تنفس – ذهن- پرانا
یوگیهای هند باستان در چند هزار سال پیش ارتباط جدا ناپذیری بین تنفس ذهن پرانا (انرژی زندگی) پیدا کرده بودند ودراین راستا گفته اند که حالتهای ما در هر لحظه از زندگی بستگی به میزان ترکیب سه عامل یاد شده و برتری هر یک از عوامل سه گانه آن بر دو عامل یاد شده و برتر ی هریک از عوامل سه گانه آن بر دو عامل دیگر دارد. در نسخه های بسیار پایه یی و اولیه یوگا مانند شیواسوترا آمده که:
آن هویت مرکزی اگر در شش ها را ه پیدا کند، بصورت اعمال خود بخودی تنفس ظاهر شده و سطوح عمیق تری را که در پس خود نهفته است مانند التهابات پرانایی و محتویات عمیق ذهنی را در آهنگ طبیعی خود ظاهر می کند.
تنفس غریزی و پایه یی ترین عمل خودکار موجود زنده بوده و بطورعادی شخص دخالتی در دیتم حیاتی آن نمی تواند داشته باشد یعنی آنرا برای مدت طولانی بیش از یک یا دو هفته نمی توانند متوقف کند مگر تحت تمرینات پیشرفته ذهنی چون در آنصورت تنفس تحت تاثیر توقف فکر خود نیز به نقطه سکون نزدیک می شود.
پرانا
اگر آن ماهیت مرکزی ارتعاشات خود را در سطحی عمیق تر از حرکات تنفسی راه دهد، علائم و تجلیات آن بسیار لطیف تر و درونی تر از اعمال تنفسی شده و ما آنها را بصورت امیال و احساسات و واکنشهای حسی مشاهده می کنیم. اگر بخواهید آنرا در واکنشها و حالتهای خیلی عادی زندگی معمولی خود بشناسید، می توانید به زمانی توجه نمایید که احساسات شما بشدت تحریک شده است. مثلا وقتی خشمگین یا مضطرب می باشید و با اینکه در پی بدست آوردن خواسته یا آرزوی خود هستید. اگر در چنین حالتهایی با توجه و حساسیت به خود نگاه کنید در خواهید یافت که در آن لحظات بدن شما حکم ظرفی را دارد که ماهیتی مانند موج یا مایع سیال در آن متلاطم و ملتهب می باشد و گاهی التهاب درون ظرف بقدری زیاد است که می تواند ظرف خود یعنی بدن را نیز به حرکت و لرزش و تکان وادار نماید.
ذهن
جریانات واعمال ظرفیت درون فضای ذهن و افکار نیز همان التهابات پرانایی و جریانات انرژی موجود در بدن هستند. منتهی در یک جایگاه دیگری بنام ذهن. هنگامیکه جریانات بدن ماهیت لطیف تر و غیر مرعی تری پیدا می کنند، نام آنها افکار و سایر محتویات ذهنی می شود. بطور معمول در یک انسانی تعلیم ندیده و نا آشنا به تمرین های ذهنی جریان تنفس والتهابات پرانایی و جریان افکار شکل غیر ارادی و خودبخودی دارند، یعنی اینکه افکار همدیگر را ساخته و تداعی می کنند. به عنوان مثال فکری که در هر زمان در ذهن وجود دارد، اگر آن با دقتی مراقبه گون دنبال شده و به عقب بازگشته شود، ریشه آن ممکن است در ساعتها قبل پیدا شود.
اگر هر یک از عوامل سه گانه دقیقا بررسی شوند در آنجا یک ظرف و یک مظروفدیده می شود که می توان مظروف را عامل پویا ومتغیر و ظرف را عامل ثابت و قالب اعمال درون آن معرفی کرد. ارتباط مظروف با ظرف مستقیما از جانب آن ماهیت یا هسته درونی کنترل می شود و جایی که مظروف ارتباط پویای خود را با ظرف برقرار می کند، دقیقا همان فضا یا ماهیت درونی است، که به شکل دیگر خود را نشان می دهد.
مثلث زندگی
سه عامل مهم یاد شده در تمام مراحل زندگی با ما می باشد و از زمانی که دوره نوزای را می گذرانیم و خردسالی را آغاز می کنیم، فکر کردن جزء طبیعت ما می شود و ذهن شکل گیری پیدا می کند و مثلث زندگی ساخته می شود و زمان گذشته را همراه خود حمل نموده و آینده را برای خود خلق می کنیم و هویت تنها زمان واقعی یعنی حال کمرنگ و کمرنگ تر می شود و بدین ترتیب مشکلات را برای خود طراحی کرده و با آن زندگی می کنیم.
در تمام موجودات زمینی فقط انسان است که با این مثلث زندگی می کند زندگی موجودات دیگر (نبات و حیوان) تقریبا خطی است، یعنی دو عامل از سه عامل یاد شده را دارند یعنی فقط نفس کشیدن و انرژی حیاتی در آنها کار می کند. بقای زندگی حیوانات در حیطه غرزه آنها است و نهایت رشد معنوی اگر خود بخودی و بدون دخالت انسان باشد، کامل شدن غریزه آنها است و حیوان تحت هیچ شرایطی نمی توانداندیشیدن از نوع گفتگوی درونی را مانند انسان داشته و یا اینکه آگاهی نسبت به تنفس و تغذیه و نیروی خود داشته باشد.
ولی درموردانسان می توان گفت: از زمانی که ستون فقراتت اوصاف گردید و از نوع کرومانیون خود به هرموسایپنت تبدیل شد، عامل ذهن جزو جدا ناپذیر مثلث بقای او قرار گرفت و توانست نسبت به تنفس تغذی و نیروی خود ابتدا بیندیشد و انسانهای نادری به آنها آگاهی نیز پیدا کنند.
عملکرد مثلث زندگی
هر یک از سه راس مثلث بر آن دو راس دیگر آن اثر گذار است، یعنی بستگی به شرایط محیطی و درونی یکی از سه عامل می تواند بر دو عامل دیگر اثر گذار باشد و گاهی دو عامل بر یک عامل تسط دارد و برخی شرایط هر سه آنها را بطور برابر روی هم اثر گذار باشد و گاهی دو عامل بریک عامل تسلط دارد و برخی شرایط هر سه آنها را بطور برابر روی هم اثر دارند. از این رو هفت وضعیت متمایز پدید می آید.
وضعیت چهارم نیز موجود است که گفتگوی اصلی ما در آینده در این باره خواهد بود. در آن حالت مهم نیست که ما در کدام وضعیت هفت گانه فوق باشیم بلکه در هر شرایط بیرون آمدن از مثلث دارای اهمیت بوده و نگاه کردن از آن نقطه بیرونی به سه عامل پایین تر تولید و ظهور جایگاه جدید می باشد. هدف از خودسازی چه در غالب تمرینهای تنفسی و پرانایاما و یا مراقبه و تزکیه نفس و ... تجربه پرانایاما و یا مراقبه و تزکیه نفس و... تجربه وضعیت چهارم یا هشتمین حالت پس از طی حالت های هفت گانه می باشد.
در اینجا به شرح سه وضعیت یا شخصیت سه گروه از انسانها پرداخته می شود و شاید بیش از هشتاد درصد افراد عادی در دل این سه گروه می باشند.
وضعیت اول:
غلبه ذهن بر پرانا و تنفس
اگر هم اکنون که در وضعیت آرامی هستید، به ماجرایی که در گذشته شما را عصبانی کرده بود، فکر کنید، به تدریج ضربان قلب و تنفس و حال درونی شما تغییر می کند و اگر شبیه عین ماجرا نشود، حداقل شما دیگر آن آرامش پیش از این فکر را نخواهید داشت.
عکس حالت ذکر شده نیز می تواند ایجاد شود، بدین معنی که اگر ذهن شما دراشغال افکار و احساسات منفی باشد و طبیعتا وضع ناخوش آیندی به شما غالب گردد، و در همان زمان بتوانید توجه خود را به یک خاطره مثبت و سازنده معطوف کرده و رشته افکار واحساسات خود را عوض کنید، خواهید دید که ضربان قلب و آهنگ نفس کشیدن به آرامش دلپذیری رسیده و کلیه آن حالتها و التهابات آزار دهنده قبلی به آرامش و راحتی محسوسی تبدیل می شوند.
وضعیت دوم:
اثر تنفس بر انرژی حیاتی و ذهن
اگر شما در یک وضعیت بی تحرکی، بی ارادگی و افسردگی باشید و خود را خیلی سنگین و ناتوان جهت انجام امور شخصی خود احساس کنید، در چنین حالتی اگر تحت فشار یک عامل بیرونی مثلا پیش آمد یک مسافرت ضروری مجبور شوید مسافتی را تند دویده و یا به سرعت مشغول تدارکات مقدمات مسافرت شوید، و بالاخره قلب و دستگاه تنفس شما از آن وضعیت رکود و سنگینی خارج شوند، اوضاع به شکل زیر تغییر خواهد نمود:
بر اثر ایجاد فعالیت جسمی و هیجان آهنگ تنفس ها تند شده و ارتباط رئوس مثلث آغاز می شود. تنفس بر انرژی حیاتی اثر گذاشته و تا آن موقع که مانند مردابی سنگین بوده به التهاب و جنب جوش در می آید. فضای ذهن نیز از آن انجماد و سنگینی بیرون آمده وافکار لازم و یاری دهنده تدارک مسافرت و حتی ممکن است یک سری افکار بدون ارتباط با آن رخداد مذکور به ذهن خطور کند. شما می توانید شرایط وضعیت دوم را به شکل ساختگی زیر به عنوان یک تمرین در جهت تقویت نیروی اراده و انرژی حیاتی ایجاد کنید.
هنگامیکه حالتهای رکود و تنبلی و گهگاه افسردگی به شما عارض می گردد، مقابل پنجره یی باز روی چهار پایه یا زمین با پشت صاف بنشینید و پشت سرهم تنفس های سریع و کوتاه بکشید. سه یا پنج دوره که هر دوره آن کمتر از پنجاه بار نباشد، تمرین تنفسی فوق را تکرار کنید. پس از چند دقیقه عامل تنفس از طریق افزایش اکسیژن و تغییر PH خون از حالت اسیدی به قلیایی وضعیت را کاملا عوض میکند. درآن حالت انجمادهای ذهن ذوب و سیال شده و افکار پویا و جدیدی فضای ذهن را پر می کند و همچنین انرژی حیاتی فوق شروع به حرکت نموده و بافتها و نسوج بدن را نیز مطابق احتیاج آن زمان تغذیه می کند.
وضعیت سوم:
اثر پرانا بر تنفس و ذهن
رفتار امیال احساسات هیجانها بارزترین و ملموس ترین تجلی پرانا هستند. اگر زمانیکه رفتار یا میل و یا احساسات تندی شما را در بر می گیرد و بتوانید یک آگاهی نسبی به خود داشته باشید، به وضوح مشاهده خواهید نمود که تنفس ها و افکار شما نیز هم آهنگ همان حالت عاطفی یا رفتاری خاهد شد. و یا زمانیکه در جایگاه رضایت و پذیرش می باشید و بر اثر خشنودی و آرامشی که در آن زمان در شما وجود دارد، خود به خود بی تابی و التهاب کاهش پیدا کرده و حالتهای زیر بوجود می آیند:
تنفس ها خودبخود عمیق و آرام شده و تندی و التهاب در آنها کمتر می شود. فضای ذهن در این حالت به یک حوزه نسبتا خالی تبدیل شده و اگر افکاری نیز در آن وارد آینده از شفافیت و روشنی برخوردار می باشند. با آرام شدن امواج متلاطم اقیانوس درون، جریان بی وقفه دم و بازدم و اعصاب دیواره ششها و سیر گفتگو های درونی نیز به آرامش و نقطه سکون نزدیک می شوند.