کافه تلخ

۱۳۸۷ مهر ۹, سه‌شنبه

عالم الست



مقدمه :

جاي هيچ گونه ترديد نيست كه سرچشمه علوم اسلامي از قرآن است ، قرآن در ميان جامعه اي ظاهر شد كه از نظر معلومات خيلي فقير بودند بطوريكه حتي معلومات ناچيز عصر خود را هم نداشتند .

قرآن از يك طرف دعوت به تفكر و تدبر و عبادت است و انديشه هاي خفته را بيدار مي سازد و از طرفي ديگر به دست آن موضوعاتي آشكار مي شود .

در اثناي اين دنيا چيزهاي عجيب و زيبا آفريده شده كه هنوز كشف آن براي بندگان ممكن نيست شايد عالم ذر و يا الست هم همينطور باشد كه مردم تا حدودي از آن بي خبر هستند .

حال با توجه به بعضي تفاسير كه دراختيار داشتيم در مورد عالم الست يا ذر تحقيق كرده و مطالبي درباره آن را بازگو مي كنيم .



ذريه : به معني فرزندان كوچك و كم سن وسال است . اما اغلب به همه فرزندان گفته مي شود .

سوره اعراف آيه ي 172 :

وَ إذْ أَخَذَ رَبُكَّ مِن بَنيِ آدَمَ مِن ظُهُوِرهِم ذُرّيتَهُمْ وأَشْهَدَهُم عَلَي أَنفُسِهِمْ أَلَستُ بِرَبِّكُم قَالوا بَلي شَهِدْنا أَن تتُوُلوا يَومَ القِيَمَهِ إنَّا كنّا عَن هَذا غَفِلينَ .

« وبه ياد آور زماني كه پروردگارت از پشت بني آدم ذريّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت ( و فرمود ) : آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند : چرا ، ما گواهي داديم ( كه تو پروردگار مايي ) ( اين اقرار گرفتن از ذريه ي آدم براي آن بود كه ) تا در روز قيامت نگويند : ما از اين غافل بوديم .

پيام 1 : خداوند توحيد را در فطرت و سرشت انسانها قرار داده است .( اَشهد هم علي أَنفُسَهُم )

پيام 2 : ميثاق فطرت وخداجويي ، براي اتمام حجت بر بندگان است .(أن تقولوايوم القيامه ... )

پيام 3 : انسانها در عمق وجود خويش ، حس خداگرايي را مي جويند ، چون در عالم ذره به آن اعتراف كرده اند .

سوره ي اعراف آيه ي 173 و 174 أَو تَقوُلوُا إِنَّها أََشْرَكَ اباؤُنَا مِن قَبْلُ و كُنَّاذُرِيَّهَ مِّن بَعدِهِم أَنتُهلِكُنَا بِما فَعَلَ المُبطِلوُنَ(173) وَكَذلِكَ نُفَصِّلُل الأَيَتِ و لَعَلَّهُم يَرجِعُونَ (174 )

« ( آن سؤال و جواب را از ذريه ي آدم كرديم ) تا نگوئيد : پدران ما از قبل ، مشرك بودند و ما نيزفرزندان ازپس آنان بوديم ( و ناچار ، راهشان را ادامه داديم ) آيا ما را به خاطر عملكرد اهل باطل ، مجازات و هلاك مي كني ؟ »

و ما اينگونه آيات خويش را روشن مي كنيم ( تا بدانند نور توحيد ، از آغاز درسرشت آنان بوده است ) و شايد يه سوي خداوند ( و فطرت پاك توحيدي ) برگردند .

پيام ها :

1- فطرت خداشناسي ، براي اتمام حجت از سوي خداوند است و چراغ فطرت قدرت نور افشاني بر ظلمات محيط را دارد .

2- جامعه و محيط ، انسان را مجبور نمي كند ( أو تَقوُلوُا )

3- تقليد در اصول دين جايز نيست . ( أَشرك آباءُ نا )

4- گناه و انحراف خود را به دوش ديگران نيفكنيد . (أَشرك آباءُ نا )

5- اطاعت و احترام نيكان ، تا حدي است كه انسان را به شرك نكشند ( ذريّه من بعدهم )

6-شرك ، انسان را به ياوه كاري و هلاكت مي كشاند . ( تهلكنا مبطلون )

7-آيات الهي، براي توجه دادن انسانها به ميثاق فطرت وسرشت توحيدي است.( لعلهم يرجعون)

اعتقاد به وجود چنين جهاني در واقع مستلزم قبول يك نوع تناسخ است زيرا مطابق اين تفسير بايد پذيرفت كه روح انسان قبل از تولد فعلي او يك بار ديگر در اين جهان گام گذارده است . و پس از طي دوراني كوتاه و يا طولاني از اين جهان بازگشته است ، و به اين ترتيب بسياري از اشكالات تناسخ متوجه آن خواهد شد .

ولي اگر تفسير دوم آيه 172را بپذيريم هيچيك از اين ايرادها متوجه نخواهد شد زيرا سؤال و جواب و پيمان مزبور يك پيمان فطري بوده است كه الان هم هر كس در درون جان خود آثار آنرا مي يابد و حتي طبق تحقيقات روانشناسان اخيراً حس مذهبي يكي از احساسات اصيل روان ناخودآگاه انساني است ، و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوي خداشناسي رهنمون بوده و با وجود اين فطرت هيچگاه نمي تواند به اين عذر كه پدران ما بت پرست بودند توسل جويد . « فطره الله التي فطر الناس عليها » (روم – 30 )