کافه تلخ

۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه

تراژدي انسان امروزي

 

 انديشه‌هاي بر مبناي دلسوزي يک فريب هستند!  
با قدرت تکرار نظرات مشابه براي خودمان، ما احساسات کم ارزش انساني را جايگزين علاقه واقعي به روح کرده‌ايم.  ما در  غم‌خواري ماهر شده‌ايم. و آيا اين چيزي را تغيير داده است ؟
" هنگامي که شما احساس مي‌کنيد که ذهن جمعي به شما فشار مي‌آورد،  و سعي مي‌کند که شما را بر ظواهر دنيا متمرکز سازد،  اين حقيقت خرد کننده را با خودتان تکرار کنيد:  « من خواهم مرد، من اصلاً  مهم  نيستم،  هيچکس مهم نيست!»  با دانستن اينکه اين موضوع تنها چيزي است که مهم است." به عنوان يک نمونه از تلاش نابجا او الاغ گير کرده در گل را مثال مي‌زد.  هر چه بيشتر حرکت کند، شرايط  سخت‌تر مي‌شود.  تنها راهش اين است که با خونسردي عمل کند،  سعي کند که خودش را از بار پشتش خلاص کند،  و بر فوريت مشکلش متمرکز شود.
" شرايط مشابهي براي ما رخ مي‌دهد. ما موجوداتي هستيم که خواهيم مرد.  ما برنامه‌ريزي شده‌ايم که مانند چهارپايان زندگي کنيم،  عقايد و باورهاي ديگران را تا پايان حمل مي‌کنيم ،  اما مي‌توانيم تمام آنها  را تغيير دهيم! آزادي که راه جنگجويان پيشنهاد مي‌دهد در دستان شماست، از آن بهره ببريد!"

 تراژدي انسان امروزي، شرايط اجتماعي او نيست،  کمبود اراده براي تغيير خودش است.  دگرگوني‌هاي جمعي آسان است،  اما دگرگوني‌هاي اصيل، خاتمه دادن به دلسوزي براي خود، از بين بردن منيت،  متوقف ساختن عادات و هوي‌وهوس‌ها .... آه، کاملاً چيز ديگري است!  جادوگران مي‌گويند که شورش اصلي برنامه‌ريزي يک انقلاب در برابر حماقت‌هاي‌مان است. همانطور که مي‌توانيد درک کنيد اين  يک کار مجرد است.
" هدف ساحران انقلاب ساحران است:  آشکارسازي نامحدود از تمامي امکانات ادراکي‌مان.  من هيچ انقلابي‌اي بزرگتري از آموزگارم را نمي‌شناسم. 

 پيشنهاد او استفاده از تورتيلاس براي درست کردن نان  نبود،  ابداً، او مستقيماً به هسته موضوع اشاره مي‌کرد.  پيشنهاد او شيرجه‌هاي مرگ‌آوري از افکار به ناشناخته بود.  و تشريح کرد که اين کار شدني است!
" او پيشنهاد کرد که زندگي‌ام را پر از تصميمات اقتدار کنم، با استراتژي‌هايي که دست‌آوردشان آگاهي بود.  به من آموخت که معماري دنيا آنگونه که به من آموخته‌اند نيست،  مي توانم آن راهرگاه  بخواهم، دوراندازم. مجبور نيستم که تصوير ديگران از دنيا را نگه‌دارم، و يا براساس برنامه‌اي زندگي کنم که برازنده من نيست. ميدان نبرد من مسير راه مبارزان است!"




ملاقات با ناول - کاستاندا