کافه تلخ

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

(زمان خارج از ذهن)




استفان اوسوویکی -یکی از باقریحه ترین غیب گویان معاصر- شیئی را در دست می گرفت، حواسش را متمرکز می کرد تا جایی که اتاقی که در آن بود و حتی بدن خودش، همگی سایه وار و تقریبا محو می شدند. 
بعد از این دگرگونی، خود را در حال تماشای فیلمی سه بعدی می
دید که گذشته مربوط به آن شیء را نمایش می داد.
روزی آقای استانیسلاف پونیاتوفسکی، استاد دانشگاه ورشو و یکی از قوم شناسان معروف لهستان، آزمایشاتی را بر روی اوسوویکی انجام داد تا صحت ادعای او را بررسی کند. او اشیای قدیمی و وسایل سنگی کهنی را که از کندوکاوهای زمین شناسی اش کشف کرده بود را جلوی اوسوویکی قرار می داد تا با استفاده از قدرت غیب گویی اش تاریخچه و چگونگی ساخت آن اشیاء را بگوید. 
با اینکه بعضی از آن سنگها چنان بی شکل بودند که جز یک کارشناس، کسی نمی توانست تشخیص دهد که ساخته دست انسان است یا نه، ولی اسوویکی موفق شد قدمت، تاریخچه، چگونگی ساخت، تمدن سازنده و نوع زندگی و فرهنگ آنها را به درستی تشخیص بدهد. البته بسیاری از ادعاهای او قابل رد یا تایید نبود و بعدها با اکتشافات انجام شده، صحت آن اطلاعات مشخص شد.
اوسوویکی تنها انسان غیب گو نبود و این آزمایشات در مورد غیب گویان دیگری چون جورج مک مولن و جرارد کروازه نیز انجام شد.
این قابلیتهای به اثبات رسیده، نشان دهنده ی این واقعیت است که گذشته هنوز از دست نرفته و در الگوی هولوگرافیک ضبط شده است و قابل بازیابی می باشد. در واقع گذشته نیز مانند زمان حال، وجود دارد و در حال فعالیت است! به قول دانشمند کوانتومی، بوهم: "گذشته در زمان حال به صورت نوعی نظم مستتر مدام در حال فعالیت است".
طبق الگوی هولوگرافیک، تنها چیزی که برای رسیدن به گذشته نیاز است، تغییر در کانون تمرکز انسان می باشد، کاری که غیب بینان یاد شده نیز از آن بهره می جستند.
در اقلیم هولوگرافیک، زمان و مکان چندان مفهومی ندارد. پریبرام می گوید: "شاید در اقلیم هولوگرافیک، یعنی در قلمرو فرکانسی، چهار هزار سال پیش، در واقع چیزی جز فردا نباشد"

جهان هولوگرافیک _ بخش سوم(زمان خارج از ذهن)