کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

قیام حسنی گیلانی و آخر زمان



از جمله قیامهای بر حقّ نزدیک به زمان قیام امام مهدی(علیه السلام)، خروج جوانی از نسل امام حسن مجتبی(علیه السلام)، در منطقۀ دیلم از سرزمین گیلان در شمال ایران است.

این مرد بزرگ و الهی، در پیِ یک دورۀ طولانی مشکلات اقتصادی، فتنه، جنگ و خونریزی در ایران، برای نجات ایرانیان و پیوستن به امام مهدی(علیه السلام)، برمی شورد و ابتدا مردم منطقۀ گیلان و مازندران و سپس نیروهایی از خراسان و سیستان به او می پیوندند و در ادامۀ مبارزاتش، مردم دیگر مناطق ایران نیز به یاری اش می شتابند. او سرانجام به کوفه می رود و پرچم پیروزی را به امام مهدی(علیه السلام) می سپارد.

امام علی(علیه السلام) می فرماید: ...سپس قیام کننده ای از ما در گیلان به پا می خیزد و مشرقی او را، برای دورکردن پیروان عثمان، یاری می کند و  آبـر و دَیلَم به او پاسخ می دهند...(1).

در این حدیث، مراد از «مشرقی»، همان «حسینی خراسانی»، و مقصود از «عثمان»، همان «عثمان بن عنبسۀ سفیانی» است. «دَیلَم» منطقه ای کوهستانی در شرق استان گیلان است. «آبـُر» – طبق نوشتۀ یاقوت حموی در معجم البلدان – یا اُبـُر – طبق نوشتۀ دهخدا در لغت نامه – نام روستایی در سیستان است که بر اساس روایات اسلامی، مردمی از این منطقه به یاری حسنی گیلانی می شتابند. برخی نیز گفته اند مقصود از آن واژه، «اَبـَر» یا همان «اَبـَرشهر» - نام باستانی نیشابور - است که این سخن درست به نظر نمی رسد. زیرا بنا بر حدیثی از امام علی(علیه السلام)، نیشابور به وسیلۀ نیروهای حسنی فتح و داراییهایش مصادره و تقسیم می گردد، مگر آنکه بگوییم نیروهای خراسانی پس از ورود به منطقه ای از نیشابور، از آنجا به ندای حسنی گیلانی پاسخ مثبت می دهند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

... سپس خروج می کند حسنی جوان زیبارویی که از خطّۀ دیلم است؛ با صدایی شیوا بانگ می زند: ای آل احمد، پاسخ دهید ستمدیدۀ دادخواه و ندا دهندۀ از کنار ضریح را؛ پس پاسخ می دهند به او گنجهای خدا در تالقان...(2).

«احمد» یکی از نامهای مبارک پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) می باشد و «آل احمد» در اینجا به نسل آن بزرگوار از فرزندان امام علی و فاطمۀ زهرا(علیهما السلام) اشاره دارد که نزد مسلمانان از ارزش و اعتبار زیادی برخوردارند و جلب حمایت آنان، خصوصاً اگر عالم هم باشند، سبب جلب حمایت توده های مردم می شود. به نظر می رسد مراد از «ضریح»، همان قبر شریف عبدالعظیم حسنی - از نوادگان امام حسن مجتبی(علیه السّلام) و از دانشمندان شیعه و راویان حدیث امامان معصوم(علیهم السّلام)- در شهر ری باشد. «تالقان» مرکز استان تَخار، در شمال کشور افغانستان است و «گنجهای خدا در تالقان» شعیب بن صالح و یارانش می باشند.

شایستۀ یادآوری است، در روایات اسلامی به یاری کردن انسان ستمدیدۀ دادخواه (مَلهوف) سفارش زیادی شده است و انجام این کار باعث پوشاندن گناهان و ترک آن سبب فرود بلا می شود.

1. إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 15، ب 28.

زمان قیام گیلانی

هر چند در احادیث اسلامی به زمان دقیق خروج حسنی گیلانی اشاره نشده است، از بررسی مجموع روایات مرتبط با حوادث آخرالزمان، چنین می یابیم که این حادثۀ سرنوشت ساز در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام) یا اندکی پس از آن رخ خواهد داد.

جایگاه آغاز قیام گیلانی

بر اساس روایات اسلامی، حسنی گیلانی قیام خود را از منطقۀ کوهستانی دیلمستان در شرق استان گیلان و در همسایگی مناطق کوهستانی غرب استان مازندران (تبرستان) آغاز می کند.

شاید بتوان گفت، از جملۀ حکمتهای الهی در انتخاب فردی از منطقۀ دیلمستان و از میان قوم دیلم آن باشد که در وضعیّت بحرانی آخرالزمان و هنگام بروز فتنه، جنگ و قحطی در ایران، سرزمین دیلمستان، به دلیل قرارگرفتن در بخش شمالی البرز و در پناه کوهها و درّه‌های سخت گذر و جنگلهای انبوه، کمترین آسیب را دیده و مردم آن دیار نیز از شجاعترین جنگاوران شمال ایران اند.

خصوصیّات فردی گیلانی

تبار گیلانی

گیلانی از نسل امام دوم شیعیان، حسن مجتبی(علیه السلام) بوده و حسنی تبار است.

نام گیلانی

بر اساس برخی احادیث اسلامی، حسنی گیلانی با پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) و امام مهدی(علیه السلام) همنام بوده و اسم شریفش «محمّد» می باشد.

شهرت گیلانی

از این مرد بزرگوار در روایات اسلامی با تعابیری مانند: «حسنی» و « قیام کننده در گیلان»، «قیام کننده در دیلم» و «زمامدار تبرستان»، یاد شده است. نگارنده نیز، به دلیل آنکه این بزرگوار اهل گیلان بوده و از این دیار قیام خود را می آغازد، واژۀ «گیلانی» را در بارۀ وی به کار برده است.

قیافۀ گیلانی

طبق احادیث اسلامی، حسنی گیلانی، جوانی زیباروست، و با وجود آب و هوای خوب استان گیلان، به ویژه منطقۀ کوهستانی دیلم، چنین پدیده ای دور از انتظار نیست.

سنّ گیلانی

بر اساس روایات اسلامی، حسنی گیلانی نیز، مانند دیگر خروج کنندگان پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام)، جوان می باشد.

شورش گیلانی و سمرقندی در ری

حسنی گیلانی پس از قیام در دیلمستان، با نیروهایی از گیلان و مازندران (تبرستان)، به تهران می آید و با همکاری گروه ویژه ای که حسینی خراسانی با فرماندهی شعیب بن صالح سمرقندی به سوی ری اعزام کرده، با مخالفین امام مهدی(علیه السلام) در تهران می جنگد. وی همچنین به شهر ری می رود و در کنار قبر عبدالعظیم حسنی که همانند خود او از نسل امام حسن مجتبی(علیه السّلام) است، شیعیان، به ویژه خاندان پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله)، را به یاری خویش فرا می خواند.

ابن اَعثَم کوفی، مورّخ شیعی، از امام علی(علیه السلام) نقل کرده است: ... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب کشیده می شود و فتنه ای ناشنوا در آن ماندگار است. ویرانی این شهر جز به دست دیلمها در آخرالزمان نیست. در ری، بر دروازۀ کوه(1)، در آخرالزمان مردم  بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی  نمی داند، کشته می شوند. دیلمها در دروازۀ کوه، بر هشت تن از بزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند. مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود. در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(2).

... ویرانی ری، اسفهان و همدان با دستان دیلمها و تبریها خواهد بود...(3).

«دیلمها» مردمان ساکن در مناطق کوهستانی شرق گیلان و «تبریها» مردمان ساکن در تبرستان (مازندران) می باشند که در آخرالزمان به یاری حسنی گیلانی می شتابند.

دلیل خراب شدن برخی شهرهایی که در مسیر حرکت حسنی گیلانی و یارانش قرار می گیرند، مقامت ساکنان آنها در برابر سپاه حسنی می باشد.

حسن بصری می گوید: خروج می کند در ری، مردی میانه قامت، گندمگون، وابسته به بنی تمیم و کوسه که به او شعیب بن صالح گفته می شود، در میان چهار هزار نفر که لباسهاشان سفید و پرچمهاشان سیاه است. آن مرد پیشاپیش مهدی خواهد بود و کسی با وی رو به رو نمی شود، مگر آنکه او را در هم می شکند(4).

1. از دروازه های ریِ قدیم که به طرف مناطق کوهستانی در شمال شرقی شهر باز می شده و در سر راه تبرستان و خراسان قرار داشته است.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
3. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 103، ف 13.
4. الفتن، ص 214، جزء 4، ح 854 .
حرکت گیلانی به سوی نیشابور

حسنی گیلانی و نیروهایش پس از به پایان رساندن کارهای خود در ری، از این شهر خارج می شوند و به طرف نیشابور که در آن زمان ظاهر در محاصرۀ نیروهای خراسانی است و چه بسا بخشهای زیادی از آن پیشاپیش به دست نیروهای خراسانی فتح گردیده است، حرکت می کنند و این شهر را به طور کامل در اختیار می گیرند و داراییهایش را مصادره کرده و پس از تقسیم غنائم و بسیج دوبارۀ نیروها، حرکت خود را به سوی دیگر شهرهای ایران آغاز می کنند.

در خطبۀ «ملاحم» از امام علی(علیه السلام) که پس از جنگ جَمَل در شهر بصره ایراد شده، آمده است:

خارج می شود حسنی زمامدار تبرستان (مازندران) با گروه انبوهی از سواره ها و پیاده هایش، تا آنکه به نیشابور می آید و آنجا را فتح و داراییهایش(1) را تقسیم می کند...(2).

1. در متن عربی نسخۀ چاپی مورد استناد ما، در اینجا به اشتباه «أبوابها» - دروازه هایش- ثبت شده بود که به صورت «أموالها» - داراییهایش -  اصلاح و ترجمه گردید.

2. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 36.

پیوستن خراسانیها و سیستانیها به گیلانی

پس از پیوستن گروهی از لشکریان خراسانی به نیروهای حسنی در نیشابور، یا آنان به سمت سیستان می روند و یا سیستانیها خود را به ایشان می رسانند و لشکری انبوه از خراسان، سیستان، گیلان و مازندران فراهم می آید و همگی با هم، ابتدا به سوی اسفهان و سپس به طرف قم حرکت می کنند.

معروف بن خَرََّبوذ می گوید: هرگز بر ابی جعفر باقر(علیه السلام) وارد نشدیم، مگر آنکه فرمود: خراسان خراسان، سجستان سجستان!
گویا ما را با آن مژده می داد(1).

محمّد بن خالد از برخی یارانش نقل کرده است که نزد ابی عبدالله - امام صادق - (علیه السلام) نشسته بودیم، هنگامی که در آغاز سخنش فرمود:

خراسان خراسان، سجستان سجستان! گویا اهل آن دو جا را می بینم، در حالی که سوار بر شتران شده و به سوی قم می شتابند(2).

1. الغیبة، ص 282، ب 14، ح 51 .
2. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 34.
آمدن گیلانی به اسفهان امام علی(علیه السلام) در فرازی دیگر از خطبۀ «ملاحم» چنین می فرماید:
... سپس [حسنی] به اسفهان می آید...(1).

برداشت نگارنده از متون روایات اسلامی آن است که اسفهانیها با زیرکی خاصّی که دارند، مقاومت زیادی از خود در برابر سپاهیان حسنی نشان نمی دهند و خیلی زود در برابر آنان تسلیم می شوند و بدین وسیله از مقدار خرابی و کشتار در اسفهان می کاهند.

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 36.

درگیری گیلانی با اهل قم

هرچند قم در آخرالزمان شهر علم و ایمان، آشیانۀ آل محمّد و پناهگاه شیعیان، حجّت خدا بر سرزمینها و راهنمای مردم جهان به سوی حقیقت بوده و گروهی از یاوران قائم(علیه السلام) را در خود جای می دهد، گروهی از عالمان فتنه گر و منافقان حیله گر نیز که اهل زر و زور و تزویرند، در این شهر ساکن می شوند و مردم را هنگامی که باید به یاری حسنی گیلانی بشتابند، با تبلیغات گمراه کننده، فریب داده و به جنگ با آن بزرگوار تشویق می کنند. بی تردید، حرکت حسنی به سوی قم آزمایشی بزرگ برای مردم این شهر به شمار می رود و در پیِ این رویداد، صفهای مؤمنان و منافقان در آنجا از یکدیگر جدا می شود.

امام علی(علیه السلام) سخنانش در خطبۀ «ملاحم» را این گونه به پایان می رساند:

... آن گاه [حسنی] به سوی قم [می آید]. پس میان او و اهل قم نبردی بزرگ درمی گیرد که در آن، مردم زیادی کشته می شوند. در نتیجه، اهل قم شکست می خورند و حسنی داراییهایشان را غارت، فرزندان و زنانشان را اسیر و خانه هایشان را ویران می کند. پس اهل قم به کوهی که به آن وراردهار گفته می شود، پناه می برند. سپس حسنی چهل روز در سرزمینشان می ماند و بیست تن از مردان (عالمان و سران شهر) ایشان را می کشد و دو تن از آنان را بر دار می کشد و سپس اهل قم را ترک می کند(1). 
در بارۀ خراب شدن سرزمینها، در کتاب ابی حذیفه از مُقاتِل نقل شده که او پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهایی که نزدش بوده، خوانده است:
در این حدیث، واژۀ «وَراردَهار» شکل تصحیف شدۀ نام منطقۀ کوهستانی «اَردَهار»،   در 35 کیلومتری غرب کاشان، می باشد که اکنون نزد مردم به «اَردِهال» شهرت یافته است.

در اینجا شایسته است به خوابی که یکی از دانشمندان روحانی ساکن قم آن را دیده و برای نگارنده گزارش کرده ‏است، اشاره کنیم:

«کمی پیش از حملۀ اوّل امریکا به عراق (1991م برابر 1370هـ . ش)، شبی در رؤیا امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) را دیدم که در بیابانی اطراف قم، نزدیک جادّۀ قم به اسفهان، ایستاده اند و در حالی که روی مبارکش به طرف قم و بسیار عصبانی می باشد، با صدایی بلند، به زبان عربی فرمود: «لأضربنّکم بین قم و نیزار»

-  شما را میان قم و نیزار می زنم - . سپس من با نگرانی از خواب بیدار شدم. عجیب آن است که من تا آن زمان اسم نیزار را نشنیده بودم و پس از پرس و جو در این باره دانستم که نیزار منطقه ای در حدود 40 کیلومتری قم به طرف اسفهان است».
بی تردید، این رؤیای صادق به درگیری میان اهل قم با حسنی گیلانی که از نسل امام علی(علیه السلام) بوده و از طرف اسفهان وارد قم می شود، اشاره دارد. امّا اینکه امام علی(علیه السلام) در این خواب، کارهای فرزندش در آخرالزمان را به خود نسبت داده است، در روایات اسلامی نیز موارد مشابهی برایش یافت می شود، که در اینجا به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم.

عَبایۀ اسدی می گوید: شنیدم امیر مؤمنان(صلوات الله علیه)،

در حالی که او تکیه داده بود و من در کنارش ایستاده بودم، فرمود: بی گمان، در مصر منبری بنا می کنم، دمشق را سنگ به سنگ ویران می سازم، یهود و نصارا را از همۀ آبادیهای عرب بیرون می کنم و عرب را با این عصایم به پیش می رانم. [عبایه] گفت: به او گفتم: ای امیر مؤمنان،  گویا تو خبر می دهی بعد از آنکه مردی، زنده می شوی؟! فرمود: چه دور است(2) ای عبایه، به بیراهه رفتی. آن [کارها] را مردی از [نسل] من انجام می دهد(3).

1. بحار الأنوار، ج 57، ص 215، ب 36، ح 36.

2. یعنی زنده شدنم پس از مردنم چه دور است. چنان که می دانید، امام علی(علیه السلام) زمان ظهور امام مهدی(علیه السلام) را نخواهد دید و در دورۀ رجعت زنده می شود.

3 بحار الأنوار، ج 53، ص 60- 59، ب 29، ح 47.

حرکت گیلانی از همدان به سوی بصره

..........................................................

تهاجم نیروهای گیلانی و خراسانی به عراق

از روایات اسلامی چنین می یابیم که چند سال پس از تهاجم عراق به ایران، هنگام بروز فتنه ها و حاکم شدن هرج‏ و مرج بر منطقۀ خاورمیانه و جهان و اندکی پیش از قیام امام مهدی(علیه‏السّلام)، ایرانیان، با رهبری حسنی گیلانی و با همکاری نیروهای حسینی خراسانی، با هدف بیرون راندن نیروهای ترک و روم و لشکریان سفیانی شامی از ایران و آزادسازی عراق از دست دشمنان، ضمن پیروزی بر دشمن، شهر مهم و بندری بصره را به تصرّف خود در خواهند آورد و سپس به کوفه می روند.

امام علی(علیه‏السّلام) در این باره می فرماید: آگاه باشید، ای وای بر بغداد از ری، از مرگ، کشتار و ترسی که اهل عراق را فرا می‏گیرد، زمانی که در میان آنان شمشیر فرود آید. در نتیجه، آن مقدار که خدا بخواهد، کشته می‏شوند. و نشانه‏اش این است که قدرت روم (غرب) ضعیف شده و عرب مسلّط گردد و مردم بر اثر فتنه‏ها مانند مورچه‏ها به این سو و آن سو کشانده شوند. پس در آن هنگام، عجم (ایرانیان) بر عرب می‏شورند و بصره را به تصرّف خود در می‏آورند(1).
نیز از آن بزرگوار روایت شده است:

. . . سپس قیام‏کننده‏ای از ما در گیلان به پا می‏خیزد . . .به بصره می‏آید و آن را ویران می‏کند...(2).

این سخن امام صادق(علیه‏السلام) خطاب به گروهی از مردم کوفه، هشداری است به آن دسته از عراقیهایی که در سالهای پیش از ظهور، در اقدام علیه شیعیان عراق یا تهاجم نظامی به سرزمین ایران با نیروهای غربی و لشکریان سفیانی همکاری خواهند نمود:

. . . وای بر شما ـ ای مردم عراق ـ آن گاه که
پرچمهایی از خراسان به ‏سوی شما بیایند...(3).
1. إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 158، خطبۀ بیان 1.
2. إلزام‏ الناصب، ج 2، ص 133.
3. الأمالی، ص 65، مجلس 7، ح 10.





پیشگو