قبل از بیان آئین مزدک باید گفت بهیچوجه روشن نیست که آیا تعالیمی که به مزدک منسوبست تا کجا نتیجه ی فکر بوندس ( بوندک ) و زرتشت خرک است و از کجا محصول تفکر مزدک . چنانکه بعدها توضیح خواهیم داد این افکار التقاطی و مختلط دارای سرچشمه های فکری به کلی مختلفی است ولی از جهت روح انقلابی خود ، یکپارچه و هماهنگ است و عقل چنین حکم میکند که شهرت عظیم این افکار به نام مبلغ برجسته و فصیح و دلاور آن مزدک بامدادان مسلماً فقط نتیجه ی اشاعه ی آنها بوسیله ی این مرد نیست بلکه قرینه ایست بر تعلق آنها به وی .
صاحب دبستان المذاهب حتی کتاب مذهبی "دسناد"را که متضمن قوانین مزدکی بود به مزدک نسبت میدهد[10]. به هر صورت از آنجا که عظمت مزدک بویژه در افاده و اشاعه ی این آئین است که دینکرت آنرا به نام وی "مزدکیکان "مینامد ما به بیان وسیعتر آن می پردازیم و اجزاء مختلف آموزش مزدک را مورد بررسی قرار میدهیم :
الف – آموزش نور و ظلمت
در آموزش مانی مسئله ی نور و ظلمت و نبرد این دو عنصر با یکدیگر جای مرکزی را اشغال میکند .منتها آموزش مانی از جهت ماهیت خود یک آموزش بدبینانه است زیرا حرکت نور را مانند ظلمت غیر ارادی و منفعل ( پاسیف ) میشمرد و نور را ناتوان و مقهور پنجه ی ظلمت میداند . ولی در آموزش مزدک روح این مسئله بکلی دگرگون شده است . نور آگاه ولی ظلمت کور است و مزدک برآنست که حرکت نور ارادی و حرکت ظلمت غیر ارادی است ، لذا نصرت و غلبه ی نور ضروری و قطعی و نصرت و غلبه ی ظلمت تصادفی و موقتی است . مزدک تداخل نور و ظلمت و پیدایش جهان مادی را طبق این مقدمه امری تصادفی میشمرد .ولی برای این تداخل سه مرحله قائل است .
مرحلة اول – مرحله ی بندهشن – در این مرحله نور و ظلمت مخلوط نیستند و هر یک بالاستقلال وجود دارند .
مرحلةدوم – مرحله ی گومیزشن یا مرحله ی اختلاط – در این دوران این دو عنصر با یکدیگر در می آمیزند.
مرحلة سوم – مرحله ی ویچارشن یا جدا شدن نور از ظلمت که وقوع آتی این امر مسلم است و تحقق آن با یاری و مساعدت مردم از نور و نبرد با نیروهای ظلمانی میسر است . وظیفه ی آدمی است که نور را از چنگ ظلمت برهاند و به این مرحله ی تصادفی "گومیزشن "خاتمه دهد و نور را بر مسند قدرت و اصالت خود بنشاند .
نکتة شگرف انقلابی در آئین مزدک همانا تبلیغ این مسئله است که باید از طریق جهاد و مبارزه نور را از مرحله ی گومیزش به مرحله ی ویچارشن رساند ، نور را از اختلاط ظلمانی رهاند ، پرتوهای روشن را از آویزش حلقات تاریک نجات بخشید .این نظر بنیاد تمام نظریای بعدی اوست . مزدک می افزاید که ظفر نهائی با نور است ، زیرا نور اصولاً بر ظلمت مسلط است نهایت غلبه و تسلطش کافی نیست . لذا کوشش و تلاش و پیکار آدمی در راه رهائی نور قطعاً با ظفر و پیروزی مقرون خواهد بود[11]. بدینسان آموزش مزدک در باره ی نور و ظلمت تماماً یک آموزش خوش بینانه و پیکارجویانه است .
ب – آموزش عدالت و برابری
ویژگی مهم آموزش مزدک در آنست که این آئین به توضیح پدیده های اجتماعی و انتقاد از آنها می پردازد و جهان شناسی خود را بر مسائل معیشت روزانه انطباق میدهد . مسئله ای که نظر مزدک را جلب میکند نشان دادن ریشه های نابرابری در جامعه و راه حصول به عدالت و مساوات است .
به نظر مزدک نعمات مادی را آورمزدا یکسان در دسترس مردم قرار داده است و نابرابری از آنجا برخاست که کسانی از طریق قهر و جبر خواسته اند اموال متعلق به دیگران را تصرف کنند . پیگولوسکایا حدس میزند که این آموزش مزدک مستقیماً به مسئلة تلاشی املاک مشاع دهقانان آزاد / کدگ ها و ویس ها/ مربوط است .
بنا به استدلال این مؤلف ، در کتاب پهلوی "ماتیکان هزار داتستان "( تفسیر مجموعه ی قوانین ) و اسناد مکشوفه در اورامان دلایل متعددی وجود دارد حاکی از آنکه اشراف اراضی دهقانان را به زور غصب می کردند و یا دهقانان بی پا ناچار می شدند زمینهای خود را بدانها بفروشند . مشاهده این جریان در ذهن مزدک این اندیشه را که "غصب و تصرف قهری منشاء "نابرابریست"پدید می آورد .پس نابرابری در تقسیم خواسته ها و نعمات مادی ریشه ی ظلم است و راه نیل به عدالت رفع نابرابری یعنی استقرار مساوات در برخورداری از نعمات مادی است . خواجه نظام الملک در سیاست نامه این مطلب را چنین افاده کرده است :
"مزدک گفت مال بخشیده ایست میان مردمان که همه بندگان خدایند و فرزندان آدمند و به چه حاجتمند کردند باید که مال یکدیگر خرج کنند تا هیچکس را بی برگی نباشد و درماندگی. متساوی دلی باشد ."
پیگولوسکایا حدس می زند که اندیشه ی مساوات و برابری را مزدک از یک پدیده ی دیگر جامعه ی زمان بنام "همبائیه"می گیرد ( هم بائی از فعل بایستن یعنی تلازم مشترک ) . "همبائیه "عبارت بود از تعاون در معاملات ، خرید مشترک و دریافت درآمد مشترک که در دوران ساسانی رواج داشته است .
تمایل به بازگشت به مالکیت مشاع دهقانان آزاد و شیوه ی همبائی پایه های مشخص و مادی تفکر مزدک در باره ی مساوات و برابری است . این استدلالات پیگولوسکایا نه تنها جالب بلکه مسلماً دارای هسته ی معقول جدی است . مزدک "کمونیسم "خود را در باره ی تساوی برخورداری از نعم مادی از اثیر دماغ خود استخراج نکرده و مسلماً ناظر به واقعیات عینی زمان خود بوده است . کمونیسم دهقانی مزدک ندائی بود برای بازگشت به مالکیت مشاع که فئودالیسم آنرا متلاشی میساخت ، برای بازگشت به مساوات دودمانی که رشد جامعه ی فئودال آنرا بر هم میزد.
مانی معتقد به وجود پنج عنصر بود . جهان را از این پنج عنصر مرکب میدانست . عناصر از نظر مانی عبارت بودند از اثیر ، نسیم ، نور ، آب ، آتش. آموزش مزدک در مورد عناصر با آموزش مانی تفاوت دارد . مزدک به سه عنصر معتقد است : آب،آتش، خاک . مزدک در اینجا نیز مانند آموزش نور و ظلمت مطلب را به مسائل اجتماعی پیوند میدهد و می گوید همان طور که آب و زمین و آتش متعلق به همگان است ، به همان ترتیب نعمات مادی باید از آن همگان باشد . بدینسان همگانی بودن نعمات مادی ثمره و نتیجه ی عامیت عناصر است که جهان از ترکیب آنها ساخته شده است .
به نظر مزدک نابرابری و عدم مساوات موجود در جامعه ریشه ی کین و رشگ و خشم و جنگ است . همانا این بلیات است که زندگی بشری را تیره ساخته است . اگر نابرابری در استفاده از نعم مادی از میان برود پایه ی مادی و اجتماعی این بلیات عظیم اجتماعی نیز از میان خواهد رفت و کین و رشک و خشم و جنگ جای خود را به آشتی و مهر و دوستی و داد خواهد داد . جهاد در راه پیروزی نور همان جهاد در راه پیروزی برابری و دادگری و مهر و آشتی و دوستی است و همه ی اینها نبرد اهورائی و ایزدی علیه اهریمن است . فردوسی این تعالیم را در شاهنامه بدین نحو آورده است .
بپیچاند از راستی پنج چیز
که دانا بر این پنج نفزود نیز
کجا رشگ و کین است و خشم و نیاز
به پنجم که گردد بر او چیره آز
در همین جا باید از مسئله ی زن در آموزش مزدک صحبت کنیم . تقریباً همه ی مورخین باستان یادآوری می کنند که مزدک شعار "اشتراک زنان"را درمیان گذاشت . با آنکه این مطالب مسلماً محتوی نکات افتراء آمیز است ولی نمیتوان بکلی آنرا مجعول شمرد . مسئله ی زناشویی در دوران مزدک مسئله ی حادی بود . تعدد زوجات و داشتن حرمهای بزرگ ( شپستان ) برای اشراف مجاز بود . در حرمهای اشراف علاوه بر "پادشازن" که کدبانوی سرای محسوب می شدند، تعداد بیشماری "چاکرزنان "زندگی می کردند . از آن گذشته "خوته دسی "یا ازدواج با محارم در نزد اشراف مجاز بود . داستان پهلوی ویسه و رامین که فخرالدین اسعد گرکانی آنرا با چنان مهارت به شعر پارسی دری گزارده است داستان دو عاشقی است که در عین حال برادر و خواهرند . در این شرایط احتمال محرومیت های شدید جنسی مردم مستمند ، تجاوزات خشن ناموسی از طرف اشراف به زنان دهقانان و فقرای شهری فراوان است .
نیز باید در نظر داشت که در میان اقوامی که در مجاورت ایران زندگی می کردند مانند ماساژت ها و هیاطله ( هپتالی ها) هنوز ازدواج گروهی مرسوم بود . همه ی این ملاحظات ما را بدین نتیجه میرساند که مزدک نوعی اصلاحات در مسئله ی زناشوئی که مقررات آن بر ما روشن نیست و الغاء حرم و تعدد زوجات را خواستار بوده است . اشراف الغاء حرم و تعدد زوجات را در حکم آن میدانستند که همراه اموالشان نوامیس آنها نیز بوسیله ی اراذل غارت شده و اشتراکی گردیده است . از این سبب بعدها در دوران پس از اسلام به مزدکیان پیروان این روشها نام "اباحیه"نیز داده است !
بهر جهت با توجه به سیمای اخلاقی مزدک که مردی بی نهایت مهربان و بی آزار و ریاضت کش بوده و با توجه به بخشهای دیگر تعالیم وی تصور آنکه مزدک بدعتهائی برای عنان گسستگی شهوانی گذارده باشد ، محال است و نباید ادنی تردیدی داشت که آموزش مزدک در این زمینه ناشی از روح تعالیم اوست که بر تجلیل برابری و داگستری و مردم دوستی مبتنی است .
آموزش مزدک در باره ی برابری و عدالت را مورخین معاصر "کمونیسم مزدکی" یا "کمونیسم ایرانی" نام نهاده اند . گیرشمن مینویسد :
"برنامه ی مزدک که بحق کمونیسم ایرانی می نامند یک برنامه ی انقلابی حقیقی بشمار میرفت".
باید گفت از جهت علمی این نامگذاری بلامانع است زیرا اشکال مختلف کمونیسم ابتدائی که با کمونیسم علمی تفاوت اساسی دارد مبتنی بر خواست مساوات مطلق ، هموارطلبی و برابری جوئی بوده است . این کمونیسم که شعار آن "تقسیم مساوی اموال موجود بین همگان" است با کمونیسم علمی معاصر که بمثابه ی مرحله ی دوم جامعه ی کمونیستی ( پس از مرحله ی سوسیالیستی است ) و شعار آن "از هر کس به اندازه ی استعدادش و بهر کس به اندازه ی نیازش" میباشد ، تفاوت اساسی دارد.
کمونیسم ابتدائی متعلق به دورانهای سافل رشد قوای مولده و کمونیسم معاصر متعلق به دورانهای عالی رشد قوای مواده و تولید ماشینی است . به همین جهت نباید بین کمونیسم مزدکی و آموزش سوسیالیسم علمی علامت تساوی گذاشت با آنکه مسلماً کمونیسم مزدکی فصلی از تاریخ تکامل اندیشه ی کمونیستی بشری است و با اندیشه ی معاصر کمونیستی از این جهت پیوند باطنی دارد.
ج - آموزش بی آزاری و ریاضت
مزدک بویژه برای "برگزیدگان" دین خود که مانند برگزیدگان کیش مانی هسته ی مرکزی جنبش بودند) دو اصل ریاضت و آزار نرساندن را مقرر داشته بود . مزدک کشتن و زیان رساندن به دیگران را اکیداً ممنوع می داشت و تعلیم میداد که حتی به دشمن باید مهربان بود و در مهمان نوازی از هیچ چیز حتی از بذل جان خود نباید دریغ داشت .
این آموزش که شبیه به اصل آهیمسا "Ahimsa"( زیان نزدن ) در فلسفه ی جاینیسم هندیست با هدفهای انقلابی مزدک ناسازگار بود و در مقابل دشمنان طبقاتی قسی و سفله ای که بعدها بیدریغ خون مزدک و پیروانش را ریختند چنین آموزشی در حکم خلع سلاح معنوی انقلابیون بشمار میرفت . مزدک هماهنگ آموزش "بی آزاری" آموزش ریاضت کشی را تعلیم میداد. میرخوند در "روضه الصفا" این مطلب را مطرح ساخته و می نویسد که مزدک "ذبح حیوانات و اکل لحوم و دموم آنها را بر خلق حرام ساخت" و پیروان خود را فرمود جامه های خشن در بر کنند و از لذات چشم بپوشند.
هر اندازه این بخش از تعالیم مزدک نادرست باشد ، به هر صورت نشانه ی روح سلیم و مهربان و روشن این مرد بزرگ است . وقتی دشنامهای زشتی را که از زمان خسرو انوشیروان به بعد در انواع کتب علیه مزدک ثبت شده با این آموزشها مقایسه می کنید ، آنگاه بهتر به تیره درونی بهره کشان و ستمگران خونخوار پی میبرید .