کافه تلخ

۱۳۸۶ بهمن ۱۱, پنجشنبه

جايگاه ارواح



ابن قيم فصلي نوشته است در مورد ديدگاه دانشمندان در باره ي جايگاه ارواح، بعد به ذكر نظريه ي برتر مي پردازد و مي گويد: ارواح، در محل استقرار شان، برزخ، داراي درجات متفاوتي اند. بعضيها، مانند ارواح پيامبران خدا (درود و سلام پروردگار بر آنان باد) در "اعلي عليين" يا بهشت اعلي، داراي درجات متفاوتي هستند.
همانطور كه پيامبر (ص) در شب معراج آنان را مشاهده فرمود.
بعضيها، همچون ارواح برخي از شهيدان، نه همه، كه مانند پرنده ي سبز رنگي در بهشت، به دلخواه خود، مي گردند. البته از ورود ارواح برخي از شهيدان به بهشت، بخاطر عدم پرداخت وام و يا قرضي كه بر عهده دارند، جلو گيري مي شود. از محمد بن عبد الله بن حجش روايت شده كه: مردي نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: اي رسول خدا! اگر در جنگ جهاد شهيد شوم؛ چه به من مي رسد؟ فرمود: بهشت.

هنگامي كه آن مرد، خواست بر گردد، پيامبر فرمود: الا الدين سارني به جبريل آنفا. جز وام. كه جبرئيل (ع) چند لحظه پيش، آن را به اطلاع من رساند. بعضي ديگر از ارواح در دروازه ي بهشت زنداني اند. در حديث ديگري آمده: رأيت صاحبكم محسوباً علي باب الجنه" رفيقتان را ديدم كه بر درگاه بهشت زنداني بود.
بعضي ديگر از ارواح در گورهايشان زنداني اند. مانند حادثه شخصي كه پيش از تقسيم غنايم جنگي، چادري را برده بود، بعد به شهادت رسيد. مردم گفتند: بهشت بر او مبارك باد.

پيامبر فرمود: سوگند به كسي كه جانم در دست اوست، آن چادري كه ربوده بود، اكنون در گور، مانند پاره اي آتش، او را در بر گرفته است.
محل استقرار برخي ديگر از ارواح در "باب الجنه" است. ابن عباس (رض) حديثي روايت مي كند كه: شهيدان، در هاله اي نوراني بر گنبد خضراء، در باب الجنه به سر مي برند و صبح و شام رزق و روزيشان از بهشت مي رسد.
اما وضعيت جعفر بن ابي طالب، طوري ديگر است. خداوند به جاي دو دستانش، دو بال به او عطا فرمود كه به هر نقطه از بهشت بخواهد، پرواز مي كند.
برخي ديگر از ارواح در زمين زنداني اند و به جهان برتر، نمي توانند بالا روند. آنها از جمله ارواح پست زمين اند. ارواح پست و ارواح پاك آسماني، با هم در يك مكان جمع نمي شوند؛ همانطور كه در دنيا باهم نبودند. روح هاي غافلي كه در دنيا به فكر جلب دوستي، محبت، شناخت و نزديكي به پروردگار نبوده اند؛ همچنان پست و زميني باقي مي مانند و هنگام جدايي از بدن، باز همانجا استقرار مي يابند.
روح هاي پاك آسماني، همانطور كه در دنيا غرق محبت و با خدا بوده اند و همواره جهت نزديكي و انس با پروردگار كوشيده اند، پس از جدايي از بدن به روح هاي پاك آسماني و متناسب با خود مي پيوندند. انسان در قيامت و بر زخ، با كسي است كه دوستش دارد.
و خداوند، در آنجا اين ارواح پاك را به همسري يكديگر در مي آورد و روح مؤمن را با نسيمي پاكيزه همراه مي كند؛ يعني روح هاي پاكيزه همانند شكل خود به سر مي برند. روح پس از مفارقت بدن به همرديفان، برادران و يارانشان ملحق مي شوند و در آنجا با هم به سر مي برند.
بعضي ديگر از روح ها، از جمله ارواح زنا كاران، در ميان توره ي آتش مي سوزند و بعضي ديگر در رود خانه ي خون شناورند و سنگها را مي بلعند.
روح هاي پاك و خوشبخت و روح هاي ناپاك و بدبخت در يكجا استقرار نمي يابند؛ بلكه روح هايي صدر نشين بهشتند و روح هاي هم پست و زميني اند و آنجا بالاتر نمي روند.
و تو هرگاه كمي در اين موضوع و آثار و نشانه هاي آن بيانديشي و يا عنايت بيشتري به خرج دهي، دليل آن را مي يابي و ديگر بين آثار صحيحي كه در اين خصوص آمده، تعارض و نا هماهنگي نمي بيني. هر كدام از اين آثار، ديگري را تصديق مي نمايد. اما اهتمام اصلي بايد، در فهم و شناخت روح و احكام آن باشد.

و بداني كه شأن روح با شأن جسم تفاوت دارد.
روح در عين اينكه، در بهشت است، در آسمان نيز هست و با گور خانه و بدن خود در ارتباط مي باشد. سرعت انتقال، حركت، بالا و پايين رفتن و جابجاي آن از هر چيزي بيشتر است.

و به دو دسته، آزاد و زنداني يا آسماني ز ميني تقسيم مي گردد. و پس از رهايي بدن، در معرض حوادثي چون: سلامتي، بيماري، لذت، ناز و نعمت، درد و نگراني، حتي بيشتر از آنچه كه در زندگي دنيايي داشت، قرار مي گيرد. در آنجا هم زندان، درد، عذاب، شكنجه و آزار، بيماري و حسرت وجود دارد و هم لذت، آسايش، رفاه و آزادي.
روح در بدن، شباهت زيادي با كودك در شكم مادر و تولد آن به اين دنيا دارد. پس، اين روح ها چهار منزل دارند و هر كدم، از منزل پيشين خود بزرگ ترند.
منزل اول: دنياي جنين يا شكم مادر، كه دنياي است، تنگ و تاريك با ظلمات سه گانه.
منزل دوم: دنياي كه در آن رشد و نمو و انس پيدا كرده و در آن به كسب اعمال خير ا شر و اسباب خوشبختي يا بدپختي خود، مبادرت ورزيده است.
منزل سوم: دنياي برزخ، كه از اين دنياي مادي، به مراتب وسيع تر و بزرگتر مي باشد و بلكه، نسبت حجم آن مانند نسبت اين جهان مادي به دنياي جنين و شكم مادر است.
منزل چهارم: قيامت. و آن عبارت است از بهشت و دوزخ كه بعد از آن منزل ديگري وجود ندارد.
خداوند، ارواح را در اين منازل، يكي بعد از ديگري منتقل مي نمايد تا به منزلي برسد كه جز او را نشايد. دنياي كه براي رسيدن به آن آفريده شده و براي دستيابي به آن تلاش و كوشش نموده است هر يك از اين منازل، حكم يا شأن و منزلت خاص و ويژه اي دارد كه در مرحله ي ديگري متصور نيست.

پاك و منزه است پروردگاري كه آفرينش، مردن، زنده كردن، سعادت و بدبختي انسان، همه و همه دريد قدرت اوست و بس. آن خدايي كه براي علم و دانش، عمل، نيروها و اخلاقشان، آن طور كه شايسته باشد، درجاتي بر قرار نمود، همانطور هم براي سعادت و بدبختيشان مراتب و درجاتي قايل شد. شهادت مي دهيم كه خدايي جز ذات پاك پروردگار نيست، اوست خداي يگانه و بئ همتا. مالكيت همه چيز در دست اوست.

سپاس و ستايش او را سزاست. خير و بركت امور در قبضه ي قدرت اوست. همه چيز به او بر مي گردد. قدرت، عزت و حكمت و دانش همه از آن اوست. از همه نظر صاحب كمال مطلق مي باشد. راستي و صداقت فرستادگانش را براي مردم روشن مي كند و هرچه را كه پيامبران آورده اند، حقايقي است كه عقلها و فطرت سالم به آن گواهي مي دهند و به آن اعتراف مي نمايند و هرچه با آن مخالفت بورزد، باطل و بيهوده است.
از خدا خواهيم توفيق ادب
بي ادب محروم شد از لطف رب