دكارت گفته است " به نظر من واضح است كه كسي غير از خداوند نيست كه با قدرت كامله خويش ماده را با حركت و سكون اجزاي آن خلق كرده باشد و با مشيت بالغه خويش هم اكنون در عالم همان قدر حركت و سكوني را كه به هنگام خلق آن ايجاد كرده بود ، حفظ كند . زيرا هر چند كه حركت فقط حالتي از احوال ماده متحرك است با وجود اين ماده مقدار خاصي از حركت را كه هرگز قابل زيادت و نقصان نيست ، حفظ ميكند ولو اينكه در برخي از اجزاي آن گاهي حركت بيشتر و گاهي حركت كمتري وجود دارد ... "
در واقع يك موجود غير متحرك البته بغير از خود خداوند ، يك موجود مرده است و چنين به نظر ميرسد كه ما در عالم هيچ حالت سكوني نداريم و همه چيز در حال حركت است براي اينكه اگر حركت وجود نداشته باشد تمام عالم در هم فرورفته و خلقت منهدم ميشود . اينك اين سوال مطرح ميشود كه عامل حركت و آفرينش ماده باريوني ( هيدروژن و ... ) در عالم چيست ؟
اولين كهكشان شناخته شده از ماده تاريك :
"/ ستارهشناسان انگليسي معتقدند كه توانستهاند با استفاده از يك راديو تلسكوپ ، يك كهكشان متشكل از ماده تاريك را كشف كنند . آنها معتقدند اين كهكشان غير قابل مشاهده ، به طور كامل از ماده تاريك تشكيل شده است .
يك كهكشان تاريك ، ناحيهاي از جهان كه داراي مقادير زيادي از ماده تاريك كه به شكل يك كهكشان ميچرخد ، ميباشد . ولي در آن هيچ ستارهاي رويت نميشود اين ناحيه تنها توسط يك راديو تلسكوپ قابل رويت است . كهكشان مذكور براي اولين بار با تلسكوپ دانشگاه منچستر لوول رصد شد و صحت آن با تلسكوپ آرسيبو در پورتوريكو تاييد شد .
چنين تصور ميشود كه اين ماده ناشناخته كهكشان ، همان ماده تاريك باشد . دكتر ديويس ميگويد : جهان رازهاي بسيار دارد ، اما اين كشف بسيار مهم نشان ميدهد كه ما در اينكه چگونه به درستي بايد به عالم نگاه كنيم ، مبتدي هستيم . يك تيم بينالمللي از اوكراين ، فرانسه ، ايتاليا و استراليا در حال تحقيق بر روي كهكشانهاي تاريك هستند . آنها توزيع اتمهاي هيدروژن در سراسر عالم را مورد برسي قرار دادهاند . گاز هيدروژن تابشهايي از خود گسيل ميكند كه در طول موجهاي راديويي قابل رويت است . اين تيم در خوشه كهكشاني سنبله كه حدود 50 ميليون سال نوري از ما فاصله دارد ، جسمي هيدروژني كه در حدود 100 ميليون برابر خورشيد جرم دارد كشف كردهاند .
دكتر رابرت مينچين از دانشگاه كارديف ميگويد ما از سرعت چرخش كهكشان ويرگو 21 دريافتيم كه اين جسم هزاران هزار بار سنگينتر از مقداري است كه ميتوانيم براي هيدروژن تنها در نظر بگيريم . اگر اين يك كهكشان معمولي بود ميبايستي كاملا درخشان میبود و با يك تلسكوپ آماتوري قابل رويت باشد . ولي اينچنين نيست . "
اينك اگر در پشت اين كهكشان از جنس ماده تاريك يك منبع نور بسيار بسيار قوي فرض كنيم ؛ اين كهكشان به صورت تصوير شبيه سازي شده فوق ديده خواهد شد . بديهي است بعد از اينكه تمام يا مقداري قابل توجهي از ماده تاريك اين كهكشان به گاز هيدروژن و ..... تبديل شد و بعد از تراكم گازها ، ستارگان كم كم پديدار و كهكشان نوراني و افروخته ميشود . و اين ميتواند سرآغاز نظريهاي جديد براي تولد و يا بهتر است بگوييم آفرينش كهكشانها باشد .
اين پديده شگفت انگيز را چگونه ميتوان توجيه كرد :
و او كسي است [كه] آميخت ( مخلوط ، آشفته و روان كرد ) دو دريا [را كه] اين شيريني گوارايي ( دلپذير و نوشي ) و اين [ديگري] نمكي شوري ( تلخي ) [است] و قرارداد ( مقرر كرد ) مابين آن دو برزخي ( حايل و حد فاصلي ) و دورباشي ( دوري ، جدايي ) دور شدهاي . آيه 53 سوره فرقان
آميخت ( مخلوط ، آشفته و روان كرد ) دو دريا [را تا] ملاقات كنند ( به هم برسند ) آن دو [با يكديگر] 19
مابين آن دو برزخي ( حايل و حد فاصلي ) [است كه] تجاوز ( تعدي به حريم ) نميكنند آن دو [همديگر را] 20 رحمن
چنين بهنظر ميرسد كه درياي اول مقداري از روح خداوند است و درياي دوم مقداري از دخان ( ماده تاريك ) موجود در عالم باشد و حاصل فرآيند ، آفرينش ماده باريوني ( هيدروژن و ... ) ميباشد كه روح خداوند در ماده به صورت ميادين الكتريكي ، مغناطيسي و گرانشي تجلي ميكند ؛ همچنين به صورت امواج الكترومغناطيسي يعني نور ( طيفهاي مريي ) براي اينكه خداوند در سوره نور ميفرمايد :
خداوند نور آسمانها و زمين [است] ، مثال نورش همچون جا چراغي ( چراغ داني ) [است كه] در آن چراغي [باشد] ، چراغ در شيشهاي ( لامپي ، تنگ بلوري ) [است] ، شيشه ( بلور ) گويا آن است ستارهاي درخشاني ( جواهر نشاني ) [كه] ميسوزد ( افروخته ميشود ) از درختي مبارك شدهاي ( خجستهاي ) زيتوني ، نه شرقي و نه غربي [است] ، نزديك است [كه] روغنش روشن شود ( بتابد ، بدرخشد ) و اگر چه ( درحاليكه ) لمس نكرده باشد ( نرسيده باشد ) آن را آتشي ، نوري بر [روي] نوري ، هدايت میكند خداوند به نورش كسي را كه میخواهد و میزند خداوند مثالها را براي انسيان ( مردم ) و خداوند به هر چيزي دانايي [است] . آيه 35 سوره نور
البته اين آيه دال بر اين موضوع نيز ميشود كه توليد انرژي در ستارگان حاصل واكنش هستهاي همجوشي است نه فرآيند اكسيداسيون ( تركيب با اكسيژن ) همانند سوختن روغن زيتون در چراغ دانهاي قديمي .
ما ميتوانيم چنين استنباط كنيم ، همانطور كه خداوند براي خلقت آدم از روح خود بر گل دميده است به همين ترتيب و روال براي خلقت ماده باريوني ( هيدروژن و .... ) از روح خود بر ماده تاريك و يا دخان دميده باشد .
سپس ( مستولي شد ) پرداخت به جانب آسمان و آن دخاني ( دودي ، ماده تاريكي ) بود ، پس گفت براي آن و براي زمين كه بياييد شما هر دو ، راغبانهاي يا با كراهتي ( مجبورانهاي ) ، گفتند آن دو آمديم اطاعت كنندگان ( تسليمانه ) 11 فصلت
قانون پايستگي انرژي :
اين قانون بيان ميكند كه انرژي نه خود به خود بهوجود ميآيد و نه خود به خود نابود ميشود ، بلكه از صورتي به صورت ديگر تبديل ميگردد . ا
لبته اين قانون در داخل عالم تشكيل شده از ماده باريوني ميتواند متصور باشد و همواره اين سوال براي انسانها مطرح شده است كه اين همه انرژي از كجا آمده و به كجا ميرود تا اينكه قانون رابطه هم ارزي جرم و انرژي در نظريه نسبيت مطرح شد اما همانطور كه ميدانيم آزمون نشان داده است كه تعداد ذرات اتمي در هيچ كدام از واكنشهاي همجوشي و يا شكافت هستهها تغيير نميكند ، بلكه همواره تعداد آنها ثابت است و در اندازه و مقدار جرم مجموعه آنها ، قبل و بعد از واكنش تغيير ايجاد ميشود و اين موضوع بيانگر اين واقعيت است كه در اين دو واكنش ، خود ذرات به انرژي تبديل نميشوند بلكه مقدار تغيير جرم مجموعه آنها ( m∆ ) به انرژي تبديل ميشود و چنين بهنظر ميرسد كه معادله هم ارزي جرم و انرژي نسبيت ، صرفا براي مقادير m∆ معتبر است . تنها دليل قانع كننده براي تبديل جرم ( خود ذرات ) به انرژي ، پديده ماده - پاد ماده است كه در مبحث ( وارونگي ميادين الكتريكي ، توجيهي جديد براي توليد زوج ماده - پاد ماده . بر خلاف انتظار ما ، ماده - پاد ماده يكديگر را نابود نميكنند ) توضيح داديم كه اصولا ماده هيچگاه از بين نميرود ، بلكه همواره تبديلاتي از مواد ( ماده باريوني ، پاد ماده ، ماده تاريك و .... ) به همراه توليد و يا جذب انرژي روي ميدهد .
يعني ماده - پاد ماده همديگر را نابود نميكنند . پاد ماده از وارونگي ميدان ماده حاصل ميشود و اين تبديلات ، انرژي رد و بدل ميكنند ، يعني اين زوج ماده – ماده است كه با دريافت انرژي تبديل به زوج ماده – پاد ماده شده و چنين تصور ميكنيم كه انرژي تبديل به ماده – پاد ماده ميشود و برعكس ، كه در واقع چنين نيست ! براي اينكه همواره با زمينه فكري هم ارزي جرم و انرژي نسبيت به تمامي موضوعات فيزيكي نگريسته ميشود كه اگر اين ديدگاه يا عينك را عوض كنيم ، به موضوعات بسيار شگفت انگيز و جديدي دست خواهيم يافت .
اصولا گرانش و جرم دو پارامتر وابسته به هم هستند كه هر كدام به تنهايي قابل درك نيستند ، شايد اين گرانش است كه به انرژي يا بهتر است بگوييم امواج الكترومغناطيس تبديل ميشود و ما به اشتباه جرم را قابل تبديل به انرژي ميدانيم . بزرگترين نقطه ضعف نسبيت اين است كه موجوديتي براي گرانش قائل نيست بلكه عقيده به انحناي فضا – زمان پيرامون جرم دارد كه اين سوال مطرح ميشود كه اگر ميدان گرانش ، انحناي فضا – زمان است پس ميدان الكتريكي و مغناطيسي چيست ؟
و اگر جرم يا بار الكتريكي در فضا دوران داشته باشند چه پديدههايي روي خواهد داد ، كه نسبيت اين مسايل را پيش بيني نكرده است . در نهايت ميتوان به اين نتيجه رسيد " همانطور كه ميدان الكتريكي و مغناطيسي يك زوج هستند و هر كدام از آنها به تنهايي معني و وجود ندارند ، حوزه جرم و ميدان گرانش نيز يك زوج را تشكيل ميدهند و هر كدام به تنهايي معني و وجود نخواهند داشت "
امروزه فيزيكدانها موفق شدهاند نشان دهند كه در درجه حرارتها و انرژي بسيار بالا ، تفاوت بين نيروي الكترومغناطيسي و نيروي ضعيف هستهاي از بين ميرود و امكان دارد كه در درجه حرارتها و انرژي خيلي بالاتر ، تفاوت بين نيروي قوي و نيروي ضعيف هستهاي و همچنين تفاوت بين لپتون و كواركها نيز از بين برود ، به گونهاي كه فقط يك ذره اوليه و يك نيروي اوليه وجود داشته باشد . چنين شرايطي را حتي با بزرگترين و قويترين شتابدهندهها نيز نميتوان برقرار كرد ولي وحدت نيروها وجود داشته و وجود دارد چرا كه اين نيروي اوليه روح خداوند و اين ذره اوليه دخان يا ماده تاريك است .
آيا نظاره نكردهاي به سوي سرورت [كه] چگونه پهن كرد ( گسترش داد ) سايه ( تاريكي ) [را] و اگر ميخواست حتما قرار ميداد آن را ساكني ( بدون حركتي ، هميشگي و دايمي ) ، سپس قرار داديم خورشيد را براي آن دليلي ( علت و برهاني ، هدايت و توجيهي ، روشنايي ) 45
سپس قبض كنيم آن را به سوي خودمان ، قبضي راحتي ( گرفتن سهلي ) 46 فرقان
از مفهوم دو آيه فوق چنين برميآيد كه در نهايت خداوند تمامي انرژيهاي انتشار يافته در عالم را جذب و تبديل به روح ميكند . و چنين به نظر ميرسد كه در كيهان تبديلات و موازنهاي مابين ماده تاريك ، ماده باريوني و .... وجود دارد كه صرفا در مشيت و قدرت خداوند قرار گرفته است .
" / اخترشناسان به تازگي شاهد پديدهاي بودند كه پيش از اين در پهنه كيهان سابقه نداشته است . رصدخانه پرتو ايكس چاندراي ناسا و تلسكوپ هاي نوري ، هستهاي از ماده تاريك را آشكار ساختهاند كه به شدت تهي از كهكشانها است و ممكن است براي نظريههاي موجود درباره رفتار ماده تاريك پرسشهايي را مطرح كند .
دكتر انديشه مهدوي از دانشگاه ويكتورياي بريتيش كلمبيا مي گويد ؛ « اين نتيجهها درك ما از چگونگي ادغام شدن خوشههاي كهكشاني را زير سوال مي برد ، حتي ممكن است باعث شود در مورد ماهيت خود ماده تاريك بيشتر پژوهش كنيم .»
يك خوشه كهكشاني از سه بخش ساخته شده است ؛ كهكشانهايي كه داراي ميلياردها ستارهاند ، گاز داغ بين كهكشانها و ماده تاريك ، ماده مرموز و ناشناختهاي است كه سازنده بيشتر جرم كهكشانها است و تنها از راه بررسي اثرهاي گرانشي ، مي توان آن را آشكار ساخت .
دكتر انديشه مهدوي از دانشگاه ويكتورياي بريتيش كلمبيا مي گويد ؛ « اين نتيجهها درك ما از چگونگي ادغام شدن خوشههاي كهكشاني را زير سوال مي برد ، حتي ممكن است باعث شود در مورد ماهيت خود ماده تاريك بيشتر پژوهش كنيم .»
يك خوشه كهكشاني از سه بخش ساخته شده است ؛ كهكشانهايي كه داراي ميلياردها ستارهاند ، گاز داغ بين كهكشانها و ماده تاريك ، ماده مرموز و ناشناختهاي است كه سازنده بيشتر جرم كهكشانها است و تنها از راه بررسي اثرهاي گرانشي ، مي توان آن را آشكار ساخت .
تلسكوپهاي نوري مي توانند نور ستارگان كهكشانها را دريافت كنند و با استفاده از اثر ظريف ماده تاريك در خم كردن مسير نور كهكشان هاي دوردست ، مكان آن را پيدا كنند . تلسكوپهاي پرتو ايكس همانند چاندرا نيز مي تواند گازهايي را كه دماي آن چند ميليون درجه سانتي گراد است آشكار كند .
يك نظريه فراگير در مورد ماده تاريك مي گويد كه ماده تاريك و كهكشانها ، حتي طي يك برخورد شديد ، مانند آنچه در نمونه خوشه گلوله (Bullet) مشاهده شد ، باز هم بايد با هم باشند . با اين همه هنگامي كه اطلاعات چاندرا از منظومه خوشه كهكشاني با نام «Abell۵۲» همراه با اطلاعات نوري حاصل از تلسكوپ كانادا، فرانسه و هاوايي و تلسكوپ سوبارو مستقر در كوه مائونكي از اين منظومه كهكشاني تلفيق شد ، تصوير شگفت آوري به دست آمد . در اين تصوير هستهاي از جنس ماده تاريك پيدا شد كه داراي گاز داغ نيز بود ، اما در آن از كهكشانهاي درخشان خبري نبود . دكتر هندريك هوكستر ( كه وي هم از دانشگاه ويكتورياست ) مي گويد ؛ « هنگامي كه به اين تصوير نگاه مي كنيم ، اينگونه به نظر مي رسد كه انگار كهكشانها را از هسته چگال ماده تاريك كنار گذشتهاند . اين اولين بار است كه چنين پديدهاي را شاهد هستيم و اين مي تواند آزموني بزرگ براي درك از چگونگي رفتار ماده تاريك باشد. »
در اين تصوير علاوه بر هسته ماده تاريك ، يك «منطقه نوراني» مشاهده شد كه داراي گروهي از كهكشانها است اما داراي ماده تاريك نيست يا مقدار آن كم است . به نظر مي رسد در اين تصوير ماده تاريك از كهكشانها تفكيك شده است .
دكتر عارف بابول مي گويد ؛ « وجود اين كهكشانها كه به تقريب خالي از ماده تاريك است در تضاد با درك فعلي ما از كيهان است . مدل استاندارد ما مي گويد يك گروه خاص از كهكشانها همانند اين بايد مقدار زيادي ماده تاريك داشته باشد . اينكه اين كهكشانها ماده تاريك ندارند ، بيانگر چه چيزي است؟ »
در خوشه گلوله كه به نام lE۰۶۵۷-۵۶ مشهور است ، طي برخورد از سرعت گاز داغ كاسته مي شود ، اما به نظر مي رسد كهكشانها و ماده تاريك بدون رو به رو شدن با سدي به راه خود ادامه مي دهند . اما به نظر مي رسد در Abell۵۲۰، همان گونه كه انتظار داريم كهكشانها در اثر برخورد ، با سدي رو به رو نمي شوند ، در حالي كه مقدار چشمگيري از ماده تاريك همراه با گاز داغ در ميان خوشه باقي مانده است .
مهدوي و همكارانش دو تفسير را براي يافتههايشان ممكن مي دانند كه هر دو تفسير با نظريههاي كنوني ناسازگار است . تفسير اول اين است كه كهكشانها در مجموعه پيچيدهاي از اثرهاي گرانشي از ماده تاريك جدا شدهاند . اين تفسير مشكل ساز است زيرا شبيه سازي هاي كامپيوتري نتوانسته است اين اثر گرانشي را ( كه آنچنان قدرتمند است كه توانسته چنين تفكيكي را موجب شود ) به وجود آورد .
تفسير ديگر آن است كه ماده تاريك هم تحت تاثير گرانش است و هم تحت تاثير برهمكنش ديگري بين ذرات ماده تاريك كه هنوز ناشناخته مانده است . پذيرش اين تفسير جالب نيز نيازمند فيزيك نويني است ، در عين حال آشتي دادن آن با نتايج رصدهاي ديگر كهكشانها و خوشه هاي كهكشاني ( و از جمله خوشه كهكشاني گلوله كه پيش از اين ذكر شد ) دشوار است .
پژوهشگران براي تاييد و حل كامل مشكل هسته ماده تاريك Abell۵۲۰ درصدد كسب اطلاعات تازه از چاندرا و تلسكوپ فضايي هابل هستند . اين گروه اميدوار است با رصدهاي بيشتر راز اين منظومهها را كشف كند . "
يك نظريه فراگير در مورد ماده تاريك مي گويد كه ماده تاريك و كهكشانها ، حتي طي يك برخورد شديد ، مانند آنچه در نمونه خوشه گلوله (Bullet) مشاهده شد ، باز هم بايد با هم باشند . با اين همه هنگامي كه اطلاعات چاندرا از منظومه خوشه كهكشاني با نام «Abell۵۲» همراه با اطلاعات نوري حاصل از تلسكوپ كانادا، فرانسه و هاوايي و تلسكوپ سوبارو مستقر در كوه مائونكي از اين منظومه كهكشاني تلفيق شد ، تصوير شگفت آوري به دست آمد . در اين تصوير هستهاي از جنس ماده تاريك پيدا شد كه داراي گاز داغ نيز بود ، اما در آن از كهكشانهاي درخشان خبري نبود . دكتر هندريك هوكستر ( كه وي هم از دانشگاه ويكتورياست ) مي گويد ؛ « هنگامي كه به اين تصوير نگاه مي كنيم ، اينگونه به نظر مي رسد كه انگار كهكشانها را از هسته چگال ماده تاريك كنار گذشتهاند . اين اولين بار است كه چنين پديدهاي را شاهد هستيم و اين مي تواند آزموني بزرگ براي درك از چگونگي رفتار ماده تاريك باشد. »
در اين تصوير علاوه بر هسته ماده تاريك ، يك «منطقه نوراني» مشاهده شد كه داراي گروهي از كهكشانها است اما داراي ماده تاريك نيست يا مقدار آن كم است . به نظر مي رسد در اين تصوير ماده تاريك از كهكشانها تفكيك شده است .
دكتر عارف بابول مي گويد ؛ « وجود اين كهكشانها كه به تقريب خالي از ماده تاريك است در تضاد با درك فعلي ما از كيهان است . مدل استاندارد ما مي گويد يك گروه خاص از كهكشانها همانند اين بايد مقدار زيادي ماده تاريك داشته باشد . اينكه اين كهكشانها ماده تاريك ندارند ، بيانگر چه چيزي است؟ »
در خوشه گلوله كه به نام lE۰۶۵۷-۵۶ مشهور است ، طي برخورد از سرعت گاز داغ كاسته مي شود ، اما به نظر مي رسد كهكشانها و ماده تاريك بدون رو به رو شدن با سدي به راه خود ادامه مي دهند . اما به نظر مي رسد در Abell۵۲۰، همان گونه كه انتظار داريم كهكشانها در اثر برخورد ، با سدي رو به رو نمي شوند ، در حالي كه مقدار چشمگيري از ماده تاريك همراه با گاز داغ در ميان خوشه باقي مانده است .
مهدوي و همكارانش دو تفسير را براي يافتههايشان ممكن مي دانند كه هر دو تفسير با نظريههاي كنوني ناسازگار است . تفسير اول اين است كه كهكشانها در مجموعه پيچيدهاي از اثرهاي گرانشي از ماده تاريك جدا شدهاند . اين تفسير مشكل ساز است زيرا شبيه سازي هاي كامپيوتري نتوانسته است اين اثر گرانشي را ( كه آنچنان قدرتمند است كه توانسته چنين تفكيكي را موجب شود ) به وجود آورد .
تفسير ديگر آن است كه ماده تاريك هم تحت تاثير گرانش است و هم تحت تاثير برهمكنش ديگري بين ذرات ماده تاريك كه هنوز ناشناخته مانده است . پذيرش اين تفسير جالب نيز نيازمند فيزيك نويني است ، در عين حال آشتي دادن آن با نتايج رصدهاي ديگر كهكشانها و خوشه هاي كهكشاني ( و از جمله خوشه كهكشاني گلوله كه پيش از اين ذكر شد ) دشوار است .
پژوهشگران براي تاييد و حل كامل مشكل هسته ماده تاريك Abell۵۲۰ درصدد كسب اطلاعات تازه از چاندرا و تلسكوپ فضايي هابل هستند . اين گروه اميدوار است با رصدهاي بيشتر راز اين منظومهها را كشف كند . "
استنباط ما از اين مشاهدات ميتواند به اينگونه باشد كه در اين صحنه باشكوه ، خداوند در حال خلقت گاز هيدروژن از ماده تاريك ( دخان ) توسط روح خودش ميباشد . گاز هيدروژن داغ خلق شده ، رفته رفته در مناطقي سرد شده و بعد از تراكم در آنها ، ستارگان و كهكشانها را پديدار ميكند و رفته رفته از مقدار ماده تاريك در كهكشانها كم و به مقدار گاز هيدروژن افزوده ميشود ( البته در مراحل ابتدايي خلقت ستارگان و ... ) . اين برهمكنش ديگري بين ذرات ماده تاريك كه هنوز ناشناخته مانده است همان برهمكنش ماده تاريك ( دخان ) با روح و نور است .
چه تعريفي را براي دخان ميتوان ارايه نمود :
همانطور كه ميدانيم سلول خورشيدي ، نور خورشيد ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به جريان الكتريكي ميكند . در واقع ميتوان چنين استنباط كرد كه دخان ، نور ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به ميدان الكترومغناطيسي ميكند و از خود خواص آهنربايي نشان ميدهد .
از اينرو دخان شيفته روح و نور است تا حدي كه در كل به آسمان پنجم كشيده ميشود و در جز به سطح ستارگان پخش ميشود و ميتواند در مناطقي تجمع و لكههاي خورشيدي را پديدار كند . يعني ميدانهاي مغناطيسي قوي ميتواند عامل تجمع دخان نور ديده شده و همچنين تجمع دخان نور ديده باعث پديدار شدن ميدانهاي الكترومغناطيسي قوي شود .
براي شناخت بهتر دخان بايد بدانيم كه ذرات بدون جرم چه هستند . ذرات بدون جرمي كه فعلا شناسايي شدهاند فوتون و نوترينو هستند و جالب اينجاست كه اينها با امواج الكترومغناطيسي برهمكنش قوي داشته و بسته به سرعت و فركانس طيف ، جرم نسبيتي كسب ميكنند . ذره الهي يا ذره بدون جرم اوليه ، همان دخان است كه در كتاب قرآن ذكر شده . اين ذرات بعد از برهمكنش با روح ، ذرات بنيادي و به دنبال آن ماده را پديدار ميكنند .
پزشكان 25 بيمارستان در بريتانيا و آمريكا قرار است روي تجربه هاي نزديك به مرگ افرادي كه دچار حمله قلبي شدهاند ، مطالعه كنند . آنها روي 1500 بيمار مطالعه خواهند كرد تا دريابند كه آيا افراد فاقد ضربان قلب يا فعالیت مغزي مي توانند تجربه هاي "خارج از كالبد" داشته باشند .
بعضي از اين افراد گزارش دادهاند كه تونل يا نور شديد ديدهاند و برخي هم مي گويند كه از سقف به تيم پزشكي نگاه مي كردهاند . در اين پژوهش كه سه سال طول خواهد كشيد و با همكاري دانشگاه ساوتهمتون انجام مي شود ، تعدادي تصوير در مكانهايي در اتاق قرار داده شده كه فقط از سقف قابل رويت است .
دكتر سام پرنيا ، سرپرست اين مطالعات مي گويد : " اگر بتوانيم نشان دهيم كه هشياري پس از توقف كار مغز ادامه پيدا مي كند ، آن وقت مي توان اين احتمال را داد كه هشياري پديدهاي مستقل است ." " احتمال زيادي وجود دارد كه ما به موارد زيادي از اين اتفاق برخورد كنيم اما بايد نگاه بازتري به قضيه داشته باشيم .
" اگر كسي نتواند اين تصاوير را ببيند به اين معناست كه تجربه اي اينچنيني تنها تصورات واهي و يا خاطرات غير واقعي بوده اند . "
" اين معمايي است كه حال قرار است موضوع يك پژوهش علمي شود ."
دكتر پرنيا در بخش مراقبت هاي ويژه كار مي كند و در طول فعاليت هاي روزانه خود در محل كار احساس كرده كه علم به اندازه كافي به موضوع تجربه هاي در آستانه مرگ نپرداخته است .
روند مرگ :
او مي گويد : " برخلاف باور عموم ، مرگ يك لحظه خاص نيست. "
بعضي از اين افراد گزارش دادهاند كه تونل يا نور شديد ديدهاند و برخي هم مي گويند كه از سقف به تيم پزشكي نگاه مي كردهاند . در اين پژوهش كه سه سال طول خواهد كشيد و با همكاري دانشگاه ساوتهمتون انجام مي شود ، تعدادي تصوير در مكانهايي در اتاق قرار داده شده كه فقط از سقف قابل رويت است .
دكتر سام پرنيا ، سرپرست اين مطالعات مي گويد : " اگر بتوانيم نشان دهيم كه هشياري پس از توقف كار مغز ادامه پيدا مي كند ، آن وقت مي توان اين احتمال را داد كه هشياري پديدهاي مستقل است ." " احتمال زيادي وجود دارد كه ما به موارد زيادي از اين اتفاق برخورد كنيم اما بايد نگاه بازتري به قضيه داشته باشيم .
" اگر كسي نتواند اين تصاوير را ببيند به اين معناست كه تجربه اي اينچنيني تنها تصورات واهي و يا خاطرات غير واقعي بوده اند . "
" اين معمايي است كه حال قرار است موضوع يك پژوهش علمي شود ."
دكتر پرنيا در بخش مراقبت هاي ويژه كار مي كند و در طول فعاليت هاي روزانه خود در محل كار احساس كرده كه علم به اندازه كافي به موضوع تجربه هاي در آستانه مرگ نپرداخته است .
روند مرگ :
او مي گويد : " برخلاف باور عموم ، مرگ يك لحظه خاص نيست. "
" مرگ روندي است كه با توقف ضربان قلب آغاز مي شود ، فعاليت ريه ها متوقف مي شود و مغز از كار مي افتد ."
به گفته دكتر پرنيا ، "پس از اين لحظه ، دوره اي آغاز مي شود كه ممكن است از چند ثانيه تا يك ساعت يا بيشتر طول بكشد و طي آن اقدامات فوري پزشكي ممكن است بتواند فعاليت قلب را دوباره آغاز و روند مرگ را معكوس كند ."
دكتر پرنيا و همكارانش فعاليت مغزي 1500 نفر را كه پس از ايست قلبي زنده مانده اند ، تحليل خواهند كرد و اين موضوع را بررسي خواهند كرد كه آيا اين افراد تصاوير داخل اطاق را ديده اند يا نه .
چندين بيمارستان در بريتانيا و آمريكا در اين آزمايش شركت خواهند كرد .
http://www.bbc.co.uk/persian/science/st ... ence.shtml
همانطور كه ميدانيم مفهوم ديدن براي انسان مربوط ميشود به امواج الكترومغناطيس و اين در حالي است كه چشم شخص در آستانه مرگ بسته است ، ولي با اين حال روح او توان ديدن اجسام پيرامون و حتي يك نور شديد مرموز را دارد . پس ميتوان به اين نتيجه رسيد كه منشاء و منبع اصلي نور همان روح است . تونل ديده شده همان مدخل ورودي به برزخ است .
" ماده تاريك ، نور مرئي و هيچ پرتو الكترومغناطيسي را ساطع نمي كند اما اكنون گروهي از محققان بلژيكي ، آمريكايي و ايتاليايي دريافتند كه پيوند غير قابل توضيحي ميان ماده مرئي و ماده تاريك وجود دارد كه مي تواند تئوريهاي مربوط به تشكيل كهكشانها را تغيير دهد.
اين محققان كشف كردند كه چگالي سطحي يك ماده درخشان در داخل منطقه اي كه به عنوان منطقه ماده تاريك شناخته مي شود از نوع همان ماده نوراني است كه در تمام كهكشانها و مستقل از بزرگي و شكل آنها وجود دارد.
در اين خصوص اين ستاره شناسان توضيح دادند: «اين كشف دو فرضيه را ارائه مي كند. فرضيه اول اين است كه ما تاكنون هيچ چيزي از ماده تاريك را شناسايي نكرده ايم و بنابراين تنها توانسته ايم اثر يك قانون جديد گرانش را كه بر روي ماده مرئي تاثير مي گذارد پيدا كنيم و يا اينكه ماده تاريك واقعا از يك ذره جديد ابتدايي تشكيل شده است اما يك فرايند فيزيكي خاص در كهكشانها وجود دارد كه از اين ماده فرار مي كند».
براساس گزارش نيچر، تاكنون فيزيك موفق نشده است درباره برخي از پديده هاي كيهاني تنها بر پايه چيزي كه مرئي است توضيح دهد براي مثال، با مشاهده كهكشانهاي مارپيچی، قوانين جذب گرانشي مي گويند كه ستاره ها به دليل نيروي سانتريفوژ در هر كجاي كهكشان كه باشند بايد به دور مدار اصلي هسته كهكشان بچرخند و اگر اين جاذبه آنها را نگه ندارد مي توان گفت كه اين نيروي گرانش از بزرگترين جرمي كه تاكنون محاسبه شده ، توليد شده است اين جرم همان جرم ماده گمشده و يا تاريك است.
بر پايه تئوري ماده تاريك سرد، اين ماده نقش مهمي در تشكيل كهكشانها ايفا مي كند و مسئول ساختارهايي است كه جهان را حفظ مي كنند. همچنين اين تئوري بيان مي كند كه گسترش ماده مرئي از كهكشاني به كهكشان ديگر متفاوت است.
اين درحالي است كه اكنون اين دانشمندان با رصد انواع مختلفي از كهكشانها با كمك تلسكوپهاي آمريكا و شيلي و راديو تلسكوپهاي هلند و استراليا كشف كردند كه ماده مرئي و ماده تاريك در حقيقت ارتباطات بسيار پيچيده تري با هم دارند و بنابراين توضيح درباره آنها با كمك قوانين موجود در فيزيك بسيار دشوارتر از آن چيزي است كه تاكنون تصور مي شد.
اين كشف ، سئوالات جديدي را درباره تكامل جهان مطرح مي كند و پاسخ بسياري از اين سوالات را برخورد دهنده بزرگ هادرون در سرن ژنو مي تواند ارائه كند. "
منبع : جام جم آنلاین
همانطور كه قبلا توضیح داده شد خداوند ماده باریونی را از دمیدن روح در دخان ( ماده تاریك با تعاریف جدید ) می آفریند كه حاصل این ادغام ، گاز بسیار داغ و رقیقی است كه در فضا ردیابی میشود و ستارگان از تراكم این گاز پدیدار میشوند .
" دانشمندان پرده از اسرار ماده تاريك بر مي دارند :
پژوهشگران بينالمللي از شبيه ساز رايانه اي كهكشان راه شيري خبر مي دهند كه دانشمندان را به جايي كه ماده تاريك فضا بايستي ديدهباني و تشخيص داده شود رهنمون مي سازد. بر اساس آخرين يافته هاي محققان كه در مجله نيچر منتشر شده، دانشمندان به كشف ماده اي كه تشكيل دهنده بيشتر عالم كيهان است نزديك تر شده اند.
به گفته كارلوس فرنك، كيهان شناس دانشگاه دورهام انگلستان كه روي اين تحقيق كار مي كند، كشف معماي آنچه كه ماده تاريك عنوان مي شود، يكي از بنياديترين پرسشهايي است كه نه تنها از سوي دانشمندان مطرح مي شود بلكه ذهن بسياري از علاقه مندان حوزه علوم فضايي و اسرار عالم كيهان را به خود مشغول ساخته است.
كشف و احراز هويت مولفه اصلي عالم همان چيزي است كه اين دانشمندان مشغول بررسي و تحقيق آن هستند.
به اعتقاد اخترشناسان، ماده تاريك برعكس ماده عادي تشكيل دهنده ستارگان، سيارات و نظاير آن دربردارنده حدود 85 درصد مواد يا مصالح عالم كيهان است اما شواهد براي بدست آوردن و نزديك شدن به آن سخت و دشوار بوده است چون كه ماهيت آن نميتواند مستقيما ديده شود.
ماده تاريك نه نور را منعكس ميسازد و نه به طور طبيعي مي درخشد، اما اخترشناسان از طريق مشاهده و رصد اينكه چگونه جاذبه آن، نور بيرون داده شده از سوي كهكشانهاي به مراتب دورتر را خم ميسازد، به گمانه زني موجوديت و هستي اين ماده در خوشههاي كهكشان مبادرت ميورزند. دانشمندان معترفند كه از ماهيت ساختاري ماده تاريك اطلاعي ندارند اما فكر مي كنند مولفه سازنده آن نوعي ذره باشد.
اين در حالي است كه تيمي از پژوهشگران بينالمللي، هاله ماده تاريك را هدف مشاهده و مراقبت خود قرار دادند كه در واقع ساختارهاي در برگيرنده كهكشانهايي است كه يك تريليون بار بيشتر از خورشيد وزن دارند.
شبيه سازي هاي اين دانشمندان نشان داد كه چگونه هاله كهكشاني از ميان مجموعهاي از تصادمات شديد بين خوشه هاي بسيار كوچكتر ماده تاريك كه از بيگ بنگ سرزدهاند رشد يافته است. در بخش چگال هاله، ذرات ماده تاريك با سرعت بالا تصادم ميكنند تا فرمي از تشعشع موسوم به اشعههاي گاما را توليد نمايند. اين اشعههاي گاما كه موجب برافروختگي و تابش سرخ هاله مي شوند، به دانشمندان راهي براي نمايان ساختن و كشف ماده تاريك ارائه مي كنند.
به اظهار محققان، اين يافته ها به معني آن است كه تلسكوپ فرمي ناسا بايد بخشهايي از كهكشان را جستجو نمايد كه محققان پيش بيني مي كنند در آنجا ماده تاريك با الگويي مشخص و به نرمي در حال تغيير برافروخته مي شود و در نتيجه براي مشاهده آسان تر مي باشد. در واقع اين موضع نزديك خورشيد و درست دور از مركز كهكشان راه شيري قرار دارد.
آنچه اين دانشمندان از طريق يك شبيه سازي غول پيكر نشان دادهاند جايي است كه اشعههاي گاما از آن جا سرچشمه مي گيرند؛ نقشه پيش ساختهاي براي افراد تا در آن بنگرند و چگونگي ظاهر شدن اين علامت را درك كنند. "
پژوهشگران بينالمللي از شبيه ساز رايانه اي كهكشان راه شيري خبر مي دهند كه دانشمندان را به جايي كه ماده تاريك فضا بايستي ديدهباني و تشخيص داده شود رهنمون مي سازد. بر اساس آخرين يافته هاي محققان كه در مجله نيچر منتشر شده، دانشمندان به كشف ماده اي كه تشكيل دهنده بيشتر عالم كيهان است نزديك تر شده اند.
به گفته كارلوس فرنك، كيهان شناس دانشگاه دورهام انگلستان كه روي اين تحقيق كار مي كند، كشف معماي آنچه كه ماده تاريك عنوان مي شود، يكي از بنياديترين پرسشهايي است كه نه تنها از سوي دانشمندان مطرح مي شود بلكه ذهن بسياري از علاقه مندان حوزه علوم فضايي و اسرار عالم كيهان را به خود مشغول ساخته است.
كشف و احراز هويت مولفه اصلي عالم همان چيزي است كه اين دانشمندان مشغول بررسي و تحقيق آن هستند.
به اعتقاد اخترشناسان، ماده تاريك برعكس ماده عادي تشكيل دهنده ستارگان، سيارات و نظاير آن دربردارنده حدود 85 درصد مواد يا مصالح عالم كيهان است اما شواهد براي بدست آوردن و نزديك شدن به آن سخت و دشوار بوده است چون كه ماهيت آن نميتواند مستقيما ديده شود.
ماده تاريك نه نور را منعكس ميسازد و نه به طور طبيعي مي درخشد، اما اخترشناسان از طريق مشاهده و رصد اينكه چگونه جاذبه آن، نور بيرون داده شده از سوي كهكشانهاي به مراتب دورتر را خم ميسازد، به گمانه زني موجوديت و هستي اين ماده در خوشههاي كهكشان مبادرت ميورزند. دانشمندان معترفند كه از ماهيت ساختاري ماده تاريك اطلاعي ندارند اما فكر مي كنند مولفه سازنده آن نوعي ذره باشد.
اين در حالي است كه تيمي از پژوهشگران بينالمللي، هاله ماده تاريك را هدف مشاهده و مراقبت خود قرار دادند كه در واقع ساختارهاي در برگيرنده كهكشانهايي است كه يك تريليون بار بيشتر از خورشيد وزن دارند.
شبيه سازي هاي اين دانشمندان نشان داد كه چگونه هاله كهكشاني از ميان مجموعهاي از تصادمات شديد بين خوشه هاي بسيار كوچكتر ماده تاريك كه از بيگ بنگ سرزدهاند رشد يافته است. در بخش چگال هاله، ذرات ماده تاريك با سرعت بالا تصادم ميكنند تا فرمي از تشعشع موسوم به اشعههاي گاما را توليد نمايند. اين اشعههاي گاما كه موجب برافروختگي و تابش سرخ هاله مي شوند، به دانشمندان راهي براي نمايان ساختن و كشف ماده تاريك ارائه مي كنند.
به اظهار محققان، اين يافته ها به معني آن است كه تلسكوپ فرمي ناسا بايد بخشهايي از كهكشان را جستجو نمايد كه محققان پيش بيني مي كنند در آنجا ماده تاريك با الگويي مشخص و به نرمي در حال تغيير برافروخته مي شود و در نتيجه براي مشاهده آسان تر مي باشد. در واقع اين موضع نزديك خورشيد و درست دور از مركز كهكشان راه شيري قرار دارد.
آنچه اين دانشمندان از طريق يك شبيه سازي غول پيكر نشان دادهاند جايي است كه اشعههاي گاما از آن جا سرچشمه مي گيرند؛ نقشه پيش ساختهاي براي افراد تا در آن بنگرند و چگونگي ظاهر شدن اين علامت را درك كنند. "
محمدرضا طباطبايي
پزشكان 25 بيمارستان در بريتانيا و آمريكا قرار است روي تجربه هاي نزديك به مرگ افرادي كه دچار حمله قلبي شدهاند ، مطالعه كنند . آنها روي 1500 بيمار مطالعه خواهند كرد تا دريابند كه آيا افراد فاقد ضربان قلب يا فعالیت مغزي مي توانند تجربه هاي "خارج از كالبد" داشته باشند .
بعضي از اين افراد گزارش دادهاند كه تونل يا نور شديد ديدهاند و برخي هم مي گويند كه از سقف به تيم پزشكي نگاه مي كردهاند . در اين پژوهش كه سه سال طول خواهد كشيد و با همكاري دانشگاه ساوتهمتون انجام مي شود ، تعدادي تصوير در مكانهايي در اتاق قرار داده شده كه فقط از سقف قابل رويت است .
دكتر سام پرنيا ، سرپرست اين مطالعات مي گويد : " اگر بتوانيم نشان دهيم كه هشياري پس از توقف كار مغز ادامه پيدا مي كند ، آن وقت مي توان اين احتمال را داد كه هشياري پديدهاي مستقل است ." " احتمال زيادي وجود دارد كه ما به موارد زيادي از اين اتفاق برخورد كنيم اما بايد نگاه بازتري به قضيه داشته باشيم .
" اگر كسي نتواند اين تصاوير را ببيند به اين معناست كه تجربه اي اينچنيني تنها تصورات واهي و يا خاطرات غير واقعي بوده اند . "
" اين معمايي است كه حال قرار است موضوع يك پژوهش علمي شود ."
دكتر پرنيا در بخش مراقبت هاي ويژه كار مي كند و در طول فعاليت هاي روزانه خود در محل كار احساس كرده كه علم به اندازه كافي به موضوع تجربه هاي در آستانه مرگ نپرداخته است .
روند مرگ :
او مي گويد : " برخلاف باور عموم ، مرگ يك لحظه خاص نيست. "
" مرگ روندي است كه با توقف ضربان قلب آغاز مي شود ، فعاليت ريه ها متوقف مي شود و مغز از كار مي افتد ."
به گفته دكتر پرنيا ، "پس از اين لحظه ، دوره اي آغاز مي شود كه ممكن است از چند ثانيه تا يك ساعت يا بيشتر طول بكشد و طي آن اقدامات فوري پزشكي ممكن است بتواند فعاليت قلب را دوباره آغاز و روند مرگ را معكوس كند ."
دكتر پرنيا و همكارانش فعاليت مغزي 1500 نفر را كه پس از ايست قلبي زنده مانده اند ، تحليل خواهند كرد و اين موضوع را بررسي خواهند كرد كه آيا اين افراد تصاوير داخل اطاق را ديده اند يا نه .
چندين بيمارستان در بريتانيا و آمريكا در اين آزمايش شركت خواهند كرد .
http://www.bbc.co.uk/persian/science/st ... ence.shtml
همانطور كه ميدانيم مفهوم ديدن براي انسان مربوط ميشود به امواج الكترومغناطيس و اين در حالي است كه چشم شخص در آستانه مرگ بسته است ، ولي با اين حال روح او توان ديدن اجسام پيرامون و حتي يك نور شديد مرموز را دارد . پس ميتوان به اين نتيجه رسيد كه منشاء و منبع اصلي نور همان روح است . تونل ديده شده همان مدخل ورودي به برزخ است .
" ماده تاريك ، نور مرئي و هيچ پرتو الكترومغناطيسي را ساطع نمي كند اما اكنون گروهي از محققان بلژيكي ، آمريكايي و ايتاليايي دريافتند كه پيوند غير قابل توضيحي ميان ماده مرئي و ماده تاريك وجود دارد كه مي تواند تئوريهاي مربوط به تشكيل كهكشانها را تغيير دهد.
اين محققان كشف كردند كه چگالي سطحي يك ماده درخشان در داخل منطقه اي كه به عنوان منطقه ماده تاريك شناخته مي شود از نوع همان ماده نوراني است كه در تمام كهكشانها و مستقل از بزرگي و شكل آنها وجود دارد.
در اين خصوص اين ستاره شناسان توضيح دادند: «اين كشف دو فرضيه را ارائه مي كند. فرضيه اول اين است كه ما تاكنون هيچ چيزي از ماده تاريك را شناسايي نكرده ايم و بنابراين تنها توانسته ايم اثر يك قانون جديد گرانش را كه بر روي ماده مرئي تاثير مي گذارد پيدا كنيم و يا اينكه ماده تاريك واقعا از يك ذره جديد ابتدايي تشكيل شده است اما يك فرايند فيزيكي خاص در كهكشانها وجود دارد كه از اين ماده فرار مي كند».
براساس گزارش نيچر، تاكنون فيزيك موفق نشده است درباره برخي از پديده هاي كيهاني تنها بر پايه چيزي كه مرئي است توضيح دهد براي مثال، با مشاهده كهكشانهاي مارپيچی، قوانين جذب گرانشي مي گويند كه ستاره ها به دليل نيروي سانتريفوژ در هر كجاي كهكشان كه باشند بايد به دور مدار اصلي هسته كهكشان بچرخند و اگر اين جاذبه آنها را نگه ندارد مي توان گفت كه اين نيروي گرانش از بزرگترين جرمي كه تاكنون محاسبه شده ، توليد شده است اين جرم همان جرم ماده گمشده و يا تاريك است.
بر پايه تئوري ماده تاريك سرد، اين ماده نقش مهمي در تشكيل كهكشانها ايفا مي كند و مسئول ساختارهايي است كه جهان را حفظ مي كنند. همچنين اين تئوري بيان مي كند كه گسترش ماده مرئي از كهكشاني به كهكشان ديگر متفاوت است.
اين درحالي است كه اكنون اين دانشمندان با رصد انواع مختلفي از كهكشانها با كمك تلسكوپهاي آمريكا و شيلي و راديو تلسكوپهاي هلند و استراليا كشف كردند كه ماده مرئي و ماده تاريك در حقيقت ارتباطات بسيار پيچيده تري با هم دارند و بنابراين توضيح درباره آنها با كمك قوانين موجود در فيزيك بسيار دشوارتر از آن چيزي است كه تاكنون تصور مي شد.
اين كشف ، سئوالات جديدي را درباره تكامل جهان مطرح مي كند و پاسخ بسياري از اين سوالات را برخورد دهنده بزرگ هادرون در سرن ژنو مي تواند ارائه كند. "
منبع : جام جم آنلاین
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100919628569
همانطور كه قبلا توضیح داده شد خداوند ماده باریونی را از دمیدن روح در دخان ( ماده تاریك با تعاریف جدید ) می آفریند كه حاصل این ادغام ، گاز بسیار داغ و رقیقی است كه در فضا ردیابی میشود و ستارگان از تراكم این گاز پدیدار میشوند .
" دانشمندان پرده از اسرار ماده تاريك بر مي دارند :
پژوهشگران بينالمللي از شبيه ساز رايانه اي كهكشان راه شيري خبر مي دهند كه دانشمندان را به جايي كه ماده تاريك فضا بايستي ديدهباني و تشخيص داده شود رهنمون مي سازد. بر اساس آخرين يافته هاي محققان كه در مجله نيچر منتشر شده، دانشمندان به كشف ماده اي كه تشكيل دهنده بيشتر عالم كيهان است نزديك تر شده اند.
به گفته كارلوس فرنك، كيهان شناس دانشگاه دورهام انگلستان كه روي اين تحقيق كار مي كند، كشف معماي آنچه كه ماده تاريك عنوان مي شود، يكي از بنياديترين پرسشهايي است كه نه تنها از سوي دانشمندان مطرح مي شود بلكه ذهن بسياري از علاقه مندان حوزه علوم فضايي و اسرار عالم كيهان را به خود مشغول ساخته است.
كشف و احراز هويت مولفه اصلي عالم همان چيزي است كه اين دانشمندان مشغول بررسي و تحقيق آن هستند.
به اعتقاد اخترشناسان، ماده تاريك برعكس ماده عادي تشكيل دهنده ستارگان، سيارات و نظاير آن دربردارنده حدود 85 درصد مواد يا مصالح عالم كيهان است اما شواهد براي بدست آوردن و نزديك شدن به آن سخت و دشوار بوده است چون كه ماهيت آن نميتواند مستقيما ديده شود.
ماده تاريك نه نور را منعكس ميسازد و نه به طور طبيعي مي درخشد، اما اخترشناسان از طريق مشاهده و رصد اينكه چگونه جاذبه آن، نور بيرون داده شده از سوي كهكشانهاي به مراتب دورتر را خم ميسازد، به گمانه زني موجوديت و هستي اين ماده در خوشههاي كهكشان مبادرت ميورزند. دانشمندان معترفند كه از ماهيت ساختاري ماده تاريك اطلاعي ندارند اما فكر مي كنند مولفه سازنده آن نوعي ذره باشد.
اين در حالي است كه تيمي از پژوهشگران بينالمللي، هاله ماده تاريك را هدف مشاهده و مراقبت خود قرار دادند كه در واقع ساختارهاي در برگيرنده كهكشانهايي است كه يك تريليون بار بيشتر از خورشيد وزن دارند.
شبيه سازي هاي اين دانشمندان نشان داد كه چگونه هاله كهكشاني از ميان مجموعهاي از تصادمات شديد بين خوشه هاي بسيار كوچكتر ماده تاريك كه از بيگ بنگ سرزدهاند رشد يافته است. در بخش چگال هاله، ذرات ماده تاريك با سرعت بالا تصادم ميكنند تا فرمي از تشعشع موسوم به اشعههاي گاما را توليد نمايند. اين اشعههاي گاما كه موجب برافروختگي و تابش سرخ هاله مي شوند، به دانشمندان راهي براي نمايان ساختن و كشف ماده تاريك ارائه مي كنند.
به اظهار محققان، اين يافته ها به معني آن است كه تلسكوپ فرمي ناسا بايد بخشهايي از كهكشان را جستجو نمايد كه محققان پيش بيني مي كنند در آنجا ماده تاريك با الگويي مشخص و به نرمي در حال تغيير برافروخته مي شود و در نتيجه براي مشاهده آسان تر مي باشد. در واقع اين موضع نزديك خورشيد و درست دور از مركز كهكشان راه شيري قرار دارد.
آنچه اين دانشمندان از طريق يك شبيه سازي غول پيكر نشان دادهاند جايي است كه اشعههاي گاما از آن جا سرچشمه مي گيرند؛ نقشه پيش ساختهاي براي افراد تا در آن بنگرند و چگونگي ظاهر شدن اين علامت را درك كنند. "
محمدرضا طباطبايي 17/8/86