کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

زن بصورت خدا آفریده شد





کتاب مقدس در فصل اول کتاب پیدایش آیات ۲۷ و ۲۸ چنین می گوید: پس خدا آدم را بصورت خود آفرید. ایشان را مذکر و مونث آفرید و خدا ایشان را برکت داد و گفت بارور و کثیر شوید و بر تمامی خلقت آنچه بر زمین و دریا و آسمان است حکومت کنید. در این آیات پر واضح است که زن و مرد در کاملیت آفریده شدند، شبیه خدا.
کلام خدا انسان را چنین به تصویر می کشد: شبیه خدا و حاکم بر موجودات. پس انسان موجودی است اجتماعی که برای مشارکت خلق شده و لازم بود که این انسان مذکر و مونث خلق شود برای مشارکت با یکدیگر و با خالق خود. یکی از موضوعاتی که شاید سبب شده این تفکر غلط که زنان را کمتر از مردان می باشند احتمالا از این موضوع نشات گرفته که آفریدگار انسان ابتدا آدم یا جنس مذکر را آفرید و سپس زن یعنی حوا را.
آقای هنری متیو از مفسرین الهیات از دانشگاه نیو جرسی امریکا در این رابطه می گوید. خدا این استخوان را از پهلوی آدم گرفت، نزدیک بازوی او و نزدیک قلب او.
نزدیک بازوی او تا که مرد از او محافظت کند و نزدیک قلب او که به او عشق بورزد و او را دوست بدارد. این استخوان از سر مرد گرفته نشد تا زن به او فرمانروایی کند و نه از پای که مبادا او را پایمال کند.

زن بعنوان یار و یاور، نه فرمانروا و نه زیر دست:
به عبارت دیگر هدف خدا این بود که یار و یاوری برای انسان قرار دهد و نه فردی برای حکم فرمایی و یا تنها خدمت کردن. اگر چه خدا در ابتدا آدم را آفرید و سپس زن را ولی این موضوع به هیچ وجه معرف زن بعنوان خلقت دست دوم نمی باشد. بلکه هر دو را به شباهت خود آفرید و به هر دو ایشان یک ماموریت را داد. زیبایی خلقت در این بود که هر مرد و زن هر دو از یک جنس آفریده شدند تا یکدیگر را درک کنند.
با هم مشارکت داشته باشند و با یکدیگر ماموریت خدا را انجام دهند. همانطور که پولس نماینده عیسی مسیح اینطور می گوید که زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند. زیرا که چنانکه زن از مرد است همچنین مرد نیز بوسیله زن، لیکن همه چیز از خدا.

زن همچون مرد با اراده آزاد آفریده شد:
اگر چه بسیاری زن را باعث بلا ها و عامل اصلی گناه اولیه جهان می دانند. زیرا که بجای پیروی از خالق از مخلوقی دیگر پیروی می کند. اگر چه این موضوع بحث های زیادی را براه انداخته و وسیله ای برای تحقیر زنان شده است ولی به ندرت شده است که به روی دیگر آن اشاره شود یعنی آنچه ضعف زن بوده ضعف درست ضعف مرد نیز بود که بجای پیروی از خالق از مخلوق پیروی نمود.
بعبارت دیگر باید ضعف و سستی های اخلاقی و روانی بستگی به جنسیت ندارد. بلکه اشتیاق و آرزوهای قلبی است که اولویت های زندگی ما را تعیین می کند.
بله این موضوع یعنی عاملی که باعث شود تا زن دچار خطا گردد (خوشنما، دلپذیر و دانش افزا) که معادل امروزی آن زیبایی، کسب دانش و معلومات بیشتر برای بدست آوردن قدرت بیشتر در زندگی می باشد یکی از عواملی است که باعث تحریب زندگی گروه بزرگی از مردم است.
باشد که امروز نیز هر یک از ما بجای تعابیر و تفاسیر غلط و برتر نشان دادن خود و بدست گرفتن قدرت و ریاست دست در دست یکدیگر داده تا با یکدیگر فراز و نشیب های زندگی را پشت سر بگذاریم و از آنها درس ها بیاموزیم. (برگرفته از مرکز پژوهشهای مسیحی)