کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۱۸, یکشنبه

شهر سوخته



شهری که یاد بود 5000 سال قبل است. 
گنجینه ای سر به مهر، که هنوز هم پس از سالها تفحص در آن نیاز به سالهای سال کاوش دارد و این فقط از آدمهای صبوری مثل باستان شناسان عاشق بر می آید. وقتی که توصیف شهر را می شنوی یا می خوانی دچار حسی مثل حس غرور آمیخته با حسرت میشوی. غرور از اینکه اولین شهر دنیا در کشور تو قرار دارد. شهری بسیار پیشرفته. حتی پیشرفته تر از شهر کرت که سینوهه در کتابش نوشته و حسرت به خاطر از دست دادن این همه عظمت. وقتی که وارد این محیط میشوی دچار حس عجیب دیگری میشوی. دقیقا جایی ایستاده ای که نیاکان تو هزار ها سال قبل در اینجا قدم گذاشته اند و این تمدن را بوجود آورده اند.
چشمهایت را می بندی و تمام چیزهایی که در مورد این شهر شنیده ای را توی ذهنت مجسم میکنی. کاری که همیشه در همچین شرایطی یک ساعت از وقت من را به خودش اختصاص میدهد. 40 هزار قبر

ـ اولین جراحی مغز در دنیا با مواد پلشت بر- اولین معرق کاری در دنیا-پارچه هایی با بافتهای بسیار پیشرفته. همه و همه با بیش از 5000 سال قدمت.

این شهر در56 کیلومتری زابل قرار دارد.وقتی ماشین به جاده خاکی سمت چپ جاده میپیچه،چشمهایت شهر سوخته را جستجو میکنند.شهری با وسعت 150 هکتار با دیوار هایی کوتاه.اولین چیزی که توجهت را جلب میکنه تابلوی سازمان میراث فرهنگی است.

این شهر یک بار در سال 2700 قبل از میلاد و یک بار در 2400 قبل از میلاد دچار حریق
گشته است. اما اینها هیچکدام دلیل از بین رفتن شهر نبوده است .شهری بدون جنگ که حتی یک بارو در آن وجود ندارد.با مردمانی آرام که در میان 40000 جسد موجودتا کنون فقط یکی از آنها به قتل رسیده است و سر بریده ان در زیر پایش قرار دارد.


شهری به دور از مناطق زلزله خیز. شهری که هیچوقت مورد تهاجم قرار نگرفته است. پس چه چیز باعث تخلیه آن شده است؟ این شهر فقط و فقط به یک دلیل از بین رفته است. تغییر مسیر رودخانه هیرمند . هیرمند در 8000 سال گذشته 11 بار تغییر مسیر داده که زابل روی آخرین دلتای آن بنا شده است.
این شهر به ظاهر انبار غله حکومتی بوده است .در اکثر قبر ها ظروفی پر از گندم یافت میشود.و همچنین رشته هایی از طلا به قطر دو میلیمتر که هنوز معلوم نیست با چه وسیله ای تراش خورده اند.و با چه وسیله ای سوراخ شده اند که موی دم اسب به زحمت از آن عبور میکند.
از نکات جالب شهر موقعیت اجتماعی زنان بوده که تمام مهر های انبار داری وترخیص گندم از قبر های زنان خارج شده است.

در هر قبر میشود تکه هایی از اشیا را پیدا کرد که نشانه شغل فرد است.این اشیا پارچه ، ظروف و یا حتی بزغاله هستند.در اکثر قبر ها بوته های سیر هم وجود داره. به دست آوردن اطلاعات بیشتر راجع به این شهر بستگی به یافتن بخش شاه نشین داره که هنوز کسی از جای آن اطلاعی ندارد.

یکی از حرفهای جالبی که راجع به این شهر زده میشود این است که این شهر همان محل تولد و زندگی رستم بوده است و این به خاطر بزرگتر بودن جثه اسکلتهای یافت شده است. اما یکی از موارد جالب سیستم لوله کشی سفالی برای انتقال آب است.
و چیزی که آه از نهاد ما بلند می کند نظم شهر است. مثلاً بخش صنعتی آن از بخش مسکونی جدا است .چیزی که مردمان تهران در عصر اتم سالیان سال است که حسرت آن را میخورند.