کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

شيطان پرستی از دیدگاه شیطان پرستان





شيطان پرستی به معنی پرستش شيطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسيار قويتر و مؤثرتر از نيروهای خوب دنيوی همچون خدا است. در شيطان پرستی، شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روی زمين است. قدرتی که به عنوان برترين قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. و اين دنيايی را که به عنوان دوزخ برشمرده مي شود را قانونمند می کند.
در شيطان پرستی؛ غير از شيطان به عنوان قدرت تاريک و مطلق، از نيروها و اجنه و روح های پليد و شيطانی نيز برای رسيدن به اهداف استفاده می شود. و در نهایت معنای شیطان پرستی، «پرستش قدرت پلیدی» است.
قرآن کریم شیطان را بر پیروانش مسلط می داند و بیان می دارد: کسانی که ولایت او را پذیرفته اند تحت سرپرستی او قرار می گیرند.
به این آیه توجه فرمایید.
اِنما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون «جز این نیست که تسلط او (شیطان) بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و به واسطه او مشرک شده اند.»
لذا آنان شیطان را در عالم همه کاره دانسته و قدرت مطلق را از آن او می دانند. زیرا قدرت ناچیز شیطان را با خود مقایسه کرده و آن را برتر از خود می دانند.
باز قرآن در این باره می فرماید: استحوذ علیهم الشیطان فانسهم ذکر الله اولئک حزب الشیطن الا ان حزب الشیطن هم الخاسرون
«شیطان بر آنها مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنها حزب شیطانند. بدانید حزب شیطان زیان کارانند».
اما آنچه درباره شیطان پرستی باید بدان اشاره شود این است که، این مکتب ریشه در تاریخ کهن بشری دارد. البته عده ای سعی می کنند آن را یک مکتب نوظهور امروزی و مدرن قلمداد کرده و در این گذار خود را به نوعی نوگرا نشان دهند. آن چه که در غـرب به عنوان مدرنیته از آن یاد می شود، سرابی است که هر نوع فرقه گمراه را در خود جای می دهد و در این گذار آنچه هیچ جایگاهی ندارد، خداوند است.
اشتباه نکنید! غرب و مدرنیته با اعتقادات و معتقد بودن مخالف نیست، آنچه افیـون شناخته می شود و مورد تشکیک قرار می گیرد، اعتقاد
به خداوند یکتاست، نه خدا به معنای مطلق آن. زیرا شیطان پرستان نیز شیطان را به عنوان خدا معرفی کرده و او را می پرستند. در غرب امروزی توتم پرستی دیگر یک فرهنگ منحوط آفریقایی نیست. بلکه نهایت تمدن است.
جـا دارد در کنـار بررسی شیطـان پرسـتی به بـرخی از مکـاتب منحط دیگر نیز اشاراتی داشت. بایسته است که ذهن بیدار هر انسان حقیقت گرا، به شقوق گوناگون فرق ضاله توجه نماید.
آنگاه است که مشخص می گردد، این حجم عظیم از فرق گوناگون از مانیفیسم گرفته تا نهیلیسم و سیطنیسم، همگی به طرزی مشخص و هدفمند، در راستای فاصله انداختن بین مردم و خداوند تأسیس شده و هیچ پوشیده نیست که تمامی این فرق همگی از یک مسیر و مجرا وارد شده و نشأت گرفته است. مروری بر تاریخچه این فرق حقایقی را آشکار می سازد که به راحتی نمی توان از کنار آن گذشت.