کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

تلمود


از آن هنگام كه خداوند در بوته خار شعله ور در آتش به حضرت موسي متجلي شد و توراي كتبي را به ملت يهود عطا كرد، «هَلاخا» يا تـوراي شفاهي نيز به آنها ابلاغ شده، بخش مهمي از ايمان و اعتقادات ايشان را تشكيل داد. تـوراي شفاهي، تمام جزئيات زندگي فرد يهودي را در نظر داشته، در آن اثر مي گذارد. اهميت عظيم آن، از اين جهت است كه به يهوديان كمك مي كند تا زندگي روزمره خود را با قوانين تـورا تطبيق داده، در روشنايي اش هستي خود را ادامه دهند.

دو مجموعه تـوراي كتبي و تـوراي شفاهي، تنها در كنار هم قابل استفاده و اجرا هستند. شماري از انحرافها به سبب ناديده گرفتن تعاليم تـوراي شفاهي رخ داده است، زيرا در بسياري از موارد، خداوند در تـوراي كتبي دستوري مي دهد؛ اما نحوه انجام دادن آن را به طور صريح بيان نمي كند. براي نمونه، در تورا گفته شده است كه «در روز شبات هيچ كاري انجام نده»، ولي به غير از چند مورد، به وضوح بيان نمي شود كه «كار» به چه اعمالي و در چه حدي گفته مي شود، يا درباره احتمال خطر جاني چه بايد كرد؟

در تلمود به استناد آيه هايي كه در مورد «كار» و تعطيلي آن در بخشهاي ديگري از تورا ذكر شده اند، مفهوم كار، حدود و جزئيات آن به طور دقيق تعيين و شرح داده مي شود. همچنين با ذكر آيه هايي كه به حفظ جان تاكيد دارند، مواردي كه مي توان به سبب خطر جاني، قوانين شبات را ناديده گرفت، ياد مي شوند.

در جاي ديگر گفته شده است: در دهم ماه تيشري «جانهاي خودتان را رنج دهيد». مفهوم رنج دادن جان (در روز كيپور) چيست؟ در تلمود با آوردن آيه اي از كتاب يشعيا، خدا منظور خود را از رنج دادن جان، «نخوردن و ننوشيدن» بيان مي كند. سپس تلمود، جزئيات تعنيت (روزه) كيپور را شرح مي دهد.

به همين صورت، بسياري از پرسشهاي ديگر در مورد جزئيات فرمانهاي توراي كتبي وجود دارند كه پاسخ آنها به تفصيل در تلمود ذكر شده است.

نحوه صحيح عمل به دستورهاي تورا را مشه ربنو (حضرت موسي) در طول چهل شبانه روزي كه براي دريافت لوحه هاي ده فرمان، بالاي كوه سيناي بود و پس از آن، در مدتي كه رهبري قوم را بر عهده داشت، از خداوند دريافت نمود و آنها را طي چهل سال اقامت در بيابان به بني اسرائيل آموزش داد. هر چند كه با درگذشت مشه ربنو كتابت يا نوشتن تـوراي كتبي پايان يافت، با اصول تـوراي شفاهي، امري جاودانه شد تا در هر دوره و عصري، مرجع مذهبي زمان بتواند با استفاده از اصول تـوراي شفاهي، مسائل جديد و نوظهور را بر اساس تـوراي كتبي پاسخگو باشد. پس از وفات مشه ربنو، جانشين او يِهُوشوعَ آنچه از مشه آموخته بود، به پيران و انديشمندان قوم آموزش داد و آنها نيز نسل به نسل اين كار را پي گرفتند. در طول چندين قرن، تـوراي شفاهي بدين گونه سينه به سينه نقل مي شد و كسي آن را در كتابي ثبت نمي كرد، تا اينكه تـوراي شفاهي به اعضاي كِنِسِت هَگِدُولا (مجمع كبير) رسيد. كنست هگدولا، مجمعي از 120 تن از بزرگترين علماي يهود بود كه در بين آنها چندين تن از آخرين انبياي بني اسرائيل حضور داشتند و آن را «عِزرا هَسُوفِر» در اوايل آبادي بت هميقداش دوم تأسيس كرد. آنها مجموعه احكام ديني را كه از دوران مشه ربنو به روزگار ايشان رسيده بود، گردآوري نموده و به آموزش گسترده تـورا و بويژه تـوراي شفاهي پرداختند و آن را به نسل بعدِ معلمان مذهبي (تَناييم) انتقال دادند.

دوران تناييم

افرادي كه وظيفه انتقال و آموزش تـوراي شفاهي را پس از كِنست هگدولا تا تدوين اين تعاليم در طي چند نسل به عهده گرفتند، «تناييم» (جمع تَنّا به معناي معلم) نام دارند. تناها (معلمان) به تفسير و تشريح قوانين تـورا بر اساس اصول تـوراي شفاهي مي پرداختند. در هر مورد كه يكي از قانونهاي تـوراي شفاهي از استادي به شاگردش تعليم داده مي شد، دقت بسياري به كار مي رفت تا هيچ گاه معني، مفهوم و حتي متن تحت اللفظي آن قانون، كوچكترين تغييري نكند و اين باعث مي شد كه تـوراي شفاهي به شكل اوليه خود و دست نخورده باقي بماند.

تناها تعاليم تـوراي شفاهي و سنتهاي ديني را فرا گرفته، مي توانستند هريك از جملات و پاسوقهاي تـورا را تفسير و تشريح كرده و آن را براي همدورگان خود و نسلهاي آينده، قابل فهم و درك نمايند و نيز تمام قوانين و سنتها را در حافظه خود نگاه دارند. كم كم شماري از ايشان براي اينكه بتوانند در صورت لزوم، همه مطالب آموخته شده را به سرعت به ياد آورده و در آن اشتباهي نكنند، طومارها و دفترهايي تهيه كرده، آموخته ها و معلومات خود را در آنها يادداشت مي كردند. اين يادداشتها در زمان «رَبي يِهودا هَناسي» دستمايه اي براي تدوين «ميشنا» شد. از معروفترين تناها مي توان «هيلِل هَزاقِن»، «ربي عَقيوا»،«رَبي مِئير بَعَلهَنِث» و «ربي شيمعون بَريوحاي» را نام برد.

ربي يهودا هناسي

وي از آخرين و بزرگترين تناها و از نسل هيلل هزاقن بود كه در روز شهادت ربي عقيوا متولد شد و در واقع، پيش از آنكه خورشيدي غروب كند، خورشيدي ديگر طلوع نمود. او فردي خردمند و دانش پژوه بود كه به سبب عقل و دانش كم نظير خود به سرعت، مشهور خاص و عام شد و به زودي رهبر قوم و رئيس سنهدرين (ناسي) گرديد. ربي يهودا هناسي بسيار متواضع و خوش برخورد بود. همه مردم به وي علاقه داشته، او را «استاد مقدس ما» صدا زده و تنها با لقب رَبي(استاد) مي شناختند. از گفته هاي معروفش كه نشانه عشق و علاقه به علم و تواضعش در اين راه بود، اين عبارت است: « از استادانم مطالب زيادي آموختم و از رفقا و همكارانم چيزهاي بيشتري را فرا گرفتم، ولي بيشتر معلوماتم را از شاگردانم كسب كردم». ربي ثروت زيادي را از راه كسب و كار و كوشش شخصي خود به دست آورده بود؛ اما زندگي ساده اي داشت و تمام درآمد خويش را صرف كمك به دانشجويان و ديگر افراد تهيدست و نيازمند مي كرد.

ربي يهودا هناسي مي ديد با مشكلاتي كه پس از ويراني بت هميقداش دوم براي يهوديان پيش آمده و نيز فشار روميان بت پرست بر آنها، به تدريج افراد كمتري به آموزش عميق تـورا مي پردازند و ممكن است فراموشي و بر اثر آن، خطايي در آموزش و انتقال تـوراي شفاهي به وجود آيد. به همين دليل، با استفاده از علم گسترده خويش و ثروتي كه داشت، بسياري از تناها را به دور خود گردآورده، همه هلاخاها و قانونهاي تـوراي شفاهي را به گونه اي كه امروزه در دست ماست، تدوين نمود و در كتابي به نام «ميشنا» به نگارش درآورد.

واژه ميشنا به معناي تحصيل و مطالعه است. چون در آن زمان، شماري از يهوديان به زبان آرامي سخن مي گفتد، ربي كوشش كرد ا زبان عبري را در ميا آنها رواج دهد. بنابراين ميشنا به زبان عبريِ بسيار رواني نوشته شد كه داراي اصطلاحات و نامهاي آرامي، يوناني و رومي است و تدوين آن در حدود 18 قرن پيش (حدود 3980 عبري) پايان يافت. ميشنا دربرگيرنده تـوراي شفاهي (توضيحاتي كه مشه ربنو درباره دستورهاي الهي به بني اسرائيل فرموده بود) است و در شش سِدِر (جلد) و در63 مَسِخِت (رساله) تنظيم شده است.

الف) سدر زِراعيم (بذرها)

از قوانين كشاورزي، وظايف ديني كشاورزان، قانونهاي نماز، عبادت و براخاهاي مختلف سخن مي گويد. براي مثال: پيش از استفاده از هر نعـمتي در اين جهان بايد از خداوند و خالق هستي تشكر كنيم (براخا بگوييم) يا فصلي ديگر كه درباره قوانيني از تـورا سخن مي گويد و به موجب آن، كشاورز يهودي موظف است تا گوشه مزرعه خود را درو نكرده، براي استفاده فقرا باقي گذارد.

ب) سدر مُوعِد (اعياد)

قانونها و مراسم مربوط به اعياد، روز شبات و كارهاي ممنوع در اين روزها بيان شده است.

ج) سدرناشيم (زنان)

از قوانين ازدواج و طلاق، روابط زناشويي و زندگي خانوادگي گفتگو مي كند.

د) سدر نِزيقين (خسارات)

داراي قوانين مدني و جنايي، دادگاههاي شرعي و عُرفي و روش كار آنها، مالكيت، قرض گرفتن و وام دادن، سرقت، غَصْب، بدهكاري، انواع تعهدات مالي و قانونهاي خريد و فروش است.

ه) قُداشيم (مقدسات)

قوانين مربوط به كاهنان و لاويان، عبادتها، تقديم قربانيها در بت هميقداش، خوراكيهاي حلال و حرام و ذبح شرعي است.

و) سدر طِهارُوت (طهارت و پاكي)

قوانين مربوط به طهارت و پاكيزگي جسم و روح، نحوه غسل در ميقْوِه و شرايط آن است.

فصول پدران (پيرْقِه آوُوت) بخشي از سدر نزيقيم است كه از نصايح و پندهاي خردمندانه برخي از تناهاي بزرگ گردآوري شده و هر ساله در 6 هفته بين موعدهاي پسح و شاووعوت، در روزهاي شبات خوانده مي شود.

يكي از پندهاي ربي يهودا چنين است: «هميشه سه چيز را به خاطر داشته باش تا هرگز مرتكب خطا نشوي، چشمي هست كه همه چيز و همه كس را مي بيند، گوشي وجود دارد كه همه چيز را مي شنود و دستي هست كه تمام اعمال تو را ثبت مي كند» كه در واقع، اشاره به نخستين اصل از سيزده اصول ايمان يهوديت مبني بر حضور و نظارت خداوند در همه جا و هر زمان است.

تدوين تلمود

ميشنا طوري تنظيم نشده بود كه بتواند به تمام پرسشهاي عامه مردم درباره قوانين دين يهود پاسخ قطعي بدهد، بلكه ‎براي آن تدوين شد تا كمكي جهت دانشمندان يهود به هنگام تصميم گيري و صدور فتوا درباره يك مسأله ديني باشد.

اين مجموعه، قوانين و نتيجه بحثهاي دانشمندان را به صورت كوتاه، مختصر، مفيد و بدون ذكر استدلال و اثبات آنها بيان مي كند. بنابراين به زودي پس از تدوين ميشنا، گردآوري تفسيرهايي كه حاوي توضيح مطالب ميشنا و اثبات قوانين آن با استفاده از پاسوقهاي تـوراي كتبي بودند، در دانشگاههاي ديني آن زمان شروع شد و سرانجام، كتابي به نام «گِمارا» (مكمل) در دسترس دانش پژوهان قرار گرفت. مؤلفان گمارا را « ِامُورا» (توضيح دهنده يا مفسر) مي گويند.

به مجموعه ميشنا و گمارا، «تلمود» گفته مي شود كه به معناي آموزش و تعليم است. دو تلمود وجود دارد:

1 - تلمود يِروشَلْمي كه در مدتي كمتر از 100 سال پس از تدوين ميشنا در بيت المقدس (اورشليم) تدوين شد.

2- تلمود بابِلي‎‎ كه نزديك دو قرن پس از تلمود يروشلمي و در حدود 1500 سال پيش (3260 عبري) «راو آشِه» و «راوينا» در 37 جلد در بابِل و ايران گردآوري و تأليف كردند. تلمود بابلي مُفصل تر و در بحثها، غني تر از تلمود يروشلمي است، بنابراين بيشتر مورد مطالعه قرار مي گيرد.

با تأليف تلمود، مطالب تـوراي شفاهي كه از زمان مشه ربنو، پيامبران و رهبران مذهبي يهود، آن را از نسلي به نسل ديگر منتقل كرده بودند، تدوين گشت و احتمال نابودي و فراموش شدن آنها از ميان رفت. تلمود بابلي به زبان آرامي كه زبان يهوديان آن دوره بابل بود، تأليف شده است. كمتر كتابي را مي توان يافت كه شالوده و نحوه بيان مطالب آن شباهتي با تلمود داشته يا همانند باشد و نيز به صفحات هيچ يك از كتابهاي معمول جهان شباهت ندارد. در ميان هر صفحه از تلمود، متن ميشنا و در پي آن، توضيحات، بحثها و استدلالهاي اموراها كه گمارا را تشكيل مي دهند، ذكر گرديده است. در اطراف متن، توضيح مطالب گمارا ذكر شده كه دانشمندان بزرگ در طي سالهاي پس از تدوين تلمود به توضيح آن پرداخته اند. به اين توضيحات، «پِروشيم» (جمع كلمه «پِروش» به معني تفسير و توضيح) گفته مي شود.

تلمود، دسترنج تفكر، كتابت و تبادل انديشه بيش از سه هزار نفر از علماي يهود در سرزمينهاي مختلف و زمانهاي متفاوت است. اين كتاب، دايرهالمعارف عظيمي از شريعت و فرهنگ يهود، پس از دوران تَنَخ (انبياي يهود) است كه در حول قوانين، تعاليم، مفاهيم، اعتقادات و نظريه هاي تورا دور مي زند و اشتباه است كه آن را صرفاً يك كتاب فقهي بپنداريم. زيرا به غير از قانونهاي مذهبي و شرح آنها، اطلاعات بسياري از حرفه هاي قضاوت، پزشكي، كشاورزي، ... و نيز افزون بر آنها مسائل اخلاقي و صفات انساني، انديشه و منطق در شناخت خداوند و نفْس انسان در اين مجموعه گرد آمده اند.

تلمود در ابتدا كتاب قانون نبوده، بلكه كتابي آموزشي براي مدارس بود كه در آن از حكمت يهودي و انديشه اقوام ديگري كه يهوديان آن زمان با آنها آشنايي داشته اند نيز سخن به ميان آمده است.

بزرگترين مفسر تـورا و تلمود «راشي» است. بيشتر داستانهاي تلمود درباره رهبران قــــوم يهود است. اين داستانها و مثالها كه بخشي از تلمود را تشكيل مي دهد «اَگادا» خوانده مي شود و به معناي گفتار يا تعريف است. گرچه گاهي تخيل پردازي و مبالغه در اين داستانها وجود دارد، بسياري از حقايق تاريخي و اجتماعي آن دوران را مي توان از آنها دريافت.

پايبندي به تـوراي شفاهي

اما چرا بايد به تعاليم تـوراي شفاهي مُقيد باشيم؟ و در واقع چرا بايد از دستورهاي علماي دين (بِت دين) پيروي كنيم؟ درتورا بحثي عنوان شده كه مفهوم آن چنين است:

« هرگاه داوريِ موضوعي براي تو دشوار باشد، برخيز و نزد داور زمان برو و سؤال كن تا تو را در اين موضوع آگاه نمايد. بر طبق تـورايي (قانوني) كه به تو فتوا مي دهد و بر اساس حُكمي كه به تو مي گويد عمل نما. از آن راهي كه به تو اعلام مي دارد منحرف نشو. اگر فردي تمرّد كرده و از آن داور اطاعت ننمايد، آن فرد را به شدت مجازات نما و اين عمل ناشايست را از بني اسرائيل دور نما».

مي بينيم كه تـورا هر گونه تخلف از دستورهاي سَنْهِدْرين (مجمع مُفسران و تعبيركنندگان تـوراي شفاهي) را ناروا و خطا مي شمارد. امروزه نام اين مرجع «رَبانُوت» (مجمع راوها و حاخامها) است كه بايد از دستورها وفتواهاي آنها پيروي كرد.

براي پي بردن به قدرت قانوني سنهدرين و ميزان اقتدار اين مرجع، واقعه اي كه در تاريخ يهود رخ داده است، ذكر مي شود. در زماني كه «رَبّان گَمليئِل»، «ناسي» يا رئيس سنهدرين بود، بنابر وظيفه اي كه داشت، حلول روز اول ماه تيشري را اعلام كرد. اما «ربي دُوسا بِن هُركيناس» از وي ايراد گرفته، اظهار نمود كه آن روز به اشتباه، اول ماه تعيين شده و اول تيشري، فرداي آن روز است.

«ربي يِهوشُوعَ بِن حَنينا» نيز اين اعتراض را وارد دانست. رَبان گمليئِل متوجه شد كه يهوديان دچار ترديد شده و نمي دانند كيپور (روزه و تعطيلي بزرگ يهوديان) چه روزي خواهد بود. به همين دليل احساس كرد كه بايد از تصميم و فتواي بت دين در اين باره جداً پشتيباني نمايد. او از ربي يهوشوع كه دانشمندي بزرگ، مهمترين و برجسته ترين معترض بر تغيير روز ماه بود، دعوت كرد تا روزي كه طبق نظر خودش كيپور است، درحالي كه جامه كار بر تن داشته، ‎عصا و كيسه پولش را همراه دارد - براي صرف نهار - به نزد او بيايد تا دستور ناسي و بِتدين به قوّت خود باقي بماند و ترديد يهوديان رفع شود. ربي يهوشوع گفت:

«چطور ممكن است من روزي را كه كيپور مي دانم، جامه كار پوشيده، چوبدستي به دست و كوله پشتي بر دوش بگيرم - خوراك بخورم - و گناه كبيره اي انجام دهم؟»

در اين هنگام، «ربي عَقيوا» كه استاد و فقيه ارجمندي بود، از ماجرا آگاه شد و فهميد كه ممكن است يهوديان دچار ترديد شوند و بين آنها تفرقه افتد. او كه استاد خود، ربي يهوشوع را آشفته مي ديد، به وي رو كرده و گفت: ربي اجازه بده درسي را كه به من ياد دادي، متذكر شوم. در تـورا سه بار به بت دين خطاب شده است: «اينها تاريخ اعياد مقدس من هستند كه آنها را اعلام خواهيد نمود» و منظورْ اين است كه تاريخ اعياد من، وابسته به شما (بِت دين يا دارالشرع) است، تاريخي كه شما اعلام نماييد مورد قبول من نيز خواهد بود.

پس نتيجه مي شود كه گفته هاي بت دين، مورد پذيرش خداوند است. بنابراين، هر چه ربان گمليئل (مرجع تقليد) گفته، صحيح و غير قابل اعتراض است. ربي يهوشوع نزد «ربي دوسا بن هركيناس» آمد. او نيز ربي يهوشوع را خطاب كرد و گفت: در تـورا نوشته شده « نزد داوري كه در آن عصرْ مرجع تقليد است، فتوا طلب كنيد» و برپايه همين آيه، در هر عصر و دوره اي، دستور بت دين آن عصر، قوت قانوني دارد و بس. اگر غير از اين بود، تو مجاز بودي با گفتار مرجع تليد عصر خود مخالفت كني و اگر چنين بود، از زمان مشه ربنو تاكنون هم با مراجع تقليد مخالفت مي شد.

ربي يهوشوع اين مطالب را پذيرفت و به خانه ربان گمليئل رفت. هنگامي كه ربان گمليئل او را ديد، از جايش برخاست و به وي احترام نهاد. سرش را بوسيد و گفت: خوش آمدي اي استاد من و اي طلبه من. چرا كه تو از نظر دانش، استاد من هستي؛ ولي از نظر اطاعت و فرمانبُرداري كه دستور مرجع تقليد را قبول كردي، شاگرد من هستي.