یکی از بزرگترین رویدادهای معنوی قرن 20 ظهور سری ساتیا سای بابا ما امسال تولد ۸۰ سالگی اورا جشن گرفتیم.درطی60 سال اخیر وی مشغول آموزش وپاسخ دادن به دعاهای پیروانش درسراسر جهان بوده است.شکل منحصر به فرد آموزش های بابا به آنهادرجهان عمومیت بخشیده وبه تقاضای تمامی مردم با ادیان گوناگون ونیاز همه کس در سطوح مختلف از ایمان ومعنویت پاسخ گفته است.
آرزومندان معنویت را میتوان به 3 دسته تقسیم کرد. 1: همچون بشکه ای از باروت هستند آنها با تماس جرقه ای
از آتش فورا به توده ای از زبانهای آتش بدل میگردند.گروه 2: شبیه رغال هستند آنها قبل از به آتش کشیده شدن وسوختن نیازمند دمیدن وباد زدن هستند.گروه سوم: مانند تنه های تازه بریده شدهُ درخت اند که قبل از سوختن باید خشک وتکه تکه شوند.
بسیار جالب است بدانید آموزش های بابا قادر است نیاز های هرسه گروه از آرزومندان معنویت را پاسخ گوید
واین تنها از عهدهُ یک آواتار بر خواهد آمد زیرا تنها اوست که میتواند سطح درک وایمان افراد را بشناسد.این نکته زمانی درک خواهد شد که بدانید یک آواتار دارای خود آگاهی وشعوری بی نظیروفوق العاده است.آواتار زمان ما دارای توانایی برای رساندن افراد به هدف مطلوب تعالی انسان ومعنا بخشیدن به تولد انسانهاست.
با کمال تواضع وعشق این گل کوچک را بر پاهای نیلوفرگون بابا میگذارم باشد که چون ۸۰ سال گذشته خداوند لطف خود را شامل حال ما کرده ووجود پر مهر ومحبت او را برای تمام انسان ها زنده و سالم نگه دارد.
ساتیاسای بابا در سال 1926 در دهکده «پوتاپارتی (pattaparti)» نزدیک
شهر بنگلور واقع در جنوب هندوستان دیده به جهان گشود. آغاز زندگی را نزد
پدر و مادر خویش شروع کرد و پس از مدتی وارد مدرسه شد و تحصیلات ابتدائی را
در محل زندگی خود ادامه داد. سای بابا زندگی ساده ای داشت و مانند بچههای
دیگر به بازی و کنجکاوی مشغول بود. روزها را یکی پس از دیگری صرف تحصیل و
بازی در محل سکونت خود می گذراند اما به یکباره اساس زندگی معنوی او رقم
میخورد. او وارد دوران جدیدی از زندگی شخصی و مرحلهی جدیدی از حیات
روحانی میشود. ساتیا سای بابا تبلیغات معنوی را از همان سن ابتدائی به
مرحله اجرا می گذارد.
ساي بابا در سن 14 سالگي، مدعي شد روح خداوند در جسم او رفته است و علنا گفت كه براي هدايت انسانها بر روي زمين ظهور كردهاست و تلاش وي بر اين است كه با نگاهي پلوراليستي همه پيروان اديان را به سمت خويش بكشاند.
در بیستم اکتبر 1940 در سن حساس 14 سالگی، ساتیا زندگی شخصی خویش را در اوراواکندا (uravakonda) رها نمود. سای بابا در تعالیم خود همواره اعلام می داشت:
صلح و آرامش منحصر به سه رکن ذیل است:
1. رهائی از وابستگی
2. دین و ایمان
3. عشق
بدین سان برای عمل به اولین رکن صلح و آرامش یعنی رهائی از وابستگی خانه و والدین خویش را ترک باید گفت تا رسالت خود را با رهائی از تمام وابستگی ها و تعلقات آغاز نماییم.
در کتاب زندگی من پیام من است چین نقل شده که بعد از مدتی والدین سای بابا او را در حین انجام ذکرهای ریتمیک پیدا میکنند. پدر و مادر سای بابا از او خواهش میکنند که به خانه باز گردد و به زندگی طبیعی خود ادامه دهد. اما وی در مقابل اسرار والدین خود میگوید: هیچکس به دیگری متعلق نیست، اینها همه توهمات است.
از طرف دیگر، سای بابا هدیه گرفتن را فقط از طرف والدین و گورو (استاد معنوی) جایز میداند. سای بابا دو دوست صمیمی به نام «رامش» و «سودهیر» داشت. این دو دوست در دو طرف سای بابا در کلاس درس مینشستند. رامش از خانواده ثروتمندی بود. روزی رامش یک یونیفورم بسیار شیک و نو را که ساتیا قادر به تهیه آن نبود به وی هدیه نمود ولی ساتیا یونیفورم را با یادداشت زیر به رامش برگرداند:
دوست عزیز: اگر میخواهی دوستی ما ادامه یابد باید از زیاده روی در مورد تبادل کالا خودداری نمائی. هنگامی که فرد نیازمندی هدیه ای را از ثروتمندی میپذیرد، ذهنش نگران میگردد که چگونه خوبی ثروتمندی را جبران نماید در عین حال، ذهن ثروتمند احسان کننده، از غرور انباشته میگردد. دوام دوستی واقعی بر پایه احساس قلبی استوار است. فردی که هدیه ای را میپذیرد خود را حقیر و کوچک احساس میکند و فردی که هدیه ای را میدهد، خود را بزرگ و مغرور احساس مینماید چنین دوستی دوام نخواهد داشت. از این جهت لباهایی را که به من هدیه نموده ای به من تعلق ندارد آنها را به همراه این یادداشت باز میگردانم.1
ساتیا سای بابا سالیان زندگی خود را (در دهکده پوتا پارتی) وقف تبلیغ، تعلیم تجربیات عرفانی و ریاضتهای گوناگون کرده است. تا جائی که به شهرت جهانی رسیده و کتابهای بسیاری از وی در کشورهای مختلف جهان ترجمه و به چاپ رسیده است. انسانهای بسیاری برای کسب معنویت و زیارت ساتیاسای بابا از دور ترین نقاط جهان به سمت هند میرفتند. تا شاید به دیدار وی نایل شوند و معنویت و حقیقت را در آن روستای دور افتاده بیابند و طعم خوش عرفان را از دستان او هدیه گیرند. اما هر کس بااندکی تامل در داشته های عرفانی ساتیا سای بابا اذعان می دارد که برای عمل به هر یک از تعالیم عرفانی او ناگذیر باید یک قدم از علایق جامعه وقوانین معمول اجتماعی دور شوند.
این تقابل یعنی استقبال از عرفان و ارامش عرفانی، و از سوی دیگر ناروایی دوری از اجتماع و گوشه نشینی نشانیه یکی از بزرگ ترین دغدغه های انسان مدرن خواهان معنویت است. این تعارض عمیق باعث میشود تا استقبال از عرفان های نو ظهور - هر چند در بدو امر با شور و شوق بسیار همراه است - در ادامه فاقد دوام و التزام فراگیری باشد.
اما، سای بابا شیردی عارف دیگر هندی است که با وجود شباهت اسمی با ساتیا سای بابا دارای شخصیت مجزایی است. او نیز یکی دیگر از عارفان معاصر هند است که لازم است سرگذشت و آموزه های وی جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.
دوران کودکی سای بابا شیردی برای مدتها در هاله ای از رمز و راز پوشیده بود. در 28 سپتامبر1990 ساتیا سای بابا قسمتی از زندگی دوران کودکی قدیس شیردی را تشریح میکند. بر اساس اظهار ایشان شری بابا شیردی در 28 سپتامبر1835 در جنگلی نزدیک دهکده پاتری در ایالت حید آباد هند در خانواده ای بر همن به نام بهار دواجا گوترا (bhardwaja gotra) به دنیا آمد نام مادرش دوگیری عمه (devgiriamma) بود.
شیردی بابا در 15 اکتبر 1918 فوت شد. اکثر اتفاقات زندگی سای بابا شیردی در کتاب شیردی سای بابا چاریتا sai baba charita به چاپ رسیده و یا توسط دوستداران وی به صورت پراکنده منتشر شده است. شری سای بابا شیردییک معلم روحانی بود که طرفداران تمام مذاهب هندو، از هر طبقه ای به او به دیده احترام می نگریستند و از تعالیم و نصایح او بهره میبردند.2
نوشته شده توسط: محمد حسین کیانی
منابع:
1. سوآمی ساتیا سای بابا. زندگی من پیام من است، ترجمه پروین بیات انتشارات عصر روشن بینی چاپ اول 1382 ص. 10
2. ساتیا پال روهلا. قریس سای بابا شیردی ترجمه حمد رضا جعفری انتشارات پیک ایران چاپ اول 1377 ص. 9
آرزومندان معنویت را میتوان به 3 دسته تقسیم کرد. 1: همچون بشکه ای از باروت هستند آنها با تماس جرقه ای
از آتش فورا به توده ای از زبانهای آتش بدل میگردند.گروه 2: شبیه رغال هستند آنها قبل از به آتش کشیده شدن وسوختن نیازمند دمیدن وباد زدن هستند.گروه سوم: مانند تنه های تازه بریده شدهُ درخت اند که قبل از سوختن باید خشک وتکه تکه شوند.
بسیار جالب است بدانید آموزش های بابا قادر است نیاز های هرسه گروه از آرزومندان معنویت را پاسخ گوید
واین تنها از عهدهُ یک آواتار بر خواهد آمد زیرا تنها اوست که میتواند سطح درک وایمان افراد را بشناسد.این نکته زمانی درک خواهد شد که بدانید یک آواتار دارای خود آگاهی وشعوری بی نظیروفوق العاده است.آواتار زمان ما دارای توانایی برای رساندن افراد به هدف مطلوب تعالی انسان ومعنا بخشیدن به تولد انسانهاست.
با کمال تواضع وعشق این گل کوچک را بر پاهای نیلوفرگون بابا میگذارم باشد که چون ۸۰ سال گذشته خداوند لطف خود را شامل حال ما کرده ووجود پر مهر ومحبت او را برای تمام انسان ها زنده و سالم نگه دارد.
زندگی ساتیا سای بابا
ساي بابا در سن 14 سالگي، مدعي شد روح خداوند در جسم او رفته است و علنا گفت كه براي هدايت انسانها بر روي زمين ظهور كردهاست و تلاش وي بر اين است كه با نگاهي پلوراليستي همه پيروان اديان را به سمت خويش بكشاند.
در بیستم اکتبر 1940 در سن حساس 14 سالگی، ساتیا زندگی شخصی خویش را در اوراواکندا (uravakonda) رها نمود. سای بابا در تعالیم خود همواره اعلام می داشت:
صلح و آرامش منحصر به سه رکن ذیل است:
1. رهائی از وابستگی
2. دین و ایمان
3. عشق
بدین سان برای عمل به اولین رکن صلح و آرامش یعنی رهائی از وابستگی خانه و والدین خویش را ترک باید گفت تا رسالت خود را با رهائی از تمام وابستگی ها و تعلقات آغاز نماییم.
در کتاب زندگی من پیام من است چین نقل شده که بعد از مدتی والدین سای بابا او را در حین انجام ذکرهای ریتمیک پیدا میکنند. پدر و مادر سای بابا از او خواهش میکنند که به خانه باز گردد و به زندگی طبیعی خود ادامه دهد. اما وی در مقابل اسرار والدین خود میگوید: هیچکس به دیگری متعلق نیست، اینها همه توهمات است.
از طرف دیگر، سای بابا هدیه گرفتن را فقط از طرف والدین و گورو (استاد معنوی) جایز میداند. سای بابا دو دوست صمیمی به نام «رامش» و «سودهیر» داشت. این دو دوست در دو طرف سای بابا در کلاس درس مینشستند. رامش از خانواده ثروتمندی بود. روزی رامش یک یونیفورم بسیار شیک و نو را که ساتیا قادر به تهیه آن نبود به وی هدیه نمود ولی ساتیا یونیفورم را با یادداشت زیر به رامش برگرداند:
دوست عزیز: اگر میخواهی دوستی ما ادامه یابد باید از زیاده روی در مورد تبادل کالا خودداری نمائی. هنگامی که فرد نیازمندی هدیه ای را از ثروتمندی میپذیرد، ذهنش نگران میگردد که چگونه خوبی ثروتمندی را جبران نماید در عین حال، ذهن ثروتمند احسان کننده، از غرور انباشته میگردد. دوام دوستی واقعی بر پایه احساس قلبی استوار است. فردی که هدیه ای را میپذیرد خود را حقیر و کوچک احساس میکند و فردی که هدیه ای را میدهد، خود را بزرگ و مغرور احساس مینماید چنین دوستی دوام نخواهد داشت. از این جهت لباهایی را که به من هدیه نموده ای به من تعلق ندارد آنها را به همراه این یادداشت باز میگردانم.1
ساتیا سای بابا سالیان زندگی خود را (در دهکده پوتا پارتی) وقف تبلیغ، تعلیم تجربیات عرفانی و ریاضتهای گوناگون کرده است. تا جائی که به شهرت جهانی رسیده و کتابهای بسیاری از وی در کشورهای مختلف جهان ترجمه و به چاپ رسیده است. انسانهای بسیاری برای کسب معنویت و زیارت ساتیاسای بابا از دور ترین نقاط جهان به سمت هند میرفتند. تا شاید به دیدار وی نایل شوند و معنویت و حقیقت را در آن روستای دور افتاده بیابند و طعم خوش عرفان را از دستان او هدیه گیرند. اما هر کس بااندکی تامل در داشته های عرفانی ساتیا سای بابا اذعان می دارد که برای عمل به هر یک از تعالیم عرفانی او ناگذیر باید یک قدم از علایق جامعه وقوانین معمول اجتماعی دور شوند.
این تقابل یعنی استقبال از عرفان و ارامش عرفانی، و از سوی دیگر ناروایی دوری از اجتماع و گوشه نشینی نشانیه یکی از بزرگ ترین دغدغه های انسان مدرن خواهان معنویت است. این تعارض عمیق باعث میشود تا استقبال از عرفان های نو ظهور - هر چند در بدو امر با شور و شوق بسیار همراه است - در ادامه فاقد دوام و التزام فراگیری باشد.
اما، سای بابا شیردی عارف دیگر هندی است که با وجود شباهت اسمی با ساتیا سای بابا دارای شخصیت مجزایی است. او نیز یکی دیگر از عارفان معاصر هند است که لازم است سرگذشت و آموزه های وی جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.
دوران کودکی سای بابا شیردی برای مدتها در هاله ای از رمز و راز پوشیده بود. در 28 سپتامبر1990 ساتیا سای بابا قسمتی از زندگی دوران کودکی قدیس شیردی را تشریح میکند. بر اساس اظهار ایشان شری بابا شیردی در 28 سپتامبر1835 در جنگلی نزدیک دهکده پاتری در ایالت حید آباد هند در خانواده ای بر همن به نام بهار دواجا گوترا (bhardwaja gotra) به دنیا آمد نام مادرش دوگیری عمه (devgiriamma) بود.
شیردی بابا در 15 اکتبر 1918 فوت شد. اکثر اتفاقات زندگی سای بابا شیردی در کتاب شیردی سای بابا چاریتا sai baba charita به چاپ رسیده و یا توسط دوستداران وی به صورت پراکنده منتشر شده است. شری سای بابا شیردییک معلم روحانی بود که طرفداران تمام مذاهب هندو، از هر طبقه ای به او به دیده احترام می نگریستند و از تعالیم و نصایح او بهره میبردند.2
نوشته شده توسط: محمد حسین کیانی
منابع:
1. سوآمی ساتیا سای بابا. زندگی من پیام من است، ترجمه پروین بیات انتشارات عصر روشن بینی چاپ اول 1382 ص. 10
2. ساتیا پال روهلا. قریس سای بابا شیردی ترجمه حمد رضا جعفری انتشارات پیک ایران چاپ اول 1377 ص. 9