باقر طالبي دارايي
كلمه تلمود به معناي آموزش از فعل ثلاثي عبري لامد يعني ياد داد مي آيد و يا واژه تلميذ و مشتقات آن كه در زبان عربي رباعي هستند ارتباط دارد. تلمود كتاب بسيار بزرگي است كه احاديث و احكام يهود و فتاواي فقيهان اين قوم را دربر دارد. تلمود نماد عقلانيت، تفكر اجتهاد فقه كلام و در يك كلمه سمبل ادبيات ديني يهود است. سخن گفتن از تلمود سخن گفتن از تاريخ انديشه و فرآيند رو به رشد اجتهاد يهود است تلمود اثري ديرپاست كه ريشه در تاريخ و متن حوادث واقعه در زندگي پرمشقت يهوديان بويژه عالمان فقيهان و حكيمان اين قوم دارد.
تلمود آميزه اي است از زبان آرامي و عبري و مجموعه اي است در دو عنوان جداگانه كه خود گواهي است بر آوارگي قوم يهود و حكايتي است از عصر پراكندگي حاكميت روميان و ظلم لشكريان روم. تلمود بابلي تلمود فلسطيني نشانه جدايي دوري و آوارگي يهوديان در سرزمين بابل وفلسطين هستند. اما به تلمود از زاويه اي ديگر نيز نگريسته و در توصيف آن چنين گفته شده است:
برخي از بيانات تلمود با ارزش بعضي نازيبا و برخي ديگر كفر بنظر ميرسند ولي در همان شكل به هم آميخته اش تشكيل دهنده اثري است فوق العاده در مورد تلاش انسان، خرد انسان و حماقت انسان.
انهدام معبد و آوارگي يهود
اداره امور ديني و انجام مراسم عبادي مذهبي در عصر معبد – آبادي بت هميقداش و تا قبل از انهدام آن توسط لشكريان روم در فلسطين متمركز بود و مسئوليت پاسخ گويي به سوالات شرعي برعهده شوراي بزرگ عالمان يهود – سنهدرين بود.
اما ديري تپاييد كه شكوه و عظمت حاكميت ديني و سياسي يهوديان بر سرزمين فلسطين بار ديگر پس از حمله لشكريان بخت النصر توسط سپاهيان روم درهم كوبيده شد و بساط سنهدرين برچيده گشت و معبد اين كانون اجتماعات مذهبي و عبادي منهدم گرديد. اكثر يهوديان از سرزمين فلسطين رانده شدند و دوران پراكندگي فرارسيد دوراني بس سرنوشت ساز و در عين حال پر از درد و رنج براي قومي كه طبق تعاليم ديني خود اتكايي بسيار زياد بر معبد فقيهان دين و سرزمين خود دارد. اينك جامعه يهودي با چالشي بزرگ مواجه بود چالشي كه آينده حيات معنوي قوم را سخت تهديد ميكرد حال قوم يهود با اين پرسشهاي اساسي روبه رو بود كه چگونه بايد اعمال عبادي خود را كه بسياري از آنها بر معبد و سرزمين فلسطين متكي است بجاي آورد؟ در نبود سنهدرين مسايل شرعي خود را چگونه و با مراجعه به چه كساني حل وفصل كند؟ و از همه مهمتر تورات كه منبع اصلي حيات معنوي قوم يهود است و در نظر آنها تمسك به آن و عمل به احكامش به عنوان تنها را ه نجات است در حصار تنگ كلمات و عبارات چگونه ميتواند پاسخگوي نيازمنديهاي دنيوي و اخروي اين قوم باشد؟
بزرگان قوم يهود بخصوص بعد از انهدام معبد براي دوران پراكندگي راهكارهايي را جستجو كردند آنها تلاش كردند تا مشكلات را حل كنند و پاسخ هاي مناسبي براي اين سوالات اساسي بيابند. فقهاي يهود كه به ربي يا راو شهرت داشتند عهده دار اين وظيفه خطير شدند. جمعي از آنها پاي در جاي سنهدرين گذاشته و از آن پس شرح و تفسير تورات را به عنوان يك تكليف شرعي پذيرا شدند و بر مسند فتوا تكيه زدند. اينان در فلسطين و در جمع اندك يهوديان باقيمانده در آن ديار و در بابل تبعيدگاه يهوديان به تدريس، تفسير و تاويل تورات يا شريعت مكتوب پرداختند. اين دوره يعني اواسط قرن سوم ميلادي دقيقا زماني است كه رياست عقلاني و معنوي قوم يهود به بابل رفته و در آنجا مستقر شده است و يهوديان تبعيدي اين سرزمين با بهره گيري از فضاي باز و آزاد سرزمين پارس كه آن زمان تحت حاكميت ساسانيان زرتشتي مسلك بود تلاش بسيار روا ميداشتند.
در سال 68 م كه لشكر روم اورشليم را محاصره كرد يكي از ربي ها بنام ربان يوحنان بن زكاي از آنجا به شهرهاي ساحلي يونه رفت و در آنجاي يك نوع دارالتعليم ايجاد كرد كه آن را به زبان عبري ميدراش گفته اند وي در صدد برآمد كه در آنجا حيات ادبي قوم خود را بوسيله تنظيم و تدوين شرايع و اصول آيين موسوي بقا و ثبات بخشد.
و اين آغاز راهي بس طولاني به درازاي چند قرن بود كه لحظه لحظه آن پر از حوادث خوش و ناخوش است اگرچه رياست شورايي كه بن زكاي تاسيس كرده بود از سوي روميان به رسميت شناخته شد و رئيس آن لقب بطرك گرفت اما اين حوزه شصت سال بيشتر دوام نياورد و كارهاي بزرگ و ناتمام او بر دوش آن دسته از بازماندگان قليلي افتاد كه با تومارهاي اوراق و مكتوبات خود به شهر جليل كوچ كردند.
گردآوري ميشنا
با گسترش فعاليت علمي حوزه هاي يهود در جليل و ظهور عالمان بزرگ و برجسته اي نظير ربي مئير و ربي يهودا هناسي مدارس علميه يهودي رونق يافت و طي چند قرن شش نسل از ربيها در همين حوزه ها و مدارس علوم ديني به شرح تفسير و تاويل تورات پرداختند. ايشان كه در زبان عبري به تناييم - آموزگاران شريعت - شهرت داشتند حجم وسيعي از شرح و تفسيرهاي گوناگون كه هنوز بصورت شفاهي بود فراهم آوردند. بعدها با تلاش ربي يهودا هناسي حاصل تلاش اين عالمان در مجموعه اي شامل تمامي شريعت شفاهي با نام ميشنا يا ميشناي كبير يهودا هناسي ظهور كرد.
ميشنا از ريشه عبري شينون به معناي يادگرفتن ياددادن يا تكرار كردن درس است و به تعليمات شفاهي يعني آنچه بوسيله تكرار كردن ميتوان فرا گرفت اشاره ميكند. اين اسم در مقابل ميقرا كه به معناي قرائت متن كتاب مقدس است آورده ميشود و از اين رو ميشنا بر تمامي احكام شرعي - تورات منقول از حضرت موسي يا تورات شفاهي - كه توسط فقهاي يهود طي قرنها از تنخ يا تورات مكتوب استخراج شده اند اطلاق ميگردد.
زباني كه ميشنا به آن زبان نوشته شده است شكلي از زبان عبري بومي است كه با زبان عبري كتاب مقدس - عهد عتيق - فرق دارد. صفت مشخص ميشنا موجز بودن جملات و فقدان پيرايه هاي ادبي در آن است.
فهرست مطالب ميشنا
ميشنا در شش بخش يا به زبان عبري شش سدر تدوين شده است:
1- زراعيم: -بذرها- در 11 رساله. در اين بخش از مسايل مربوط به كشاورزي، عذاها، سرزمين فلسطين و مسائل متفرقه ديگر سخن به ميان آمده است.
2- موعد: - عيدها - در 12 رساله. درباره روز شبات - شنبه- مناسبت ها و اعياد سال.
3- ناشيم: - زنان - در 7 رساله. درباره مسائل و احكام مربوط به ازدواج، طلاق، نذر و قسم.
4- نزيقين: - خسارتها - در 10 رساله. درباره حقوق مدني و كيفري، ساختار قضايي، دادگاه هاي حقوقي و كيفري و آئين دادرسي.
5- قداشيم: - مقدسات - در 11 رساله. درباره معبد و مراسم عبادي تقديم قرباني.
6- طهاروت: -طهارت- در 12 رساله. درباره احكام طهارت و نجاست شرعي.
گمارا يا تفسير ميشنا
فقهاي يهود با تلاش و جهد وافر خود اجازه ندادند تورات در حصار تنگ كلمات باقي بماند. آنان با شرح و تفسير و با اجتهاد خويش نص تورات را پويا ساخته و آن را براي مسايل و نيازهاي روز جامعه يهود پاسخگو و انعطاف پذير نموده اند. از اين همه تلاش كه در راه تفسير تورات برداشته شد مجموعه اي عظيم بنام ميشنا براي نسلهاي بعدي و تا به امروز باقي مانده است.
اما ميشنا بسيار گسترده و در عين حال از ايجاز و اختصاري شديد در عبارات و جملات برخوردار بود. اين ايجاز و اختصار مفرط و بيش از اندازه بدان خاطر بود كه از بركردن آن براي حافظان آسانتر شود. از اين رو ميشنا براي كسي كه به تاريخ و سوابق زندگي يهود معرفتي نداشته باشد به نحو عاجز كننده اي مختصر و مبهم است. اين ايجاز و ابهام عده اي از فقها را بر آن داشت كه به شرح و تفسير آن روي آورند. اينان كه به اموراييسم - شارحان- ملقب بودند، همانند شش نسل پديد آورندگان ميشنا يعني تناييم طي شش نسل تلاش فكري و فقهي خود دو اثر گرانبها را به جامعه يهود تقديم داشتند.
اموراييم بابل و فلسطين همان كاري را كه تناييم آن دو ديار در قبال تورات انجام داده بودند درباره ميشنا كرده اند. يعني اگر تناييم به شرح و تفسير و روزآمد كردن تورات پرداختند و در نتيجه ميشنا را به جامعه عرضه داشتند اينان به توضيح و تنيين ميشنا و اجتهاد در تعاليم آن همت گماردند كه ثمره تلاش آنها دو تفسير يا دو گمارا تحت عناوين گماراي اورشليم از اموراييم فلسطين و گماراي بابلي از اموراييم بابل بود.
اين دو تفسير صرفنظر از تفاوتي كه از نظر مكان كتابت و هويت تدوين كنندگان دارند از لحاظ كمي و كيفي نيز با هم تفاوتهايي دارند كه از افتراق كمي آن دو ميتوان به اختلاف در حجم مطالب هريك اشاره كرد گماراي اورشليم در مقايسه با گماراي بابلي از حجم مطالب كمتري برخوردار است و اين تفاوت به حدي است كه حتي نقل شده است كه تفسير بابلي 11 برابر خود ميشنا است.
با گذشت زمان طي حدود 250 سال با كار جدي و جرح و تعديلهاي اموراييم تفسير بابلي شكل گرفت و در قرن پنجم ميلادي به شكل مجموعه اي بنام تلمود بابلي مركب از ميشنا و گماراي بابل درآمد. در مقابل با ادغام گماراي اورشليم و ميشنا - تلمود اورشليمي يا فلسطيني شكل گرفت. وجه مشترك هر دو تلمود ميشنا و نقطه افتراق آنها گماراست.
تفاوت هاي تلمود بابلي و تلمود فلسطيني – اورشليمي
1- تلمود اورشليمي يا فلسطيني از مباحثي نظير مسايل مربوط به سرزمين فلسطين و وضعيت كشاورزي در آن مرز و بوم به اطناب سخن ميگويد. در حالي كه در تلمود بابلي از اينگونه مباحث كمتر سخن به ميان آمده است.
2- برخلاف تلمود بابلي كه پر از حكايات، داستان و افسانه است در تلمود اورشليم از اين قبيل موارد كمتر ميتوان سراغ گرفت.
3- گذشته از ناهمگوني در سازماندهي موضوعات و روشهاي فكري و تحقيقي، هر دو تلمود از نظر كيفيت تدوين نيز متفاوتند. انشاي تلمود بابلي با احتياط زياد و صرف وقت صورت پذيرفته است در حالي كه شتاب در ويرايش و عدم دقت و صرف وقت لازم و كافي از مشخصات بارز تلمود فلسطيني است.
4- از لحاظ تاريخي نيز تلمود بابلي و اورشليمي با هم تفاوت دارند. تلمود بابلي حدود 200 سال بعد از تلمود اورشليمي تدوين شد و از اين رو در مقايسه با آن از اعتبار بيشتري برخوردار است.
5- روش هاي تحقيقي و تعليمي تلمود بابلي با توجه به قلمرو وسيع و تحليل عقلاني دقيق آن نسبت به تلمود فلسطيني فضاي بازتري براي بسط و توسعه مباحث فكري و عقلي فراهم آورده است.
6- و آخرين نكته اينكه تا قرنها توجه جهانيان به تلمود بابلي معطوف بود و تنها در اين صد ساله اخر علايق نهفته نسبت به تلمود فلسطيني بدار گشته است. اما با اين همه هنوز از تلمود فلسطيني بعنوان يك منبع درجه دوم بعد از تلمود بابلي ياد ميكنند.
طبقه بندي مطالب تلمود
از ويژگيهاي بارز و برجسته تلمود احتجاج ها، استدلال ها و مباحثات غامض، پيچيده و سرشار از تعقيد آن است. بعضي از مباحثات تلمود همان مباحثي هستند كه اموراييم طرح كرده اند، اگرچه احتمالا به هنگام تنظيم و ساماندهي بازسازي شده اند. تلمود برخلاق ميشنا خود را به بيان خلاصه اي از ديدگاه هاي متناقض و گوناگون، محدود نساخته و در پي شرح و بسط ديدگاه هاي اساسي و كلان و در بعضي مواقع نظريه هاي خرد و جزئي تناييم و اموراييم برآمده است.
با اين همه تلمود اثري متجانس و يكدست كه حاصل كار يك نويسنده باشد، نيست. تلمود حاصل و ثمره تقرير بر انديشه ها و گفتار فقيهان زيادي است كه در يك دوره نسبتا طولاني مي زيسته اند و هدف هيچ كدام از آنها خلق يك اثر مدون نبوده است. به همين دليل ما در تلمود با مباحث و موضوعات پراكنده و به ظاهر غير مرتبطي مواجه ميشويم كه دربرگيرنده طيف وسيعي از ديدگاه ها و علايق تلموديان است. در تلمود نميتوان از گرايش روشن با هدف خاصي سراغ گرفت. بطور كلي هر بحث تلمود نسبت به ديگر مباحث در عين حال كه داراي نوعي علقه و ارتباط است اما بيگانه و مستقل مينمايد.
از سوي ديگر از نحوه و روش بيان مطلب كه در تلمود به استخدام گرفته شده يعني شكل نقل قول مستقيم نظير ”ابيه ميگويد“ يا ”ربا بيان ميدارد“ برمي آيد كه اثر مزبور تاريخچه نظرات فقيهان اعصار گذشته يهود نيز هست. از ويژگي هاي ديگر تلمود ميتوان به فضاي آزاد حاكم بر مباحث تلمود نيز اشاره كرد. طرح ابهام و ايراد شبهه نه تنها مجاز كه از نظر تلمود مطالعه و تحقيق پيرامون مسايل مختلف و طرح ايراد و اشكال يك ضرورت پژوهشي و لازمه علم آموزي است. از نظر تلمود هيچ پرس و جويي ناصواب نيست و از طلبه انتظار ميرود حتي در خود تلمود تامل كرده آن را زير سوال برده و به نقد بكشد.
هلاخا و اگادا
از مباحث مربوط به تقسيم بندي مطالب تلمود بايد به دسته بندي مطالب به هلاخا و اگادا اشاره كرد. هلاخا به آن دسته از مطالب تلمود كه درباره شريعت و احكام شرعي است اطلاق ميشود. ميتوان گفت كه هلاخا در واقع همان فتاوا و نظرات فقهي عالمان يهود است كه با استناد به نص تورات و براساس اجتهاد و استنباط شخصي بيان شده اند. به تعبير ديگر هلاخا واژه اي عبري به معناي قوانين غير مكتوب است كه در اصطلاح به آن تفسير شريعت نيز ميگويند.
در تعريفي ديگر از هلاخا آنرا عبارت از شرح ها و تفسيرهاي منطقي گروهي از عالمان يهود درباره احكام تورات و نظرياتي كه عزرا براي نجات ملت يهود اظهار كرده بود دانسته اند كه هدف آن زنده نگه داشتن وجدان و هوشياري يهود است. هلاخا اصول زندگي فرد يهودي را در قالب ريخته و نيز قدمهاي او را استوار و هدايت ميكند. هلاخا همان فتوايي است كه تورات از آن سخن گفته و تجاوز – انحراف – به چپ و راست از آنرا گناه دانسته است.
اگادا نيز در لغت به معناي داستان و حكايت است و در اصطلاح تلمودي به هر چيزي در تلمود اطلاق كرده اند كه هلاخا نباشد. بطور كلي اگادا مشتمل است بر امثله يا داستان هايي كه براي رفع ابهام مي آيد، تكه هايي از زندگي نامه، تاريخ، پزشكي، سحر، تشويق افراد به پاكدامني و پيروي از شريعت. اغلب اوقات بعد از بحث درباره موضوع بغرنج و ملامت آور براي انبساط خاطر طلاب علوم، داستاني از اگادا به تعبير درست تر داستاني اگادايي نقل ميشد.
البته بايد توجه داشت كه اعتبار و ارزش هلاخا و اگادا متفاوت است. هلاخا يك حكم ديني محسوب ميشود و تا روزي كه بوسيله يك مرجع تقليد صلاحيت دار نسخ نشده، عمل به آن واجب است. اما اگادا بعنوان نظر شخصي دانشمندان بشمار آمده و براي جامعه بصورت كلي يا فردي داراي نيرويي الزام آور نبوده است.
منابع تلمود
علاوه بر ميشنا و تعاليم اموراييم بابل يا فلسطين از منابع ديگري نيز در تهيه و تدوين تلمود استفاده شده است. از آن جمله ميتوان از موارد ذيل نام برد:
الف- آن دسته از تعاليم ربي هاي ميشنا – تناييم - كه در خود ميشنا نيامده است. به اين منابع اصطلاحا ميشناي خارجي با به زبان آرامي بريتا ميگويند. بريتا انواع و اقسامي داردكه از باب نمونه ميتوان به اين موارد اشاره كرد:
1- ميدراش تناييمي يا هلاخايي:
در هر جاي تلمود كه متن اصلي تورات آمده باشد بويژه آنجايي كه بحث مسايل قانوني و شرعي مطرح است، اغلب با نقل يك بريتا كه بظاهر نظر ديگري درباره حكم مورد بحث دارد آغاز ميشود. بسياري از اين ميدراش هاي تناييمي كه در تلمود آمده اند شبيه ديگر آثار ميدراشي نظير مخيلتا در شرح سفر خروج، سفيرا در تفسير سفر لاويان يا سيفره در شرح سفر اعداد و تثنيه هستند. اينها همه كارهايي هستند كه از مكتب علمي ربي عقيوا بن يوسف و ربي يشماعيل ناشي شده اند.
2- بريتاهاي ضميمه شده به ميشنا:
اين منابع شباهت زيادي به توسيفنا دارند – توسيفنا به معناي ضميمه يا متمم اثري تناييمي است كه مطابق فهرست مطالب ميشنا تنظيم شده است و توضيحاتي درباره موضوعات علمي و مطالب اثباتيه اي است كه معمولا از ميشنا حذف شده است. رابطه دقيق اين اثر با مجموعه رسمي احكام يهود همچنان در هاله اي از ابهام است.
ب- تعاليم امورايي فلسطيني
عليرغم همه تبعيدها و سختگيري ها سرزمين فلسطين همچنان به مطالعه و تحقيق در تورات ادامه ميداد و مركزي براي تعليم تورات محسوب ميشد. در آنجا نيز با همان شيوه رايج حوزه هاي علميه بابل باب اجتهاد و استنباط باز و مجالس درس و بحث برپا بود. فعاليت هاي علمي و تحقيق آنها را ميتوان در پيكره تلمود فلسطيني يافت. در تلمود فلسطيني از اين منابع بسيار استفاده شده است.
ج- اگادا:
چنانكه در مبحث مربوط به اگادا شرح داديم، اگادا آن دسته از تعاليم رباني است كه به مسايل شرعي مربوط نيست. اگادا از منابع تلمودي محسوب ميشود و ميتوان آنرا در طبقات ذيل دسته بندي كرد:
1- تفسيرهاي كتاب مقدس كه اغلب از مواعظ كنيساها اخذ شده اند.
2- تعاليم، معيارها و نكات اخلاقي
3- حكايات و داستانهايي كه درباره ربي هاي يهود نقل شده اند.
4- عقايد و آداب و رسوم عامه مردم و جزئياتي از فرهنگ عمومي جامعه بويژه مسايلي نظير اعتقاد به نيروهاي جادويي و برخي دستورالعمل هاي طبي عاميانه.
د- فتواهاي شرعي ربي ها
بايد تاكيد كنيم كه كتابت سنت شفاهي طي دوره شكلگيري ميشنا مجاز نبود. لذا فتواهاي شرعي فقيهان و ديگر منابعي كه مورد استناد تلمود هستند، به نقل از حافظان شريعت شفاهي است كه سينه به سينه نقل شده و به نسلهاي بعدي – تدوين كنندگان نهايي تلمود – رسيده است. لذا استفاده از آرا و نظرات فقهي عالمان دين و وارد كردن آن در متن تفسيرها شيوه اي رايج بود.
زبان تلمود
زبان هر دو تلمود با هم فرق دارد. هر كدام داراي گويش خاصي از زبان آرامي هستند. گماراي فلسطيني به لهجه آرامي غربي نوشته شده و بسيار شبيه به زبان آرامي كتابهاي عزرا و دانيال است. اما گماراي بابل با لهجه آرامي شرقي كتابت شده است. از سوي ديگر با زبان عهد عتيق و ميشنا كه عبري است نيز تفاوت دارد. اگرچه زبان عبري ميشنا عبري بومي است و با عبري عهد عتيق اندكي متفاوت است.
تفسير تلمود
از همان ابتدا فهم تلمود حتي براي بااستعدادترين افراد يهود مشكل مينمود. ويرايش غير روشمند و نامنظم تلمود موجب شده بود كه در درك هر بخش از آن بدون شناخت و معرفتي پيشين از زمينه ها و مباني مفاهيم و اصطلاحات يا به تعبير مسامحه آميز شان نزول مطالب ناممكن شود. زبان نامانوس آرامي تلمود نيز مشكلي مضاعف بود. در اين ميان يهوديان خارج از سرزمين بابل يا فلسطين بخاطر عدم دسترسي به فقيهان مشكلات بسياري را متحمل ميشدند. در ابتدا با ارسال پيك و طرح پرسش و استفتا از فقيهان و حكيمان تلمودي حل مشكلات و ابهامات خود را جستجو ميكردند. همين نامه ها كه از سوي يهوديان خارج از سرزمين بابل يا حتي از طرف شاگردان آنها كه در بابل ساكن بودند، ارسال شده بود و در آنها از معاني واژه، اصطلاح يا شرح و تفسير عبارتي از تلمود پرسش شده بود و مجموعه پاسخها و فتاواي فقيهان اولين تفسيرهاي تلمود را رقم زدند. البته در اين زمان كه رويكردي به تفسير تلمود ظهور كرده بود ديگر نه از تناييم خبري بود و نه از اموراييم. حال ميبايست از گائون ها سخن گفت. ايشان كساني بودند كه گامهاي اوليه را در مسير تفسير تلمود برداشتند. گائون در ابتدا به معناي رئيس دارالعلم يا حوزه علميه بكار ميرفت. اينان وارثان اموراييم و مراجع اصلي و اوليه شرح و تفسير تلمود بودند. گائون ها در تدريس و تفسير تلمود از همان سنت و سبك اموراييم پيروي ميكردند.
در اينجا تعدادي از تفسيرها را معرفي مي نماييم:
1- تفسير ربي حننئل بن حوشيئل:
اين تفسير اولين تفسير مهمي است كه براساس مكتب فكري يهوديان اسپانيا و شمال آفريقا ، سفارادي درباره تلمود نوشته شد.
2- تفسير كليد قفلهاي تلمود
اثر ربي نيسيم گائون
3- تفسير ربنو گرشوم
4- تفسير راشي
او كه نام اصلي اش ربي شلومو بن ييصحاق تروايي است، از شاگردان ربي گرشوم بحساب مي آيد. راشي در قرن يازدهم مي زيست و در حوزه هاي آلمان و فرانسه تحصيل كرد. احكام هلاخايي، فتواها و اشعار مذهبي زيادي از او بر جاي مانده است كه ابياتي از آنها امروزه جز ادعيه مشهور يهود است. اما بزرگترين دستاورد او يكي تفسير كبيرش بر كتاب مقدس – تنخ – و ديگري اثر جاودانه اش درباره تلمود بابلي است.
5- تفسير توسافوت
تفسير گروهي حاصل تلاش شصت تن از انديشمندان بزرگ يهود بنام توسافيست كه با الگوگيري از تفسير راشي آن را نوشته اند. گردآورندگان با پژوهش دقيق در تلمود اثري را خلق كرده اند كه بر آن نام تلمودي بر تلمود نهادند.
6- تفسير حيدوشه هلاخوت و اگادوت – نكات جديد بر هلاخاها و اگاداها
اين تفسير از مهمترين تفاسيري است كه بر تلمود نوشته شده است. نويسنده اين اثر ربي شموئل اليعزر هلوي ادلز معروف به مهارشا ميباشد. او برخلاف بسياري از مفسرين كه از عنصر اگادايي در تلمود غفلت كردند، تفسيري پردامنه از شرح حكايتها ارائه داد.
چاپ و انتشار تلمود
اگرچه بعد از گردآوري تلمود بخاطر ضرورتهاي آموزشي يك يا چند نسخه از آن استنساخ شد، اما با توجه به گرانسنگ، حياتي و حجيم بودن اين مجموعه و دشواري استنساخ، تلمود تا مدت ها در حصار مرزهاي فلسطين و بابل يا بعبارت دقيقتر در چهارديواري حوزه هاي علميه قديم باقي مانده بود و اندك نسخه هاي دستنويس كه توسط طلاب و از روي مجموعه اوراق يا با بهره گيري از حافظه قوي بعضي از آنها تهيه شده بود، تنها براي حوزويان قابل استفاده بود و عموم مردم از آن محروم بودند و يا اگر به آن دسترسي پيدا ميكردند قادر به فهم آن نبودند.
كار كتابت تلمود كه بنا به نقلي حدود 2 ميليون و 500 هزار واژه را در خود جاي داده است، درعين حال كه كاري بس عظيم و پراهميت بود دشوار و پرمشقت نيز مي نمود. عليرغم همه اين مشكلات طي زمان نسخه هايي از تلمود تهيه شد.
در ميان ناشران تلمود از انتشارات بومبرگ بايد بعنوان اولين ناشري كه به چاپ تلمود اقدام كرد نام برد. چاپخانه دانيال بومبرگ مسيحي اولين ويرايش تلمود را در سال 1520 م در پي اجازه پاپ لئو دهم در شهر ونيز عرضه كرد. چاپ تلمود بابلي در سالهاي 1520 – 1523 م و تلمود فلسطيني در سالهاي 1523 – 1524 م انجام گرفت. صفحه بندي خاصي كه دانيال بومبرگ بكار برد تقريبا در تمامي چاپهاي بعدي حفظ شده است. وي تلمود فلسطيني را بدون هيچگونه تفسيري چاپ كرد. مطالب هر صفحه از آن در دو ستون تنظيم شده است. اما تلمود بابلي را با قسمتي از گمارا در وسط صفحات چاپ كرد كه در يك طرف آن تفسير ربي شلومو بن اسحاق كه به نام راشي معروف است ديده ميشود و در طرف ديگر يادداشتها و توضيحات مفسران بعدي.
مشكلات چاپ و توزيع تلمود صرفا مسايل اقتصادي، نيروي كار انساني و فقدان صنعت چاپ نبود. تعقيب و آزار و اذيت يهوديان و دست اندركاران اين وظيفه خطير را نيز بايد به آن اضافه كرد. بيان تمامي حوادثي كه در تاريخ بر تلمود و ناشران آن گذشت، خود رساله اي جداگانه ميطلبد. اما به اين چند نكته اشاره كنيم كه كليسا و جامعه مسيحي مشكلات زيادي بر سر راه چاپ و نشر تلمود ايجاد كرده بودند، چاپخانه ها را بستند، ناشران و دست اندركاران را شكنجه كرده، حبس نموده و يا بدار آويختند و به بهانه هاي گوناگون تلمود را به آتش كشيدند و خونهاي زيادي را در اين مسير بر زمين ريختند. از حكم حاكمان مسيحي به ممنوعيت مطالعه و تحقيق و نشر تلمود كه تا مدتها به اعتبار خود باقي بود، همچنين از تلاش روحانيت مسيحي در جهت معرفي تلمود بعنوان يكي از كتب ضاله كه در آن به مسيح توهين شده است سخن نمي گوييم.
اگر تلمود همچنان باقي است اين بقا مرهون زحمات فقيهان و حكيمان يهود و بيش از همه مديون آزادانديشي پارسيان و فضاي آزاد حاكم بر سرزمين پارس و نيز فضاي باز حاكم بر جوامع اسلامي – بعد از ظهور و گسترش اسلام به مناطق يهودي نشين با ديگر ممالك كه بعدا يهوديان به آنجا كوچ كردند- ميباشد. يهوديان ساكن كشورهاي اسلامي با بهره برداري از حسن معاشرتي كه مسلمانان بنا به تعاليم ديني خود با آنها داشته اند، توانسته اند خود، دين خود و تلمود را حفظ كنند. اين حقيقتي است كه اغلب تاريخ نويسان و حتي بعضي عالمان و مورخان يهود علي رغم بعضي تعصبات بدان اذعان داشته و گفته اند كه هرچه مسيحيان بر يهوديان سخت گرفته اند، مسلمانان برمبناي شريعت سهله و سمحه خود با آنها از در تسامح و تساهل وارد شدند.
مقالات مرتبط:
گنجینه ای از تلمود
تلمود
سیری در تلمود
دوران پس از تلمود
مقالات مرتبط:
گنجینه ای از تلمود
تلمود
سیری در تلمود
دوران پس از تلمود