کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

جایگاه انسان شناسانه زن در ادیان الهی




بحث انسان شناسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا هیچ علم انسانی بدون شناخت انسان به دست نمی آید. انسان شناسی در هر مكتب بر مبنای هستی شناسی آن مكتب شكل می گیرد، كه هستی شناسی به نوبه خود وابسته به جهان بینی است. در جهان بینی روشن می شود كه در نظام هستی یك موجود واجب به نام خدا هست و ما بقی از او هستند.


به عبارت دیگر، نظام عالم در جهان بینی الهی ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد.

پس هستی انسان به آفرینش حق وابسته است و معرفت او نیز با معرفی حق به دست می آید. همان گونه كه انسان در اصل هستی به خداوند نیازمند است، در معرفت نفس هم چنین است. بهترین راه برای این كه انسان خود را بشناسد، این است كه ببیند خداوند كه خالق اوست، او را چگونه معرفی كرده است. ( ... آیت الله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص3-22)

قرآن كریم، زن و مرد را از یك گوهر وجودی می داند و به خلقت انسان اشاره می كند و بالاترین مقامی را كه برای انسان فرض می شود، خلیفه الهی معرفی می كند. در این خصوص یعنی مقام خلیفه اللهی كه مقام انسانیت است، بین زن و مرد تفاوتی نیست و هر دو می توانند به این مقام نایل شوند.

قرآن كریم مقامات علمی و عملی را ناظر بر مقام انسانیت می داند. هم زنان و هم مردان می توانند مشمول آیه"ای نفس مطمئن و آرام ( به یاد خدا) امروز به حضور پروردگارت باز آی كه تو خشنود به نعمتهای ابدی او و او راضی از اعمال نیك توست"

(سوره فجر آیه 27-28) باشند؛ همین طور هم زنان و هم مردان می توانند مصداق "اولئك كالا نعام بل هم اضل" ( اعراف. 179)( آنها مانند چهار پایانند، كه بسی گمراه ترند) باشند. دستیابی به هر یك از این مراتب، بستگی دارد به این كه زن یا مرد چگونه بیندیشند و عمل كنند. قرآن كریم در این ارتباط می فرماید: " من عمل صالحا من ذكراو انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبه ( سوره نحل.97. هر كس از مرد و زن كار نیكی به شرط ایمان به خدا بجای آورد، ما او را در زندگانی خوش و با سعادت زنده ( ابد) می گردانیم.)

و یا در جای دیگر می فرماید: پس خدا دعاهایشان رااجابت كرد كه البته من كه پروردگارم، عمل هیچ كس را از مرد و زن بی مزد نگذارم. ( آل عمران. 195)

در دین یهود، زن به نسبت مرد وجودی فرعی است. در تورات ( تكوین2: 23-24) آمده است كه پس از این كه آدم نتوانست در میان موجودات زنده زوجی مناسب برای خود بیابد، خداوند او را به خواب فرو برد و یكی از دنده هایش را برداشت و حوا را از آن آفرید. آدم بلافاصله دریافت كه این موجود قسمتی از گوشت و استخوان اوست، لذا آن را زن ( عبری:ISHAH) نامید زیرا از مرد ( عبری:ISH) گرفته شده است.

بنابر تورات این زن بود كه به واسطه مار اغوا شد، تا از میوه ممنوعه، درخت معرفت خیر و شر بخورد وهم او بود كه مقداری از آن میوه ممنوعه را به همسرش داد. خوردن میوه ممنوعه منجر به بلوغ عقلانی ایشان شد و برای زن درد زایمان و انقیاد از شوهر و برای مرد كار سنگین را به دنبال داشت ( تكوین 3: 20)

در هگاده1 آمده است كه زن از دنده سیزدهم طرف راست آدم آفریده شده است. محققانی كه با روش تاریخی به بررسی مباحث دینی می پردازند، آفرینش زن از دنده مرد كه در تورات آمده است را متاثر از اسطوره بهشت سومری2، انكی3، ونین هورسنگ4 می دانند.

در (تكوین 1: 27) آمده است كه آدم موجودی دوجنسی 5 است كه این هم ممكن است اشاره به این داشته باشد كه زن و مرد در آن واحد از آدم آفریده شده اند.

عهد جدید(NEW TESTAMENT ) از فریب خوردن آدم توسط حوا سخن می گوید ( قرنتیان 2، 11، 3) و بر تقدم رتبی آدم تاكید می ورزد، تا از این نظریه كه زن باید مطیع باشد و كمال خود را در تولید مثل بیابد، حمایت كند. ( تیمائوس 1،2: 11- 15؛ قرنتیان 1،11: 128).

این نگاه فرعی و ثانوی به جایگاه انسان شناسانه زن در كتاب مقدس، مبنای بسیاری از كج فهمی ها نسبت به جایگاه زن در هستی است و ریشه بسیاری از شبهات و اعتراضات غربیان به مقام زن همین جاست. ایشان از همین منظر به مقام زن در اسلام می نگرند و شبهه افكنی می نمایند. برای نمونه در رویكرد مدرن فمنیسم، شاهد این مساله ایم. در رویكرد سنتی فمنیسم، زن به عنوان یك موضوع مطرح بود كه وضعیت و شرایطش باید بهبود یابد، اما رویكرد مدرن فمنیسم سعی در تغییر جهان دارد و در صدد پی ریزی ساختار جدید است.

مطرح شدن سوالاتی از قبیل: آیا خداوند مرا(زن را) دوست دارد، چرا خداوند مرا مستقلا نیافرید، چرا خداوند مرا از حرف زدن با شیطان باز نداشت، زن هیچ ارزشی ندارد و ...

چنانچه پیش تر نیز اشاره شد، در قرآن كریم آفرینش زن و مرد از دو گوهر مستقل و دو مبدا قابلی جداگانه نیست، تا هر كدام دارای آثار خاص و لوازم مخصوص باشند. قرآن كریم می فرماید: ای مردم بترسید از پروردگار خود، آن خدایی كه همه شما را از یك تن آفرید و هم جفت او را خلق كرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت ( نساء.1)

منظور از نفس، گوهر و ذات و واقعیت عینی شیء است. پس مفاد آیه این است كه همه انسان ها از هر صنف، خواه زن یا مرد، از یك ذات و گوهر خلق شده اند و مبدا قابل آفرینش همه افراد یك چیز است. از این رو اولین زن كه همسر اولین مرد است، از همان ذات و گوهر عینی آفریده شده است، نه از گوهر دیگر و فرع برمرد و زاید بر او و طفیلی او در وجود نیست، بلكه خداوند اولین زن را از همان ذات و اصلی آفریده است كه همه مردها و زنها را از همان اصل خلق كرد.

(آیت الله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص 33 . 35)

محمد ابن بابویه قمی به طور مسند در علل الشرایع و به طور در من لا یحضره الفقیه نقل كرده است: زراة بن اعین از حضرت امام صادق(ع) سوال كرد: نزد ما مردمی هستند كه می گویند خداوند حوا را از بخش نهایی ضلع چپ آدم آفرید. اما صادق(ع) فرمود: خداوند از چنین نسبت، هم منزه و هم برتر از آن است. آیا كسی كه می گوید خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غیر دنده او خلق كند، تا بهانه به دست خرده گیران دهد؟

(جلد اول باب 17وج3ص379 كتاب النكاح) استاد علامه شهید مرتضی مطهری در این ارتباط می گوید:

در كنار این مساله اسلام به اختلافات طبیعی زن و مرد توجه نموده است.

زن و مرد در انسانیت برابرند، ولی دو گونه انسانند، با دو گونه خصلت ها و دو گونه روان شناسی و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی یا تاریخی یا اجتماعی نیست، بلكه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده است. طبیعت از این دو گونگی ها هدف داشته است و هر گونه عملی برضد طبیعت و فطرت، عوارض نامطلوبی به بار می آورد. ( مطهری ، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 21- 23). تاكید دیگر بر جایگاه انسان شناسانه زن در نگاه قرآن، دو مثالی است كه قرآن كریم برای مردم خوب و بد ذكر می كند.

قرآن كریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد تبیین می كند و می فرماید: خدا برای كافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد كه تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند و به آنها نفاق و خیانت كردند و آن دو شخص با وجود مقام نبوت نتوانستند آنها را از قهر خدا برهانند و حكم شد آن دو زن را با دوزخیان در آتش افكنید( تحریم 10)

قرآن نمی فرماید" ضرب الله مثلا للنساء الكافرات " بلكه می فرماید: " ضرب الله، مثلا للذین كفروا" و نمونه مردم كافر را ذكر می كند. این للذین كفروا به معنای مردم تبهكار و بزهكار است و زن بد نمونه مردم بد است نه نمونه زنان بد.

همچنین قرآن كریم 2 نمونه خوب از زنان را نیز به عنوان الگو ذكر می كند: ( تحریم 11)، خدا برای مومنان، آسیه، زن فرعون را مثل آورد هنگامی كه از شوهر كافرش بیزاری جست وعرض كرد بارالها من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او در گذشتم، تو خانه ای برای من در بهشت بنا كن و مرا از شر فرعون كافر و كردارش از قوم ستمكارنجات بخش.

قرآن در اینجا تعبیر نمی كند كه همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلكه زن خوب الگویی برای جامعه اسلامی است. ( نك. آیت الله جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص 134- 133)

زن خوب و تربیت شده در مكتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام نه تنها خانواده خود بلكه جامعه و تاریخ را دگرگون می كند. زن در ساختن تاریخ نقش مستقیم ایفا می كند. استاد شهید مرتضی مطهری در این ارتباط می گوید:

وقتی ما به متن اسلام مراجعه می كنیم، می بینیم نتیجه آنچه اسلام در باره زن می خواهد، شخصیت است و گرانبها بودن .در پرتو همین شخصیت و گرانبهایی،عفاف در جامعه مستقر می شود، روانها سالم می مانند، كانون های خانوادگی در جامعه سالم می مانند و رشید از كار در می آیند.

گرانبها بودن زن به این است كه میان او و مرد در حدودی كه اسلام مشخص كرده، حریم باشد؛ یعنی اسلام اجازه نمی دهد جز كانون خانوادگی، یعنی صحنه اجتماع، صحنه بهره برداری و التذار جنسی مرد از زن باشد.

( شهید مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج1، ص322- 323).

هم ایشان درجای دیگر می گوید:

تاریخی كه اسلام ترسیم می كند، تاریخی مذكر نیست كه به دست جنس مذكر به طور مستقیم ساخته شده باشد و جنس مونث در آن هیچ نقشی نداشته باشد؛ بلكه تاریخی مذكر- مونث است. به این معنا كه هم به دست مرد ساخته شده است و هم به دست زن، ولی مرد در مدار خود ش وزن در مدار خودش. نه این كه زن در مدار مرد قرار گیرد و مرد در مدار زن. ( همان، ص324)

قرآن كریم بر نقش زنان در ساختن جامعه و تاریخ تاكید می كند. برای نمونه مسوولیت امر به معروف و نهی از منكر كه از مسوولیت های اجتماعی است به عهده زن و مرد گذاشته شده است. قرآن كریم می فرماید: مردان و زنان مومن همه یار و دوستدار یكدیگرند، خلق را به كار نیكو وادار و از كار زشت منع می كنند، نماز به پا می دارند و زكات می دهند و حكم خدا و رسول را اطاعت می كنند. آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید كه خدا صاحب اقتدار و درست كردار است. ( توبه – 71)

نمونه دیگر از مواردی كه زنان در اجتماع و بالاتر از آن در ساختن تاریخ نقش داشته اند، شركت ایشان در بیعت با رسول اكرم(ص) است. پیامبر اكرم طبق دستور قرآن كریم به طور مستقل با زنان بیعت می كنند و پیمان می بندد:

ای پیامبر گرامی چون زنان مومن آیند كه با تو بیعت كنند تا دیگر هرگز شرك به خدا نورزند و سرقت و زنا كاری نكنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و به دیگران تهمت و افترا نبندند و با تو در هیچ امر معروفی كه به آنها كنی مخالفت نكنند، پس با این شرایط با آنها بیعت كن و برای آنان از خدا آمرزش و غفران طلب كه خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. ( ممتحنه – 12) زنان همچنین در هجرت از مكه به مدینه شركت داشتند.

ای كسانی كه ایمان آورده اید زنان مومن كه ( از دیار خود) هجرت كرده و به سوی شما آمدند امتحانشان كنید، خدا به ایمانشان داناتر است (ممتحنه.10)

نكته دیگر داستان آدم و حواست. در قرآن، خداوند می فرماید هر دو وسوسه شدند. خداوند به هر دو فرمان می دهد به درخت نزدیك نشوید " لاتقربا هذه الشجرة ". شیطان هر دو را وسوسه كرد. " فوسوس لهما الشیطان". آدم همان مقدار لغزش كرد كه حوا و حوا همان مقدار لغزش كرد كه آدم. اسلام بیان داشت كه در جریان عصیان انسان چنین نیست كه شیطان زن را وسوسه می كند و زن مرد را و بنابر این زن یعنی عنصر گناه.

نتیجه گیری: در یهودیت و مسیحیت بنابر آنچه در كتاب مقدس آمده است، جایگاه زن نسبت به مرد، جایگاهی فرعی و ثانوی است. در اسلام به انسان بودن زن و مرد توجه شده است و آفرینش انسان را از نفس واحده می داند ( نساء. 1) كنار این مساله، دراسلام به اختلافات طبیعی زن و مرد توجه شده است، اما آن را مایه نقص یا كمال كه موجب یك سلسله محدودیت ها برای زن باشد، تلقی نمی كند. بعضی اصرار دارند كه تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی به حساب ناقص بودن زن و كامل تر بودن مرد بگذارند و چنین وانمود می كنند كه قانون خلقت بنا به مصلحتی زن را ناقص آفریده است. این نگاه میان غربیان بیداد كرده است. گاهی از زبان مذهب و كلیسا گفته اند: زن باید از این كه زن است شرمسار باشد، گاهی گفته اند: زن همان موجودی است كه گیسوان بلند دارد و عقل كوتاه، زن آخرین موجود وحشی است كه مرد او را اهلی كرده است، زن برزخ میان حیوان و انسان است و بتازگی با یك گردش صد و هشتاد درجه ای می خواهند ثابت كنند مرد ناقص و زن برتر است یا هر چه مردتر، زن تر، ( نك. شهید مطهری. مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام. ص168. 169)

كه هر دو نگاه اشتباه محض است. درهر دو نگاه زن بودن زن و جایگاه او در هستی نادیده انگاشته شده است.