یک پدیده غیر عادی که آمیخته با روایات عجیب و غریب محلی بود , باعث شد تا توجه دانشمندان روسی را به سوی یک چاه بی انتها در جمهوری” آذربایجان ” جلب نماید . دیواره آن چاه نور آبی رنگ مبهمی را انتشار می داد و صداهای عجیب و غریب زوزه یا سوت مانند از داخل آن به گوش می رسید .
آنطور که دانشمندان پی بردند هیچ چیز غیر عادی در آنجا وجود نداشت . تعدادی از محققان تا عمق معینی از چاه پائین رفتند و در همان حال تعدادی نیز شکافها و سوراخ های اطراف آن محل را مورد کاوش قرار دادند تا ببینند ارتباطی بین آنها وجود دارد یا نه , و بیش از آنچه انتظار داشتند یافتند .
شبکه عظیمی از تونلهای زیر زمینی که بعدا” معلوم گردید با تونل های زیر زمینی ” گرجستان ” و ” قزاقستان ” نیز مربوط می باشند . ابتدا چنین تصور شد که آنها متعلق به عصر ماقبل تاریخ است, زیرا در نزدیکی مدخل آنجا استخوانهای انسانها و نقاشیها و خطوط نوشتاری مشاهده شد .
اما تحقیقات بیشتر معلوم کرد که استخوانها خیلی جدیدتر از خطوط و نقاشی هاست . همچنین معلوم گردید که اکثر تونلها به غارهایی که در کنار کوه کنده بودند منتهی می شود .
این تونلها نیز با سنگ ملاط آهک مسدود شده و مانع کاوش مناسب می شد . با وجود اینها تشکیل یک سیستم عریض قابل تردد را می داد که بعضی ها دایره ای ( چهارسو یا محل تلاقی چندین معبر ) و بعضی ها به صورت دالانهای کوتاه بن بست بودند و در سرتاسر آن چاه ها , کانالهایی آنقدر باریک وجود داشت که حتی یک کودک هم نمی توانست از داخل آن عبور نماید .
یکی از تونلهای بزرگ آن که قابل تردد بود , بعد از مسافت قابل ملاحظه ای به یک هال وسیع زیر زمینی منتهی شد که بیش از 22 متر ارتفاع داشت . کاملا واضح بود که آنجا حاصل کار موجودات با تمدن بوده است , اما برای چه منظوری ساخته شده است ؟! تاکنون هیچ پاسخی وایده ای برای آن یافت نشده است . شاید پاسخ به این سئوال در داخل تونلهایی که مسدود شده اند نهفته باشد .
اما در مورد هدف کندن این تونلها ، دانشمندان روسی عقیده دارند که آنها بخشی از یک شبکه عظیم هستند که به طرف ایران کشیده شده است و شاید هم به تونلهای جدیدی که بعدها در نزدیکی ” آمودریا ” ( واقع در ترکمنستان و در نزدیکی افغانستان ) کشف شده اند وصل باشند و حتی امکان دارد به دخمه های پیچ در پیچ زیر زمینی مرکز و غرب چین و تبت و مغولستان متصل باشند . بعضی از آن تونلها در سالهای 1920 و 1921 توسط ” اوزندو وسکس ” که یک کاوشگر روسی بود کشف شدند , خود وی عقیده داشت که مردم آن سامان از وحشت تهاجم و قتل و غارت مغولها که تحت رهبری چنگیزخان همه جا را به خاک و خون کشیدند ، کنده شده است تا بتوانند در داخل آنها مخفی شوند .
در این رابطه شرق شناس معروف ” نیکولاس روزیخ ” عقیده دارد که در جایی در آسیا یک امپراطوری عظیم زیر زمینی وجود داشت که ” شمبهالا ” نام داشت و از نسل آنها یک ناجی جدید بشریت به صورت پهلوان ” میترییا ” ظهور خواهد نمود . روحانیان تبتی عقیده دارند که آن تونلها پادگان امنی بوده و حتی آخرین آنها پناهندگان زیادی را از یک فاجعه عظیم نجات داده است . روایت می شود که آن مردم ناشناخته در داخل آن تونلها به یک منبع انرژی دست یافته بودند , که گویا جانشین انرژی خورشیدی بوده است . یعنی باعث رشد گیاهان و افزایش طول عمر انسانها می شده است . و گمان می رود که نور مهتابی سبز رنگی را منتشر می کرده است .
باز هم نکته عجیبی که وجود دارد این است که چنین عقیده ای در افسانه های آمریکا نیز وجود دارد . روایت است که یک کاوشگر در دل جنگلهای آمازون دخمه تو در توی زیر زمینی را کشف کرده بود که از طریق یک فروغ جاویدان روشنایی اخذ می کرده است . آن کاوشگر در اثر حمله یک عنکبوت غول پیکر با عجله به بیرون فرار کرده بود , ولی در حین فرار شبح انسانهایی را مشاهده کرده بود که در انتهای آن دخمه در حال تردد بوده اند .
بازماندگان ” اینکا ” ها افسانه هولناکی درباره اجداد خود نقل می کنند . طبق گفته آنها اجدادشان در دل کوه ها مسکن گزیده بودند و به ندرت از آنجا بیرون آمده و در زیر نور ستارگان قدم می زده اند . طبق گفته ” تام ویلسن ” که از متخصصین نسل سرخپوستان در کالیفرنیا می باشد , تعریف می کند که دست نوشته پدربزرگ خود را که حدود 90 سال قبل زندگی می کرده و هیچگونه اطلاعی از حکایات آمریکای جنوبی نداشته را پیدا کرده ؛ پدر بزرگ او در آن دست نوشته اشاره کرده که بر حسب اتفاق یک شهر عظیم زیرزمینی را یافته و خودش برای مدتی در میان مردمان عجیب آنجا که لباسی از جنس شبیه چرم ، اما نه خود چرم به تن داشتند و به زبان غریبی تکلم می نمودند و غذاهای غیر طبیعی مصرف می کرده اند را بچشم دیده و چند روزی در میان آنها به سر برده بود . آیا انها باقی مانده های مردمی هستند که دارای عمر جاویدانند ؟ البته آن قبیل از دانشمندان که به موضوعات فوق طبیعی معتقدند ، بلافاصله به این سئوال پاسخ مثبت خواهند داد , اما باید با احتیاط با این موضوع برخورد نمائیم .
در حدود سالهای 1899 تا 1900 یک جوینده طلا به نام ” وایت اژلومان” به یک گورستان زیرزمینی دست یافت . این گورستان عجیب تا امروز بسیاری از محققان و دانشمندان را در بهت و حیرت عجیبی فرو برده است . در این گورستان زیر زمینی که در سالن وسیع آن صدها جسد به حال طبیعی وجود داشت که بعضی از آنها در روی صندلی های سنگی لمیده و بعضی دیگر نیز در حالات طبیعی در اطراف سالن نشسته بودند . حالات آنها طوری بود که انگار مرگ آنها را ناگهان غافلگیر نموده , و در حالت بی خبری به طور ناگهانی قالب تهی کرده بودند . این اجساد نیز لباسی از جنس شبیه چرم به تن داشتند و داخل آن مکان زیرزمینی نیز به وسیله یک نور سبزرنگ روشن بوده است و در اطراف و کنار آن اجساد تندیسهای بزرگ طلائی که در زیر نور می درخشیدند ، بچشم می خورد . طبق بررسی های به عمل آمده تمام اجساد در یک لحظه معین جان سپرده بودند ، متاسفانه دانشمندان نتوانستند علت مرگ دست جمعی آنها را بفهمند . آیا آنها با انرژِی که علم امروز از درک آن عاجز است جان باخته اند ؟!
سرخپوستان آپاچی از تونلهای بین سرزمین خود و شهر افسانه ای ” تایاهواناکو ” داستانهایی تعریف می کنند و ادعا می کنند که بعضی از اجداد آنها از ترس جنگجویان قبایل دیگر به داخل آن تونلها پناه برده و سالها در داخل آنجا به جلو رفته و به آمریکای جنوبی رسیده بودند . شاید این گونه روایات را که آپاچی ها تعریف می کنند را با دیده شک و تردید بنگریم . ولی وقتی می شنویم که روسای آنها این موضوع
را تائید می کنند و می گویند که تونلها به وسیله اشعه مرگباری که ” صخره زنده ” را منهدم می کرد , کنده شده است ، دچار شگفتی می شویم . آنها می افزایند که عاملان آن اشعه موجوداتی هستند که در نزدیکی ستارگان زندگی می کنند !
نکته پیچیده دیگر وجود چاهی در ” پالنگ ” می باشد . این چاه که عمقی معادل 70 متر دارد در نزدیکی معابد مایا می باشد . با بررسی های به عمل آمده در این چاه آنها وقتی در عمق 45 متری به آب رسیدند و چیزی معادل 30 متر از این چاه درآاب کنده شده است ! باور نکردنی است چون برای چنین چاهی باید ابتدا پمپی آب داخل چاه را بسرعت به بیرون بیاورد تا مقنّی بتواند در آب چاه را حفر کند . نکته دوم پمپی دیگر باید هوا را از بیرون به داخل چاه هدایت کند . حال آن دستگاهها با چه انرژی کار می کردند ؟ خود معمای دیگری
می باشد !
وقتی مجددا” به موضوعات مربوط به آسیا بر می گردیم , پی می بریم که علاوه بر افسانه امپراطوری ” شمبهالا ” یک امپراطوری اسرار آمیز زیر زمینی دیگر به نام ” اگارتی ” ، ” اگارتا ” یا ” اقارتی ” در یک پناهگاه امن مرکزی که در یک جایی نزدیک در زیر کوههای هیمالیا قرار دارد وجود داشته است . طبق ادعای پرفسور ” اوزند ووسکی ” این مرکز با فرهنگ و تمدن انسانی حداقل در 60.000 سال قبل پایه گذاری شده بود . بعضی از روایات مربوط به وجود آنها خیلی خیلی تخیلی هستند و ارزش وقت تلف کردن را ندارند و از طرف دیگر هر از چندگاه یک بار شارلاتانهای جورواجور ظهور نموده و ادعا می کنند که از روحانیون والا مقام آنها هستند . اما روایاتی که در مورد پروازهای فضایی مافوق انسانی مردمان آن امپراطوری به قهرمانان موجود در کتب سانسکریت هندوها به چشم می خورد که تعدادی را به فکر انداخته که علیرغم افسانه آمیز بودن آن روایات , ارزش مطالعه و بررسی دقیق را دارند . به طوری که یک دانشمند آمریکایی مطرح نمود است : موضوع مربوط به امپراطوری زیر زمینی ” اگارتی ” و دیگر معماهای کیهانی ، افسانه های تبت و نعمت الهی روان شناسی تجربی که بعضی از مردمان آسیا از آن برخوردارند و تماما” در فصول همان کتب نگاشته شده است , مربوط به افسانه تمدن ” مو ” می باشد .
شاید روزی بتوانیم ایده هایی از محتویات کتب باقی مانده کسب نمائیم . اما چگونه و چه موقع ؟ جستجوی یک سوزن در انبار کاه در مقایسه با آن کار ساده ای می باشد و این موضوع مورد تائید کسانی است که سعی کرده اند پرده از روی راز موجودات فضایی و یا پرستش کنندگان ستاره ها که ” هسینگو ” نامیده می شود ، بردارند . آنها از نژاد مردم چین نبودند , در یک منطقه خالی از سکنه که در ضمن اطلاعات چندانی در مورد آنجا ندارم و در شمال تبت و در جنوب رشته کوه های ” کان لون ” واقع است ، می زیسته اند . تصور بر این است که آنها از ایران و سوریه به آنجا آمده بودند و یافته های به عمل آمده یادآور فرهنگ ” یوگاریت ” می باشد . خصوصا” تصویر ” بعل ” که یک کلاه کله قندی بسر دارد و تن وی پوشیده از نقره است .( تصویر اول )
وجود تمدنی اسرار آمیز در زیر زمین خیلی محتمل جلوه می نماید ، زیرا دالانها و راهروهای زیرزمینی فراوانی از این دست نه تنها در سرزمین اینکاهای سابق بلکه در جاهای دیگر نیز موجود است . گفته می شود که یکی از مهمترین نوع تونل ها , شبکه هایی از دالانهای زیرزمینی بوده است که بین ” لیما ” پایتخت پرو و “کوزکو ” پایتخت اینکاها کشیده شده بود و به سمت جنوب شرقی تا مرز ” بولیوی ” ادامه داشته است . طبق مدارک قدیمی مقبره مجلل سلطنتی در داخل یکی از همین تونلهای زیرزمینی قرار دارد . تنها دانشمندان نیستند که جذب این وسوسه شده اند . هر چند که حقیقت آن تا چند قرن آینده نیز شاید برملا نشود . زیرا کندن و کنار زدن مانع سنگ و ملات آهک که تا عمق 40 متری مدخل تونل را مسدود نموده است ، خارج نمودن بخارات خفه کننده و متعفنی که چندین قرن است داخل آن تونل ها را پر نموده خیلی مشکل و پرهزینه است . وخطرات مرموز دیگر نیز شاید در انتظار کاشفین آنجا باشد , مثلا گفته می شود که اینکاها تله هایی برای تجاوزکنندگان احتمالی به آنجا کار گذاشته اند , بدین صورت که ناگهان زمین زیرپای چنین آدمهایی دهان باز کرده و به کام خود که چاه های عمیقی هستند فرو خواهد برد .
اینگونه تونل ها علاوه بر وسوسه دست یابی به گنجینه کلان , معمای باستان شناسی شگفت انگیزی نیز به حساب می آیند . دانشمندان بر این باورند که آن تونل ها به وسیله اینکاها ساخته نشده اند و هر چند بعدها مورد استفاده آنها واقع شده و در مورد سازندگان آنها نیز بی توجه بوده اند . در واقع آنها آنقدر شگفت انگیز و مهم هستند که نمی شود با حدس و گمان و احتمالات در موردشان صحبت نمود , همانطوری که تعدادی از دانشمندان تحقیق به عمل آورده و آنها را ساخت دست نوعی از غولهای ناشناخته قلمداد نموده اند . اما همانطور که خدمتتان عرض کردیم ، حقیقت عجیب دیگر این است که این نوع تونل ها در سرتاسر دنیا وجود دارد . یعنی علاوه بر آمریکای جنوبی در کالیفرنیا ، ویرجینیا ، هاوائی ( در آنجا تمام جزیره آن مجمع الجزایر به وسیله آن تونلها زیر زمینی به هم ارتباط داده شده اند ) اقیانوسیه و آسیا و همچنین در سوئد و چک و اسلواکی و جزیره مالت وجود دارند . یک تونل بزرگ که در حدود 50 کیلومتر آن مورد کاوش قرار گرفته است از زیر تنگه جب الطارق عبور نموده اسپانیا را به مراکش وصل می کند . بعضی از دانشمندان معتقدند که میمون های نوع شمالی آفریقا که برای اروپائیان ناشناخته است , از طریق آن خود را به جبل الطارق رسانده بودند ( ما سعی دارم تمام تئوریها را خدمت شما بیان کنیم تا خود قضاوت کنید ) حتی گفته شده است که این گونه دالان های سنگی زیر زمینی شبکه ای را تشکیل می دهند که حتی دور افتاده ترین نقاط سیاره ما را بهم وصل می کنند .
پروفسور ” آیرون جان هیل ” درباره تونل های آمریکای جنوبی و به خصوص تونل های منتسب به ” اینکا ” ها نظر جالبی دارد , او می گوید : همانطور که همه می دانند جمجمه کریستالی قوم ” مایا ” چون معمائی برای نسل امروز باقی مانده است , هر چند این جمجمه کریستالی از ویرانه های ” مایا “ها پیدا شده اما قدمتی چند هزار ساله دارد اقوامی که می توانند آن جمجمه کریستالی را آنگونه برش و طراحی کنند ، آیا از کندن چنین تونلهای عاجز خواهند بود ؟!
” جان شپرد ” که شعبه یکی از روزنامه های مشهور ایالات متحده را در کشور ” اکوادور ” اداره می کند , گفته است که در سال 1944 یک نفر مغول را که یک نوع چرخ فرفره عبادت ( این نوع چرخ فرفره را بیشتر روحانیان معابد تبت در دست می گیرند ) را در دست داشت و به حالت خلسه فرو رفته بود , در ساحل کشور کلمبیا مشاهده کرده بود . گفته می شود که آن شخص کسی جز ” دالایی لامای سیزدهم ” نبوده است که تصور می شد در سال 1933 فوت نموده ولی جسد وی هرگز در داخل سردابه ای که بدین منظور درست شده بود قرار نگرفته بود . دلایلی را که ” لهاسا ” ارائه نمود این بود که وی در حقیقت نمرده بود , بلکه دست به یک سفر زیارتی زیر زمینی به سوی کوه های” آند ” واقع در قاره آمریکا زده بود ، که خواستگاه اصلی دین ” لاما ” قبل از اینکه با بودایی محشون شود , بوده است . این موضوع شاید عجیب و غیر واقعی جلوه بکند ، اما تعدادی از روحانیان دین لاما که در مورد وجود تونل های زیر زمینی مورد سئوال قرار گرفتند ، همگی اعلام نمودند : بله چنین تونل های وجود دارند و توسط تعدادی از غولها کنده شده است که ما را با نور معرفت و دانش خود منور نمودند و در آن ایام دنیا هنوز جوان بود.
شاید وقتی بخوانیم که طبق گفته ” کاروکس ” ، ” ایوپالیونها ” در ایام باستانی تونلی را در جزیره ” ساموس ” احداث نمودند , تا حدودی قانع بشویم . طبق آن مدارک ، کار حفاری از دو نقطه ابتدا و انتها بطور همزمان شروع گردید .
طول تونل حدود 1100 متر است . این تونل کاملا مستقیم است و دو تیم حفاری درست طبق طرح در یک نقطه به هم رسیدند .
مهندسین فرانسه و ایتالیا که زیر کوه ” مونبلانش ” مشغول حفر تونل بودند ، از تجهیزات مدرن و الکترونیکی گوناگون بهره می گرفتند , البته کانال مانش هم از این قاعده مستثنی نیست ، در صورتی که تا آنجا که اطلاع داریم ” ایوپالیونها ” حتی قطب نما هم در اختیار نداشتند ! حال این معما را چگونه باید حل کرد با شماست .
کانالی که حتی یک اینچ هم منحرف نشده و از یک مهندسی باور نکردنی حکایت می کند . یکی از مسائلی که دوباره باید بازنگری شود ، ارتباط تمدنهای گذشته با یکدیگر است ، اینکه این ارتباط چگونه و از کجا صورت گرفته نکته مهمی است .
یکی از همین دالانها یا تونلها زیرزمینی از زیر ارگ تبریز تا باسمنج واقع در 5 کیلومتری شرق تبریز کشیده شده بود و خیلی عریض و بلند و حتی کالسگه رو بوده است . البته نمی دانیم الان هم وجود دارد یا خیر ، اما حدود سالها پیش در خبرها آمده بود که در یکی از روستاها تونلهای پیچ در پیچی کشف شده .
ابتدا تصور می شد که این راه های زیر زمینی برای دفن اموات بوده است ، اما تحقیقات بعدی این فرضیه را رد کرد . آن تونلها برای چه و توسط چه اشخاصی حفر شده معلوم نیست .