خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«و یوم نحشر من کل امه فوجاً مما یکذب بایاتنا فهم یوزعون» نمل، 27، آیۀ 83
یعنی روزی که محشور گردانیم از هر امتی فوجی را از کسانی که تکذیب آیات ما می نمایند پس ایشان محبوس میشوند.
شیخ طبرسی فرموده که جماعت امامیه از این آیۀ شریفه استدلال بر صحت رجعت نموده اند و گفته اند که: دخول من در کلام موجب تبعیض است، پس دلالتش ان است که روز مشارالیه در آیه، روزی است که قومی محشور گردند و قومی بر حال خود باقی مانند و این صفت روز قیامت نیست زیرا که آن روز جمیع مکلفین محشور میشوند و احدی باقی نماند چنانچه حق تعالی خبر میدهد: «وحشرنا هم فلم نغادر منهم احد» (همه آنان را بر می انگیزیم، و احدی از ایشان را فرو گذار نخواهیم کرد) کهف- 18 آیۀ 47
و در اخبار ائمۀ اطهار به صحّت رسیده است که خدای عز و جل در وقت قیام حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) از شیعیان و اولیاء ایشان را زنده میگرداند که یاری آن حضرت نمایند و از ظهور دولت او مبتهج و مسرور گردند و قومی دیگر از اعداء و دشمنان ایشان رانیز زنده می سازد که به خواری و ذلت در دست شیعیان کشته شوند و از مشاهدۀ آن دولت علیه نکبت و ذلّت و حسرت و خسارت دنیا مبتلا گردند و هیچ عاقلی را شکی نیست و این رجعت از مقدورات الهی است و این کار برای او محال نمی باشد و مانند این در امت ها و ملت های گذشته نیز اتفاق افتاده و قرآن مجید به آن شهادت داده است مثل قصۀ هفتاد هزار نفری که از دیار خود از ترس طاعون فرار نموده و در ساحل همگی به اذن خدا یکبار مردند و بعد از مدّت مدیدی به دعای ارمیاء یکدفعه زنده گردیدند و توالد و تناسل نمودند و تعمیر دنیا نمودند تا آخر هر یک به اجل خود مردند و مثل قصۀ اصحاب کهف که سیصد و نه سال در خواب بودند و بعد از آن مبعوث گردیدند و مثل قصۀ عزیر و غیره.
در سوره نساء (4)، آیۀ 159 خداوند فرموده است:« و لنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر لعلهم یرجعون» یعنی هر آینه بچشانیم ایشان را از عذاب نزدیکتر کوچکتر که غیر از عذاب بزرگتر که عذاب جهنم است، شاید که ایشان بازگردند به راه حق و از آن توبه کنند.
در تفسیر علی بن ابرهیم مرویست که: عذاب ادنی رجعت است که به شمشیر معذب میگردند و از حضرت صادق روایت است که فرمود: عذاب ادنی، دابه الارض است و در اخبار بسیار آمده است که دابه الارض امیر المؤمنین (علیه السلام) است که باز خواهد گشت و عصای موسی و انگشتر سلیمان پیغمبر(ع) نیز با او خواهد بود و روی کافران و مؤمنان را با عصا نشان خواهد نمود که صورتهای مؤمنان سفید و نورانی خواهد گردید و صورتهای کافران سیاه و ظلمانی خواهد شد که دیگر همه مردم یکدیگر را به ایمان و کفر بشناسند و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای فرمودند که عجب و چه عجب در میان جمادی و رجب. پرسیدند که این عجب چه چیز است؟
چرا تعجب ننمایم حال آنکه قضای سابق الهی را دانسته و کدام عجب بیشتر از این است که مردگان گردن زندگان را میزنند و بر کلۀ ایشان می کوبند قسم به حق آن خداوندی که دانه ای را شکافته و بنده را آفریده که گویا میبینم که جمعی در کوچه های کوفه داخل گشته و شمشیرهای خود را کشیده و بر دوش خود نهاده اند و جمیع دشمنان خدا و رسول خدا و دشمنان مؤمنان را گردن میزنند.
شیطان چگونه خواهد مُرد؟
همانطور که در دو پست پیش(دخان و پایان حیات بر روی زمین) با شما در مورد مرگ تمام موجودات عالم هستی صحبت کردم یادآور شدم که حتی عزراییل نیز روزی در خواهد گذشت و همچنین پروردگار عالمیان هنگامی که جان حضرت موسی (ع) گرفته شد فرمود: موسی (ع) که از مقربان درگاه من بود مُرد، چه کسی زنده خواهد ماند؟
ابلیس نیز روزی کشته خواهد شد و از این دنیا خواهد رفت.
در قرآن آمده است:«قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم» یعنی پس از آنکه شیطان از رحمت خداوند نا امید شد گفت: ای پروردگار من پس مهلت ده مرا یعنی شربت مرگ مچشان تا روزی که مبعوث شوند مردمان. حق تعالی در جواب وی فرمود که: به درستی که تو از مهلت داده شدگانی تا روز معین و معلوم. سوره ص – 38، آیۀ 79.
از حضرت صادق مرویست که: روز وقت معلوم روزی است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به همراه عده ای از مؤمنان و عده ای از کفار در آن رجعت میفرماید تا مؤمنان جماعت کفار را خوار گردانند و چون روز وقت معلوم فرا رسد شیطان لعین با اصحابش جمعیت نمایند و در زمین روحا که در حالی کوفه است این دو لشکر با یکدیگر ملاقات نمایند و قتال و کارزاری نمایند که از ابتداء آفرینش تا به آن روز جنگی چنان واقع نشده باشد و گویا میبینم که اصحاب آن حضرت صد قدم عقب نشینی و از پس بر میگردند تا که نزدیک شود تا به آب فرات ریزند. پس در این هنگام به فرمودۀ ملک علّام پارچۀ ابری که ملائکه در آن باشند فرود آید رسول الله با حربه ای از نور در پیش روی ایشان باشد پس آن لعین جناب خاتم النبیین حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه و آله و سلّم) را بیند، پس پای به فرار می نهد و از میدان مبارزه می گریزد. اصحاب او گویند: چرا گریختی و حال آنکه بر خصم مظفر بودی؟ من میبینم آنچه را که شما نمی بینید و از پروردگار عالم میترسم. پس رسول الله ضربتی در میان دو کتف آن لعین میزند و او را با جمیع شیعیانش هلاک میسازد.پس در این هنگام خدای تعالی بی شریک عبادت گردیده میشود و امیرالمؤمنین چهل و چهار هزار سال پادشاهی خواهد نمود....
حضرت محمد باقر(علیه السلام) در تفسیر آیۀ «ربما یود الذین کفرو لو کانوا مسلمین»
حجر – 15،آیه 2
(هنگامی که کافران آثار شوم اعمال خویش ببینند آرزو کنند که ای کاش مسلمان بودند!)
از حضرت امیرالمؤمنین روایت آمده است که فرمود: این آیۀ شریفه در شأن من و شیعیان من و دربارۀ عثمان و پیروان اوست چون در رجعت خروج نماییم و با شیعیانم عثمانیه و بنی امیّه را به قتل رسانیم، پس در آن زمان دوست میدارند جماعت کافران که کاش مسلمان می بودند و از حضرت صادق (علیه السلام) در تفسیر آیۀ «یوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفه» نازعات / 79 / 5 و 6
یعنی روزی که بجنبد جنبنده، از عقب او در آید ردیف شونده، فرمود: راجفه حسین بن علی (علیه السلام) است و رادفه علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و اوّل کسی که در رجعت سر از خاک بیرون کند حسین بن علی است.»