کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

راز و نیاز شیطان




شیطان با آن خباثت ذاتى که دارد، گاهى به درگاه خداوند متعال التماس ‍ مى کند و دعا مى نماید، به اولیاء الله متوسل مى شود تا خداوند او را از جهنم نجات دهد و داخل بهشت کند. ولى دروغ مى گوید. دعا و توسل او جنبه ظاهرى دارد و حقیقت ندارد، از جمله جاهایى که متوسل شده بود داستان ذیل است :

از امام باقر علیه السلام نقل شده که :

زنى از جن به نام عفراء در زمان حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم توبه کرد و ایمان آورد و اسلامش ‍ اسلام نیکویى شد. پیش آن حضرت مى آمد و از حرف هاى ایشان استفاده مى کرد. صالحین از جن مى آمدند به دست او مسلمان مى شدند و ایمان مى آوردند.
زن جنى به مدت چهل روز ناپدید شد. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از حال او اطلاع نداشت . از حال او پرسید. گفتند: آن زن خواهرى داشت که براى رضاى خدا رفت او را ببیند. آن حضرت فرمودند: خوشا به حال کسانى که براى رضاى خدا یک دیگر را دوست مى دارند و به دیدار هم مى روند. بعد فرمود: خداوند متعال عمودى در بهشت خلق نموده از یاقوت قرمز، بر آن عمود هفتاد هزار قصر بنا نمود. در هر قصرى هفتاد هزار غرفه وجود دارد. همه این ها براى کسانى که براى خدا یک دیگر را دوست مى دارند ساخته شده است .

بعد از مدتى آن جنى آمد. حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:اى عفراء! کجا بودى ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! خواهرى داشتم ، به ملاقات او رفته بودم ، فرمود: خوشا به حال کسانى که براى خدا هم دیگر را دوست مى دارند و به زیارت یکدیگر مى روند.
سپس فرمود: اى عفراء در این مسافرت چه دیدى ؟ عرض کرد: چیزهاى شگفت آورى دیدم . فرمود: از آن چه دیدى بگو. عرض کرد: ابلیس را دیدم در دریاى سبز که دنیا را در بر دارد. بر روى تخته سنگى سفید، در حالى که دست هاى خود را به سوى آسمان بلند کرده بود، مى گفت : خدایا! اگر به قسمى که خوردى جامه عمل بپوشى و مرا داخل آتش کنى ، آن گاه من تو را به حق محمد صلى الله علیه و آله و سلم و على و فاطمه و حسن و حسین مى خوانم تا مرا از آتش نجات دهى و با آنها محشور گردانى - و از گناه من صرف نظر کنى .

من به او گفتم : اى ابوحارث (لقب شیطان است ) این اسامى که خدا را به آنها قسم مى دهى چه کسانى هستند و کجا دیده اى ؟ گفت : هفت هزار سال قبل از خلقت آدم ، آنها را بر ساق عرش دیده ام . دانستم که آنها گرامى ترین خلایق نزد خدا هستند. پس من هم آنها را یادآور شدم و خدا به حق ایشان قسم دادم که مرا جهنمى نکند. آن حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر اهل آسمانها و زمین خدا را به این اسامى قسم دهند، خداوندى دعاى آنان را مى پذیرد و حاجات ایشان را بر آورده مى گرداند(12)در این جا سوالى پیش مى آید، و آن این که : شیطان مى دانست همواره جهنمى خواهد بود و نجات پیدا نمى کند، پس چرا دعا مى کند و خدا را به اولیاى گرامى سوگند مى دهد که نجاتش دهد؟ امید شیطان از این خواهش ‍ چیست ؟
شاید امیدوارى او به این علت باشد که خداوند او را از طبقات پایین جهنم - که گرم ترین طبقات است - به طبقات بالاتر منتقل کند. و شاید امیدش ‍ این باشد که خداوند بعد از آن که او را داخل جهنم کرد، بیرون آورد و سپس ‍ داخل بهشت نماید. و یا شاید براى این باشد که از عذاب اهل زمین رهایى یابد و به دست اهل زمین عذاب نشود.

در حدیث است : هر کس دعا کند خداوند دعایش را اجابت مى نماید، اگر مؤمن و با تقوا باشد، مزد دعاى آنها را در قیامت مى دهد؛ زیرا دنیا ارزش ‍ پاداش آنان را ندارد، و کسانى که مؤمن نباشند جزاى آنها را در همین دنیا مى دهد؛ زیرا آنان لیاقت آخرت را ندارند. شیطان از آن دسته است که پاداش و مزد عملش را در همین دنیا مى دهند. و پاداش او همین عمر طولانى ، تسلط بر اولاد آدم ، وسعت و آسایش است .
هم چنین ، شاید امیدش به خدا از این نظر بود که اوارحم الرحمین است و رحمانیت او بر غضبش برترى دارد. و لابد از گناهش چشم مى پوشد و چون نافرمانى او لطمه اى به خدا نمى زند پس ممکن است او را هم بیامرزد.
اما شیطان جهنمی است وتوبه اش قبول نیست چرا که توبه حقیقی نمیکند.