پادشاهان ایران بدون شک معایبی داشته اند چون خصلت طبیعی انسان است و اگر مشکل و خطایی نداشته باشد که می شود ذات یزدان پاک . این خطاها را بایستی تجزیه و تحلیل کرد که آیا قابل قبول است یا خیر ؟ شاهان ایران هرگز قابل مقایسه با روزگاران خود نبوده اند و هزاران سال جلوتر از زمان می اندیشیدند . منشور کورش بزرگ بدون تردید حداقل 2500 جلوتر از زمان خودش صادر شده است و تا آن روزگار هیچ کس چنین نکرده بود روزگاری که شاهان سومر و بابل و آشور چنین فرمان می داده اند
آشوربانی پال : من از شهرهای عیلام به اندازه ای ویران کردم که برای عبور از ویرانه ها یک ماه و بیست و پنج روز وقت لازم است . شاهزادگان و جوانان و پیران و خواهران شاه را همگی به اسیری بردم . زنان و مردان شهر را به همراه اسبان و گوسفندانشان که شمارشان از دسته های ملخ بیشتر بود همگی را به غنیمت بردم . تمام عیلام و شوش و هلتماس را تصرف کردم و بانگ آدمیزاد و شادی را از آنجا برانداختم
آشوربانی پال فرمان داد تا زبان سربازان اسیر را بکنند و با گرز سرهایشان را بکوبند تا بمیرند . دستور داد تا مردم شهر را در برابر مجسمه گاوان بالدار شهر سر ببرند . این کار آشوربانی پال درست همانند جدش سناخریب است که وی نیز چنین کرده بود . جسد مردگان در شهر بایستی بماند تا خوکان و پرندگان بخورند
کتیبه ای از بخت النصر : به فرمان من صد هزار چشم در آورده شد و صد هزار قلم پا را شکستند . من با دست خود چشم فرمانده دشمن را درآوردم و هزاران پسر و دختر را در آتش سوزاندم . خانه ها را چنان ویران کردم که دیگر هیج بانگ زندگی از آن بر نخواست
کتیبه ای از سناخریب پادشاه ماد 689 پیش از میلاد : نخست بابل را گشودم و سپس آن را آتش زدم . نهر فرات را که روان بود را روی شهر بازکردم تا ویرانه های باقی مانده آنجا را نیز آب ببرد
کتیبه ای از آشور نصی پال : به گینایو حمله بردم و آنرا تصرف کردم . 600 نفر از جنگاوران دشمن را بیدرنگ سربریدم . 3000 نفر اسیر را زنده زنده طعمه آتش کردم . اسیران دیگر را پوست کندم و از دروازه اصلی شهر آویزان کردم . مشرق زمین - تمدن ویل دورانت
حال گوشه ای از اندیشه شاهان یکتاپرست ایران باستان
داریوش بزرگ چنین گوید : خدای بزرگ است اهورامزدا. که این جهان را بیافرید . که خرد و نیروی کوشش را بر من ارزانی داشت به خواست و نیروی اهورامزدا شاهم و فرمانهای او را اجرا میکنم این چنین : دوستدار و پیرو راستی هستم و بدی را دشمنم . خواهان داد و عدل هستم .
نه می خواهم که از سوی توانایی به ناتوانی ستم شود و نه میخواهم که ناتوانی به توانایی بد کند . آنچه موافق راستی است میل من است و آنچه خلاف راستی است به شدت با آن مخالفم . خویم را در حد اعتدال نگه میدارم و چون خشم بر مرا فرا گیرد با اراده بر آن چیره میشوم تا مبادا ناروایی روی دهد .
تو كه بعد از من شاه خواهي بود از دروغ سخت بپرهيز . مردي كه خواهد دروغزن بود نيك كيفر ده. اگر چنين مي انديشي بايد كشورم در امان باشد . آنهايي كه پيشتر شاه بودند در آن مدت ، آنچه را كه من در يك سال و اندي به خواست اهورامزدا كردم نكردند .
از آن رو اهورامزدا مرا ياري كرد، چون بدكردار نبودم ، دروغزن نبودم ، خطاكار نبودم ، نه من ، نه دودمانم . بر پايه راستي رفتار كردم : نه به ناتوان و نه به توانا بد كردم ، مردي كه با خاندانم همكاري كرد او را نيك پاداش دادم و آنكه زيانكاري كرد ، او را نيك كيفر دادم . تو كه سپس شاه خواهي بود ، مردي كه دروغزن يا خطاكار است او را دوست مباش و او را نيك كيفر ده . تو كه سپس اين نوشته ها را كه من نوشتم ، يا اين نگاره ها را ببيني ، آنها را ويران مكن ، تا جايي كه ممكن است آنها را بپاي ، تا زماني كه تندرست باشي
gol پاینده باشی ای سرزمین جاوید gol
منابع این نوشتار:
اوستا - استاد هاشم رضی
گنجینه اوستا - استاد هاشم رضی
تاریخ هرودوت - جرج راولین سن
گاتها - سروده های ناب و آسمانی زرتشت
پیام زرتشت - دکتر خاور شناس علی اکبر جعفری
تاریخ تمدن ویل دورانت - تمدن مصر - بابل و یونان
فرهنگ سه جلدی ایران باستان - شادروان استاد ابراهیم پورداوود
زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت - فروغ مزدیسنا - ارباب کیخسرو شاهرخ
تاریخ و تمدن ایران - پرفسور هانری ماسه - رنه گروسه و انجمن باستان شناسان فرانسه