«حتى اذا جاءَ احدهم الموتُ قالَ ربِّ ارجعون لعلّى اعمُل صالحا فيما تركتُ كلّا انّها كلمةٌ هو قائلها و من وراءهم برزخٌ الى يوم يُبعثون.» (مؤمنون: 100-99)
گنهكاران و مشركان با همين حالت و در ضلالت و گمراهى خود به سر خواهند برد تا مرگشان فرا رسد. آنگاه مىفهمند كه چه فرصتهاى گرانبهايى را كه از دست دادند و هدايت نشدند، از سوى ديگر، با چه دشوارىهايى مواجه هستند! در آن هنگام، درخواست برگشت به دنيا مىكنند تا اعمال صالحى را ترك كردهاند، انجام دهند، اما قرآن مىفرمايد: اينان برزخى را فراروى خود دارند و تا قيامت در آن به سر خواهند برد.
كلمه «برزخ» به معناى حايل بين دو چيز است؛ همانگونه كه جوهرى در صحاح به اين معنا اشاره كرده است: «البرزخُ الحاجزُ بين شيئن و البرزخُ ما بين الدنيا و الاخرةُ من وقت الموتِ الى البعث فمن مات فقد دخل البرزخ» و ديگر لغويان نيز به اين معنا اشاره كردهاند.(31)
بنابراين، منظور از «برزخ» در آيه شريفه، فاصله حايل بين دنيا و قيامت است كه در واقع، عالمى است غير از دنيا و قيامت كه روايات متعدّدى نيز اين معنا را تأييد مىكنند:
زهرى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند: «اشدُّ ساعات بنىآدم ثلاث ساعات... ثم تلا "و من ورائهم برزخٌ الى يومِ يُبعثون" قال: هو القبر و انّ لهم فيه لمعيشةٌ ضنكا والله ان القبر لروضةٌ من رياض الجنةِ او حفرةٌ من حفر النار.»(32)
عمروبن يزيد هم مىگويد: «قلت لابىعبدالله عليهالسلام : انّى سمعتكَ و انتَ تقولُ: كلُ شيعتنا فى الجنةِ على ما كان فيهم. قال: صدقتك، كلّهم و الله، فى الجنة. قال: جعلت فداكَ، انّ الذنوب كثيرة كبارٌ؟ قال: امّا فى القيامة، فكلّكم فى الجنة بشفاعة النّبى المطاع او وصىِ نبىٍ صلىاللهعليهوآله و لكنّى اتخوَّفُ عليكم فى البرزخ. قلت: و ما البرزخ؟ قال: القبرُ منذ حين موته الى يوم القيامة.»(33)
روايتى ديگر در ذيل آيه شريفه از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «البرزخُ القبرُ و هوالثوابُ و العقاب بين الدنيا و الآخرة.»(34)
امام على عليهالسلام نيز براى اثبات وجود پاداش و كيفر مىفرمايند: «اما الردُّ على من انكر الثوابَ والعقابَ فى الدنيا بعد الموتِ قبلَ القيامةِ فيقولُ الله تعالى: "... و من ورائهم برزخٌ الى يومِ يُبعثون" و هو امرٌ بين امرينِ و هوالثوابَ و العقاب بين الدنيا و الآخرة.»(35)
البته، لازم به ياداورى است كه در بسيارى از روايات، منظور از «قبر» همان عالم برزخ است، نه اينكه به معناى حفره مستطيل شكلى باشد كه مردگان را در آن قرار مىدهند؛ مثلاً، در روايتى از امام صادق عليهالسلام آمده است: «انّ للقبرِ كلاما كلَّ يومٍ، يقول: انا بيتُ الغربةِ، انا بيتُ الوحشةِ، انا بيت الدود، انا القبر، انا روضةٌ من رياض الجنةِ او حفرةٌ من حفرِ النار.»(36)
در روايتى هم از پيامبر صلىاللهعليهوآله مىخوانيم: «انّ القبر اولُ منزلٍ من منازلِ الآخرة فان نجامنهِ فما بعده ايسر و ان لم ينج فما بعده ليس اقلَّ منه.»(37)
مرحوم علّامه مجلسى نيز در كتاب گرانسنگ بحارالانوار مىنويسد: «فالمرادُ بالقبرِ فى اكثر الرواياتِ ما يكون الروحُ فيه في عالم البرزخ.»(38)
بنابراين، اين گفته بدون مدرك كه «به نوشته استاد مطهرى در كتاب معاد، علّامه مجلسى نيز به اين گفته كه در هنگام مرگ، روح از بدن خارج مىشود، اعتراض داشت و آن را غير مستند مىدانست و اين نشان مىدهد كه در احاديث نيز سخنى از خروج روح از بدن در هنگام مرگ وجود ندارد»(39) صحيح نمىباشد؛ زيرا مرحوم علّامه مجلسى در جلد ششم بحارالانوار، ص 116 - 294 فقط روايات مربوط به مرگ، حالات جان دادن، رفتن جان از بدن، حيات پس از مرگ و عالم برزخ و احوال آن، عذاب قبر، سؤال نكير و منكر و مسائلى مانند آن را آورده است و شايد بتوان ادعا كرد قريب يك جلد بحار فقط مربوط به چنين مسائلى است.
اما اين سخن هم صحيح نيست كه گفته شده است: «وراء در آيه شريفه "ومن ورائهم برزخ الى يوم يبعثون" به معناى پشت سر است؛ يعنى در پشت سرشان فاصله زمانى و برزخ قرار دارد. از اين دو آيه دو برداشت مهم مىتوان كرد: اول اينكه، گفتوگو هنگام مرگ و قبل از آن است و پس از مرگ تا قيامت گفتوگويى نيست. دوم اينكه، بين مرگ و زندگى دوباره در قيامت يك فاصله و دوره بىخبرى يعنى برزخ وجود دارد و قرآن نيز هرگز درباره صحبت مردگان با ملائك يا خداوند سخنى نگفته است.»؛(40) زيرا:
اولاً، چنين نيست كه وراء به معناى پشت سر باشد، بلكه به هر دو معناى پشت سر و پيشرو آمده است و لغتشناسان مىگويند: «وراء كلمةٌ مؤنثةٌ و تكون خلفا و قداما... يقال: وراءك بردٌ شديدٌ و قدامك بردٌ شديدٌ؛ لانّه شىء يأتى فهو من وراء الانسان على تقدير لحوقه بالانسان و هو بين يدى الانسان على تقدير لحوق الانسان به فلذلك جاز الو جهان...»(41) پس اصرار بر اين مسأله كه كلمه وراء در آيه فقط به معناى پشت سر باشد، بىوجه است.
ثانيا، بايد توجه داشت كه در بسيارى از موارد، از سياق خود آيه مىتوان استفاده كرد كه منظور از «وراء» چيست؟ مثل «وكان وراء هم ملكٌ يأخذ كلَّ سفينةٍ غصبا» (كهف: 79) و نيز «و من ورائه جهنّم ولا يغنى عنهم ما كسبوا شيئا» (جاثيه: 10) و «واستفتحوا وخاب كلُّ جبارٍ عنيد و من ورائه جهنّم و يُسقى من ماءٍ صديدٍ يتجرّ عه و لا يكادُ يسيغهُ و يأتيه الموت من كلِّ مكانٍ و ما هو بميّت و من ورائه عذابٌ غليظٌ.» (ابراهيم: 16و17)
روشن است كه در اين آيات، «وراء» به معناى پيش روست و همانگونه كه در آيه شريفه «والله من ورائهم محيط» (بروج: 20) «وراء» به معناى تسلّط و احاطه الهى از هر طرف است، در آيه شريفه «ومن ورائهم برزخٌ» نيز «وراء» به معناى پيشرو مىباشد كه هر كدام از اين معانى را مىتوان از سياق آيات يا قرائن استفاده كرد.
مرحوم علّامه طباطبائى مىگويد: «اينكه قرآن آينده چنين افرادى را برزخ ناميده است، براى آن است كه برزخ آنها را طلب مىكند؛ مانند زمان آينده كه پيشاپيش انسان قرار دارد. در عين حال، گفته مىشود: "وراءك يوم كذا" و اين براى آن است كه زمان انسان را طلب مىكند و مترصّد آن است كه انسان از آن عبور نمايد.»
سپس ايشان در جواب اين گفته كه «منظور از برزخ حايل بين انسان و دنياست تا اينان به دنيا باز نگردند و نه حايل بين دنيا و قيامت»، مىفرمايد: «اين سخن درست نيست؛ زيرا سياق آيه حايل بودن برزخ بين دنيا و قيامت را مىرساند كه در اين مدت، برزخ ادامه دارد، والاّ اگر منظور حايل بودن بين انسان و دنيا را قرآن مطرح كرده بود، پس قيد "الى يوم يبعثون" بايد لغو مىشد.»(42)
ثالثا، هيچگاه از آيه نمىتوان استفاده كرد كه «برزخ» به معناى دوره بىخبرى است. اين سخن صرف ادعاست.
رابعا، اين ادعا كه قرآن هرگز درباره صحبت مردگان با ملائك و خدا سخنى نگفته، خلاف آيات ذيل است: نساء: 97؛ نحل: 28و 32؛ انفال: 50؛ فرقان: 22 و ايات مورد بحث (رب ارجعون).