کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

متون زرتشتی و روایات اسلامی و سالهای نزدیک ظهور، ایران



از متون زرتشتی و روایات اسلامی چنین بر می‏آید که در سالهای نزدیک ظهور، لشکر روم (غربیان) پیشاپیش، عراق را فتح کرده و در آنجا مستقر می شوند. سپس ترکها از ارمنستان و آذربایجان برشوریده و با ایرانیان می جنگند. 

آن گاه، رومیان (غربیها) از مناطق غربی و جنوبی به ایران حمله ور می شوند. لشکریان سفیانی نیز پس از تسلّط بر سرزمین شام و ورود به عراق، ابتدا برای درگیرشدن با زمامداران ایران و سپس برای آسیب رساندن به نیروهای حسینی خراسانی، به سوی مرزهای غربی ایران می‏شتابند.

در این زمان، حسینی خراسانی و یارانش، پس از تسلّط بر بخشهایی از چین و آسیای میانه، برای یاری حسنی گیلانی و نجات ایرانیان از شرّ دشمنان، و به قصد آزادسازی عراق، از از طریق افغانستان وارد ایران می‏شوند. بر این اساس، در آخرالزمان، کشور ایران در محاصرۀ کامل نیروهای دوست و دشمن قرار می‏گیرد؛ چنان‏که امام علی(علیه السلام) در این باره می‏فرماید:

... حلقۀ محاصره تنگ شود...(١).
شواهد و قرائن موجود نیز از شکل‏گیری چنین وضعیّتی در آینده ای نزدیک خبر می‏دهند، و به گفتۀ تحلیل‏گران و صاحب نظران:
با توجّه به حضور نظامی امریکا در افغانستان و روابط دولتهای پاکستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه با دولتهای امریکا، اسرائیل و اتّحادیّه اروپا می‏توان گفت که حضور نظامی امریکا در عراق به منزلۀ

محاصرۀ  کامل نظامی ایران و سلطۀ  مستقیم بر خلیج فارس است(2).



قطعی‏بودن حمله به ایران

برخی سیاستمداران خوش‏بین، حمله به عراق را امری حتمی، ولی سخن گفتن از حمله به ایران را غیر جدّی و نوعی بازی سیاسی می‏پندارند؛ در حالی که رانان لاری، سیاستمدار امریکایی و وابستۀ ارشد «مرکز مطالعات راهبردی و بین‏المللی» در واشینگتون، در مقاله‏ای که بیانگر طرز تفکّر حاکم بر سیاستمداران ایالات متّحده امریکاست، می‏گوید:

جورج بوش و دیک چنی و دیگر دولتمردان امریکا، این روزها وقتی در بارۀ عراق حرف می‏زنند، در واقع در مورد ایران نظر دارند. غیر قابل تصوّر است که امریکا به عراق حمله کند، زرّادخانه و لابراتوارهای غیر متعارف آن را نابود سازد و پیروز شود، و در همین حال، ایران سَرِِ جایش باشد... باید همزمان به هر دو کشور ایران و عراق، ضربه‏ای کاری وارد آید(3).

اریئل شارون، نخست وزیر اسرائیل نیز، اخیراً در گفت‏وگویی با روزنامۀ تایمز، گفت:

ایران باید هدف بعدی پس از حلّ مسألۀ عراق باشد؛ زیرا این کشور برای خاورمیانه، اسرائیل و اروپا خطرناک است(4).

همچنین، روزنامۀ کانادایی تورنتو استار در یک گزارش مفصّل نوشت:
هدف اصلی در جنگِ پیش روی (حملۀ امریکا به عراق)، جمهوری اسلامی ایران است که از نگاه اسرائیل، مجرم اصلی و دشمن بسیار خطرناک می‏باشد و در حقیقت، عراق بهانه‏ای از پیش تعیین شده برای تازیانه‏زدن به امریکا بود که بتوان او را دیوانه‏وار وارد جنگ نمود و اعزام شمار انبوهی از نظامیان امریکایی به بین‏النّهرین را توجیه کرد(5).

نشریّۀ معروف کانادایی تورنتو سان نیز طیّ تحلیلی می‏نویسد:

در امریکا راست‏گرایان حاکم در کاخ سفید در حال حاضر سرگرم طرح نقشۀ اشغال ایران(6) پس از عراق و اشغال ذخایر نفتی هستند.

آنها امیدوارند یک حکومت امریکایی در ایران قدرت را به دست گیرد.
تورنتو سان می‏افزاید:

ایالات متّحده در انتظار این لحظه در آن زمانی است که نظامیان این کشور در عراق استقرار یافته باشند. آنان در شرایط کنونی مخفی نمی‏کنند که ورود نیروهای نظامی امریکا ممکن است از سمت عراق (غرب ایران) صورت بپذیرد و در همان زمان ارتش اسرائیل معضل همیشگی خود با سوریه و لبنان را حلّ و فصل کند. ریچارد پرل، معاون وزارت دفاع امریکا، از تهاجم وسیع در برنامۀ TVO سخن می‏گوید: «امریکا در حال آماده‏شدن برای حملۀ  نظامی به سوریه، ایران و لبنان است(7).

نوام چامسکی در بارۀ حمله به ایران می‏گوید:
حقیقت این است که جنگ با ایران امری است که احتمالاً در شرف وقوع است. این امر کاملاً آشکار شده است که 12 درسد از نیروی هوایی اسرائیل در حال حاضر در جنوب شرق ترکیه مستقر شده‏اند و علّت این حضور، کسب آمادگی برای حمله به ایران است(٨).
در اینجا شایستۀ یادآوری است، اینکه زمامداران امریکایی به طور آشکار از جنگ و برخورد نظامی با ایران سخن نمی گویند، دلایلی دارد، از جمله:
1. هنوز زمان اعلان جنگ فرا نرسیده است.
2. نمی‏خواهند روحیّۀ ستیزه‏جویی و سلحشوری ملّت ایران را خیلی زود تحریک کنند.
3. در صددند سران ایران را از کسب آمادگیهای لازم برای رویارویی با شرایط دشوار جنگ باز دارند.

البتّه امریکاییها به خاطر ترس از افزایش توان دفاعی ایران و تجربیّات فراوان نیروهای نظامی این کشور در جنگ هشت‏ساله با عراق و نیز به دلیل هراس از روحیّۀ جنگاوری ایرانیان و برای برنیانگیختن خشم دولتهای اروپایی و روسیه و چین که در ایران منافع زیادی دارند، بیش از جنگ، روی فروپاشی طبیعی نظام جمهوری اسلامی ایران بر اثر مواجه‏شدن با مشکلات داخلی برآمده از اختلاف رهبران، ضعف مدیریّتها و تحریمهای اقتصادی و تهاجم فرهنگی دنیای غرب، حساب باز کرده‏اند؛ چنان‏که دونالد رامسفلد، وزیر دفاع 70 سالۀ امریکایی، اخیراً طیّ سخنانی گفته است:

رژیم اسلامی ایران یا توسّط مردم یا تحت تأثیر مشکلات داخلی
و دسته‏بندیهای درونی خود رژیم سقوط خواهد کرد(٩).
امّا غربیها هنگامی که می‏بینند مدّتی طولانی از عمر انقلاب ایران گذشته، ولی آرزوی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون محقّق نگشته است، و از سوی دیگر، پیشرفتهای ایران در زمینۀ فن‏آوری هسته‏ای خطری بزرگ برای دشمنانش، خصوصاً اسرائیل، به شمار می‏رود، روحیّۀ خویشتن‏داری را از دست داده، کاسۀ صبرشان لبریز شده و اقدام به تهاجم نظامی می‏کنند.
جالب است بگوییم، در استخراجی جفری نیز که در سال 1379هـ .ش انجام گرفته و در آن از چگونگی برخورد امریکا با ایران در عصر حاضر سؤال شده است، کلمات «صبر» و «حرب» دیده می‏شوند.
در هر حال، متون زرتشتیان، روایات اسلامی و اشعار نوسترادموس، همه حاکی از آن‏اند که خطرهایی جدّی ایران عزیز ما را از شمال غرب، غرب و جنوب تهدید می‏کنند. برخی محاسبات جفری نیز از وقوع حملاتی از روی آب خبر می‏دهند که دریای خزر و خلیج فارس، هر دو، را شامل می‏شوند.

ذخایر دریای خزر

بعد از خلیج فارس و سیبری، دریای خزر یکی از مهمترین ذخایر نفت جهان را داراست. در قلمرو این دریا، در سواحل ترکمنستان، قزّاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان، منابع غنی نفت خام وجود دارند. در آبهای ساحلی ایران نیز منابع نفت خام یافت می‏شوند. در کنار منابع نفت دریای خزر، از منابع عظیم گاز آن باید یاد کرد. ذخایر قطعی گاز منطقۀ خزر بین 236 تا 337 تریلیون فوت مکعّب است(١٠). آمار ارائه‏شده در بارۀ ذخیرۀ احتمالی نفت دریای خزر، حدود 50 میلیارد بشکه می‏باشد. البتّه بیشتر حجم ذخایر انرژی این دریا در حوزۀ شمالی آن انباشته شده است. ناکامیهای حاصل از حفّاری در مناطق جنوبی دریای خزر و ارزیابی جامع زمین‏شناسی، از کمبود منابع انرژی در حوزۀ جنوبی این دریا و مناطق بکر و پُرعمق آن خبر می‏دهند. شگفت اینکه همین مناطق، اخیراً موضوع منازعات سرزمینی شده اند(11).

چالش بر سر خزر

بحران تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، از سال 1991م که اتّحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، تا کنون ادامه دارد. بیش از یک دهه چالش میان پنج کشور ساحلی دریای خزر، یعنی ایران، روسیه، آذربایجان، قزّاقستان و ترکمنستان، برای کسب سهم بیشتر از این دریا در جریان است، و علی‏رغم برگزاری اجلاسهای متعدّد که اوج آنها برگزاری نشست سران این کشورها در اوایل اردیبهشت 1381 در پایتخت ترکمنستان (عشق‏آباد) بود، هنوز به توافق همگانی دست نیافته‏اند.

 ایران در ابتدا برای حلّ و فصلّ رژیم حقوقی دریای خزر، خواهان تقسیم مشاع این دریا بود. سپس از سال 1998م/ 1377هـ .ش راه حلّ تقسیم مساوی خزر به نسبت سهم 20 درسدی برای هریک از کشورها را پیشنهاد کرد.
ترکمنستان که در شرق خزر قرار دارد، با این نظر موافق است، امّا سه کشور دیگر (روسیه، قزّاقستان و آذربایجان) تقسیم این دریا بر اساس خطّ میانی یا طول ساحلی هر یک از کشورها را خواستارند. بر همین اساس، قزّاقستان و روسیه در ماه مه سال 2002 (اردیبهشت 1381) موافقتنامۀ دوجانبه‏ای در بارۀ تعیین مرزهای دریایی یکدیگر امضا نمودند. چند ماه بعد، روسیه و آذربایجان نیز قرارداد مشابهی منعقد کردند.

امضای این موافقتنامه‏ها که بدون در نظر گرفتن مواضع ایران و ترکمنستان انجام گرفت، با اعتراض ایران روبه‏رو شد، و تهران با کشاندن موضوع به سازمان ملل متّحد، اعتراض خود را به عنوان سند این سازمان منتشر کرد. ایران به توافقی استناد می‏کند که در سال 1992م بر اساس آن، پنج کشور ساحلی خزر متعهّد شدند که تعیین رژیم حقوقی این دریا باید با اجماع کامل کشورها صورت گیرد. امّا از سال 1992م تغییرات ژئوپلتیکی در منطقه، اشتهای سیری‏ناپذیر و هجوم شرکتهای نفتی خارجی به میدانهای نفت و گاز خزر و ضعف دیپلماسی ایران در این پهنۀ آبی سبب شده تا تحوّلات مربوط به رژیم حقوقی بزرگترین دریاچۀ جهان به زیان ایران رقم زده  شود(١٢).

گفتنی است، تقسیم بستر دریای خزر بر اساس طول ساحل، با توجّه به قرارگرفتن سهم آبی ایران بین خطّ مستقیم آستارا‏ـ‏خلیج حسینقلی و نوار ساحلی، باعث تقلیل آن به 12 درسد می‏گردد. تحمیل این امر، به کشوری که تا پیش از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی، حقوق مساوی و مشترک در تمام پهنۀ دریای خزر داشت، با اصول انصاف و عدالت مغایر است(١3).

اصول کلّی حقوق بین‏الملل اشعار می‏دارد که دریاها را می‏توان تقسیم‏بندی کرد، ولی دریاچه‏ها باید تحت حاکمیّت مشترک دولتهای ساحلی باشند. ایران باید این برگ برنده را در دست بگیرد تا بتواند حقّ خود را، البتّه به دور از توهّم، به دست آورد(١۴). بنا بر این، هر گونه نرمش آشکار یا سازش پنهان در برابر خواسته‏های غیر منطقی همسایگان شمالی، خیانتی بزرگ به شمار می‏رود، و به اعتقاد برخی صاحب‏نظران، «رژیم حقوقی دریای خزر، در حکم پیش‏لرزه‏های تجزیۀ ایران است؛ زیرا رژیم فعلی حاکم بر این دریا، به مفهوم از دست دادن بخشی از حاکمیّت جمهوری اسلامی، و در نتیجه تجزیۀ ایران خواهد بود»(١۵).

توطئۀ جدید غربیان در حوزۀ خزر

امریکاییان برای تسلّط بیشتر بر منطقۀ خلیج‏ فارس و غارت منابع عظیم نفتی آن، در صدد کشاندن بحران به حوزۀ نسبتاً آرام خزر و درگیرنمودن کشورهای همسایۀ این منطقه با یکدیگرند. اکنون دشمنان غربی ما برای تحقّق‏بخشیدن به این هدف شیطانی و دیگر اهداف شوم خود، به جنگ کشاندن دو کشور شیعه‏مذهب و با اصالت ایرانی، یعنی آذربایجان و ایران، را در صدر برنامه‏های خود قرار داده‏اند، و با تقویت روابط خویش با دولت باکو و افزایش توان نظامی این کشور، آذریها را برای جنگ با ایران در آینده‏ای نزدیک آماده می‏سازند.
نِزاویسِمایا، روزنامۀ معتبر روسی، اخیراً با اشاره به اینکه نیروهای مسلّح جمهوری آذربایجان با شتاب بی‏نظیری با استانداردهای نظامی ناتو(16) هماهنگ می‏شوند، نوشت:
توجّه اصلی کارشناسان نظامی ناتو به مدرنیزه‏کردن ناوگان نظامی جمهوری آذربایجان، تقویت مرزهای دریایی و تجهیز فرودگاههای این کشور برای کنترل حریم هوایی خود است (17).

در اینجا به سران دولتها و نیز ملّتهای حوزۀ خزر هشدار می‏دهیم، متوجّه توطئه‏های شیطانی بیگانگان غربی و یهودیان باشند و بدانند که در صورت بروز جنگ بین کشورهای این منطقه، خصوصاً ایران و آذربایجان، آرامش تمام منطقه بر هم خورده و همۀ کشورهای حاشیۀ خزر آسیبهای زیادی خواهند دید، امّا گویا تقدیر الهی، چیزی فراتر از خواسته‏های قلبی خیرخواهان را رقم می‏زند، و اهل خزر نیز مانند دیگر امّتهای معاصر، به سبب غفلت و فساد، در آستانۀ ظهور منجی، در حال گرفتارآمدن به عذاب جنگ و پیامدهای ناگوار حاصل از آن‏اند.

همچنین، به جنگ‏افروزان غربی و دوستان یهودی‏شان یادآور می‏شویم، با شعله ورشدن ‏ آتش جنگ و بروز بحران در حوزۀ خزر، آگاهی و بیداری ملّتهای شجاع و سلحشور این منطقه، رشدی پُرشتاب یافته و زمینه برای قیامهای پیش از ظهور فراهم می شود.


زمینۀ درگیری بین ایران و آذربایجان
زیاده‏خواهی جمهوری آذربایجان در سهم خود از دریای خزر و عملیّات اکتشاف و استخراج یکجانبۀ این کشور با کمک شرکتهای غربی در میدان مشترک نفتی البرز و عدم توجّه به حقوق و سهم ایران از این حوزۀ نفتی، زمینۀ درگیری بین دو کشور در عرصۀ آبهای خزر را فراهم می‏آورد. همچنین آذریها سالهاست با تحریک دشمنان غربی ایران، طمع خام تجزیۀ آذربایجانِ ایران و الحاق آن به کشور کوچک خود را در سر می‏پرورانند، که این امر، به درگیری نظامی بین دو کشور در عرصه‏های خاکی نیز خواهد انجامید.

نوام چامْسْکی، نویسنده و دانشمند برجستۀ امریکایی نیز اخیراً گفت:

تلاشهایی برای برانگیختن آذری زبانها در حال انجام است که ترکها را از ایران جدا کنند یا اینکه ایران را از منابع نفتی دریای خزر محروم سازند(18).

گفتنی است، کشور آذربایجان در گذشته‏های نه چندان دور، بخشی از سرزمین ایران بود و به دنبال دو دوره جنگهای ایران و روسِ تزاری و شکست قوای فتحعلی‏شاه قاجار که به انعقاد قراردادهای گلستان در سال 1228هـ .ق و تُرْکَمان‏چای (رودِ ترکمان) در سال 1243هـ .ق منتهی شد، همراه سرزمینهای شمالی رود اَرَس، به روسیه واگذار و از ایران جدا گردید(19).

جالب است بدانید، بر اساس شواهد تاریخی و به اعتقاد صاحب‏نظران، تنها آذربایجانِ ایران از قدیم به این نام شهرت داشته است، و هدف از انتخاب نام آذربایجان برای نخستین بار در سال 1918م برای جمهوری تازه‏تأسیسی که بخشی از سرزمینهای جنوبی قفقاز به شمار می‏آمد و «اَران» نام داشت، ظاهراً این بود که وانمود کنند آذربایجان نام سرزمین واحدی است که بر اثر جنگها و اختلافات ایران و روس دو پاره شده و پس از آزادیِ بخش شمالی آن از استیلای روس، باید بخش جنوبی آن هم از سلطۀ ایران آزاد شود(20).

زمینۀ درگیری در خلیج فارس

نزدیک‏بودن جزایر ابوموسی، تنب(21) بزرگ و تنب کوچک به تنگۀ راهبردی هرمز در منطقۀ حسّاس خلیج فارس و اختلاف ایران و امارات عربی متّحده بر سر مالکیّت این جزایر، زمینه را برای دخالت بیگانگان غربی و به جنگ کشاندن ایران با کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فراهم نموده است.

گفتنی است، جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک از ابتدا متعلّق به ایران بود، تا آنکه انگلیسیها، به علّت ضعف دولت مرکزی ایران و به بهانۀ مبارزه با دزدان دریایی و برده‏فروشی، در سال 1282هـ .ش (1903م) این جزایر را اشغال نمودند. دولت بریتانیا در تداوم سیاستهای استعماری خود برای تسلّط بر جزایر یادشده، در سال 1300هـ .ش (1921م) و پس از تجزیۀ رأس‏الخیمه از شارجه، در صدد برآمد که جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک را جزء رأس‏الخیمه و جزیرۀ ابوموسی را ضمیمۀ شارجه کند که با مخالفت شدید دولت ایران مواجه شد. این جزایر مدّتی در اختیار شیوخ رأس‏الخیمه و شارجه بودند تا آنکه همزمان با خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس و تأسیس کشوری مستقل به نام امارات عربی متّحده، در سال 1350هـ .ش (1971م)، دولت ایران به باز پس‏گیری جزایر یادشده اقدام نمود. همان زمان، بین ایران و شارجه، با پادرمیانی انگلیس، در بارۀ جزیرۀ ابوموسی یادداشت تفاهمی امضا گردید که در آن ضمن اشاره به حضور مشترک ایرانیها و شارجه‏ایها در جزیرۀ ابوموسی، هیچ‏ کدام از طرفین، از ادّعای مالکیّت این جزیره صرف‏نظر نکردند. حاکمیّت ایران بر جزایر سه‏گانه همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال 1371هـ .ش (1992م) در پیِ جلوگیری ایرانیان از ورود گروهی از اتباع غیر اماراتی به جزیرۀ ابوموسی و مخالفت دولت ایران با اقدامات مشکوک دولت امارات در بخش عرب‏نشین این جزیره، بار دیگر مناقشه بر سر مالکیّت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک آغاز گردید و کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج نیز آشکارا از ادّعای واهی امارات عربی متّحده حمایت کردند(22).

حمله به ایران و پیامدهای آن پیشگوییهای متون زرتشتی

بر اساس عبارتی از اوستا، ایرانیان، پس از تحمّل یک دوره خشکسالی در آخرالزمان، ناگهان شاهد بارندگی زیاد و سیل گسترده و تهاجم نظامی دشمنان به کشورشان خواهند بود:

بناگاه سیل ممالک آریایی را فرا گیرد. بناگاه لشکر دشمن به ممالک آریایی درآید. بناگاه ممالک آریایی در هم شکند(23).
شایستۀ یادآوری است، به گفتۀ یکی از کارشناسان نظامی، از عبارت اوستا چنین بر می‏آید که تهاجم به ایران به صورت عملیّاتِ پس از باران خواهد بود؛ زیرا چنان که می‏دانید، پس از باران، در نیروهای دفاعی (پدافندی) که از قبل در منطقه مستقرّند، نوعی حالت خستگی و زمینگیرشدن پدیدار می گردد که اجرای عملیّات نظامی را برای آنان بسیار مشکل می‏کند، امّا در نیروهای تازه‏نفسی که به صورت عمل کننده (آفندی)، پس از باران وارد منطقه می‏شوند، نوعی نشاط و شادابی و آمادگی برای اجرای عملیّات نظامی وجود دارد و خیس‏بودن و چسبندگی خاک نیز مشکل چندانی برای آنان ایجاد نمی‏کند.

در بندهش از حملۀ ترکها و رومیان (غربیها) به سرزمین ایران سخن به میان آمده است:

 ... ترک به شمار بسیار و درفش بسیار اندر ایرانشهر(24) تازند این ایرانشهرِ آباد خوشبوی را [ویران کنند] . . . هنگامی که
 رومیان آیند، یک سال حکومت رانند و آن هنگام از سوی کابلستان یکی آید که بدو فره(25) است . . . کی بهرام خوانند(26).

درفشِ (پرچم) بسیار از شرکت نیروهای چند ملّیّتی و کشورهای مختلف در این تهاجم حکایت دارد. بر اساس این عبارت، حدود یک سال پس از تسلّط غربیها بر مناطق مرزی ایران، بهرام (شعیب بن صالح) از کابلستان (افغانستان) به سوی ایران آمده، با تقویت قوای حسنی گیلانی، متجاوزان را از مرزهای غربی کشور به عقب می‏رانَد.

برخی عبارات نیز از استقرار امریکاییان و دیگر نیروهای غربی در سرزمین عراق و مناطق غربی ایران و براندازی حکومت عربها و خوارشدنشان به دست ایشان، خبر می دهد:
گروهی آیند سرخ نشان و سرخ درفش و پارس و روستاهای ایرانشهر تا بابل بگیرند و ایشان تازیان را نزار کنند(27).
گفتنی است، «سرخ درفش» در عبارت یادشده ظاهراً به پرچم نیروهای امریکایی اشاره دارد که رنگ سرخ بر آن غالب است. همچنین می تواند به پرچم نیروهای سفیانی اشاره داشته باشد که طبق روایات اسلامی سرخ رنگ است و پس از حمله به ایران، به سوی منطقۀ فارس، در جنوب غربی کشور، پیشروی می کنند.
بر اساس برخی متون قدیم زرتشتیان، در تهاجم به ایران، عربها نیز با ترکها و غربیها همکاری می‏کنند، همان ‏گونه که در حملۀ قریب‏الوقوع امریکا و متّحدانش به عراق، با مهاجمان غربی همکاری خواهند نمود:
تازیان با رومیان [و] ترکان اندر آمیزند و کشور بیاشوبند...(28).
(توجّه: متن این مقاله کامل نیست)

-----------------------------------------------------------------------
1. الغیبة، ص 177، ب 10، ح 7.
٢. پروفسور شاه‏پور رواسانی، استاد روابط بین‏الملل، در گفت‏وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (جمهوری اسلامی، ش 6778 ، 22/8/1381هـ .ش، ص 3).    
 3.  فجر، ش 346، 4/4/1381هـ ‏.ش، ص 1.
 4. ایران، ش 2292، 15/8/1381هـ.ش، ص 5 .
5. جمهوری اسلامی، ش 6778، 22/8/1381هـ .ش، ص 2.
6. امریکاییان و یهودیها سالهاست طرح تجزیه و اشغال برخی مناطق حسّاس ایران، نظیر آذربایجان و خوزستان را در سر می‏پرورانند و چنان‏که محمّدرضا پهلوی ـ شاه سابق ایران ـ هشدار داده بود، در صددند از ایران ایرانستانی بسازند، امّا از این نکته سخت غافل‏اند که در شرایط هرج و مرج و بی‏ثباتی خاورمیانه و با ورود روسیه به صحنۀ جنگ جهانی سوم و قیامهای پیش از ظهور، این آرزو را خیلی زود به گور خواهند برد.
7. سیاست روز، ش 484، 1/10/1381هـ .ش، ص 3.
8. سیاست روز، ش 493، 12/10/1381هـ .ش، ص 3.
9. رسالت، ش 4861، 11/8/1381هـ .ش، ص 13.
10. ایران و دریای خزر در چشم‏اندازی ژئوپلتیک، بهرام امیراحمدیان (مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 35، پاییز 1380، ص 150 و 157، با حذف و تصرّف).
11. ملاحظات استراتژیک در بهره‏برداری از منابع انرژی خزر، قاسم ملکی (مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 36، زمستان 1380، ص 8 ـ 147، با حذف و تصرّف).
12. نرمش پنهان ایران در قبال خزر (انتخاب، ش 1019، 13/8/1381هـ .ش، ص 3، با حذف و تصرّف).
13. مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش 35، پاییز 1380، ص 155 و ش 36، زمستان 1380، ص 13، با حذف، تصرّف و تلفیق.
14. مالکیّت دریای خزر، دنا درفشی (سپیده زندگی، ش 19، 11/8/1381هـ .ش، ص 6، با حذف و تصرّف).
15. دکتر ابومحمّد عسکرخانی، استاد روابط بین‏الملل دانشگاه تهران (کیهان، ش 17394، 20/3/1381هـ .ش، ص14).
16. جمهوری آذربایجان عضو رسمی ناتو نیست، ولی از سال 1994م با این سازمان نظامی در برنامۀ «مشارکت برای صلح» همکاری دارد.
17. کیهان، ش 17503، 27/7/1381هـ .ش، ص 16.
18.  سیاست روز، ش 493، 12/10/1381‏هـ .‏ش، ص 3، با حذف و تصرّف اندک.
19.  آذربایجان و نغمه‏های تازۀ استعمارگران، ص 19، بخ 3، با حذف و تصرّف.
20.  آذربایجان و نغمه‏های تازۀ استعمارگران، ص 1ـ20، بخ 3، با حذف و تصرّف.
21. کلمة تُنْب یا تُمْب، واژۀ پارسی دری یا تنگستانی (پارسی جنوبی) و به معنای تپّه، پشته و تل است.
22. در تهیّۀ مطالب مربوط به جزایر سه‏گانه، از دو منبع زیر بهره جستیم: أ . جزیرۀ بوموسی و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک؛ ب. جزایر تنب و ابوموسی؛ رهنمونی در کاوش برای صلح و همکاری در خلیج فارس.
23. یشتها، ج 1، ص 371، بخ تیریشت، کردۀ 16، بند 61 ( نظیر همین عبارت در بهرام‏یشت، کردۀ 17، بند 53  نیز آمده است).
24. «شهر» در لغت به معنای سرزمین پرجمعیّت و کشور می باشد و «ایرانشهر» در اینجا به معنای کشور ایران است.       
٢۵. شکوه، عظمت.
26. بندهش، ص186 (نجات‏بخشی در ادیان، ص 25، گفتار 1 ).
27. بندهش، ص186 (نجات‏بخشی در ادیان، ص 55، گفتار 1 ).
 ٢٨. جاماسب‏نامۀ پهلوی، فص 1، بند 15 (نجات‏بخشی در ادیان، ص 53، گفتار 1).