مردم مصر بر این باور بودند که آغاز آفرینش از آسمان شروع گردید است و هزاران رب النوع دیگر در زمین به حیات ادامه می دهند . آنان ستارگان را جزوی از خدایان می دانسته اند . ماه و خورشید از برجسته ترین خدایان مصر بوده است . آنان هر چیز برجسته و مفیدی را پرستش میکردند .
درخت خرما - چشمه های آب - انجیر بیابانی - درختانی که در وسط بیابان روئیده اند را جزوی از خدایان می دانسته اند و آنان را پرستش میکرده اند .
آنان حیوانات را یکی از برجسته ترین خدایان می دانسته اند به صورتیکه معابدشان نمایشگاهی از مجسمه های حیوانات بوده که مورد پرستش قرار می گرفته است .
گاو نر - نهنگ - باز ماده - غاز - بزغاله - قوچ - گربه - سگ - مرغ - شغال و افعی جزوی از مهم ترین خدایان مصر بوده است . در بسیار موارد خدای آمون را به صورت غاز - خدای رع را صورت ملخ - خدای اوزیرس را به صورت گاونر - خدای هوروس را به صورت باز - خدای حاتحور به صورت ماده گاو و . . . می ساختند و در معابد پرستش می کردند
مردم مصر بر این باور بوده اند که بز نر و گاو نر رمز ازدیاد قوای جنسی مردمان می شود . غالبا خدای اوزیریس را با آلت تناسلی بزرگی نمایش می دادند تا نیروی جنسی اش برای همگان به نمایش در آید .
مردم در پاره ای مراسم های دینی تندیس آلت تناسلی مرد را به شکل بزرگی با خود حمل می کردند و زنان آن را بروی دست می بردند .
در بسیاری از نقاشی های مصر باستان که هنوز باقی است تصویر آلت تناسلی مرد با صورت ایستاده و نماد مقدسی از باروی نمایش داده شده است و مردم آن را پرستش می کردند .
در اواخر دوره تاریخ مصریان خدا به صورت آدم نشان داده شد . مردانی که اندام بزرگ و پهلوانی داشته تندیشان به صورت خدا مورد پرستش قرار میگرفت .هرودوت که تهمت ازدواج با محارم را به زرتشتیان زده است در جایی دیگر کمبوجیه فرزند کوروش بزرگ را شخصی دیوانه خطاب می کند .
دلیلی که وی برای این گفته خود می آورد بسیارجای تاسف برای چنین مورخ بزرگی دارد . وی می نویسد کمبوجیه وارد مصر شد و آنجا را تصرف نمود ولی روزی در شهر - مردم مصر هیاهو کنان و فریاد زنان راه را برای خدای مصر گشودند ! کمبوجیه که از این خبر آگاه شد وارد شهر گشت تا خدای مصر را ببیند .
خدای مصر گاو نر عظیم الجسته بود که با دیدن آن کمبویجه به خشم آمد و خنجری به دست گرفت و آن را با ضربات چاقو از پای درآورد و مردم از این کار او خشمگین شدند و او را کشنده خدای بزرگ مصر نامیدند .
بعدها پس از این جنایت کمبوجیه خدایان مصر او را مجازات دادند و وی دیوانه شد ! این افسانه تاسف بار هرودوت که نشان از نادانی وی و یکتا پرست نبودن او سرچشمه می گیرد از جهاتی مایه ابهت و افتخار ما ایرانیان است .
زیرا شاهنشاه ایران در بیش از پانصد سال قبل از میلاد مسیح به چنین کافرانی پوزخند می زده است و حتی خدای دروغین که گاوی بیش نبوده است را برای اثبات جاودان نبودنش می کشد .
از جهات دیگر این داستان هرودوت مایه تاسف است زیرا بسیاری از ما ایرانیان و انیران از این نوشتار هرودوت استفاده نموده اند و کمبوجیه فرزند ارشد کوروش بزرگ را فردی دیوانه نامیده اند . به هر روی مقایسه ای ساده برترین کشوری بزرگ و مردمانی اندیشمند چون ایرانیان را بر همه روزگار خود نمایان می کند