ازدواج در جهان روحی و ولادت
بسم الله الرحمن الرحیم
شودزموند گفته است كه من در اثر پیامهای رسیده از ارواح میدانم كه تجربه آنان از نزدیكی جسد و عقل دوجنس مخالف به هم
(عشق روحی) متوقف نمی شود و آنها در این مورد از جسد اثیری خود با یك روش حكیمانه و عقلی استفاده میكنند. در حقیقت ازداج در جهان روحی میان زن و مردی كه یكدیگر را دوست دارند بوسیله ارتباط ارتعاشات موجی و هاله ای هر كدام از آنها با
یكدیگر انجام میشود یعنی هر وقت زن و مرد كوكبی میخواهند با هم ازدواج كنند مانند ما از تماس جسد
استفاده نمیكنند گرچه جسد اثیری دارند ولی از متصل ساختن ارتعاشات موجی خود و همچنین داخل كردن هاله حیاتی خود به ارتعاشات موجی و
هاله طرف مقابل استفاده می كنند. آنها گفته اند خود این عمل یعنی ابتدا هم آهنگ ساختن و بعد انجام ملاسمه به میان ارتعاشات موجی و هاله های طرفین. فن بسیار ظریقی می باشد. به همین جهت است كه ما در جهان روحی اگر نتوانیم از این عمل استفاده كنیم قطعا" ارتباط زناشوئی روحی ما پیشترفت میكند. و اگر نتوانستیم آن ارتباط مبدل به یاس و نومیدی می شود. من(شودزموند)این مطالب را به كمك روح راهنمایم كه مصری هم بوده بنام(ردكلاد-فرعون قدیم مصر) به دست آورده ام. و
فهمیده ام كه موجودات جهان اثیری از لحاظ احساس خیلی دقیق تر و عمیق تر از ما هستند. بنابراین آنها لذت و رنج را عمیق تر از ما درك میكنند. پس مقصود از اتصال فیزیكی و مستقیم دو روح در جهان اثیری چیست؟ آیا باید معتقد باشیم كه آنها با
اتصال ارتعاشات موجی و هاله ای حیاتی جسد اثیریشان با هم آغوش می شوند یا اینكه بدین وسیله عقل وشخصیت یكدیگر را به هم پیوند می دهند؟ چون در این به هم پیوستن هر عاشقی نصف مكمل خود را در طرف مقابلش می بیند یعنی هر كدام از آن
زن و مرد كوكبی احساس می كند كه نیكه مكملی مجودش در وجود طرق مقابل است. چون ناموس فطرت هر كدام از آنها را برای دیگری انتخاب كرده است. دوستان خوب توجه كنید. ولی باید توجه كرد كه اتصال فیزیكی دو روح زن و مرد در جهان ارواح آنطوری كه از پیام خود آنها فهمیده ام مانند اتصال دو
جسد گوشتی به هم نیست. كه در روی زمین وجود دارد. بلكه اتصال آن دو به هم اثیری است. نظیر این اتصال اثیری در روز زمین هم هست. زیرا وقتی كه ما در روی زمین برای هر دو عاشق جسد اثیری هم قائل باشیم(چنانكه هستیم) و میدانیم كه این
دو عاشق زمینی چگونه قبل از لمس كردن اجساد یكدیگر با جسد اثیری یكدیگر را لمس كرده اند. چون اگر ارتعاشات امواج جسد اثیری و هاله ای آن دو با هم تماس نداشتند جاذبه عشق در میان آنها بوجود نمی آمد پس در واقع همین عشقهای زمینی كه حتی منجر به ازدواجهای جسدی هم نمیشود. در یكدیگر اثر میگذارند و حتی شدت هم پیدا می كنند. ولی اگر اجساد مادی قبل از
بوجود آمدن آن تماس روحی و تداخل هاله ها در یكدیگر با هم لمس كنند این عمل مدار مغناطیسی عشق دو طرف را می بندد. یعنی دیگر ارتعاشات موجی و هاله ای میان آنها متبادل نمی شود. در آن وقت است كه محبت واقعی از بین میرود و آن آرزوها
عشق واقعی خاموش می گردد. من معتقدم در آن اتصال كه میان دو جسد اثیری برای عاشقان بوجود می آید مراكز معینی عمل میكنند كه صرف فیزیكی نیستند.
یعنی تنها ارتعاش امواج و یا هاله ها در یكدیگر اثر نمیگذارد.بلكه در همان هنگام تاثیر متقابل ارتعاشات و هاله ها عقل عشقان و روحشان هم در یكدیگر اثر میگذارند. همین فرستنده ها كلیدهائی هستند كه درهای روح و جسد اثیری طرف مقابل مرد و یا زن را باز می كنند. تا از گنجینه های عقلی ملكاتی یكدیگر آگاه شده برای تكمیل خود از آنها استفاده كنند.
شودزموند میگوید. وقتی كه دو عاشق جهان اثیری به طریق بالا از لحاظ ارتباط موجی و تماس جسد اثیری با هم نزدیك شدند كودكان ستاره ای بوجود می آیند. و او اضافه میكند كه فقط میتواند بطور اجمال از این سؤال كه در صورت تماس جسم اثیری دو عاشق در جهان روحی منجر به ولادت می شود. وضع به همین نحوی است كه در زمین بچه ها متولد می شوند. پاسخ میدهند آن هم پاسخ محدود. ولی آنچه كه در این باره می داند این است كه تولد در جهان روحی و همچنین حمل ظاهر نمیشود.چون حمل در اینجا روحی است نه مادی . و این را هم میدانم كه بطور قطعی دوران حمل خیلی بیشتر از زمان حمل زمینی می باشد. چون در واقع كمال طفل و متناسب بودن ارتعاش امواج وی با سطح روحی پدر و مادر . در همان زمان بارداری انجام می شود. باز هم شودزموند ادامه میدهد كه جمال مولودهای آسمانی خیلی زیباتر از كودكان زمینی است. بخصوص نسبت به زنان و مردانی كه در زوی طمین طفلی از خود به یادگار گذاشته اند. آنها (كودكان آسمانی) از تبادل ارتعاشات امواج و هاله های زن و مرد بوجود آمده اند. بنابراین از هر لحاظ كاملند. و در سطح جهان روحی از این مناظر شناخته شده و در نزد ما زمینی ها یافت نمی شود. كه فرزندان با پداران و مادران خود مشاجره نمایند. و یا برای خانواده دردسری فراهم سازند. بطور كلی از آن رنجها و بدبختی هائی كه خانواده های زمینی دچار هستند در خانواده های آسمانی خبری نیست. بعد هم شودزموند اضافه میكند كه مسلما" آن مردان و زنان كه دارای خرد محدود هستند و نمیتوانند چیزی را كه خارج از تجربیات زمینی خود باشد تصور كنند. نه تنها این حقایق را نخواهند پذیرفت بلكه اغلی مطالب گذشته ما را مسخره خواهند كرد. بدون اینكه برای حل این مشكلات پیچیده تحقیق و یا آزمایش كنند لكن با كمال صراحت میگویم این قبیل ساكنان روی زمین به زودی در جهان روحی از خواب غفلت بیدار شده خواهند فهمید كه سخنان و گفته های ما در مور (حب و ازدواج-و
ولادت) كه به ظاهر یك سلسله حقایق زمینی هستند لكن ریشه آنها در جهانهای روحی است. پس آنوقت متوجه خواهند شد كه ما انسانها زمینی خداوند را فقط از طریق تحلیل می شناسیم.
خدائی كه در آخرین مرحله تحلیل- همان محبت می باشد.
موفق باشید
نوشته متن: محمد