کافه تلخ

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

دیدن زندگی‌های گذشته

احتراماً به استحظار می‌رساند كه كلیهء زندگی‌های پیشینِ اینجانب كه در این وبلاگ آمده، مربوط به دوران كارآموزی بنده در دورهء انرژی‌درمانی بوده و روند این رؤیت‌ها مدتهاست كه برای من متوقف شده است. تنها گاه گاهی اگر لازم دیده شود تصاویر كوتاهی از زندگی پیشین بیماری كه بر روی وی كار می‌كنم را به من نشان می‌دهند، كه آن هم حداقل یك سالی است كه پیش نیامده. طبق مطالعاتی كه در این زمینه داشته‌ام ظاهراً در تمام نحله‌ها و مكاتب این چنینی (رازورزانه) چنین است یعنی دیدن بعضی از زندگی‌های قبلی كارآموز، یا بهتر بگویم رازآموز، در ابتدای طی طریق ایشان اتفاق می‌افتد كه احتمالاً به دلیل رساندن ایشان به این یقین است كه

ما روحی هستیم كه اگر لازم باشد بارها و بارها به این دنیا می‌آییم و برمی‌گردیم.

و بعد از اینكه این مهم حاصل شد دیگر نیازی به آن رؤیت‌ها نیست. مگر برای عدهء معدودی كه شاید برای موارد خاصی لازم باشد از این توانایی برخوردار باشند (شاید برخی استادان معنوی).

در حال حاضر من هم همچون شما دیگر قادر به دیدن زندگی‌های سابق خودم یا كس دیگری به طور دل‌بخواه و ارادی نیستم مگر لازم باشد كه نشانم دهند كه ظاهراً تاكنون الزامی پیش نیامده است.

تنها راه دیگری كه برای این كار، یعنی نشان دادن یا دیدن زندگی‌های قبلی‌مان، می‌شناسم استفاده از هیپنوتیزم است. اما بازگرداندن سوژه به زندگی‌های پیشین حتی برای هیپنوتراپ‌های مجرب هم كار ساده و بی‌خطری نیست، علاوه بر اینكه در صحبتی كه در این زمینه با استادم داشتم ایشان می‌گفتند كه موقع خواب كردن سوژه هالهء شخص هیپنوز شده در راستای طولی به دو پاره می‌شود و عامل (هیپنوتیزور) به درون آن راه یافته و كار می‌كند، اما اكثراً از این قضیه خبر ندارند و به همین خاطر هم برای اتصال دوبارهء آن دو هالهء دو پاره شده اقدامی انجام نمی‌دهند، درنتیجه شخص دچار نشت انرژی می‌شود و در عین حال راه ورود موجودات غیرارگانیك هم باز است. و این یعنی دردسر !

حالا جزو برنامه‌های من این هم هست كه در كلاس‌های انجمن هیپنوتیزم ایران شركت كنم و در صورت نیاز كارهای تكمیلی لازم را هم از استادم بیاموزم تا بتوانم فقط برای درمان از این روش استفاده كنم.

در این روش (Past Life Terapy) با آگاهی از اتفاقی كه در یكی از زندگی‌های گذشته افتاده و پاك كردن آن اثرات ناخودآگاه آن در این زندگی برطرف می‌شود. مثلاً كسانی كه سردردهای میگرنی یا كلاستریك دارند شاید یك شلیك در سر یا ضربهء به سر منجر به مرگ داشته‌اند یا در یكی از زندگی‌هایشان در اثر تومور مغزی فوت شده‌اند.
یا شاید بتوان بیماران آسمی را با پاك كردن خاطرهء غرق شدن‌شان در آب یا خفگی در اتاق گاز یا به هر علت دیگر، بهبود بخشید.
همین الان یكی از خوانندگان این وبلاگ هست كه وقتی تلفنی صحبت می‌كردیم و از درد پایش شكایت داشت، من ناگهان تصویر شخصی را دیدم كه در ناحیهء كمر درست بالای ران چپش از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. و وقتی از او پرسیدم كه آیا پای چپش است كه درد می‌كند، تأیید كرد. جالب آنكه همانطور كه حدس می‌زدم در تصاویر MRI كه تهیه كرده بودند چیزی یافت نشده بود (گلولهء به جا مانده از زندگی‌های قبل را نمی‌توان با MRI دید!). درضمن باید این را هم اضافه كنم كه معمولاً (اگر مشكل بیمار كارمیك نباشد) درد و ناراحتی بیمار در همان حدود سنی شروع می‌شود كه اتفاق اصلی در زندگی قبلیش رخ داده است.

و اما كارما

كارما یعنی ”كارِ ما“ یعنی ما هر كاری كه می‌كنیم عیناً به ما برمی‌گردد. كارهایی كه در حق خودمان انجام می‌دهیم بلافاصله اثرش برای ما شروع شده و ادامه می‌یابد، چه در این زندگی چه آن دنیا و چه در زندگی‌های بعدی، چرا كه در واقع اثرات آن كار را ما به پروندهء روحی خود اضافه می‌كنیم. ولی چون این قسمت داستان تقریباً واضح است و حل‌شده، معمولاً مراد از كارما، كارِ ما در قبال دیگران و محیط اطراف‌مان است كه علاوه بر اثرات و پی‌آمدهایی كه طبق قانون علیت در همین دنیا و همین زندگی گریبان‌مان را خواهد گرفت (حالا به سختی یا به نوازش)، عین همان عمل (كار) در زندگی‌های بعدی با همان آدم یا آدم‌ها بر خودمان اِعمال خواهد شد. مطابق با این تعریف بهتر است یك بار دیگر فكر كنید كه آیا واقعاً این كاری كه دارید برای دیگری انجام می‌دهید خوب است؟ اگر شما او بودید و او شما، و مثلاً او بدون اجازه از شما چنین كاری در حق شما انجام می‌داد چه احساسی داشتید، چون روزی این اتفاق خواهد افتاد.

كارماها در آسمان هفتم توسط زحل قضاوت شده و توسط عطارد در آسمان دوم اِعمال می‌شوند.

كسی نمی‌تواند كارمای دیگری را پاك كند مگر آن را به گردن خود بگیرد. ظاهراً تنها، روح بزرگ محمدی (روح آدم تا محمد و بعدش) است كه به درجه‌ای رسیده كه قدرت شفاعت كارمای بعضی‌ها را دارد كه آن هم حتماً شرایطی دارد.