بشر در طول تاريخ پر فرازو نشيب خود عصري را گذرانده كه در آن دوران نظام فكري پرستش مادر/خدايان جاري بوده است. پرستش مادر خدايان از آسياي غربي ، دشت هاي روسيه جنوبي و دره «دن» آغاز شده و سپس به اروپاي مركزي و شرقي نفوذ پيدا كرده است.
شواهد گوناگون و تنديس هاي يافته شده در سرا سر اروپا ، آسيا و نقاطي از آفريقا حاكي از آن است كه سنت پرستش مادرخدا ، كهن ترين سنت مذهبي در جهان بوده است.
در يونان مادر
خدا در تمام عصر نو سنگي به عنوان قادر مطلق پرستش مي شدو تصور پدر خدايي هنوز در انديشه هاي مذهبي ساكنان آن رسوخ نكرده بود.
«هستيا» ايزد بانوي خانواده و نگهبان و خداي آتش ، نخستين دختر «كرونوس» و «رئا» در زمره ايزد بانواني بود كه يونانيان قرباني خويش را به او نثار مي كردند
ماه و خورشيد از مظاهر اين ايزد بانو بودند و سه مرحله ماه (ماه نو/قرص كامل/هلال آخر)نمادي از سه دوره زندگي مادر-خدا (دوشيزه/بانو/زن سالخورده)به شمارمي رفته است.همچنين دورساليانه خورشيد نيز توانايي او را توجيه مي كرده است
بهار مظهر دوشيزگي، تابستان دوران باروري، پاييز و زمستان دوران سالخوردگي و نازايي بوده اند.
اكتشافاتي كه در اواخر قرن نوزدهم و پس از آن در ايران انجام گرفت ، اطلاعات ارزشمندي درباره چگونگي پرستش مادر-خدا به دست ميدهد
درايران ودرمناطقي نظيرتل باكون(نزديك تخت جمشيد)، تپه گيان(نزديك نهاوند در غرب ايران) ، گئوي تپه(آذرباييجان در غرب درياچه اروميه) ، كوهدشت(ترستان) ، تورنگ تپه(استر آباد گرگان) ، تپه يحيي و حاجي فيروز(جنوب كرمان) ، شهر سوخته(جنوب زابل) ، تپه حصار(نزديك دامغان) و....پيكره هاي كوچكي از مادر- خدا كشف گرديده كه غالبا مربوط به هزاره دوم و اول پيش از ميلاد است.
از سنگ نوشته هايي كه از دوران هخامنشي به جا مانده و به خط ميخي و زبان باستان است ، مادر-خدا نامي مشخص مي يابد و «آناهيتا»خوانده مي شود
و اين همان ايزد بانويي است كه شاهان هخامنشي او را همانند اهورا مزدا و مهر(ميترا)ستايش مي كنند.
در اينجا اين پرسش پيش مي آيد كه چرا در جهان كهن، خدايان و اصولا زن تا اين حد اهميت داشته و به آنها توجه ويژه مي شده است؟؟
بايد در نظر داشت كه در جوامع ابتدايي زن گذشته از اينكه نگهبان آتش و سازنده ظروف سفالي بود ، در زمينه كشاورزي نيز ابزارهاي جديدي را ابداع نموده ودر نتيجه بين وظايف زن و مرد عدم تعادلي پديد آمده و برتري را از آن زن كرده بود