کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

آنوناكيهاي بیگانه ، جنگجویان آتلانتیس و تمدنهای آمریکای مرکزی


خدایان( آنوناكيهاي ) بیگانه ، جنگجویان آتلانتیس و تمدنهای آمریکای مرکزی .
تمدنهای باستانی آمریکای مرکزی – Mayans – Incas و Aztecs به راستی جذاب هستند . در فاصله زمانی بسیار کوتاه قبل از حمله اسپانیائیها آنها به سطح بسیار بالای اجتماعی ، فرهنگی و تکنولوژیک رسیدند . آنها به سطح تمدنهای بین النهرین و مصر و حتی بالاتر از آنها رسیدند به رغم این واقعیت که ارتباطی با یکدیگر نداشتند . شباهتهای خیره کنند های در معماری و ستاره شناسی به طور عمده میان آنها وجود دارد . اینکه چگونه تمدن آمریکای مرکزی در منطقه ای چنین دور افتاده به چنین سطحی از پیشرفت در این حوزه ها دست پیدا کرد : شبه جزیره Yucatan و Andes .
طبق بررسی سلسله شان ، آنها توسط stargods به مراتب عالی رسیدند ، که در قایقی از نور وارد منطقه آنها شد . برای تعلیم تمدنی باستانی به قبایل بدوی که در آنجا زندگی می کردند و ایجاد یک امپراطوری بسیار پیشرفته . تاریخ رایج در توضیح رازتمدنهای آمریکای مرکزی با ناکامی مواجه می شود . زیرا محققان اصراردارند که « خدایان » فقط جنبه اسطوره ای دارند . { در اینجا نویسنده مقاله تعریف خود از اسطوره را ذکر نمی کند زیرا تعریف اسطوره ازدیدگاه اسطوره شناسان متفاوت است به عنوان مثال میرچا الیاده در کتاب « اسطوره ، رویا ، راز » اسطوره را واقعیتی می داند که در گذشته اتفاق افتاده است ـ مترجم }
این موجودات ، فقط میوه توهم جمعی و قدرت پرورش تخیل محسوب می شوند یا واقعاً وجود داشته اند ؟ طبق بررسی محققان خارج از این چارچوب ، قبایل آمریکای مرکزی  نجات یافتگان آخرین فاجعه جهانی هستند ، به احتمال زیاد این همان « طوفان بزرگی » است که در کتاب مقدس گزارش شده است . 
چیزی که عصر یخبندان در مقابل آن مقاومت کرد . از طریق تنگه برینگ از سرزمینهای دیگر آمدند . برای زندگی در مناطق استوایی و زیر استوایی بالاتر از سطح آبهای آزاد . جالب اینجاست که مردم مکزیک ، فرزندان آزتکها ، که از طریق صنعت توریسم امرار معاش می کنند ، ادعا می کنند زمانی اجداد آنها به شبه جزیره یوکاتان مهاجرت کرده اند و پیش از این هرم عظیم الجثه خورشید رادر Teotihuacán یافته اند . که ظاهراً در 20000 سال قبل از میلاد ساخته شده است نه در یک قرن بعد از میلاد آنچنان که برخی باستانشناسان ادعا می کنند . این مورد مانند هرم بزرگ Khufu به نظر می رسد .




با بررسی Popol Vuh کتاب مقدس مایاها ، در حدود 3100 پیش از میلاد ، سفید پوستی با ریشی بسیار بلند ، انسانی با جمجمه دراز ، همراه با جنگجویان غول پیکر آفریقایی در کشتی فضایی وارد یوکاتان شد . این چیزی که شبیه انسان بود در میان آزتکها و Toltecs به Quezalcoatl مشهور است . بعدها در میان مایاها و اینکاها به Kukulkan مشهور شد . جنگجویان سیاه پوست را Tulas می شناختند . بر اساس کتاب « چهره غیرمنتظره آمریکای باستان » نوشته : Alexander von Wuthenau . می فهمیم که Tulas همان Olmecs است . از Nubian-Ku#es ( در حبشه ) . اما کلمه Aztec با کلمه AZ-TLAN ارتباط دارد . بااشاره به قاره ای که بین اروپا و آمریکا و آفریقا غرق شده است  و کلمه Tula ازTHU-LEآمده است  ، سرزمینی در قاره باستانی Lemurian . به احتمال زیاد Kukulkan در اصلAtlantis بوده وTulas همان Lemurians .

عکس بالا مجسمه ای آزتکی است که تصویر Quetzalcoatl را نشان می دهد در درون کابین خلبان در « کشتی فضایی » که در حال حمل وسیله ای می باشد . مانند این تصویر سطل به دست در بسیاری از الواح سومری و بابلی دیده شده . تصاویری که در آنها سطلی در دستان « آنوناکی » قرار دارد . آیابه نظر شما این اتفاقی است ؟ می توانید بقیه الواح بابلی را بررسی کنید .

تصویر یک ایگی گی با همان وسیله سطل مانند

تصویر سمت چپ مجمسه گواتمالایی را نشان می د هد از Quetzalcoatl که کلاه ایمنی بر سر گذاشته شبیه به سر عقابی وسومری ـ آنوناکی و سر شاهین گونه Horus در مصر . در اینجا من کلاه Horus را با کلاهی که با فن آوری بالا در فیلم هالیوودی « دروازه ستارگان » در دهه نود ساخته شده مقایسه کرده ام . میدانم که اکنون کسانی که این متن را می خوانند می گویند این دیگر چه جور آدمی هست ؟ چرا اینگونه حرف می زند ؟ خدایان و غولها با دستگاههای دارای فن آوری بالا که از آتلانتیس و لموریا آمده اند ؟ او یا سرش به جایی خورده ویا داروهای خود را فراموش کرده است بخورد .

در بالا شما تصاویر Olmecs یاهمان Tulas را مشاهده می کنید .این مجسمه ها اندازه واقعی خود را نشان می دهند یا نه ؟
 
همچنین چیزعجیب و غریبی در ناحیه کمر آنها قرار دارد که درون یک غلاف محکم قرار داده شده است .
بابررسی Popol Vuh متوجه می شویم که Quetzalcoatl ابزار نیرومند و ناشناخته ای به Tulas داده بود تا کار بزرگ استخراج طلا و سایر فلزات را از کوههای آند انجام دهند . این شبیه سروصدای ناشی از فعالیتهای خدایان بابلی است که در منظومه آفرینش سومری Enuma Elish گزارش شده است . ظاهراً اینها ابزار نیرومندی بوده که غولها برای برش و شکل دادن به سنگها برای ساختن بناهای آزتکها و بعدها توسعه مراکز شهری مایا استفاده می کردند .


درتصویر زیر قلعه Sacsyahuaman را می بینیم . تمدن فعلی ما این تجهیزات را در اختیار ندارد که این سنگهای غول آسا را اینگونه برش بدهد و آنها را از مناطق کوهستانی حمل کند و مانند یک معما در کنار یکدیگر بچیند .

 
من تعجب می کنم . چون تنها صنعت هوانوردی با تجهیزات ضد جاذبه می تواند چنین کاری را انجام بدهد . اجازه بدهید برای کشف این معما جستجوی دیگری در Tehotihuacan انجام دهیم .

توجه داشته باشید که این تعداد از اهرام همتراز یکدیگرهستند . و دقت کنید که این هرمها با دیگر هرمهای آمریکای مرکزی فرق دارند . آنها محفظه ای در بالای خود ندارند . درواقع قسمت فوقانی آنها پهن ساخته شده . سیستم آن طوری ساخته شده که بتوان روی آن بصورت عمودی فرود آمد برای پیاده وسوارشدن وبارگیری وتخلیه . قبل ازاینکه بگویید من خل شده ام این عکسها را بررسی کنید .


نه مثل اینکه اینطور نیست ! عکس بالا نمونه تلطیف شده ای از پرندگان را نشان نمی دهد ، اینها در واقع نمونه ای از هواپیماهای واقعی آزتک ها ومایاها و اینکاها هستند .
درزیرتصویری از نمونه ای را می بینید که توسط مهندسان مکزیکی براساس نوع باستانی آن الگو برداری شده و آزمایش پرواز را انجام داده .

بعضی از مجسمه های آمریکای مرکزی کاملاً تداعی گر خلبانانی با لباسهای فضانوردی هستند .



این ستون سنگی یادبود تصویرکلاسیکی را نشان می دهد از یکی از خدایان که کلاه فضا نوردی و لباس مخصوصش را پوشیده و لوله هایی به آن متصل هستند .

 
حالا معلوم می شود که من دیوانه نیستم . اگر شما می خواهید که تصویر عالی تری را ببینید می توانید در زیر سنگ حجاری شده ای را ببینید در آرامگاه Pakal Votan . شبه انسانی عجیب در شهر Palenque در مکزیک در حدود 631 تا 683 پس از میلاد . دقت کنید که او در کابین خلبانی نشسته که در وسیله نقلیه هوایی متراکمی واقع شده به همراه اهرمها یا همان سکان هدایت کننده .


این محصول بزرگی است که در یکی از اتاقکهای مخفی زیر آرامگاه  Pakal پیدا شده است . این خیلی شبیه به سیستم اگزوزموتوریا قسمتی از آن است .

ادعا شده که  Pakal Votan « مار دانش » بوده است . او مقام بالایی در رازها و علوم سری داشته . او همچنین جمجمه بسیارعجیبی دارد با بر آمدگی در قسمت پیشانی .


در تصویر بالا ، ماسک مرگ Pakal Votan یاد آور بعضی نژادهای باستانی منقرض شده نیست ؟
خوب اگر الواح و مجسمه ها و آثار کشف شده از حضور خلبانان باستانی و وسایل نقلیه هوایی که در کوههای آند مورد استفاده قرارگرفته به اندازه کافی متقاعد کننده نیست . شاید خطوط نازکا شما را متقاعد کند



 بعضی از این تصاویر بزرگ هندسی به شکل حیوانات هستند و بعضی دیگر مانند باریکه ها وشیارهای فرودگاهها هستند . به گفته Maria Reiche ریاضیدان آلمانی و باستانشناس ، خطوط نازکا  نقشه های صورت فلکی هستند . طبق نظر Gerald Hawkins تنها 20 % از آنها نشان دهنده نقشه های کیهانی هستند . طبق نظر Carl Munck آنها مختصات جهانی مربوط به هر کدام از هرمهای روی زمین هستند . به گفته اریک فون دنیکن بزرگترین این خطوط مربوط هستند به نشانه ای برای فرود هواپیماهای باستانی … هدف کامل آنها هنوز در هاله ای از ابهام ورمز و راز قرار دارد .

صحبت درباره مختصات هندسی جهانی مرا متوجه یک الگوی بسیار عجیبی کرد ازارتباط میان هرم Kukulkan و محوطه وسیع Hadron Collider وتاسیسات HAARP در منطقه EISCAT نروژ و میچرخد با فلات هرم جیزه مربوط می شود .

 حتماً فکر می کنید من خیلی تحت فشار هستم ؟!!!
خوب با این حال من شک ندارم که star gods تمدن آمریکای جنوبی 100 % واقعی و مسئول دانش سطح بالای آنها در نجوم هستند . دانشمندان از سطح بالای دانش مایا در اختر شناسی متحیر هستند . مایاها با تسلطی که بر ریاضیات و مکانیک اجرام آسمانی داشتند تقویم های فوق العاده پیچیده و دقیقی را توسعه داده اند . بعضی از آنها تاریخهایی را ضبط کرده اند مربوط به حوادثی است که در 400 میلیون سال پیش رخ داده .


تقویم مایا مرجعی سه گانه دارد . وابسته به خورشید یا Haab  . وابسته به Venusian و شعائر Tzolkin . که بصورت عجیبی باهدایت سیستم مرکزی کهکشان راه شیری و صورت فلکی Pleiades درمدت زمانی 25920 ساله درزمین استمرار داشته است .  همان سال نجومی است که در آن منظومه شمسی ما ازطریق صورت فلکی از دایره البروج برج قوچ به برج حوت حرکتهایش را انجام می دهد . به نظر من چنین دانشی درزمینه مکانیک آسمانی و چنین تکنولوژی پیشرفته ای را فقط انسانهایی باستانی با زندگی ناشناخته می توانستند در اختیار داشته باشند .
در مقاله خود از زکریا سچین سخنی نگفتم . به نظر می رسد که بیشتر ما از ترجمه های او بعنوان مرجع اجتناب می کنیم اما بیشتر ما به این نتیجه هم می رسیم که در جستجوهای خود در همه جا به آنوناکی برخورد می کنیم .
نظرشما چیست ؟