«... اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان شده و خوب کـُنش ِ اهورایی را...»
(یسنا - هـات 38 - بند )
جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستارهی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ «آب»ها در ایران (غیاث آبادی، 1382،ص77).
«اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anāhita ایزدبانویی ایرانی بسیار برجستهای است كه نقش مهمی در آیینهای ایرانی دارد و پیشینهی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دورههای پیش از زرتشتی در تاریخی ایران میرسد.
بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانسی ترین ِیشتها میباشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، كمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستارهی هشت گوش بر سر، كفشهایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید گردونهای دارد با چهار اسب سفید، اسبهای گردونهی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.
او در بلندترین طبقهی آسمان جای گزیده است و بر كران هی هر دریاچهای، خانهای آراسته، با سد پنجرهی درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد.
او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو میباراند.
معابد آناهیتا معمولا در كنار رودها برپا میشده و زیارتگاههایی كه امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بقایای معابد آناهیتا باشند. برخی حتی سفرههای نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازماندهی آیینهای مربوط به آناهیتا میدانند.
آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الههی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الههی بابلی، به شمار میرود.
واژهی «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» میباشد.
این آخشیج (عنصر) همانند آخشیجهای اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیینهای ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامههای دینی پهلوی، ایرانیان آخشیجهای چهارگانه را که پایهی نخستین زندگی است، میستودند.
در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانهها، فرشتهی آب را نیایش میکنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) میشمردند و هیچگاه آنرا آلوده نمیکردند و آبی را که اوصاف سهگانهاش (رنگ - بو - مزه) دگرگون میشد برای آشامیدن و شستشو بهکار نمیبردند.
«هرودوت» میآورد : «... ایرانیان در میان آب ادرار نمیکنند، آب دهان و بینی در آن نمیاندازند و در آن دست و روی نمیشویند ...»
«استرابون» جغرافیدان یونانی نیز میآورد «... ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمیدهند و در آن لاشه، مردار و آنچه که نا پاک است نمیاندازند ...»
در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی میخوانیم :
«... آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید میدانند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان میگویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسله ی پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قناتها و نهرها و بازسازی آنها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفتگانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند...»
در روایت دیگرى آمده است كه پس از هشت سال خشكسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن كرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشنها به آدریانها (آتشكدههاا) مىروند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشته ی آبها، به كنار جوىها و نهرها و قناتها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا كه به آب و آبان تعلق دارد) كه توسط موبد خوانده مىشود، اهورامزدا را ستایش كرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را كرده و پس از آن به شادى مىپردازند.
جالب اینجاست كه مىگویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مىسپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مىكنند