کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

پیشگویی در ادیان ابراهیمی







پیشگویی به طور کلی با دو رویکرد در ادیان ابراهیمی مطرح می شود ، یکی مبتنی بر تهدید های الهی است و دیگری مبتنی بر بشارات. گروه اول به دو مورد دیگر تقسیم می شود:
1.خبر قطعی آمدن عذاب الهی
2. هشدار برای رهایی از عذاب. که این رویکرد گرچه بسیار اهمیت دارد ولی چون با بشارات بی ارتباط هم نیست مناسب است این دو را در ضمن هم مطالعه کنیم .


محور بحث ما بر رویکردی که مبتنی بر بشارات است می چرخد ، که قاعدتاً باید با سه دیدگاه یهود ، مسیحیت و اسلام مورد بررسی قرار بگیرد. در این مقاله سعی شده تا مقدمات ورود به این موضوع فراهم شود.






پیشگویی از دیدگاه یهود


اصلی ترین مفهوم برای شناخت مقام پیامبری یا نبوت در فرهنگ یهود پیشگویی است. به این عبارت از عهد عتیق توجه کنید: "و اگر در دل خود گویی :سخنی را که خداوند نگفته است چگونه تشخیص نماییم* هنگامی که نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد این امری است که خداوند نگفته است..."از این رو یهود معنایی ویژه برای نبوت در نظر می گیرد که پیشگویی است.


چنانکه می دانید قسمت مهمی از عهد عتیق مربوط می شود به متون پیشگویی چند تن از انبیا بنی اسرائیل ،از این مسأله جایگاه ویژه پیشگویی در فرهنگ یهود را درمی یابیم.


به عنوان مثال پیشگویی برکت دادن نسل ابراهیم و لعنت دشمنان او، مژده میلاد اسماعیل و اسحاق و خبر از عذاب سدوم ، از نخستین پیشگویی های نبوتی در عهد عتیق به شمار می آید. [پیدایش باب 12: 1-3 و باب 16-18 و باب 21]


در جایی دیگر از عهد عتیق ارمیای نبی الهاماتی غیبی که با هشدار همراه است را اینگونه بیان می دارد:


"... خداوند چنین می فرماید: اینک من این شهر را به دست پادشاه بابل تسلیم می کنم و او آن را به آتش خواهد سوزانید."[ارمیا باب34/ آیه2] البته این هشدار به اعتقاد کتاب مقدس کمترین تأثیری در یهود نگذاشت و ارمیا مورد اذیت و آزار آنان واقع شد چرا که گمان کردند این پیشگویی سخن الهی نیست. اورشلیم که سقوط کرد سخن ارمیا در این باره تحقق یافت.[ارمیا باب 37 -39]


برخی بشارتهای عهد عتیق از ویژگی های خاصی برخوردارند و با ساختار متفاوتی بیان می شوند. البته در موارد بسیاری هست که متون مقدس برای بیان مفاهیم راز آلود و سر بسته از استعاره ، نماد و تمثیل کمک گرفته اند. علت انتخاب این روش یا اهمیت موضوع را می رساند و یا چیزی نیست جز حفاظت از مفاهیم ارزشمند بشارات از گزند دشمنان و سوء برداشتهای نا آگاهان.


اندیشه انتظار مسیحا در یهود


هیچ پیروزی شکوهمند یا کشورگشایی غرور آفرینی آغازگر زندگی جمعی قوم یهود نیست. حوادثی که در نخستین برگ از تاریخ یهود ثبت شده مربوط به ترک سرزمین پدری و آوارگی در سرزمینهای بیگانه بوده است. فراعنه قدیم ، فلسطینیان، اشراف و حتی اقوام کوچک بدوی ایشان را مورد تعرض قرار می دادند تا آن حد که دوران بردگی و بیگاری وحشتناک قوم برای مصریان روحیه آنان را یکسره در هم شکست. به همین علت هنگامی که موسی به عنوان یک منجی از میان یهود برخاست، آنان در پذیرفتن او درنگ نکردند. وعده اجداد یهود تحقق یافته بود و بنی اسرائیل پس از سرکوبی سکنه بومی فلسطین به میراث آنان که به آن چشم دوخته بودند ،پا نهادند.


گفته می شود که بنی اسرائیل در زمان تنگی به درگاه خدایشان نیایش می کردند و او یک "داور" یا "منجی" را می فرستاد که تا چندی دشمن را پس می راند و بساط آرامش را می گستراند.


در زمان "داوران" بود که سموئیل نبی به درخواست بزرگان قوم شائول را به پادشاهی بنی اسرائیل نصب کرد و او را با روغن مسح و تقدیس نمود تا "مسیحا" باشد.






با انتخاب داود به پادشاهی آرزوی قوم برای قیام یک نجات دهنده برآورده شد. داود نمونه یک پادشاه یهودی و الگوی جاودانی شخص مسیحا گردید.برخی از انبیا و حکیمان او را مظهر مسیحایی می دانستند. [هوشع 5:3 و ارمیا 9:30 وحزقیال37 :25_24]


عصر داود و سلیمان را می توان دوران شکوفا شدن آرمان مسیحایی در اذهان قوم یهود دانست. امید به مسیحا با دو نیم شدن حکومت بنی اسرائیل پس از سلیمان و میانداری انبیا جدی تر شد. انبیا به توسعه دادن مفهوم مسیحا و دوران مسیحایی می پرداختند به گونه ای که برکتهای آن عصر علاوه بر بنی اسرائیل، همه امتهای زمین را شامل می شد.


نخستین نبی که پیشگویی های خود را نوشت عاموس بود.او و نبی معاصرش هوشع از "روز خداوند" می گویند و "روز ظلمت و فقدان نور"،روزی که از اسرائیل به علت تمام خطاهایش انتقام گرفته می شود. با وجود تمام این تصاویر هولناک پیشگویی عاموس با سخنانی امید بخش پایان می پذیرد: "در آن روز خیمه داود را که افتاده است بر پا خواهم نمود و شکافهایش را مرمت خواهم کرد و..." [عاموس،11:9 ]


اوضاع دوران زندگانی اشعیای نبی فرصتی بود تا از استحکام روحی و نبوغ شگفت آور خود بهرمند شود. او دیدگاه "باقی ماندگان" را اعلام کرد و پیشگویی های تسلی دهنده اش را با آن گسترش داد. چرا که مردم عصر خود را قابل نجات نمی دانست. او خبر از پادشاه تازه ای داد که روح خدا با او خواهد بود و همچون داود آرامش و برابری را بر آن سرزمین حاکم خواهد کرد.


می توان گفت بسیاری از پیشگویی های صفنیا نبی حتی از پیشگویی های اشعیا هم جهان شمول تر است ،" زیرا که در آن زمان زبان پاک به امتها خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند..." [صفنیا 9:3 ]


پیشگویی های عهد عتیق همچنان شکل متفاوت تری می گرفتند و یهودیان با درک فضای درخشان مسیحایی به کمک گفته های انبیا بنی اسرائیل هر روز به مرحله انتظار و ظهور نزدیکتر می شدند، اما این نکته لازم به ذکر است که زوایای دیگری از آرمان مسیحایی با همه توجهی که به آن می شد به خاطر اختلاف نظرهای متعدد ربانیون یهود رو ابهام و اجمال گذاشت تا آنجا که در دوره های بعدی این مفهوم شکل جزئی آن را سست و نا معین می ساخت.