کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۱۵, پنجشنبه

نشانه گان سمبل های ایرانی :



کمند کمند زلف که موی بلند ( دم اسبی یا باز ) معشوق را به کمند تشبیه می کردند که عاشق را در دام می اندازد .

تیر تیر مژگان نازک چشم پلک ها یا مژگان را از لحاظ دراز بودن و زیبایی ظاهری .

غزال غزال مخصوصا وحشی آن که در بیابانها زندگی می کند از نوع حیوانات بسیار زیبائی است که جنس نر آن بسیار زیبا بوده و با سیاهی هایی که در پشت و منطقه چشم دارد از غزال ماده مجزا می شود .

صنم جلوه ای از زیبائی ـ اُبهت ـ بی اعتنایی ـ به معنای بت یا معشوق زیبارو .

افروخته گی دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود به معنای عصبانیت مفرط یا سرخ چهرگی به دلیل مستی و سکر بیش ار حد .

ماه در ابیات فارسی تشبیه صورت زیبا به ماه سابقه طولانی داشته است . می دانیم که در فرهنگ گوناگون ماه و خورشید جنسیت مختلفی را دارا هستند . شاید دلیل بیان و تشبیه ماه به این مسأله نیز به خاطر فرضیه مذکر بوده ، در نزد ایرانیان بوده است .

قابل ذکر است به استثناء نمادهای برخی از قبایل آفریقائی و سرخپوستی شمال آفریقا ، توتنی ، اقیانوسیه ، مائوری ها و ژپونی در بقیه فرهنگ ها ، اصل مذکر بارور کننده است .در متون زند و پهلوی نیز ماه مذکر است .

سرو سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند قد بلند معشوق و موزونی قامت او در این ادبیات به سرو تشبیه شده است . سرو نماد استواری ، توازن و سر زندگی می تواند باشد .

نرگس گل نرگس که چشم معشوق را معمولا به نرگس شبیه می دانند و در شعر فارسی نماد چشم مخمور است .

خسرو ـ فرهاد : خسرو شیرین دهنان گاهی در ابیاتی که رنگ و بوی هم خواهانه دارد زیبائی ظاهری معشوق به خسرو ( خسرو پرویز در داستان فرهاد و شیرین ـ خسرو شیرین ) تشبیه می شود .

سنبل سنبل زلف نمادی برای موهای معشوق

سیب سیب زنخدان نمادی از گردی چانه . برای این عضو ترکیب چاه زنخدان نیز استفاده می شود که فرورفتگی چانه در بعضی افراد را بیان می کند .

غلمان پسران خوب روی جوان در بهشت اسلامی برای خدمتگذری مومنان بدانها اشاره شده است .

غنچه لبت چون غنچه کوچکی دهان از موارد زیبائی شناختی چهره بوده است و غنچه نمادی برای آن .

لاله لاله رخ شقایق به عنوان نماد شهادت ، نماد داغداری ، نماد پیاله گیری و نماد زیبائی برافروختگی چهره معشوق .

لعل لعل لب نمادی برای براق بودن و زیبائی لب

لولی امان کین لولیان مست آشوب کولی نمادی برای لاقیدی ، آشفتگی و آزادی گرایی

یوسف ماه کنعانی نمادی برای زیبائی ظاهری و باطنی .

هلال هلال عید در ابروی یار باید دید نمادی برای ابروان کمانی معشوق ـ بیشتر همراه نماد ماه می آید و نماد قدح .

هندو هندوی خال خال هندو اشاره به غلامهای هندوی سیاه رنگ که طرف تشبیه زلف و خال واقع می شدند . مراد از هندو پیرو آئین قدیم هند نیست بلکه به معنی هندی و فرد سیاه آمده است .

یاسمن سمن سمن بویان غبار غم چو بنشینند ، بنشینند نمادی از خوشبویی و لطافت ایضاً نسترن نسرین نیز همین معنا را می بخشد .

مطرب مطرب عشق به عنوان نمادی برای آواز خوانی و ساقی گری .

شاید در بسیاری از تصاویر ساخته شده توسط شاعران قدر ایرانی نمونه های بسیاری باشد که به عنوان نماد و سمبل استفاده شوند ولی اهم آنها ذکر گردید . ذکر چند مسأله نیز خالی از لطف نیست .

استفاده از وسایل و آلات جنگی در اشعار اولیه بیشتر به دلیل جنگاور بودن معشوق ها بوده است و با ورود و شیوع این امر در میان عموم مردم نمادها کم کم پخش شده و با ورود دوره ی معاصر از نماد مذکر عیناً به نماد مونث تبدیل شده اند ! نکته دوم اینکه در بررسی تاریخی سودامی در ایران این امر به صورت هم خواهی شباهت زیادی به ؟ آنچه در یونان اتفاق می افتاد دارد اما این امر با گذاشتن قرون به نوعی از پروفیلی منجر می شود بطوریکه ریشه هایی از آن هنوز هم در بعضی مناطق به طور شرم انگیزی وجود دارد !

اما در هنر مغرب زمین نمادها به چند دسته قابل تقسیم اند :

نمادهای طبیعی که بر گرفته از طبیعت هستند و بیشترین سطح نماد ها را تشکیل می دهند . و بی شک رابطه ی هنر با طبیعت گرائی ( ناتورالیزم ) و گرایشات آن در هنر مغرب زمین دارند . اجسام به عنوان نماد و رنگ ها بخش های دیگری از این نماد ها را تشکیل می دهند . چنانچه گفته آمد نمادها اصل مذکر در هنر و ادبیات غرب ، خورشید ، شمشیر ، نیزه ، زوبین ، پیکان ، تیر ، دماغه کشنی ، ستون ، دیرک ، مخروط ، آتش ، شعله مشعل ـ نهایتا صلیب شکسته اند . اما تنها برخی از اینها به عنوان نماد سودامی مورد استفاده قرار گرفته اند .

بررسی نقاشی های سودامی به ما این امکان را می دهد که توافق هنر و مطرح سمبل ها را در غایت اندیشه ورزی به تماشا بنشینیم . از آنجا که پرداختن به تاریخ ادبیات یا تاریخ هنری سودامی نیت این مقاله نبوده و سنت لذا به لیان نمادها و مطرح کردن آنها می پردازیم و در متن موضوع اگر نکته ای به نظر رسید ذکر می گردد .

هلال ( crescent ) که در نمادهای شرقی نیز استفاده می شد نمادی برای امتیاز برابر و بعضی جاها نماد مادر کبیر است . هلال در نقاشی های سورئالیسی بصورت مات یا روشن در گوشه هائی از نقاشی به چشم می خورد .

ماه ( moon ) از نمادهای مشترک است و چنانچه گفته شد در فرهنگ مختلف به مذکر یا مونث خوانده می شود . در ادبیات غرب اگر چه مظهر نیروئی مونث است اما در ستاره شناسی به منزله نمادی برای روح حیوان ، جایگاه احساسات و نزدیکی جنسی محسوب می شود . ماه نمادی برای بی مرگی و ابدیت است تجدید حیات جاودانی خور داراست . این نماد بیشتر در نقاشی های آفریقائی به عنوان نماد مذکر مطرح می شود . در نمادهای منطقه اقیانوسیه هم علاوه بر مذکر بودن نماد به عنوان نمادی برای جوانی ابدی به کار می رود . ماه به صورت حلقه ای در پشت سر نقاشی مرد یا در ترکیب نقاشی ها مورد استفاده قرار گرفته است .

لک لک ( stork ) در نقاشی های غرب نماد زندگی نو می باشد و معمولا در فضاهائی که مربوط به روابط جنسی و شروع این روابط است در متن طرح یا حاشیه لحاظ می گردد .

پلیکان ( pelican ) این نماد نیز مانند سمبل لک لک علاوه برنوزائی و آغاز زندگی نو از آنجا که تصور می کردند این پرنده با خون خود فرزندانش را خوراک می دهد مظهر قربانی ، شفقت و ترحم است . پلیکان در این دسته از نقاشی ها معمولا با جوجه هایش به تصویر در می آید . ظاهراً ارتباطی که می شود ما بین این نماد با سودامی و هم خواهی برقرار دانست علاوه بر نوزائی و شروع یک زندگی جدید ارتباط ذهنی افراد با بقای نسل را که در این مورد به نوعی در نظر گرفته نمی شود را نشان می دهد .

پروانه ( Batterfly ) تصور خود مذکر در قالب پروانه ، بیرون آمدن از پیله ، پرواز با بال پروانگی همه در این نقاشی ها به تصویر کشیده می شوند . نماد پروانه به بی مرگی و تولد دوباره در باور سنتی جهان بر می گردد . در نمادهای چینی نیز پروانه نشانه ی شادی بسیار ، مظهر زیبائی مفرط شناخته می شود .

بال ( wing ) از سمبل های جهانی و بسیار مشهور به حساب می آیند . از آنجا که در نقاشی های فرشته گان اسب ها ، پرندگان دیده می شوند نشانگان بسیاری را در خود دارند .

بال علاوه بر نماد پرواز فکر ، اراده ی انسان را نیز می رساند . بالدار علاوه بر اینکه به صورت فرشته در می آید در ذات خویش آزادی طلبی و پیروزی را به همراه دارد .

طاووس ( peacock) از نمادهای مشترک است که هم در نماد های هندی و ایرانی و نیز در نمادهای غربی دیده می شود . مظهر و نماده طبیعت دوگانه و ثنویت است . در نمادهای هندی وقتی ایزد کامه ( kama) یا همان ایزد عشق ورزی بر طاووس سوار است مظهر هوس بی پایان است . مار با پیچیدن به پای او و پنهان شدن زیر بالهایش از جهنم به بهشت وارد شد پرنده ی نفرین شده و مغضوب شده به حساب می آید . نشستن بر دامن طاووس ، یا داشتن پرهای طاووس مانند در نقاشی های شرق و غرب دیده می شود .

گوزن ( Deer ) از نمادهای بسیار گویا و پر استفاده در نقاشی های مغرب زمین و از نمادهای اصلی هم خواهی محسوب می شود . انسان در نزد گوزن ـ داشتن شاخهای گوزنی ، ( انسان ـ گوزت ) ، همه در نقاشی ها دیده می شوند . گوزن در کنار درخت حیات به تصویر کشیده می شود . و در آیین بودائی چینی هم معنی بیماری عشق را دارد . در فرهنگ سُلتی ایزد بانوی فلیداس (flidass ) که ایزد بانوی شهوترانی است به ارابه ای سئار می شود که گوزن ها آن را می کشند . در همین فرهنگ گوزن قرمز (stag ) نماد قوی جنسی مرد به حساب می آید . در مسیحیت نشانه پاکی زندگی ست ( سانتا کلاس و سورتمه ی گوزن کشش ) . در فرهنگ هیتی نیز مرکب یزدان نرینه حمایتگر است . ایزد حیوانات روی گوزن قرمز می ایستد . انزوا و پاکی نیز از معانی این نماد هستند .

شاخ ( horns ) در کمتر نقاشی و طرحی که مربوط به هم خواهی باشد می توان نبود آنرا احساس کرد . انسان شاخدار ( به خصوص شاخهایی شبیه شاخهای گوزن ) نماد قوه باه و باروی است . این نماد از کهترین الگوها به شمار می رود و به همین معانی بوده است . بعدها انگشتان شاخها نماد رسوائی ، فساد و فحشا تبدیل شدند و مسیحیت ایزد شاخدار را با اهریمن و نیروی شر تطبیق داد . اما به هر حال فارغ از این نام گذاری های دوره ای شاخ نماد نیروی فوق طبیعت است شاخ در نقش هلال قمر همراه با ایزد ایس ( isis ) و نوت (Nut ) بانوان آسمانی خلاصه می شود .

اسب ( Horse ) از نمادهای متاخر سودامی محسوب می شو.د . دو حصلته است . هم نماد زندگی و هم نماد مرگ . به اندیشه و خرد و نجابت تاویل می شود . در عین حال نور و ذات حیوانی و عزیزی را نیز می رساند در کهن الگوهای جدید به عنوان قربانی جای گاو را می گیرد . زیرا هم نشانه آسمان و ایزدان باروی ، قوه باه و باروری مذکرز است و هم نشانه ی جهان زیرین و مرطوب . سوار کاری با اسب نوازش است و تلفیق مو و یال انسان ـ اسب از طرح های عام این نقاشی ها هستند .

سگ ( Dog ) نمادی است که وقتی همراه با آتش باشد یا به نوعی تداعی گر آتش و شعله به نماد جنسی تبدیل می شود زیرا که آتش و نیروی جنسی با هم در پیوندند . در فرهنگ مسیحیت سنتی به وفاداری و نماد ازدواج نیز مشهور بوده است .

شیشه (sward) از نمادهای اصل مذکر محسوب می شود . و در نقاشی ها به صورت نمادی برای تکیه بر آن نقاشی می شود .

در نماد رنگ آمیزی نیز هر چند تمام رنگ ها در این نقاشی ها با توجه به ذات خود نما درنگ تاویل می شوند اما استفاده از رنگ قرمز بسیار مشهود است . رنگ قرمز که باز از نماد های اصل مذکر است عشق ، لذت ، تهیج جنسی و تجربه حیات را با خود دارد . و در اکثر نقاشی ها بیشترین رنگ مورد استفاده است .