کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۹, پنجشنبه

درباره اشو



اشو فرزانه اي است كه دروازه ي زيستن در بي كرانگي زمان حال را يافته است و فرو رفتن در ژرفاي بي كران اكنون را مايه ي سبك بالي و شادماني بي پايان آدمي مي داند . واژه ي « اشو » به معناي انساني بركت يافته و خدايي است كه آسمان بر او گل مي باراند . او در 11 دسامبر 1931 در مادهيا پرادش هند ديده به جهان گشود و پدر و مادرش وي را راجنيش نام نهادند . راجنيش از همان آغاز كودكي روحي سركش و ناوابسته داشت و در پي آن بود كه راستي ها را به جاي آن كه از ديگران فرا گيرد ، خود تجربه كند و بيازمايد .

اشو پس از آن كه در 21 سالگي به روشن شدگي رسيد ، تحصيلات دانشگاهي اش را به پايان رساند و چند سالي در دانشگاه جلال پور هند به آموزش دادن فلسفه پرداخت . در همين دوران به گوشه و كنار هند سفر كرد و با لايه هاي گوناگون مردم سرزمين خويش و آيين ها و ديدگاه هاي سنتي ، فلسفي و اجتماعي آنها آشنا شد و بررسي هاي گسترده اي انجام داد تا دريافت خويش از روان شناسي و باورهاي انسان هاي هم روزگارش را افزايش دهد . او آموزش هايش را تنها به زبان نمي راند و آنها را در كردارهاي عارفانه و با شهامتش به نمايش مي گذاشت و انساني مهربان ، آگاه ، خونگرم ، و شوخ بود كه از منيت خويش دست شسته و به ژرف ترين رازهاي هستي و طريقت روحاني دست يافته بود و با آنها زندگي مي كرد .

اشو پس از آنكه در 21 سالگي به روشن شدگي رسيد ، تحصيلات دانشگاهي اش را به پايان رساند و چند سالي در دانشگاه جلال پور هند به آموزش دادن فلسفه پرداخت . در همين دوران ، به گوشه و كنار هند سفر كرد و با لايه هاي گوناگون مردم سرزمين خويش و آيين ها و ديدگاه هاي سنتي ، فلسفي و اجتماعي آنها آشنا شد و بررسي هاي گسترده اي انجام داد تا دريافت خويش از روان شناسي و باورهاي انسان هاي هم روزگارش را افزايش دهد . او آموزشهايش را تنها به زبان نمي راند و آنها را در كردارهاي عارفانه و با شهامتش به نمايش مي گذاشت و انساني مهربان ، آگاه ، خونگرم ، و شوخ بود كه از منيت خويش دست شسته و به ژرف ترين رازهاي هستي و طريقت روحاني دست يافته بود و با آنها زندگي مي كرد .

او در درازاي زندگي اش در همه ي زمينه هاي پيشرفت خودآگاهي آدمي سخن راند و درباره ي عشق ، مراقبه ، فلسفه و حكمت ، روان شناسي ، آموزش و پرورش ، دين ، روش هاي درماني ، شيوه هاي آفرينندگي و روش هاي رسيدن به آگاهي ناب و كشف و شهود باطني سخنراني هايي انجام داد كه پس از گردآوري ، در بيش از 600 كتاب به چاپ رسيده و به بيش از 30 زبان زنده ي دنيا برگردانده شدند . روزنامه ي ساندي تايمز انگليس او را در شمار يكي از هزار شخصيت برجسته ي تاريخ ساز سده ي بيستم خوانده و روزنامه ي ساندي تايمز هند نيز او را در كنار شخصيت هايي چون گاندي ، نهرو و بودا كه سرنوشت هند را دگرگون ساختند ، جاي داده است .

اشو به هيچ سنتي وابسته نبود و مي گفت كه « من آغاز يك آگاهي ديني از همه رو تازه هستم . خواهش مي كنم مرا با گذشته پيوند ندهيد . گذشته حتا ارزش به ياد آوردن را هم ندارد ... پيام من يك آيين و يك فلسفه نيست . پيام من گونه اي كيميا و دانش دگرگون شدن معنوي است . بنابراين ، تنها كساني مي توانند از آن بهره گيرند كه آماده باشند در قالب كنوني خويش مرده و در قالبي از همه رو تازه – چنان تازه كه حتي نمي توانند تازگي و غنايش را به پندار آورند – از نو زنده شوند ... اندك شماري كه شهامت شنيدن سخنانم را دارند ؛ زيرا گوش كردن به پيام من خطرناك خواهد بود . شنيدن سخنان من نخستين گام شما در راه زاده شدني نو خواهد بود ... پيام من يك پيوند زباني نيست . بسيار خطرناك تر از اين هاست و از مردم و زنده شدني دوباره كمتر نيست . »

به ديده ي او انسان امروزي چنان از سنت هاي كهنه ي ديروز و هيجان هاي زندگي مدرن امروز سنگين بار است كه پيش از كشف حالت آسوده و بي انديشه ي مراقبه نياز به يك پاكسازي ژرف و اساسي دارد . اشو عارفي است كه از هماهنگي باطني و هم سخني ذاتي همه ي دين ها و آيين هاي سنتي سخن مي گويد و راستي فراگير نهفته در جوهر همه ي آيين هاي پاك و اصيل ديني را آشكار مي سازد . او حقايق باطني آيين هايي چون تصوف ، يوگا ، تانترا ، تائوييزم ، بوديسم ، ذن ، زرتشتي ، هندوئيزم و مسيحيت را با ژرف نگري اي شگفت انگيز پيش مي كشد و در كنار ستايش و شرح و برجسته نمودن نكات عرفاني اين آيين ها ، باورهاي سطحي نگرانه و نادرست آنها ، به ويژه هندوئيزم و مسيحيت را نكوهش كرده و به زير پرسش مي برد و چنان كه در جاي جاي كتاب كنوني به آن مي خوريم ، از اين باورها با عبارت باورهاي « به اصطلاح ديني » ياد مي كند و سخنان تند او بيشتر نكوهش گر جنبه هاي خرافي و پوسيده ي آيين هاي هندو و مسيحيت بر ساخته ي كشيشان است .