کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۹, پنجشنبه

اعداد



به علت مهم بودن نماد اعداد در بسیاری از نوشته هایی که پس از این خواهم آورد، در این پست و پست های بعدی، با استفاده از کتاب فرهنگ نماد های سنتی، جی. سی، کوپر، ترجمه ملیحه کرباسیان، مختصری در رابطه با اعداد خواهم نوشت:

در برخی سنت ها، خصوصاً سنت های بابلی، هند و فیثاغورسی، عدد، اصل بنیادینی است که جهان عینی حاصل آن است. منشأ همه ی چیزها و هماهنگی نهفته عالم به شمار می رود. عدد اصل بنیانی تناسب عالم در هنرهای حجمی، و وزن شعر و موسیقی است. در فلسفه ی هرمسی، دنیای اعداد و دنیای منطق یکی انگاشته شده اند. اعداد صرفاً کمیت نیستند، بلکه کیفیاتی نمادین به شمار می روند.

- چینی: اعداد فرد، مظهر یانگ[1]، لاهوت، تغییر ناپذیری، و خجسته هستند. اعداد زوج مظهر یین[2]، ناسوت، تغییر ناپذیری و گجسته هستند.
- مسیحی: تا زمان سنت آگوستین و دانشمندان اسکندرانی نماد اعداد مسیحی بسیار کم بود، از نظر سنت آگوستین عدد، صورت مثالی هستی مطلق است.
- هندو: اعداد، ذات بنیاتی عالم هستند.
- یونانی: (( همه چیز بر حسب عدد انتظام یافته است))- فیثاغورس
از نظر افلاطون، اعداد مظهر هماهنگی عالمند، از نظر ارسطو عدد، منشأ و جوهر همه چیز است، حالت و عاطفه ی بین همه چیز است. اعداد فرد مذکر و اعداد زوج مونثند.
(( تعداد قربانی برای ایزدان آسمانی، فرد، و برای ایزدان زمینی، زوج بود))- پلوتارک
اعداد فیثاغورسی هم کمّی و هم کیفی هستند.

صفر:
عدم هستی، لاشیئیست، غیر متعین، نامحدود، سرمدی، فقدان هر نوع کیفیت یاکمیت، در آیین تائو نماد خلاء و لاوجود است، در آیین بودا مظهر خلاء و نیستی است، در آیین قبالا، معرف بی کرانگی و نور بی پایان به شمار، میرود. برای فیثاغورس، صفر یعنی شکل کامل، موناد[3]، حاوی همه چیز، در اسلام مظهر ذات الهی است. صفر نشان دهنده ی تخم مرغ کیهانی، دوجنسی آغازین، و خلأ[4] نیز هست. به صورت دایره ای تهی هم نمایاننده ی نیستی است و هم تمامیت زندگی که دایره مظهر آن است، به همین دلیل در نماد دایره نیز شریک است. به شکل بیضی، نمایانگر صعود و هبوط، قبض و بسط است. قبل از یک، تنها خلأ یا لاوجود، اندیشه ، رمز غایی، مطلقی که غیر قابل درک است، وجود دارد.
تاروت: در کارت های تاروت، عدد صفر عدد کارت دلقک است، منادی چرخه ی حیات، پیک زندگی جدید و آغازی تازه.

یک: وحدت آغازین، شروع، ؛آفریننده، محرک اول، مجموع ممکنات، ذات، مرکز، تقسیم ناپذیری، جرثومه، انعزال، غلیان و نا آرامی، اصلی که ثنویت و چندگانگی از آن بر می خیزد و سپس به وحدت باز میگردد.
- اسلامی: خدا در معنی وحدت، هستی مطلق، بی نیاز
- تاروت: کارت جادوگر، بیانگر شخصی خلاق با اعمال مثبت
- تائویی: تائو یک را به وجود می آورد، یک، دو را، دو سه را، و از سه، همه چیز به وجود می آید.
- چینی: یانگ، مذکر، لاهوتی، خوش یمن، موناد.
- عبری: آدونی[5]، سرور، متعالی ترین، (( من هستم))، عقل مکتوم.
- فیثاغورسی: روح ، خدا، همه چیز از آن نشأت می گیرد، ذات، موناد.
- مسیحی: خدای پدر، ربانیّت.

دو:
ثنویّت، تناوب، تنوع، ستیز، وابستگی، غیریت، ایستایی، بنیادی، از این رو مظهر توازی، سکون، انکعاس، قطب های متضاد، ذات دوگانه ی انسان و هوس است که همه ی آنها در ثنویت و ضدین تجلی می یابد. همانگونه که یک، مظهر نقطه است، دو، نمایانگر طول محسوب می شود.
دوتایی، عدد نخستی است که از وحدت دوری می جوید، به همین دلیل نماد گناه ناشی از انحراف خیر اولیه به شمار می رود و بدین سان، ناپایداری و گمراهی را نمایش می دهد. دو حیوان با نمادهای یکسان حتی اگر از دو نوع متفاوت باشند مثل دو شیر یا یک شیر و یک گاو نر – که هردو نماد شمسی هستند- مظهر قدرت مضاعفند.
- اسلامی: روح.
- افلاطونی: افلاطونی می گوید دو، رقمی است بدون معنی دال بر ارتباطی که به وجود آورنده ی عامل سوم است.
- بودایی: کوا[6]، دو عامل مؤثر یین و یانگ، دو عدد ضعیف یین است، زیرا که دارای هیچ مرکزی نیست.
- تاروت: در نظم و ترتیب تاروت، پاپ زن، شماره ی دو را دارد که در حقیقت نماد ثنویت و نشانه ی دو عامل متضاد است که از واحد بر می خیزند و به تعبیری مظهر تعامل اقطاب است.
- چینی: یین، مؤنث، زمینی، گجسته.
- عبری: قوه ی حیات، در آیین قبالا یعنی خرد و خودآگاهی.
- فیثاغورسی: دوگان[7]، یعنی هستی خاکی که تقسیم گشته است.
- کیمیاگری: اضداد، ماه و خورشید، شاه و شهبانو، گوگرد وجیوه که در ابتدا در تضادند اما سرانجام تجزیه شده به صورت دوجنسی وحدت می یابند.
- مسیحی: دو طبیعت مسیح، یعنی خدا و انسان.
- هندو: ثنویت، شاکتی- شاکتا[8]

سه:
یعنی کثرت، نیروی آفریننده، رشد، پیشی گرفتن از ثنویت غالب، تقریر، سنتز،
((سه نخستین عدد در بر گیرنده ی واژه ی (( همه)) است و ثالوث یعنی عدد کل، زیرا شامل آغاز، میان، و پایان است))- ارسطو
نیروی سه، عالمگیر است و مشمول طبیعت سه گانه ی جهان، یعنی آسمان، زمین، وآبها می گردد، سه یعنی انسان، شامل بدن، جان و روح، یعنی تولد، زندگی و مرگ، آغاز، میان و پایان، گذشته، حال و آینده، اهله ی سه گانه قمر وغیره.
سه عدد آسمانی است که جان را می نمایاند، چرا که چهار، مظهر بدن است، جمع این دو با هفت و شکل هفتگان[9] مقدس برابر می شود، در حالی که 3×4 دوازده می شود و صور فلکی، ماه های سال، و غیره را نشان می دهد. سه تایی می تواند به ثنویت و وحدانیت که حاصل جمع آنهاست، بخش پذیرد، در نمادهای تائویی، عدد ((نیرومند)) ی است زیرا که نقطه ی مرکزی تعادل به شمار می رود.
سه به وجود آورنده ی ربّانیتی است که همه چیز را در بر می گیرد؛ پدر، مادر، پسر، عددی که در خانواده بشری نیز منعکس می گردد، سه مضامین یک بار، و دوبار- که نمایانگر امر محتمل هستند- را نیز در خود دارد، در حالی که سه بار، مظهر حتمیت و قدرت است، مثل هرمس مثلث ( هرمس الهرامسه) ، سه خدای اصلی، سه جزیره ی شادی، و غیره.
در فرهنگ عامه نیز سه آرزو، سه امتحان، سه شاهزاده یا شاهدخت، سه جادوگر، سه خواهر عجیب، سه پری( معمولاً دوتا خوب و یکی بد)، به چشم میخورد.
سه به معنای چند، نماد عدد بزرگ است، جماعت، سه هورا می کشند. سه به معنای تحقق امر نیز هست، سه عبارت است از تثلیث های بیشمار خدایان و نیروها، ایزدان سه شخصیته ی قمری و ایزدبانوان سه گانه در مذاهب سامی، یونانی، سلتی، و توتنی، که اغلب جنبه ها یا توانایی های مختلف یک ایزد هستند. مثلث نماد اصلی سه است و سه دایره یا مثلث متقاطع، مظهر وحدت تجزیه ناپذیر تثلیث هستند. نماد های دیگر عبارتند از: نیزه ی سه شاخه، زنبق، طرح سه برگی، تری سولا[10]، صاعقه ی سه بخشی، سه خطی ها و غیره.
اغلب حیوانات قمری سه پا دارند که به معنای اهله ی سه گانه ی ماه است، اما گاهی همانگونه که در فرانسه دیده می شودف سه به صورت سه خرگوش یا سه انسان در ماه نشان داده می شود.
- آفریقایی: آشانتی[11]، ایزدبانوی ماه سه شخصیت دارد، دوتا سیاه و یکی سفید.
- اسکاندیناوی و توتنی: سرنوشت که به صورت نورن ها[12]، و مانی[13]، نی[14]، نیتی[15]، یعنی ماه بدر، نیمه و نو، نشان داده شده است. در اساطیر توتنی ماه سرنوشت است و هولدا[16]، ایزدبانوی قمری با دو دخترش، سه اقنوم محسوب می شوند. خرگوش ساکن ماه، سه پا دارد،ثور[17]، گاهی با سه سر تصویر شده است، داس پیکان سه گوش نماد اودین- اودن[18]، است. سه ، عدد نیکروزی است. همه ی چیزهای خوب، سه تا هستند.
- اسلاو: خدای ماه سه سر دارد.
- بودایی: تری- دانتا[19]، سه گوهر گرانبها، یعنی بودا، دارما[20]، سنگهه[21] است.
- تائویی: سه گانه ی اعظم عبارت است از آسمان، انسان، و زمین. سه، نخستین عدد قوی است. زیرا هرگاه تقسیم گردد، مرکز باقی می ماند- نقطه مرکزی تعادل. سه، یعنی یانگ، خجسته و نماد کثرت نیز هست.
- تاروت: شاه بانو با شماره ی سه مشخص می شود که عددی منتج و هماهنگ است، او مبین آفرینش بسیط و حاصل ثنویت است و از یک اتحاد و یگانگی حکایت می کند. بنابراین سه، شماره و عدد یک تولد، یک زندگی تازه، و یا لقاح وحاصلخیزی ماده است. از آنجایی که عدد دو، مبین انبساط و گسترش زمان از گذشته به آینده است، شماره ی سه، اندازه و میزانی از فضا- زمان محسوب می شود و نماد آفرینش پدیده ها در زمان است.
- چینی: تقدس، عدد خجسته، نخستین عدد فرد، عدد یانگ، قورباغه یا پرنده ی ماه، سه پا دارد.
- ژاپنی: سه گنج عبارتند از آینه و شمشیر و جواهر یعنی حقیقت و شجاعت و ترحم.
- سلتی: بریجیت[22]، سه گانه است، سه بانوی سعادت و سه گانه ی همان خدا هستند. سه ، خصوصاً در سنت سلتی، عددی پر معنا ست.
- سومری، سامی: تثلیث های مشهوری دارد. در کارتاژ از آنجایی که ایزدبانوی کبیر، قمری است با سه ستون، بدون تصویر نشان داده شده است.
- عبری: نور بی پایان، عقل تقدیسگر، در آیین قبالا سه، مظهر ادراک و وحدت نرینه، مادینه و عقل وحدت بخش است.
- عربی: قبل از اسلام منات، ایزدبانوی سه گانه است که به صورت سه باکره ی مقدس ایتاب[23]، عزّی[24]، و منات[25]، نشان داده شده است. این سه به شکل کتیبه سنگی، سنگ، یا ستون هایی که کبوتران بر فراز آن قرار دارند تصویر می شدند.
- فیثاغورسی: کمال
- کیمیاگری: ترکیب سه تایی گوگرد، جیوه و نمک، مظهر روح، جان و بدن است.
- مائوری: روح کبیر یا آفریننده الهی عبارت است از تثلیث ماه، خورشید و زمین، ایزد طبیعت یعنی تثلیث گذشته، حال و آینده، تفکر و خوی و جسم، که انگشت ایستاده نماد آن است.
- مسیحی: تثلیث، جان، وحدت جسم و جان به صورت انسان وکلیسا، سه هدیه ی مغان به مسیح که خدا- شاه- قربانی است، سه شکل استحاله، وسوسه ها و انکار های پطرس، تصلیب در جلجتا، روز های مرگ مسیح، ظهور پس از مرگ، مریم ها، کیفیات یا فضایل خداشناسانه یعنی ایمان و امید و عشق.
- مصری: سه مرتبه ی توت[26] را بزرگ می داشتند.
-مکزیکی:تثلیث با سه صلیب، یکی بزرگ و دو تا کوچکتر نمایش داده شده است.
- هرمسی: نیروی اعلی[27]، سه بار بزرگ داشتن.
- هندو: تری مورتی[28]، نیروهای سه گانه ی آفرینش، ویرانی و حفاظت، نیرو های سه گانه ی آشکارسازی، نگاهداری و خاتمه بخشی، تثلیث های مختلفی از ایزدان وجود دارد، ارابه ی ماه نیز سه چرخ دارد.
یونانی-رومی: سرنوشت یا موارها، سه خواهری که به عنوان موار( قسمت) معروف بودند.
هکاته[29] سه شخصیتی است، ارینی ها[30] نیز سه تن هستند که به صورت واحد معروفند. همان گونه که گورگونها[31] به صورت مدوزا[32] نشان داده شده اند، شفقت، موهبت، و افسون زنانه به صورت هوری[33]، هسپرید[34] و گرایا[35] نمایانده می شوند.
سربروس[36] سه سر است و سیلا[37] دمی سه شاخه دارد. بدن شیمر[38] از سه قسمت تشکیل شده است.
سه، چهار و حاصل جمع آنها یعنی هفت، برای آفرودیته/ونوس[39] مقدس است. زیرا او شاهبانوی سه جهان و چهار عنصر است. ثالوث وجود و زندگی و عقل، در نمادهای اورفئوسی وجود دارد.