کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۱۹, دوشنبه

شیطان شناسی




اگرچه تعداد کتب و رسالاتی که درباره شیطان وجود دارند به مراتب کمتر از کتابهای مربوط به خداشناسی است، لیکن به جرات می توان ادعا کرد که شیطان شناسی نیز برای خود علمی است که از ادبیات، تحقیقات و شیوه های بررسی ویژه خود برخوردار است. در آئین های مبتنی بر ثنويت يا دوآليسم (مثلا آيين زروانيان) شیطان و خدا از نیروی مساوی برخوردارند.



در دین زرتشت اهورا مزدا و اهریمن با نیرویی برابر در نبرد دائمی با یکدیگر جهان را اداره می کنند. در آخرت شناسی (Eschatology) زرتشتیگری خدای نور تنها به کمک انسان است که بر شیطان (خدای تاریکی) پیروز خواهد شد. در آئین های ابراهیمی (دین یهود، مسیحیت و اسلام) شیطان فرشته ای است شورشی که چون از خدا فرمانبرداری نمی کند، توسط میکائیل از عرش به زیر افکنده می شود و تا قیامت رسالت فریفتن انسان را به عهده می گیرد. هم اوست که با حیله انسان را در بهشت به خوردن میوه درخت ممنوعه ترغیب می کند و او را به آوارگی در سرزمین می کشاند. در مسیحیت، شیطان همراه با یاران خویش اداره جهنم الهی را به عهده دارد. در قرآن 42 آیه در مورد شیطان و شیاطین و 11 آیه در مورد شخص شیطان و تلاش او در رابطه با گمراهی آدم وجود دارد. از شیطان نیز مانند خدا با ضمي مذّکریاد می شود، لیکن شیطان از طریق زنان به فعالیتهای خود ادامه می دهد.



شيطان در رابطه با سازندگی فاقد قدرت است، لیکن در ایجاد ویرانی و شر قدرت پایان ناپذيرولایزال دارد.



طبق متون اسلامی فرشتگان از نور آفریده شده اند، انسان از خاک و شیطان از آتش. طبق برخی از روایات، قبل از خلقت انسان زمین مسکن و مامن طایفه ای از اجنه بود که تحت ریاست شیطان یا عزازيل زندگی می کردند. خداوند جن را نیز، چون شیطان از آتش آفریده است.

در مذاهب شرقی (هندوئیسم، بودایی گری، جبنیسم و آئین کنفوسیوس) نیز ما به نوعی با مفهوم شیطان روبرو هستیم. لیکن شیطان کمتر جنبه شخصی دارد و بیشتر به صورت نمادین و به عنوان نیروی انگیزاننده شر و تاریکی از آن صحبت می شود. در اغلب این مذاهب خدا وجود خارجی ندارد و از این لحاظ به شیطان به مفهوم ادیان غربی نیازی نیست. یکی از دین شناسان نروژی معتقد است که در هر دینی خدا و شیطان ضعیف تر باشند تمایل آن دین به خشونت و خونریزی کمتر است.

از دیر باز در تمام کتابهای مقدس مذهبی، معمولا جايی که از خدا سخن رفته، به شیطان نیز اشاره شده است. به عبارت دیگر شیطان شناسی را می توان از خداشناسی مذاهب آموخت.

برخورد عرفان و عرفا به شیطان، قبل از آنکه عرفان با مذهب درآمیزد متفاوت است. این تفاوت را باید با توجه به دیدگاه وجود شناسانه عرفا مورد توجه قرار داد. عارفان و فیلسوفان وحدت وجودی بر این همانی خدا و طبیعت تاکید دارند. از نظر آنان خدا (يا وجود کل) در تمام ذرات طبیعت جاری است. با این دید شیطان خود جلوه ای از پرتو الهی است.

عرفا چون به حالت خلسه فرومی رفتند، مانند روانشناسانی که شیوه تداعی آزاد را به کار می بردند هر چه در دل داشتند به زبان می راندند و این گفتارهای حالت بیخودی را شطحيات می خوانند که بسیاری از اوقات از دید اربابان شریعت کفر حساب می شد و بسا از عرفا که جان خود را به خاطر شطحیات شان از دست دادند. بخشی از این شحطیات روی در ستایش از شیطان داشت.

یکی از معروف ترین ستایش هایی که از شیطان به عمل آمده است، خطبه معروف امام احمد غزالی است که شیطان را به عنوان بزرگترین موحد همه ی دورانها، که نمی توانست انسان را رقیب خدا ببیند، ستایش کرده است. شاگرد او، عین القضا همدانی، شیطان را به نوعی ستوده و گناه تمام شر و شور عالم را به گردن خدا انداخته است:

همه رنج من از بلغاريان است
که مادامم همی بايد کشيدن
گنه بلغاريان را نيزهم نيست
بگويم گرکه بتوانی شنيدن
خدایا این بلا و فتنه از تست
وليکن کس نمی يارد چخيدن
به آهو می کنی غوغا که بگريز
به تازی هی زنی يعنی دريدن
اگر ریگی به کفش خود نداری
چرا بایست شیطان آفریدن
که به خاطر این جسارت اربابان شریعت پوستش را کندند، جسدش را سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند.

در زبان فارسی، آنچنان که باید و شاید در رابطه با شیطان و شیطان شناسی کار نشده است. شیخ مردوخ کردستانی دريکی از کتاب های خود (احتمالاً کتابی بنام "علم خوارق") به شیطان و بنیاد عقیدتی شیطان پرستان اشاراتی دارد. می دانیم که طایفه ای از شیطان پرستان به نام یزیدی ها در منطقه ای بین کردستان ایران و عراق زندگی می کنند. اینان مراسم دینی ویژه خود را دارند و آئین خود را به شدت از همگان مخفی نگه می دارند به همین دلیل است که تحقیق در مورد آنان بی اندازه دشوار است بخصوص در شرایط کنونی که این دین رو به انقراض دارد.

بنابه تحقیقاتی که آقای سیدجعفر غضبان بیش از چهار دهه پیش در مورد شیطان پرستان به عمل آورده است، شیطان پرستی دینی است قدیمی که پیش از دین زرتشت و هجوم آریایی ها در فلات ایران وجود داشته است. شیطان پرستان را يزيدی می نامند، ليکن آنان یزید را بنیان گذار دین خود نمی دانند. آنان به سبب ضدیت یزید با اسلام، معتقدند که او به تقویت این دین مدد رسانیده است.
از نظر آنان یزید یکی از هفت فرشته مقرب است که به آسمان پرواز کرده است. شیطان پرستان کردستان، از شیطان با نام ملک طاوس یاد می کنند.

در غرب شیطان پرستی (Satanism) شکل شورش علیه مسیحیت را دارد. از یک طرف گروههای کوچک افراطی و زیرزمینی فعالیت دارند که هیچ ابایی از جنایت و آدم کشی ندارند و هویت خود را با عدد شیطانی 666 و یا کشیدن اسکلت های گوناگون آشکار می کنند. از طرف دیگر گروههای صلح طلب شیطان پرستان با تدوین انجیل شیطانی و ایجاد کلیسای شیطانی به عبادت شیطان مشغولند. از نظر اینان مسیحیت و دیگر ادیان جز ریاکاری کاری ندارند.
بنیاد زندگی بر شر و تاریکی است. باید شیطان را پرستش کرد که واقع بین است. و صادق و این تنها راهی است که انسان می تواند بر خطراتی که زندگیش را تهدید می کند فایق آید. تا آنجا که اینجانب در احوال شیطان پرستان غرب مطالعه کرده ام، شیطان پرستان غرب از تاريخ شيطان پرستی درشرق ودیدگاه شیطان پرستان اين سامان آگاهی چندانی ندارند.

در ادبیات غربی کتابهای زیادی در مورد شیطان شناسی (Demonology) نوشته شده است که اجازه فرماييد بحث را دراين مورد به فرصتی ديگر موکول کنم.


کوتاه سخن، به نظر اینجانب، جای یک تحقیق مفصل شیطان شناسانه در ادبیات فارسی خالی است. امید که فیلسوفان، ادبا، شعرا، نویسندگان، نقاشان، نمایشنامه نویسان و فیلم سازان ایرانی دامن همت به کمر زنند و این جای خالی را پر نمایند. چرا که اگر نيک بنگريم شيطان شناسی رو به سوی خود شناسی وخدا شناسی دارد.