امروزه كه تحولات حيرت انگيزى در اصول زندگى بشر روى داده است و از نيم قرن گذشته تا به حال دامنه علوم وسعت عجيبى پيدا كرده است و به وسيله آن علوم، بسيارى از امور مشكله حياتى حل گرديده و مخصوصاً اصول تعليم و تربيت در اين عصر صورت نوينى به خود گرفته است ، در چه مكتبى ممكن است شخصيت هايى را پرورش داد كه در راه اصلاح جامعه بشرى قدم هاى مؤثرى برداشته و تحول عظيم و اساسى در شئون زندگى ايجاد نمايد ؟آيا آموزشى كه امروز مورد تعظيم تمام ملل دنياست ، قدرت تربيت يك فرد دلسوز به جامعه را دارد ؟بايد اعتراف كنيم كه:
دنيا با همه پيشرفت هايى كه در امور مادى نموده است هنوز به حقيقت تعليم و تربيت روحى و معنوى نرسيده و توجهى به اصول تربيت حقيقى ننموده است .هنوز از عالم ماده به سوى جهان معنويت نگرائيده و آن اصولى را هم كه فرهنگ امروز دنيا، در تعليم و تربيت پيش گرفته است ، فقط با همان ترقيات مادى كه مورد نظر فرهنگيان امروز است سازش دارد و آن اصول هيچ گونه تأثيرى در نفوس ندارد .
از اين جهت است كه نتيجه علوم ، جز ايجاد جنگ وانسان كشى و پايمال كردن حقوق ديگران چيز ديگرى نيست .هر روز و در هر مكان با چشم خود مى بينيم و با گوش خود مى شنويم و يا در جرائد كثيرالانتشار مطالعه مى كنيم كه هرج و مرج اخلاقى در سراسر جوامع بشرى شيوع پيدا كرده است، و تا حقيقت تعليم و تربيت معنوى مورد توجه مصلحين جهان قرارنگيرد ، دامنه فساد و شيوع اعمال ننگين، روز به روز در تمام بلاد و كشورها، وسعت پيدا خواهد كرد و همه افراد بشر را دير يا زود با تمام محصولات علمى خود ، به سوى فنا و زوال سوق خواهد داد .
اين روش را در علم دين روش شيطانى مى خوانيم و كتاب خدا قرآن مجيد از اين روش شديداً نهى فرموده است :( إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلاِْنسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ) . « بدون شك شيطان براى انسان دشمنى آشكار است » .( لاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ ). « و از گام هاى شيطان پيروى نكنيد » .( أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِى آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌ مُّبِينٌ ). « اى فرزندان آدم ! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه او بى ترديد دشمن آشكارى براى شماست ؟ » .
براى دورى از شيطان بهترين پناهگاه آيين مقدس اسلام است كه روش تربيتى آن توأم با تربيت جسم و روح است و انسان را از نيستى و هلاكت نجات داده و به آخرين منزل خوشبختى كه بهشت اعلاست مى رساند . خداى متعال در سوره آل عمران فرموده :( إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللهِ الاِْسْلاَمُ ) . « مسلماً دينِ [ واقعى كه همه پيامبرانْ مُبلّغ آن بودند ] نزد خدا اسلام است » .
طلبكار ششم :
رقيب و عتيد
( مَا يَلْفِظُ مِن قَوْل إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ). « هيچ سخنى را به زبان نمى گويد جز اينكه نزد آن [ براى نوشتن و حفظش ]نگهبانى آماده است » .جهان موجودات با عجايب حيرت انگيزى كه دارد ، در پرتو نظامات ثابت و لايتغيرى در حركت و تكاپو است، و تمام ابعاد مشابه و اجزاء مختلف آن ، با هم پيوسته اند، و هر حادثه اى كه در كيان هستى واقع مى شود ، واقع شدنش حتمى و خلاف ناپذير است .انواع بديع و گوناگون مخلوقات، كه محصولات اين كارگاه عظيم و فراورده هاى اين سازمان پهناورند ، هر يك مجهز به جهازات و نيروهايى هستند كه با مقاصد حياتى و هدف هاى كمالى آنها ، كمال مناسبت دارد و به هر يك آنچه لايق بوده داده شده است، و راه راستى در مسير كمالى آن قرار گرفته است .
اما سير و حركت انسان بر صراط مستقيم ،با سائق طبيعت انجام نمى گيرد ; بلكه چون اين نوع در تحصيل مقاصد حياتى خويش با اراده و علم و انتخاب سفر مى كند به ناچار صراط مستقيم او صراط عملى است و با قائد علم و انديشه پاك مى تواند در جاده مستقيم سعادت قدم گذارد .( إِنَّا خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن نُطْفَة أَمْشَاج نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعاً بَصِيراً ).
« ما انسان را از نطفه آميخته و مختلطى [ از مواد و عناصر ] آفريديم و او را از حالتى به حالتى و شكلى به شكلى [ از نطفه به علقه ، از علقه به مضغه ، از مضغه به استخوان تا طفلى كامل ] درآورديم ، پس او را شنوا و بينا قرار داديم » .تمام مبانى حيات انسان ، بر اصول و قواعد عملى است .منطقه خواسته هاى عملى بشر بر دو قسم است :
يا خواسته هاى عملى مطابق با رضايت خالق است ، يا مطابق نيست در هر دو صورت خداى متعال دانا در قرآن مى فرمايد : هيچ عملى از شما سرنمى زند مگر اين كه من حافظ آن هستم ، اگر عمل در صراط مستقيم حق انجام گيرد انسان به سعادت اصلى رسيده و اگر در غير راه حق، انسان دچار هلاكت شده است .اين است كه خداى متعال مأمورانى به نام « رقيب » و « عتيد » بر انسان گماشته كه تمام اعمال انسان را در دفتر مخصوص و مربوط ثبت كنند به طورى كه چيزى از نظر آنان پنهان نخواهد ماند . ( إِنَّ كِتَابَ الاَْبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ ) . « بلكه پرونده نيكان در عليّين است » .( إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجّين ) . « يقيناً پرونده بدكاران در سجّين است » .( فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً يَرَهُ ) . « پس هركس هموزن ذره اى نيكى كند ، آن نيكى را ببيند . * و هركس هموزن ذره اى بدى كند ، آن بدى را ببيند » .
طلبكار هفتم : ملك الموت(4)
4 ـ غفلت يكى از مهمترين عوامل سقوط و انحطاط انسان است . هرگاه انسان از مقام ، جايگاه و موقعيت خويش غافل شد و حقيقت زندگى را از زير خاكروبه هاى رذايل نفسانى خود آگاه نكرد و براى عمر و زندگى قداستى قائل نشد ، ديوانه وار به سوى اشباع غرايز نفسانى و حيوانى خود سرعت گرفته و تمام ارزش و منزلت خويش را در كاسه اى از شراب شهوت سر مى كشد .از اساسى ترين عوامل بازدارنده انسان، از گرايش به امور مذموم اخلاقى ياد مرگ است .
اين كه انسان باور كند كه ملك الموت بسان طلبكارى جسور انتظار فرا رسيدن زمان سرآمدن فرصت و پايان عمر را مى كشد و براى قبض روح آدمى لحظه اى تحمل نمى كند ، زمينه خيال پردازى و فريب خوردن را تا حدّ زيادى بر انسان مسدود مى نمايد .ياد مرگ و اعتقاد به حوادث پس از آن، بادهاى غرور نخوت ، عجب و خودپسندى را از دماغ آدمى خارج مى كند و او را به زندگى شرافتمندانه اى دعوت مى نمايد .بيشتر انسان ها هنوز باور نكرده اند كه روزى خواهند مرد و ملك الموت طلب خود را از آنان باز خواهد ستاند و لحظه اى درنگ نخواهد كرد . وجود مبارك امير مؤمنان (عليه السلام) در روايتى مى فرمايد :
«انسان هر روز مردگان را به سوى گورستان تشييع مى كند و با اين حال باز به دنياى فريبنده روى مى آورد و از شهوت و گناهان دست نمى كشد . اگر اين بينوا فرزند آدم را نه گناهى بود كه مرتكب شود و نه حساب و كتابى ، جز همين مرگ كه اجتماع او را پراكنده و متفرّق و فرزندانش را يتيم مى كند ، بى گمان سزاوار بود كه از اين دنياى پر رنج حذر كند.» همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمود :«شما فراريان و تعقيب شدگان مرگ هستيد .
اگر برايش بايستيد شما را مى گيرد و اگر از آن بگريزيد به شما مى رسد. او از سايه شما به شما نزديكتر است، مرگ به گردن هاى شما گره خورده است».خداى متعال در سوره جمعه فرموده :( قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ) . « بگو : بى ترديد مرگى را كه از آن مى گريزيد با شما ديدار خواهد كرد ، سپس به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى شويد ، پس شما را به اعمالى كه همواره انجام مى داديد ، آگاه خواهد كرد » .
بر گرفته از کتاب بر بال اندیشه