندی و برتری می گردد.این احساس برتری واطمینان خطر دارای سه(3)فشاء است که بوسیله اسرار بوجود می آید.
1-اول آنکه انسان تمایل به برتری وتمایزازدیگران دارد.وهر گاه موقعیتی متناسب با این تمایل یابدوقبول کند که ازدیگران متمایزو برتراست احساس رضایت وبرتری می کند او حالا«چیزی را می داند که دیگران نمی دانند»
2-دوم آنکه به چیزی که تحت عنوان اسرارارائه می شود ایمان واعتمادی خاص بر می انگیزد ومحرک نیروهای بالقوه ی روحی وروانی در فرد می گردد بنا بر این می توان گفت که نکات ودانسته های محرمانه ورمزآلود بخاطر تأثیراتی که دارند،جزو اسرار نیستند بلکه به آن دلیل بصورت اسرار ارائه می شوند که مؤثر واقع می شوند.
3-سوم آنکه اسرارآمیز بودن هاله ای از غریبی ونا آشناختگی در پیرامون فرد بوجود می آورد که دیگران براحتی توان نفوذ به این هاله را ندارد بنابر این او از دسترس دیگران بدوراست زیرا این هاله ضعف های اورا نیز پنهان داشته اند.ضعف هاو آگاهی دیگران از آنها ،انسان را درمعرض تهاجم واستفاده دیگران قرار می دهد.بنا براین گرایش به اسرارآمیز بودن می تواند فرد را ایمن نماید.