هیوا سعیدپور
“ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا! مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.”
این ترجمه ی یک نیایش پس از نمازهای شش گانه ی ایزدیان است.
مردمی با دینی عجیب و کمتر شناخته شده. جمعیتی کوچک با اندیشه های متکثر و متناقض. مردمی که تا چند سال پیش برخی یهودی شان می خواندند، برخی زردشتی، بعضی مهرپرست و بعضی نیز فرقه ای مسلمان که مشرک شده اند! اما هنوز بسیارند کسانی که ایشان را شیطان پرست می نامند. و البته به تعبیری هم درست است. گرچه شباهت این دین را به هیچ کدام از دین هایی که در بالا ذکر شد نمی شود انکار کرد.
نوشتار حاضر تلاشی است بی غرضانه و بی طرفانه برای معرفی و تبیین اندیشه و ساختار جامعه ی ایزدی. تا هم گوشه ای کوچک از شناخته شده های این مردم را باز نمایاند و هم باب گفتگویی باشد پیرامون آنچه شیطان پرستی نامیده می شود. بی تردید این نوشتار کم و کاستی های فراوانی دارد که عدم دسترسی نگارنده به منابع قابل اعتنا و همچنین کمبود این منابع مزید بر علت است.
ایزدیان گروهی دینی هستند که در کشورهای عراق، ترکیه، ایران، روسیه و منطقه ی مورد مناقشه ی قره باغ زندگی می کنند. همچنین در دهه های اخیر خیل زیادی از این مردم به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند که بیشتر آنان در کشور آلمان ساکن اند. بیش از نیمی از ایزدی ها در شمال عراق زندگی می کنند و مرکز مذهبی آنان روستای “لالش” در نزدیکی شهر سنجار (شنگال) واقع شده.
زبان ایزدیان کردی و به گویش کرمانجی شمال است. البته در طول تاریخ و به دلیل اذیت و آزارهایی که از ناحیه ی مسلمانان و به ویژه دولت عثمانی بر آنان روا داشته شده، گروه کثیری از آنان مسلمان شده و برخی نیز با اینکه مذهب کهن خویش را حفظ کرده اند، اما برای در امان ماندن از قتل عام و غارت طی نسلهای متمادی به زبان عربی و ترکی سخن گفته و تنها آشنایی آنان با زبان کردی به دلیل کتب مقدس آنان است که به این زبان نوشته شده است. البته شمار ایزدیان غیر کرد زبان بسیار اندک قلمداد می شود.
وجـه تسمیـه واژه ایزدی
ایزدیان خود را “ایزدی”۱ می خوانند. واژه ی ایزد در اوستا “یزتا” و در زبان پهلوی “یزته” یا “یزت” است که در فارسی و کردی امروز (زبان ایزدیان) “ایزد” به معنی خدا است.
گروهی ایزدیان را “یزیدی” و منتسب به یزید بن معاویه و گروهی منتسب به به یکی از خوارج نهروان بنام یزید بن أنَیسه خارجی می دانند. این اشتباه از آن جهت رخ داده که اعراب واژه ی “یزیدی” را که بر گرفته از تلفظ پهلوی آن است، مرتبط با نام یزید در زبان عربی گرفته اند. البته ایزدیان خود نیز به دلیل آزار و اذیت اعراب و تظاهر به عرب بودن در این تحریف بی نقش نبوده اند و یزید ابن معاویه را یکی از مقدسین خود می دانند.
ایزدیان خود معتقدند که از نسل “یزدان” اند. ایشان معتقدند که خدا (شیطان- ملک طاووس) چون می خواسته ملت ایزدی را از دیگر ملل ممتاز سازد، برای “شاهد ابن جراح” پسر حضرت آدم ،که بدون جفت –همشکم- متولد شد، فرشته ای از بهشت فرستاد تا با او ازدواج کند. حاصل این ازدواج پسری به نام “یزدان” است که ملت یزیدی از نسل او هستند.
تاریخچــه
قدمت دین ایزدی به پیش از ورود اسلام به سرزمین کردستان بر می رسد. به درستی پیدایش این دین مشخص نیست. با توجه به شواهد به نظر می رسد که این دین شکلی تحریف شده از مهرپرستی و ادامه ی اندیشه ی زروانی باشد که به دلیل فشارهای فراوان در زمانهای مختلف و به ویژه در دوران ساسانی و اسلامی خود دست به تحریف این دین زده اند و آنچه امروز تحت عنوان دین ایزدی می شناسیم آئینی است که تحت تأثیر مانویت قرار گرفته و عقاید ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته است.
تأثیرات فراوانی نیز از دین یهود و فرقهٔ “نسطوری” و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در دینورزی ایزدی قابل مشاهده است.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم به این مساله اشاره میکند که پیش از قرن ششم هجری قمری نامی از این قوم در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی۳ به میان آنها آمده و طریقهٔ “عدویه” را در میان آنها بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی در کتاب الانساب مینویسد :
جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام “حال” میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را “برات” نامند.
یکی از بزرگترین مقدسین ایزدیان شیخ عدی است که مقامی الهی دارد. برخی او را که نام کامل و کنیهاش “شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان” است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند.
او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سنجار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید. بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و در موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به “شیخ عدی حکاری” موسوم میگردد.
با تکیه بر مستندات خود ایزدیان:
شیخ عُدی بن مسافر در سال ۴۶۷ هجری قمری مطابق با ۱۰۷۴ میلادی در روستای “بیت فار”۴ واقع در ۳۷ مایلی جنوب “بعلبک” در لبنان بدنیا آمد. پدرش مسافر بن اسماعیل؛ مسلمانی معتقد بود. عُدی بن مسافر پس از گذراندن دوران کودکی، جهت کسب علوم از روستای خویش در لبنان رهسپار بغداد شد. در آنجا بود که با “شیخ عبدالقادر گیلانی” -مؤسس طریقت تصوف قادریه- دوستی صمیمی یافت، شیخ عُدی به زودی به منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر سنجار رفت و در روستایی به نام “لالش” گوشه نشین شد و به ریاضت و زهد پرداخت.
بسیاری بر این توافق دارند که وی در آغاز ورود به منطقه ی لالش در غاری مسکن گزید و زندگی صوفیانه ای را پایه گذاشت.
این سبک زندگی که شیخ عدی پیشه کرده بود بی شباهت به آداب زندگی دیرهای نسطوری پیرامونش نبود. بتدریج مردم بومی منطقه ی لالش که کشاورز و دامپرور بودند و پنهانی پیرو دین کهن خویش بودند، گرداگردش جمع شدند و زُهد او حدیث عام و خاص گردید و تا هنگام درگذشتش در سال ۵۵۷ هجری قمری (و یا شاید ۵۵۵ یا ۵۵۸) به کار وعظ و نصیحت مردم ادامه داد.
و پس از مرگ همان جا در لالش در همان مکانی که گوشه نشینی اختیار کرده بود، بخاک سپرده شد.
کرامات بسیاری از سوی ایزدیان به شیخ عُدی نسبت داده می شود.
مستشرق غربی جان گست که تحقیقات جامعی بر روی ایزدیان انجام داده است، می نویسد:
“پس از مرگ شیخ عدی جایگاه او در نزد ایزیدیان چنان بالا رفت که در ابتدا او را یک پیامبر تصور می کردند. پس از مدتی مدعی شدند که او وزیر خداست و اینکه امور زمین و آسمان با تدبیر او انجام می شود و می گویند: حکم آسمان در دست خدا و حکم زمین در دست شیخ عدی است، او شریکی عزیز در نزد خداست که خواسته ی او رد نمی شود، بلکه او روح مقدس و پاک کننده ی جان هاست. اوست که بر انبیاء فرود می آید و حقایق دین و آموزه های دینی را بر آنان وحی می کند.”
جان گست در جایی دیگر از کتاب خود می نویسد:
“در میان یزیدیان افسانه ای به این شرح رایج است، آنان معتقد اند
شیخ عدی در سن پانزده سالگی به دنبال سرنوشت خود از روستای بیت فار مهاجرت کرد و بعد از گذشت پنج سال در شبی از شبها در زیر سایه ی مهتاب هنگامی که سوار اسب خود بوده به گوری قدیمی و مخروبه می رسد و در برابر آن متوقف می شود، در این هنگام شبحی از دل زمین بیرون می آید و جلوی او می ایستد که به اندازه ی دو شتر بوده و طول دستهایش به هشت پا می رسید و سری همچون گاومیش و پشمی بلند و خشن و چشمانی بزرگ و گرد همچون گاو نر که به رنگ سبز می درخشید و پوستی سیاه و تیره داشته.
در این هنگام قبر به اشاره ی آن شبح چنان بزرگ می شود که به ابرها رسیده و شکل مناره به خود گرفته و شروع به لرزیدن می نماید. شیخ عدی درحالی که از ترس آنچه که می دید می لرزید، پایش به آفتابه آبی که نزدیکش بود می خورد. سپس شبح به جوان زیبارویی که دمی سبز رنگ چون طاووس داشته تغییر شکل می دهد و به او می گوید:
“نترس، فقط این مناره خواهد ریخت و همه ی جهان را ویران خواهد کرد، ولی تو و کسانی که به تو گوش فرا دهند، آزاری نخواهند دید و شما بر ویرانه ها حکومت خواهید کرد. من ملک طاووس هستم و تو را برگزیدم تا دیانتم را در جهان اعلام کنی.”
پس از درگذشت شیخ عدی بن مسافر، برادرزاده او شیخ حسن بن ابوالبرکات ملقب به تاج العارفین جانشین وی شد.
این شیخ حسن مؤلف یکی از دو کتاب مقدس دیانت ایزدان مشهور به مصحف رَش است. در دوره ی او بود که بدرالدین لؤلؤ حاکم موصل از ترس آنکه وی کردهای منطقه را بر علیه او بشوراند، او را گرفته و در بند کرد و سپس دستور داد او را با تسمه ی سیمین خفه کنند.
دکتر محمد التونجی می نویسد:
“هنوز هم در میان طوایف یزیدی، کسانی هستند که معتقد اند شیخ حسن بن ابوالبرکات کشته نشده است و روزی باز خواهد گشت و به این امید مال نذری و زکات انباشته می کنند و منتظر بازگشت او هستند. امروزه قبیله ای که اصل و نسب آنها به شیخ حسن (تاج العارفین) می رسد، متولی اداره ی جامعه ی یزیدیان هستند و حفاظت از اصول دیانت یزیدیه و آموزش قوال ها(قاریان مذهبی) را برعهده دارند.”
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر و برخی مریدانش در خانقاه وی واقع در روستای لالش برای ایزدیان حکم قبله را پیدا کرده است و ایزدیان در موسمی خاص جملگی به زیارت آن می روند، گرد آن طواف می کنند و با آب چاه مجاور آن غسل می کنند و هر شب سرتاسر آن بقعه را با چراغ های روغن سوز روشن نگه می دارند. بر اساس شریعت ایزدیاتی (ایزدیگری) بر ایزدی واجب است که به هر جایی که می رود یک مشت از خاک تربت شیخ عُدی را همراه داشته باشد.
کتاب های دینی ایزدی
ایزدیان دو کتاب مقدس به نام های جلوه و مصحف رَش (مصحف سیاه) دارند.
آنها معتقدند که جلوه از سوی ملک طاووس فرستاده شده و وحی منزل است. ملک طاووس در این کتاب به امر و نهی ملت ایزدی پرداخته و از قدرت ازلی و ابدی و پاداش و مجازاتهای خود سخن گفته است.
در مقدمه ی این کتاب آمده :
“جلوه قبل از همه ی مخلوقات و آفریده های ملک طاووس وجود داشته است. ملک طاووس این کتاب را بر ملت خود نازل کرده است تا پیروان خود را بر دیگران ممتاز گرداند.”
کتاب مصحف رَش حاوی دستوراتی در باره ی اداره ی امور ملت یزیدی و رفتار با غیر یزیدی ها و چگونگی خلق زمین و آسمان ، ملائک و عرش و آدم و حوا است.
مصحف رَش ملت ایزدی را نژاد پاک و مقدس معرفی می کند و مادربزرگ شان را بر خلاف سایر انسان ها حوری آسمانی می داند. همچنین در انی کتاب از طوفان نوح و طوفان های دیگر و اینکه هر هزار سال یکی از خدایان به منظور جلوگیری از فساد و اصلاح امور به زمین نازل می شود و قوانین و مقررات لازم را به زبان کردی وضع می نماید سخن رفته است.
مسائل مربوط به احکام مذهبی از قبیل طواف سنجق ها ، زیارت مرقد شیخ عدی و چگونگی جمع آوری نذورات و انجام مراسم جسن در اول سال و احکام مربوط به فقرا و غیره در این کتاب آمده است.۷
جهان بینی ایزدی
ایزدیان معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.۵ در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از اهورامزدا به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل هورتن کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود. ایزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدا نمی پرستند، بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا گریست چندانکه هفت خُم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید. ایزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی “آب، باد، خاک و آتش” ترکیب یافتهاست.
مشابه باور ادیان سامی، در باور ایزدیان، خدا انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گِل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد.
از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته ی دست او -آدم- تعظیم کنند، ملک طاووس (شیطان) از این دستور ایزد سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و ایزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند. ایزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در کتابهای مذهبی سایر ادیان به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت “شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند، حتى لعن بر ابلیس را”.
علاوه بر ایزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: “اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.”
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو دسته اند:
دسته ی اول؛ ارواح شریره اند که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند .دسته ی دوم ارواح پاک هستند که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
جامعه ی طبقاتی ایزدی
میرزا شکرالله سنندجی در کتاب تحفه ی ناصری جامعه ی ایزدی را دارای ده طبقه شامل امیر، پسمیر، پیشین امام، باباشیخ، مشایخ، پیر، فقیر، قوال، کوجک و مرید. میداند. جامعه ی ایزدی تا اندازه ای یک جامعه ی کاستی است که تحرک طبقاتی در آن بسیار مشکل، و در برخی طبقات کاملا غیر ممکن است.
در برخی منابع نامی از طبقات “پسمیر” و “پیشین امام” نیامده که احتمالا پسمیرها را جزء امرا و پیشین نیز در طبقه ی باباشیخ باشد. ویژگیها و وظایف هر کدام از طبقات به اختصار به شرح زیر است:
امیر:
فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر باید از خانواده ی شیخ عدی انتخاب شود. از وظایف او می توان به تولیت و سرپرستی مرقد شیخ عدی و اداره ی امور مربوط به آن و محافظت از سنجقهای هفتگانه۶، دریافت خیرات و نذورات و اداره ی امور املاک موقوفه ی شیخ عدی نام برد. نام امیر فعلی ایزدیان “میر تحسین بگ” است.
پسمیر:
پسمیر به کسی گفته می شود که در طبقه ی پائینتر از امرا قرار گرفته اند. امرا در بین ایزدیان تنها با طبقه ی پسمیرها ازدواج می کنند. پسمیرها هم تنها با طبقه ی خود و امرا ازدواج می کنند.
پیشین امام: سومین طبقه ی اجتماعی ایزدی پیشین امام نام دارد که وظیفه ی روحانی دارند. از وظایف عمده ی آنها انجام مراسم دینی و عقد نکاح است.
بابا شیخ:
باباشیخ در واقع پیشوای دینی است. وی پرده دار مرقد شیخ عدی است و حفظ سجاده منسوب به شیخ عدی بر عهده ی او می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند. او برخلاف سایر ایزدیان شراب نمی نوشد و چهلمین روز تابستان و زمستان را روزه می گیرد و به هنگام روزه با کسی سخن نمی گوید و با کسی تماسی ندارد.
مشایخ:
مشایخ از نسل شیخ عدی دوم، مشهور به ابوالمفاخر هستند. ایزدیان معتقدند که خدای شر (ملک طاووس) دارای قدرت و تسلط فوق العاده ای بر کائنات است و از آنجا که مشایخ می توانند در کار کائنات دخل و تصرف نموده و سیر طبیعت را تغییر دهند، از ارجمندی خاصی در میان ایزدیان برخوردارند. کار دفع شر از طریق تقدیم قربانی و خیرات به پیشگاه ملک طاووس از وظایف مهم مشایخ است.
پیر:
پیرهای ایزدی از بین چهار خانواده که به شیخ عدی خدمت کرده اند انتخاب می شوند. پیرها در تمام شئون زندگی ایزدیان دخالت دارند. آنان با خواندن دعا و انجام مراسم مذهبی و استمداد از خاک و سنگ مرقد شیخ عدی و اولیاء بیماران را شفا می دهند و دیوانگان را به سر عقل می آورند و در مراسم کفن و دفن مردگان شرکت دارند.
فقیر:
به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. این خرقه از طرف امیر به فقرا هدیه میشود. فقرا کمربندی پشمی به کمر می بندند و حلقه ای مسی به آن آویزان می کنند. همچنین رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند. پوشاک ایزدیان مخصوصا حلقه و خرقه دارای قداست است. همه ی مردم ایزدی خواه از طبقات روحانی یا عوام می توانند به مرتبه ی فقیری برسند.
قوال:
به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها طی تشریفات خاص سنجقها را به میان مردم برده و نذورات ایشان را جمع آوری می کنند. و جاروب کردن مقبره شیخ عدی از دیگر وظایف آنان است ، این کارها به طور موروثی به آنان به ارث می رسد و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
کوجک ها:
کوجک ها از طبقه ی عوام و غیر روحانی هستند. وظیفه آنان خدمت در مرقد شیخ عدی است. آنها مطیع و تحت امر باباشیخ هستند. ایزدیان معتقدند که کوجکها می توانند رابطه ی معنوی با عالم ملکوت برقرار سازند و از طریق مکاشفه و شهود از اسرار غیب مطلع و باخبر شوند. آنها عالم و بصیر به جایگاه ارواح و مردگان هستند و می دانند که ارواح مردگان در نعمت به سر می برند یا در عذابند.
چنانچه یزیدی به مقام کوجک ها رسید باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند. در کتاب جلوه، عمل به گفته های کوجکها توصیه شده و آمده است:
“به گفته ی خدمتگذاران من عمل کنید واز خدمتگذارانم اطاعت نمائید، به اخبار که از غیب می دهند و از طرف من است باور و ایمان داشته باشید”.
مرید: مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهد و از وی تعلیم بگیرد.
……………………………………………………………………………………………….
۲ . صیدق الدملوجی، ایزیدیه، ص ۴/
۱ . Êzidî ۳ . ایزدیان او را “شیخ ئادی” می نامند. ۴ . نام فعلی این روستا خربة قنافار است. ۵ . هفت ملک ایزدی عبارتند از: عزرائیل (ملک طاووس یا شیطان)، دردائیل، اسرافیل، میکائیل، جبرائیل، شمتائیل، نورائیل. ۶ . مجسمه های برنزی به شکل طاووس که نماد شیطان یا ملک طاووس است. ۷ . الیزیدیه، ص ۱۱۵/
برای مطالعه ی بیشتر:
www.en.wikipedia.org/wiki/Lalish
www.malaezidiyan-berlin.net
www.dasin.net
www.yeziditruth.org
www.lalish.de
www.lalishduhok.org
www.en.wikipedia.org/wiki/Sheikh_Adi_ibn_Musafir
www.yazidi.org www.en.wikipedia.org/wiki/Yazidi
“ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا! مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.”
این ترجمه ی یک نیایش پس از نمازهای شش گانه ی ایزدیان است.
مردمی با دینی عجیب و کمتر شناخته شده. جمعیتی کوچک با اندیشه های متکثر و متناقض. مردمی که تا چند سال پیش برخی یهودی شان می خواندند، برخی زردشتی، بعضی مهرپرست و بعضی نیز فرقه ای مسلمان که مشرک شده اند! اما هنوز بسیارند کسانی که ایشان را شیطان پرست می نامند. و البته به تعبیری هم درست است. گرچه شباهت این دین را به هیچ کدام از دین هایی که در بالا ذکر شد نمی شود انکار کرد.
نوشتار حاضر تلاشی است بی غرضانه و بی طرفانه برای معرفی و تبیین اندیشه و ساختار جامعه ی ایزدی. تا هم گوشه ای کوچک از شناخته شده های این مردم را باز نمایاند و هم باب گفتگویی باشد پیرامون آنچه شیطان پرستی نامیده می شود. بی تردید این نوشتار کم و کاستی های فراوانی دارد که عدم دسترسی نگارنده به منابع قابل اعتنا و همچنین کمبود این منابع مزید بر علت است.
ایزدیان گروهی دینی هستند که در کشورهای عراق، ترکیه، ایران، روسیه و منطقه ی مورد مناقشه ی قره باغ زندگی می کنند. همچنین در دهه های اخیر خیل زیادی از این مردم به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند که بیشتر آنان در کشور آلمان ساکن اند. بیش از نیمی از ایزدی ها در شمال عراق زندگی می کنند و مرکز مذهبی آنان روستای “لالش” در نزدیکی شهر سنجار (شنگال) واقع شده.
زبان ایزدیان کردی و به گویش کرمانجی شمال است. البته در طول تاریخ و به دلیل اذیت و آزارهایی که از ناحیه ی مسلمانان و به ویژه دولت عثمانی بر آنان روا داشته شده، گروه کثیری از آنان مسلمان شده و برخی نیز با اینکه مذهب کهن خویش را حفظ کرده اند، اما برای در امان ماندن از قتل عام و غارت طی نسلهای متمادی به زبان عربی و ترکی سخن گفته و تنها آشنایی آنان با زبان کردی به دلیل کتب مقدس آنان است که به این زبان نوشته شده است. البته شمار ایزدیان غیر کرد زبان بسیار اندک قلمداد می شود.
وجـه تسمیـه واژه ایزدی
ایزدیان خود را “ایزدی”۱ می خوانند. واژه ی ایزد در اوستا “یزتا” و در زبان پهلوی “یزته” یا “یزت” است که در فارسی و کردی امروز (زبان ایزدیان) “ایزد” به معنی خدا است.
گروهی ایزدیان را “یزیدی” و منتسب به یزید بن معاویه و گروهی منتسب به به یکی از خوارج نهروان بنام یزید بن أنَیسه خارجی می دانند. این اشتباه از آن جهت رخ داده که اعراب واژه ی “یزیدی” را که بر گرفته از تلفظ پهلوی آن است، مرتبط با نام یزید در زبان عربی گرفته اند. البته ایزدیان خود نیز به دلیل آزار و اذیت اعراب و تظاهر به عرب بودن در این تحریف بی نقش نبوده اند و یزید ابن معاویه را یکی از مقدسین خود می دانند.
ایزدیان خود معتقدند که از نسل “یزدان” اند. ایشان معتقدند که خدا (شیطان- ملک طاووس) چون می خواسته ملت ایزدی را از دیگر ملل ممتاز سازد، برای “شاهد ابن جراح” پسر حضرت آدم ،که بدون جفت –همشکم- متولد شد، فرشته ای از بهشت فرستاد تا با او ازدواج کند. حاصل این ازدواج پسری به نام “یزدان” است که ملت یزیدی از نسل او هستند.
تاریخچــه
قدمت دین ایزدی به پیش از ورود اسلام به سرزمین کردستان بر می رسد. به درستی پیدایش این دین مشخص نیست. با توجه به شواهد به نظر می رسد که این دین شکلی تحریف شده از مهرپرستی و ادامه ی اندیشه ی زروانی باشد که به دلیل فشارهای فراوان در زمانهای مختلف و به ویژه در دوران ساسانی و اسلامی خود دست به تحریف این دین زده اند و آنچه امروز تحت عنوان دین ایزدی می شناسیم آئینی است که تحت تأثیر مانویت قرار گرفته و عقاید ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته است.
تأثیرات فراوانی نیز از دین یهود و فرقهٔ “نسطوری” و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در دینورزی ایزدی قابل مشاهده است.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم به این مساله اشاره میکند که پیش از قرن ششم هجری قمری نامی از این قوم در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی۳ به میان آنها آمده و طریقهٔ “عدویه” را در میان آنها بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی در کتاب الانساب مینویسد :
جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام “حال” میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را “برات” نامند.
یکی از بزرگترین مقدسین ایزدیان شیخ عدی است که مقامی الهی دارد. برخی او را که نام کامل و کنیهاش “شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان” است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند.
او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سنجار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید. بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و در موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به “شیخ عدی حکاری” موسوم میگردد.
با تکیه بر مستندات خود ایزدیان:
شیخ عُدی بن مسافر در سال ۴۶۷ هجری قمری مطابق با ۱۰۷۴ میلادی در روستای “بیت فار”۴ واقع در ۳۷ مایلی جنوب “بعلبک” در لبنان بدنیا آمد. پدرش مسافر بن اسماعیل؛ مسلمانی معتقد بود. عُدی بن مسافر پس از گذراندن دوران کودکی، جهت کسب علوم از روستای خویش در لبنان رهسپار بغداد شد. در آنجا بود که با “شیخ عبدالقادر گیلانی” -مؤسس طریقت تصوف قادریه- دوستی صمیمی یافت، شیخ عُدی به زودی به منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر سنجار رفت و در روستایی به نام “لالش” گوشه نشین شد و به ریاضت و زهد پرداخت.
بسیاری بر این توافق دارند که وی در آغاز ورود به منطقه ی لالش در غاری مسکن گزید و زندگی صوفیانه ای را پایه گذاشت.
این سبک زندگی که شیخ عدی پیشه کرده بود بی شباهت به آداب زندگی دیرهای نسطوری پیرامونش نبود. بتدریج مردم بومی منطقه ی لالش که کشاورز و دامپرور بودند و پنهانی پیرو دین کهن خویش بودند، گرداگردش جمع شدند و زُهد او حدیث عام و خاص گردید و تا هنگام درگذشتش در سال ۵۵۷ هجری قمری (و یا شاید ۵۵۵ یا ۵۵۸) به کار وعظ و نصیحت مردم ادامه داد.
و پس از مرگ همان جا در لالش در همان مکانی که گوشه نشینی اختیار کرده بود، بخاک سپرده شد.
کرامات بسیاری از سوی ایزدیان به شیخ عُدی نسبت داده می شود.
مستشرق غربی جان گست که تحقیقات جامعی بر روی ایزدیان انجام داده است، می نویسد:
“پس از مرگ شیخ عدی جایگاه او در نزد ایزیدیان چنان بالا رفت که در ابتدا او را یک پیامبر تصور می کردند. پس از مدتی مدعی شدند که او وزیر خداست و اینکه امور زمین و آسمان با تدبیر او انجام می شود و می گویند: حکم آسمان در دست خدا و حکم زمین در دست شیخ عدی است، او شریکی عزیز در نزد خداست که خواسته ی او رد نمی شود، بلکه او روح مقدس و پاک کننده ی جان هاست. اوست که بر انبیاء فرود می آید و حقایق دین و آموزه های دینی را بر آنان وحی می کند.”
جان گست در جایی دیگر از کتاب خود می نویسد:
“در میان یزیدیان افسانه ای به این شرح رایج است، آنان معتقد اند
شیخ عدی در سن پانزده سالگی به دنبال سرنوشت خود از روستای بیت فار مهاجرت کرد و بعد از گذشت پنج سال در شبی از شبها در زیر سایه ی مهتاب هنگامی که سوار اسب خود بوده به گوری قدیمی و مخروبه می رسد و در برابر آن متوقف می شود، در این هنگام شبحی از دل زمین بیرون می آید و جلوی او می ایستد که به اندازه ی دو شتر بوده و طول دستهایش به هشت پا می رسید و سری همچون گاومیش و پشمی بلند و خشن و چشمانی بزرگ و گرد همچون گاو نر که به رنگ سبز می درخشید و پوستی سیاه و تیره داشته.
در این هنگام قبر به اشاره ی آن شبح چنان بزرگ می شود که به ابرها رسیده و شکل مناره به خود گرفته و شروع به لرزیدن می نماید. شیخ عدی درحالی که از ترس آنچه که می دید می لرزید، پایش به آفتابه آبی که نزدیکش بود می خورد. سپس شبح به جوان زیبارویی که دمی سبز رنگ چون طاووس داشته تغییر شکل می دهد و به او می گوید:
“نترس، فقط این مناره خواهد ریخت و همه ی جهان را ویران خواهد کرد، ولی تو و کسانی که به تو گوش فرا دهند، آزاری نخواهند دید و شما بر ویرانه ها حکومت خواهید کرد. من ملک طاووس هستم و تو را برگزیدم تا دیانتم را در جهان اعلام کنی.”
پس از درگذشت شیخ عدی بن مسافر، برادرزاده او شیخ حسن بن ابوالبرکات ملقب به تاج العارفین جانشین وی شد.
این شیخ حسن مؤلف یکی از دو کتاب مقدس دیانت ایزدان مشهور به مصحف رَش است. در دوره ی او بود که بدرالدین لؤلؤ حاکم موصل از ترس آنکه وی کردهای منطقه را بر علیه او بشوراند، او را گرفته و در بند کرد و سپس دستور داد او را با تسمه ی سیمین خفه کنند.
دکتر محمد التونجی می نویسد:
“هنوز هم در میان طوایف یزیدی، کسانی هستند که معتقد اند شیخ حسن بن ابوالبرکات کشته نشده است و روزی باز خواهد گشت و به این امید مال نذری و زکات انباشته می کنند و منتظر بازگشت او هستند. امروزه قبیله ای که اصل و نسب آنها به شیخ حسن (تاج العارفین) می رسد، متولی اداره ی جامعه ی یزیدیان هستند و حفاظت از اصول دیانت یزیدیه و آموزش قوال ها(قاریان مذهبی) را برعهده دارند.”
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر و برخی مریدانش در خانقاه وی واقع در روستای لالش برای ایزدیان حکم قبله را پیدا کرده است و ایزدیان در موسمی خاص جملگی به زیارت آن می روند، گرد آن طواف می کنند و با آب چاه مجاور آن غسل می کنند و هر شب سرتاسر آن بقعه را با چراغ های روغن سوز روشن نگه می دارند. بر اساس شریعت ایزدیاتی (ایزدیگری) بر ایزدی واجب است که به هر جایی که می رود یک مشت از خاک تربت شیخ عُدی را همراه داشته باشد.
کتاب های دینی ایزدی
ایزدیان دو کتاب مقدس به نام های جلوه و مصحف رَش (مصحف سیاه) دارند.
آنها معتقدند که جلوه از سوی ملک طاووس فرستاده شده و وحی منزل است. ملک طاووس در این کتاب به امر و نهی ملت ایزدی پرداخته و از قدرت ازلی و ابدی و پاداش و مجازاتهای خود سخن گفته است.
در مقدمه ی این کتاب آمده :
“جلوه قبل از همه ی مخلوقات و آفریده های ملک طاووس وجود داشته است. ملک طاووس این کتاب را بر ملت خود نازل کرده است تا پیروان خود را بر دیگران ممتاز گرداند.”
کتاب مصحف رَش حاوی دستوراتی در باره ی اداره ی امور ملت یزیدی و رفتار با غیر یزیدی ها و چگونگی خلق زمین و آسمان ، ملائک و عرش و آدم و حوا است.
مصحف رَش ملت ایزدی را نژاد پاک و مقدس معرفی می کند و مادربزرگ شان را بر خلاف سایر انسان ها حوری آسمانی می داند. همچنین در انی کتاب از طوفان نوح و طوفان های دیگر و اینکه هر هزار سال یکی از خدایان به منظور جلوگیری از فساد و اصلاح امور به زمین نازل می شود و قوانین و مقررات لازم را به زبان کردی وضع می نماید سخن رفته است.
مسائل مربوط به احکام مذهبی از قبیل طواف سنجق ها ، زیارت مرقد شیخ عدی و چگونگی جمع آوری نذورات و انجام مراسم جسن در اول سال و احکام مربوط به فقرا و غیره در این کتاب آمده است.۷
جهان بینی ایزدی
ایزدیان معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.۵ در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از اهورامزدا به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل هورتن کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود. ایزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدا نمی پرستند، بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا گریست چندانکه هفت خُم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید. ایزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی “آب، باد، خاک و آتش” ترکیب یافتهاست.
مشابه باور ادیان سامی، در باور ایزدیان، خدا انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گِل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد.
از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته ی دست او -آدم- تعظیم کنند، ملک طاووس (شیطان) از این دستور ایزد سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و ایزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند. ایزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در کتابهای مذهبی سایر ادیان به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت “شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند، حتى لعن بر ابلیس را”.
علاوه بر ایزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: “اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.”
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو دسته اند:
دسته ی اول؛ ارواح شریره اند که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند .دسته ی دوم ارواح پاک هستند که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
جامعه ی طبقاتی ایزدی
میرزا شکرالله سنندجی در کتاب تحفه ی ناصری جامعه ی ایزدی را دارای ده طبقه شامل امیر، پسمیر، پیشین امام، باباشیخ، مشایخ، پیر، فقیر، قوال، کوجک و مرید. میداند. جامعه ی ایزدی تا اندازه ای یک جامعه ی کاستی است که تحرک طبقاتی در آن بسیار مشکل، و در برخی طبقات کاملا غیر ممکن است.
در برخی منابع نامی از طبقات “پسمیر” و “پیشین امام” نیامده که احتمالا پسمیرها را جزء امرا و پیشین نیز در طبقه ی باباشیخ باشد. ویژگیها و وظایف هر کدام از طبقات به اختصار به شرح زیر است:
امیر:
فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر باید از خانواده ی شیخ عدی انتخاب شود. از وظایف او می توان به تولیت و سرپرستی مرقد شیخ عدی و اداره ی امور مربوط به آن و محافظت از سنجقهای هفتگانه۶، دریافت خیرات و نذورات و اداره ی امور املاک موقوفه ی شیخ عدی نام برد. نام امیر فعلی ایزدیان “میر تحسین بگ” است.
پسمیر:
پسمیر به کسی گفته می شود که در طبقه ی پائینتر از امرا قرار گرفته اند. امرا در بین ایزدیان تنها با طبقه ی پسمیرها ازدواج می کنند. پسمیرها هم تنها با طبقه ی خود و امرا ازدواج می کنند.
پیشین امام: سومین طبقه ی اجتماعی ایزدی پیشین امام نام دارد که وظیفه ی روحانی دارند. از وظایف عمده ی آنها انجام مراسم دینی و عقد نکاح است.
بابا شیخ:
باباشیخ در واقع پیشوای دینی است. وی پرده دار مرقد شیخ عدی است و حفظ سجاده منسوب به شیخ عدی بر عهده ی او می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند. او برخلاف سایر ایزدیان شراب نمی نوشد و چهلمین روز تابستان و زمستان را روزه می گیرد و به هنگام روزه با کسی سخن نمی گوید و با کسی تماسی ندارد.
مشایخ:
مشایخ از نسل شیخ عدی دوم، مشهور به ابوالمفاخر هستند. ایزدیان معتقدند که خدای شر (ملک طاووس) دارای قدرت و تسلط فوق العاده ای بر کائنات است و از آنجا که مشایخ می توانند در کار کائنات دخل و تصرف نموده و سیر طبیعت را تغییر دهند، از ارجمندی خاصی در میان ایزدیان برخوردارند. کار دفع شر از طریق تقدیم قربانی و خیرات به پیشگاه ملک طاووس از وظایف مهم مشایخ است.
پیر:
پیرهای ایزدی از بین چهار خانواده که به شیخ عدی خدمت کرده اند انتخاب می شوند. پیرها در تمام شئون زندگی ایزدیان دخالت دارند. آنان با خواندن دعا و انجام مراسم مذهبی و استمداد از خاک و سنگ مرقد شیخ عدی و اولیاء بیماران را شفا می دهند و دیوانگان را به سر عقل می آورند و در مراسم کفن و دفن مردگان شرکت دارند.
فقیر:
به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. این خرقه از طرف امیر به فقرا هدیه میشود. فقرا کمربندی پشمی به کمر می بندند و حلقه ای مسی به آن آویزان می کنند. همچنین رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند. پوشاک ایزدیان مخصوصا حلقه و خرقه دارای قداست است. همه ی مردم ایزدی خواه از طبقات روحانی یا عوام می توانند به مرتبه ی فقیری برسند.
قوال:
به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها طی تشریفات خاص سنجقها را به میان مردم برده و نذورات ایشان را جمع آوری می کنند. و جاروب کردن مقبره شیخ عدی از دیگر وظایف آنان است ، این کارها به طور موروثی به آنان به ارث می رسد و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
کوجک ها:
کوجک ها از طبقه ی عوام و غیر روحانی هستند. وظیفه آنان خدمت در مرقد شیخ عدی است. آنها مطیع و تحت امر باباشیخ هستند. ایزدیان معتقدند که کوجکها می توانند رابطه ی معنوی با عالم ملکوت برقرار سازند و از طریق مکاشفه و شهود از اسرار غیب مطلع و باخبر شوند. آنها عالم و بصیر به جایگاه ارواح و مردگان هستند و می دانند که ارواح مردگان در نعمت به سر می برند یا در عذابند.
چنانچه یزیدی به مقام کوجک ها رسید باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند. در کتاب جلوه، عمل به گفته های کوجکها توصیه شده و آمده است:
“به گفته ی خدمتگذاران من عمل کنید واز خدمتگذارانم اطاعت نمائید، به اخبار که از غیب می دهند و از طرف من است باور و ایمان داشته باشید”.
مرید: مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهد و از وی تعلیم بگیرد.
……………………………………………………………………………………………….
۲ . صیدق الدملوجی، ایزیدیه، ص ۴/
۱ . Êzidî ۳ . ایزدیان او را “شیخ ئادی” می نامند. ۴ . نام فعلی این روستا خربة قنافار است. ۵ . هفت ملک ایزدی عبارتند از: عزرائیل (ملک طاووس یا شیطان)، دردائیل، اسرافیل، میکائیل، جبرائیل، شمتائیل، نورائیل. ۶ . مجسمه های برنزی به شکل طاووس که نماد شیطان یا ملک طاووس است. ۷ . الیزیدیه، ص ۱۱۵/
برای مطالعه ی بیشتر:
www.en.wikipedia.org/wiki/Lalish
www.malaezidiyan-berlin.net
www.dasin.net
www.yeziditruth.org
www.lalish.de
www.lalishduhok.org
www.en.wikipedia.org/wiki/Sheikh_Adi_ibn_Musafir
www.yazidi.org www.en.wikipedia.org/wiki/Yazidi