کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

غول ها









در مورخه 30 ژوئیه سال 1963 روزنامه شهر " پورتلند " واقع در ایالت " اورگون " گزارشی را منتشر کرد که باعث تعجب و وحشت مردم ایالت " اورگون " گردید : 
مخلوق عجیب باز هم در شمال غربی دیده شد !! نویسنده مقالات روزنامه به اسم " مارتین کلارک " پی به این امر برد که این گزارش یک مورد دیگر از سلسله گزارشهایی است که از شاهدین معتبر درباره غولهای پشمالوی عجیب نقل شده است .
در این مورد بخصوص " کلارک " از شاهدین به عنوان یک مرد " پرتلندی " و دو زن بومی که نسبتی با هم نداشتن و بنا به درخواست ایشان اسمشان در ان شماره از روزنامه چاپ نشده بود نام برد . حادثه در یک قسمت دور افتاده از یک جاده بین گذرگاه " ساتوس " و شهر " تاپینش " در حدود ساعت 5/1 بامداد روز یکشنبه مورخه 28 ژوئیه سال 1963 روی داده بود . ان مرد در حال راندن اتومبیلی بود که ان دو خانم مسافرش بودند و او تازه از یک اتومبیل دیگر سبقت گرفته بود که ناگهان چراغهای جلویش روی یک موجود عظیم الجثه که در چند فوتی پائین تر از جاده و در قسمت چپ ان قرار داشت , افتاد . وی خطاب به خبرنگار فوق گفت
اول فکر کردم که یک تنه کنده درخت سفید رنگ است , ولی بعد دریافتم که هیچ کنده دریافتم که هیچ کنده درختی در ان ناحیه وجود ندارد سپس دیدم که ان دارد حرکت میکند ! سه سرنشین اتومبیل تصدیق کردند که ان موجود یک مخلوق ادم نما به قد 3 تا 4 متر و پوشیده از موی درازی بود که در نور جلوی اتومبیل خاکستری جلوه میکرد . انها فکر کردند که این موجود از داخل گودالی که در مجاورت جاده قرار داشت بیرون امده است . و هنگامی که نور ماشین به ان خورد خیلی سریع از جاده فاصله گرفت و در تاریکی ناپدید شد .
این گزارش سریعا با سایر گزارشهای متعاقب ان دنبال شد
منجمله یک گزارشی بود که توسط خانواده " مارتین هنریش " به روزنامه داده شده بود . این خانواده کشاورز هنگامیکه در مزرعه خود بودند . چند موجود غول پیکر را دیدند که کنار حوضچه اب مزرعه ایستاده بودند . اقای هنریش تصور کرد که به چند خرس برخورد کرده اما در ان منطقه خرسی به ان بزرگی وجود نداشت . انها بدون اینکه ازاری به کسی برسانند شروع به خوردن اب کردند و بعد از انجا دور شدند چیزی که باعث تعجب بود اینکه انها اب را در میان دستان خود میگرفتن و بعد میخوردند و حرکت انها دقیقا مثل انسان بود . دیگر پلیس نمتوانست بی تفاوت باشد , انها به سرعت وارد منطقه شدند و چون کنار حوضچه , گل الود بود به راحتی جای پای انها دیده می شد .
جای پای انها دقیقا شبیه انسان بود اما بسیار بزرگتر , از رد پاهای انها قالبهائی تهیه شد , تنها چیزی که می شد عنوان کرد این بود که انها میمونهای انسان نم بودند . سرخپوستان به این موجودات " ساچ کواچ " میگفتند . و اطلاعات زیادی از این موجودات در دست نبود .
سالها گذشت و دیگر خبری از میمونهای انسان نما نبود , تا اینکه در سال 1954 یک گروه 6 نفره از معدنچیان که مشغول کار به روی یک حفره کوچک پر منفعت در دامنه شرقی کوه " سنت هلن " بودند . مورد حمله یک دسته نعره کش غول پیکر قرار گرفتند . به استناد خبر جریده " لانگ ویو دیلی نیوز " این موجودات با پرتاب کردن سنگ و چوب به طرف معدنچیان باعث وحشت و فرار انها شدند . معدنچیان بسرعت خود را به کلبه ای که برای استراحت ساخته بودند رساندند
یکی از معدنچیان بنام " ماریون اسمیت " در گزارشی که به کلانتری " کولیتز کانتی " داده است , میگوید : من پنچ تیر از فاصله نزدیک به یکی از وحشیان زدم اما نتوانستم او را بیندازم , به گفته معدنچیان در تمام طول شب این جانوران بزرگ در اطراف کلبه انها نعره می کشیدند و انرا سنگ باران می کردند , گاهی این سنگها بقدری بزرگ بود که نزدیک بود کلبه را ویران کند . با دمیدن صبح معدنچیان از کلبه در هم ریخته اشان پا به فرار گذاشتند , ولی همینطور که می گریختند , خود را رودر روی یک موجود پشمالوی عظیم الچثه که به تخمین انها قدش بالای 4 متر و شکل ظاهری ان شبیه یک میمون با موهای بلند سیاه یا قهوه ای تیره بود , دیدند . طبق گزارش واصله یکی از معدنچیان به طرف ان موجود شلیک کرد و انها دیدند که وی به داخل یک شکاف بزرگ که از ان زمان به " دره میمون " معروف گردید , پرتاب شد . گزارش معدنچیان وحشت زده موجب ارسال یک گروه جستجو از طرف دفتر کلانتر شد . در گزارش این گروه امده : کلبه بطور کامل ویران شده , بنظر میرسد بعد از خروج معدنچیان انها دست از خراب کردن کلبه برنداشته اند ,سنگهای بسیار بزرگی به طرف کلبه پرتاب شده که نشان میدهد این موجودات بسیار قدرتمند هستند
جای پاهای این موجودات در اطراف کلبه به چشم میخورد
که بسیار شبیه پای انسان است اما اندازه ان بسیار بزرگتر است . در دره اثار خون بچشم میخورد اما اینگونه بنظر میرسد که انها موجود زخمی را با خود برده اند . من برای اینکه این مطلب به درازا نکشد به این نکته اکتفا می کنم ..گزارشات زیادی از دیدن این موجود در جراید مختلف به چاپ رسید . تا اینکه در سال 1967یک گروه فیلم برداری بنام " دون فرد " توانست یک فیلم کوتاه از این موجود عجیب که مثل انسان راه میرود تعیه کند (بعدها فیلمهای بسیار توسط هالیود ساخته شد) نسل این موجودات بسرعت منقرض شد با ساخت و سازهای انجام گرفته دیگر جائی برای اخرین غول ها نمانده است ..البته در سالهای گذشته خبر از دیده شدن این موجود غول پیکر در اطراف رودخانه " می سی سی پی " و همچنین جنگلهای اموزون بگوش میرسد . ایا اینها نیاکان غولهای داستان ما هستند.؟ در اینده نه چندان دور از غولهای تبت با شما خواهم گفت . اما غولها دیگر یک داستان نیستند..انها وجود داشته و شاید هم وجود دارند ....




دانشمندانی بودند که نظریه فاجعه اقمار زمین را مطرحه کرده بودند . وباز ان تعداد از دانشمندانی که نظریه فاجعه اقماری را رد می کنند , باز هم این عقیده را قبول دارند که اشعه کیهانی عامل غول سازی در روی زمین بوده است که در گیاهان و حیوانات ماقبل تاریخ نمود پیدا کرده بود
خورشید به طور حتم در مراحل اولیه خود مقدار متنابهی اشعه کیهانی را به سوی سیارات پیرامون خود انتشار داده بود . حتی در عصر حاضر نیز هر موقع طوفانهای خورشیدی ( منظور انفجارات سطح خورشید است ) شدت بیابد , تشعشعات کیهانی افزایش پیدا میکند . در چنین صورتی غول سازی می بایست از اغاز شروع زندگی نباتی و حیوانی در روی زمین وجود داشته باشد نه فقط در دوره تریاسیک (حدود 185 میلیون سال قبل ) که زمان زندگی دایناسورها بوده است , از طرف دیگر درست است است که اشعه کیهانی از طریق جو زمین فیلتر شده و به زمین می رسد , ولی حتما در ان ایام شدت ان بیشتر بوده است . حتی امروزه نیز تابش ان تغییرات غیرقابل انکاری را در بدن انسانها باعث میشود . اگر شدت ان 000/650 واحد در دقیقه باشد , میتواند از دیوارهای سرب و از اب به عمق 1200متر عبور نماید
پس تا اینجا نتیجه گرفتیم اشعه کیهانی خورشید میتواند در رشد و نمود گیاهان و حیوانات تاثیر داشته باشد . اما ایا در روی زمین نشانه های دیگری هم وجود دارد .؟
پرفسور " باتر لیکی " پسر پرفسور " لوئیس لیکی " که در حال حاضر سرپرست موزه کنیا میباشد , در ان زمان که پدرش بقایای انسانهای ماقبل تاریخ را کشف نمود پسر کوچکی بیش نبود اما کمک پدر محسوب می شد در ان موقع روزی وی از سر بالائی مقابل تنگه " اولدووای " که در نزدیکی دریاچه ویکتوریا قرار دارد مشغول سعود بود که تعادل خود را از دست داده و کم مانده بود به ته دره سقوط نماید , و در همان حال که بطرف پائین خم شده بود ناگهان یک تکه استخوان درشتی را مشاهده کرد که قسمتی از ان سر از خاک بیرون زده بود , او شروع به فریاد زدن کرد و همراهان او را بالا کشیدند او انچه را که دیده بود به پدر گفت و انها بلافاصله شروع به کنکاش در منطقه کردند , انها اسکلت و جمجمه ای را از زیر خاک بیرون اوردند که باور کردنی نبود , این اسکلت مطعلق به انسانی بود که نزدیک به پنج متر قد داشت و حدود نیم میلیون سال قبل در ان مناطق زندگی میکرد , البته این اولین یافته دانشمندان و باستان شناسان نبود , ولی یکی از بینظیرترین یافته های انسانهای غول پیکر محسوب می شد که بعدها به "غول اولدووای " معروف شد . من اگر بخواهم تمام یافته های دانشمندانی که تا امروز جمجمه و اسکلتهای انسانهای عظیم الجثه را یافته اند را بگویم همانطور که در مقدمه مطالب عرض کردم یک کتاب مثنوی میشود ولی همینقدر اشاره می کنم که در کشورهای چین , هندوستان و قاره افریقا و امریکای جنوبی و قسمتی از اروپا اسکلتهای انسانهای عظیم الجثه یافت شده است ... این یافته ها نشان میدهد که در روی زمین انسانهای زندگی میکردند که از نظر اندازه و هیکل بسیار درشت تر از نسل امروز بشر بوده است
در یکی از حفاریها که در " گارگایان " فلیپین انجام گرفت اسکلت انسانی به قد پنج متر هفتاد سانتیمتر یافت شد . اسکلت دیگر به قد سه متر در منطقه جنوب شرقی چین یافت شد و طبق اظهار نظر " پنی ون – چانگ " انسان شناس چینی , این انسانها حداقل در 000/300 سال پیش در ان منطقه زندگی میکردند ( یکی از بستگان نزدیک بنده هنگامیکه در سالهای 1346تا 1347 در منطقه سیستان و بلوچستان مشغول خدمت بود میگفت : در ان سالها زلزله ای در منطقه امده بود و بعضی از افراد بومی امدند و گفتن در منطقه ای اسکلتهای بیرون زده وقتی چند کارشناس به ان منطقه امدند تشخیص دادند که انجا قبرستانی متروک بوده است , دوست من میگفت اسکلتها مطعلق به انسانهائی بود که بیش از سه متر قد داشتند . این جای تعجب دارد چرا که فردوسی حماسه سرای بزرگ ایران بارها از سیستان و مردان قد بلندش در شاهنامه صحبت میکند
در اینده مطلبی درباره بعضی از افسانه ها و داستانهای کتابهای مقدس دارم ) البته انسان شناسان دیگری هم هستند که با " پنی ون – چانگ " درباره زمان زندگی انسانهای غول پیکر اختلاف نظر دارند و بسیاری هم با ان موافقند. این موضوع در مورد یافته های به عمل امده در " اقادیر " مراکش نیز صادق است . در انجا یک افسر ارتش فرانسه به نام سروان " لافانچریک " انبار و ذخائر و لوازم شکاری را کشف نمود که در میان سلاحهای موجود پانصد عدد تبرزین دولبه مشاهده می شد که وزن هر کدام انها حدود 11کیلو گرم و همچنین تبرهایی برای قطع درختان به وزن حدود 60 کیلو گرم بدست امد که با استانداردهای امروزی چیزی حدود 25 تا 30 برابر تبر و تبرزین های امروزی است . و علاوه بر سنگینی وزن , طول و قطر دسته های ان نیز نشان از این دارد که استفاده کننده های ان باید بسیار غول پیکر و نیرومند بوده باشند .
مطلب دیگری که محققان این رشته را دچاره حیرت کرده , حکایتها و همچنین افسانهایی است که در میان اقوام مختلف وجود داشته است
مثلا در افسانه های یونان باستان از غول سه چشمی نام برده میشود , تقریبا مشابه همین افسانه نیز در میان سرخپوستان و اقوام وحشی در امریکای جنوبی نیز دیده میشود . در گوشه و کنار این کره خاکی مجسمه هائی وجود دارد که پیام مرموزی را در خود نگه داری میکنند . تونلهای بسیار عریضی که یک کالسکه چهار اسب به راحتی میتواند در ان طردد کند . تمام اینها نشانه هائی است از انسانهای عظیم الچثه یا همان غولهای کتابهای داستانی که در کودکی انرا میخواندیم . اما یک سئوال مرموز باقی می ماند . " ایا در عصر ما هم غولی وجود دارد .؟"


فکر میکنم اکثر شما هم مثل من اولین بار نام غول را در کتاب لوبیا سحر امیز خواندید . چقدر از پدر و مادر خود پرسیدید که ایا براستی غول وجود دارد .؟
و انها جوابی برای این سئوال نداشتند و تازه هر وقت میخواستن من و شما را بترسانند از کلمه لولو و غول شاخدار استفاده میکردند . بعدها با دیدن کارتون گالیور مجذوب ادم کوتوله ها شدیم و در رویاهایمان به دنبال غولی مهربان میگشتیم تا مثل غول چراغ جادو از دستورات ما پیروی کند !!
چه دوران زیبا و لذت بخشی بود تا اینکه بزرگ و بزرگتر شدیم , دیگر غول را فراموش کرده بودیم...اجازه بدهید یکبار دیگر به دوران کودکیمان برویم
اینبار بطور علمی بدنبال این موجود که غول نام دارد بگردیم . شاید براستی وجود داشته است یا بهتر است بگویم شاید وجود دارد . هر چند اگر بخواهم بطور کامل درباره این موجود مطلب بنویسم یک کتاب مثنوی میشود , پس با اجازه شما کمی خلاصه نویسی میکنم تا شما هم خسته نشوید ولی نمیدانم چند قسمت میشود و اگر پروردگار نیروی بدهد سعی میکنم وبلاک را زود به زود اپدیت کنم تا شما هم به امید خداوند راضی بشوید