گزارش از: كيميا عبداللهپور
بدون شك نام باغهاي معلق در ليست عجايب هفتگانه جهان را شنيدهايد، باغهايي كه به صورت معلق در بابل قديم وجود داشته است
ماركوپولو هم در سفرنامه خود به جزيرهايي كه در برخي درياچهها به صورت معلق حركت ميكردند و مملو از گل و گياهان بودند اشاره كرده است.
اما به راستي چگونه ممكن است باغي معلق باشد و گل و گياه آن ريشه در خاك نداشته باشند؟
امروزه به اين روش كشاورزي "هيدروپونيك" يا "كشاورزي بدون خاك" گفته ميشود كه در زمانهاي خيلي دور استفاده ميشد اما اكنون بعد از گذشت قرن ها دوباره ياد آن زنده شده است.
هيدروپونيك، يك كلمه تركيبي يوناني است: hydroبه معناي آب و ponos به معناي كار يا فعاليت.
در دوران جنگ جهاني دوم، ارتش آمريكا براي تهيه مواد غذايي تازه براي سربازانش در انگلستان، اروپا، افريقا و آسيا از روش هيدروپونيك استفاده كرد.
باغهای معلق بابل
برخی حکایتها برآنند که باغهای معلق بابل دارای 100 فوت ارتفاع بوده است. اما کشفیات باستانشناسی بر آنند که این ارتفاع کمتر، اماهمچنان شگفت انگیز بوده است.
سرزمین کهن بابل, تحت حاکمیت نبوکدنصر دوم, می بایست در نگاه هر مسافری عجیب بوده باشد. هرودوت مورخ تاریخ 450 سال پیش از مسیح می گوید: علاوه بر مقیاس , بابل در شکوه و جلال از هر شهر دیگری شناخته شده تر و در جهان پیشی گرفته است. هرودوت اعلام می کند که دیوارهای بیرونی شهر 56 مایل طول, 80 فوت ضخامت و 320 فوت ارتفاع داشته اند. وی می گوید: دیوارها به حدی پهنا دارند که بتوان یک ارابه جنگی چهار اسبه را از آن عبور داد.
دیوارهای داخلی به ضخامت بیرونی نیستند , اما مقاومت سخت خود را دارا می باشند.درون شهر , دژ ها و معابدی وجود دارند که شامل مجسمه های عظیمی از طلای جامد هستند. در بالای شهر برج معروف بابل قرار دارد, معبدی برای خدای " مردوک" که به نظر می رسد به بهشت راه یافته است.
در چنین تجسسات باستانشناسی , در مورد ادعاهای هرودوت بحث هایی بوجود آمده است ( دیوارهای بیرونی به نظر می رسد که دارای طولی به اندازه 10 مایل باشند و نه به اندازه ارتفاع). باستانشناسان میگویند که روایتهای هرودوت به ما این حس را میدهد که سیمای شهر برای آنانی که آنرا بازدید می کنند پر از ابهت است , گرچه یکی از بخشهای با شکوه شهر یعنی " باغهای معلق بابل " از عجایب هفتگانه جهان توسط وی ذکر نگردیده است.
روایت ها می گویند که باغهای معلق بابل توسط پادشاه نبوکدنصر در سال 605 قبل از میلاد , که به مدت 43 سال حکومت نمود ساخته شده است. ( در اینجا روایت نا مطمئن دیگری نیز وجود دارد که این باغها توسط ملکه آشوریها " سمیرامیس " در سال 810 قبل از میلاد , در طول دوران حکومت 8 ساله اش ساخته شده است). این بالاترین قدرت و تاثیر برانگیز ترین منطقه شهر بود و نبوکدنصر ساختمانهایی از معابد شگفت انگیز, خیابانها و قصر ها و دیوارها را احداث کرده بود.
بنا به روایتها باغهای معلق بابل به این منظور احداث شدند تا دل افسرده همسر نبوکدنصر را شاد کنند.. " آمیتس" دختر پادشاه مادها, با نبوکدنصر پیمان زناشویی بست تا اتحادی بین دو ملت را ایجاد کنند. سرزمینی که آمیتس از آن آمده بود سرزمینی سرسبز و کوهستانی و دارای پستی و بلندی بود. وی سرزمین همسرش , بین النهرین را فلاتی یافت همانند قطعه زمینی سوزان که برای او ملال آور بود. پادشاه بر آن شد تا سرزمین همسرش را با ایجاد یک کوه مصنوعی با باغهایی بر بلندای آن بسازد.
باغهای معلق بابل به راستی باغهایی معلق و آویزان به واسطه طنابها و کابلها نبودند . این نام از ترجمه نادرست کلمه یونانی KREMASTOS یا به لاتین PENSILES آمده است که نه معنای معلق بلکه به معنای آویزان از ایوان یا تراس می باشد.
جغرافی دان یونانی , سترابو, در نوشته خود در اول قرن قبل از میلاد باغهای معلق بابل را چنین توصیف می کند:
باغها دارای ایوانهای کتابی شکل اند که یکی بر دیگری سوار اند و بر روی ستونهای مکعبی شکل بنا شده اند. این ستونها میان تهی و درون آنها از خاک زمین پر شده اند تا تنومندترین درختان بتوانند در آنها رشد یابند. ستونها و ایوانهای کتابی بوسیله آجرهای پخته و آسفالت ساخته شده اند. جهت صعود به بالاترین طبقات از پله ها استفاده میشد که در کنار این پله ها موتورهای آب قرار گرفته بودند که توسط افراد مخصوص به استخدام در آمده به منظور حمل آب از رودخانه فرات به داخل باغها راه اندازی می شدند.
سترابو , باغهای معلق بابل را در جهان باستان خارق العاده می نامد.
بابل به ندرت دارای باران بود و برای حفظ باغها جهت آبیاری می بایست از آب رودخانه فرات که در آن نزدیکی بود استفاده شود. به نظر می رسد که مسیر برداشت آب از رودخانه به سوی بالا بوده تا اینکه راهی داشته باشد تا در ایوانها و تراسها سرازیر شود و گیاهان هر طبقه را آبیاری نماید. این شیوه به وسیله دستگاهی بنام " پمپ زنجیره ای" انجام می گرفت.این پمپ دارای دو چرخ بزرگ بود که یکی بر بالای دیگری قرار داشت و بوسیله یک زنجیر بهم متصل بودند. بر روی زنجیر , سطل هایی آویزان بود. در بخش پایین چرخ زیرین حوضچه ای با منبع آب قرار داشت. زمانی که چرخ می چرخید, سطلها به درون حوضچه آب فرو رفته و از آب پر می شدند. سپس زنجیر , سطلهای پر از آب را به بخش چرخ بالایی منتقل می کرد, جایی که حوضچه ای دیگر در آن سطح قرار داشت و سطلهای پر از آب به آن حوضچه بالایی رسیده و آب را در آن تخلیه می کردند . سپس زنجیر , سطلهای خالی را یکی پس از دیگری به پایین انتقال داده تا مجددا از آب پر شوند . حوضچه بالای باغها دارای دریچه هایی بود که دهانه آنها بسوی کانالهایی باز می شد که این کانالها همانند جویبارهای مصنوعی نقش خود را بازی می کردند و باغها را آبیاری می کردند. چرخ زیرین پمپ به یک بدنه و دستگیره متصل بود. با چرخاندن دستگیره نیروی لازم وارد عمل شده و دستگاه را روشن و بکار می انداخت.ساختار باغها نه تنها از نظر آبیاری آن به سطوح بالا بلکه از اینکه آب باعث خرابی و پوسانیدن ساختار بنایی آن نمی شد دارای پیچیدگی و شگفتی بود.
به دلیل آنکه حمل سنگ به دشت بین النهرین بسیار مشکل بود, بیشترین معماری بابل با بکارگیری آجر انجام می پذیرفت. آجرها متشکل از خاک رس بودند که با کاه خورد شده قاطی شده و با افتاب پخته می شدند. سپس آنها را با قیر طبیعی که ماده ای مایع بود آغشته کرده و نقش ساروج را ایفا می کردند. این آجرها با خیس شدن توسط آب به سرعت متلاشی می شدند. برای بیشترین بناهای ساخته شده در بابل این مسئله مشکلی به حساب نمی آمد زیرا بارندگی در آن منطقه بسیار به ندرت بود. اما باغها مدام در معرض آبیاری بودند و زیر بنای آنها می بایست حفظ گردند.
مورخ یونانی, دیادوروس سیکولوس اذعان می دارد که باغها بر سطوحی از سنگهای عظیم بنا شده بودند ( هر چند در مورد سنگ در بابل شنیده نشده است), این سطوح با لایه هایی از نی , آسفالت و سفال و پوشیده شده بودند. بر روی آنها نیز ورقه ای از سرب پوشانده شده بود تا آبی که به خاک نفوذ میکرد بنیان ساختمان را نپوساند. ورای تمامی این جریان, خاک کافی جهت رشد درختان تنومند بکار می رفت. وقتی که خاک نرم مرغوب بکار گرفته می شد باعث رشد انواع درختان مختلف شده و منظره آن منطقه هر بیننده ای را از شکوه و عظمت به شعف در می آورد.
باغها چه اندازه بودند؟ دیادیروس می گوید که تقریبا 400 فوت پهنا در 400 فوت طول و بیش از 80 فوت ارتفاع داشتند. دیگر روایات می گویند که ارتفاع باغها برابر با ارتفاع دیوارهای شهر بود.
بنا به گفته هرودوت مورخ, دیوارهای شهر دارای ارتفاعی به اندازه 320 فوت بودند. در هر صورت باغها منظره ای بی نظیر را دارا بودند. کوهی مصنوعی برخاسته از دشت بابل که سبز و پر شاخ و برگ بود. هرودوت هیچگاه نامی از این باغها نبرده است. این سوالی است که برای روبرت کولدوی باستانشناس آلمانی در سال 1899 میلادی پیش آمده بود.
قرنها پیش از این شهر باستانی بابل به هیچ گرفته شده بود و از آن با تلی از خاک گلی یاد می شد. گرچه علارقم بسیاری از مناطق باستانی , موقعیت جغرافیایی شهر به خوبی شناخته شده بود اما هیچگونه آثار معماری قابل رویت از آن باقی نمانده بود. کولدوی به مدت 14 سال در بابل به کند و کاو و حفاری پرداخت و توانست بسیاری از ویرانه های آنرا بخصوص دیوارهای بیرونی و درونی شهر و ساختار برج بابل, قصر نبوکدنصر و مسیر ها و راههای رسمی از قصر به قلب شهر را از دل خاک بیرون کشد.
در زمان حفاری قلعه جنوبی , کولدوی انباری را با 14 اتاق یافت که دارای سقفهای طاقی سنگی بود. ثبت های باستنی نشان می دهد که تنها دو منطقه در شهر بوسیله سنگ ساخته شده بودند, دیوار شمالی قلعه و باغهای معلق. دیوار شمالی قلعه هم اکنون بدست آمده و موجود می باشد و براستی از سنگ ساخته شده است. بنظر می رسد که کولدوی به سرداب باغها دست یاقته بود. وی به تجسس آن منطقه ادامه داد و به دیگر ویرانه ها دست یافت که توسط دیادیروس قبلا گزارش شده بود. آنگاه اتاقی با سه سوراخ بزرگ و عجیب در کف آن از دل خاک بیرون کشیده شد. کولدوی یقین داشت که این قسمت متعلق به پمپ های زنجیره ای بوده که آب را به بالای باغها می کشاند . آنچه کولدوی به آن دست یافته بود ساختاری با وسعت 100 در 150 فوت را شمال می شد که کوچکتر از اندازه های داده شده توسط مورخین تاریخی باستان بود, اما همچنان با شکوه.
در همان زمان که کولدوی متقاعد گشته بود که باغهای معلق بابل را یافته است برخی باستانشناسان مدرن کشفیات او را زیر سوال برده و اذعان داشتند که منطقه مورد بحث برای انتقال حجم زیادی از آب مورد نیاز خود از رودخانه فرات بسیار دورتر قرار گرفته است. همچنین الواح یافت شده اخیر در این بخش می گویند که منطقه مذکور جهت منطقه اداری یا موارد انبار داری بکار گرفته میشد , نه منطقه ای همچون باغهای معلق بابل.
منبع:
http/www.unmuseum.org/hangg.htm