کافه تلخ

۱۳۹۲ تیر ۲۱, جمعه

ميدان انرژي انساني



يكي از پديده هاي مرموزي كه ظاهرا مربوط به توانايي ديدن جنبه هاي فركانسي واقعيت مي شود هاله يا ميدان انرژي انساني است.عقيده به اينكه دور و بر بدن انسان را ميدان نامحسوسي از انرژي فراگرفته، يك پرتوي هاله مانند نور كه خارج از درك معمولي انسان است، در بسياري از سنت هاي قديم متداول بوده است. در هندوستان مثلا نوشته هاي مقدسي كه به پنج هزار سال پيش تعلق دارند اين انرژي حياتي را نامگذاري كرده و به آن "پرانا" مي گويند. در چين هزاره ي سوم پيش از ميلاد نيز بدان "چي" مي گفتند و مردم چين بر اين باورند كه اين همان انرژيي است كه با طب سوزني مريدين(بخشي از دايره اي بزرگ روي شبكيه چشم) به جريان مي افتد. كابالا، فلسفه ي عرفاني يهودي كه در قرن ششم پيش از ميلاد پديد آمد، به اين اصل حياتي "نفيش]=نفس[" مي گويد. جان وايت نويسنده و استنلي كريپنر فراروانشناس، در كتابشان "علم آينده" از 97 نوع فرهنگ گوناگون نام مي برند كه به اين هاله 97 نام مختلف داده اند.
بسياري از فرهنگها بر اين باورند كه هاله ي يك فرد بسيار روحاني چنان نوراني است كه حتي به چشم انسان معمولي نيز ديده مي شود. به همين خاطر است كه بسياري از سنتها از جمله مسيحيت، سنت هاي چيني، ژاپني، تبتي و مصري، مقدسين خود را همواره با هاله اي به دور سر نقاشي مي كنند.ترستون در كتابي درباره ي معجزات، يك فصل كامل را وقف توصيف پديده هاي نوراني مربوط به مقدسين كاتوليكي مي كند و هم از نويمان مي گويد و هم ساي بابا كه گاه به گاه هاله اي رويت شدني به دور خود داشته اند. درباره ي صوفي و عارف بزرگ، حضرت عنايت خان كه در سال 1927 فوت كرده، مي گويند كه گاه از خود آن چنان نوري مي افشاند كه مي شد زير پرتوي آن مطالعه كرد.
با اين حال تحت شرايط عادي، ميدان انرژي انساني تنها به چشم افرادي رويت پذير است كه قابليت خاصي جهت رويت آن از خود بروز داده اند. گاه افراد از بدو تولد صاحب چنين كراماتي هستند.
بسياري از فيزيكدانان بر اين باورند كه هاله، هفت لايه ي اصلي دارد كه هر لايه نسبت به لايه ي قبلي لطيف تر و كمتر قابل رويت مي باشد. بنا به يك سيستم نامگذاري رايج، چهار لايه ي اول را به ترتيب كالبد اثيري، كالبد اختري يا عاطفي، كالبد ذهني و كالبد شهودي مي نامند. در مورد ساير كالبدها چندان اشتراك نظري وجود ندارد ولي همگان قبول دارند كه به هر حال مربوط به روح و كاركردهاي عالي معنوي و روحاني آن مي شود.
طبق متون يوگي هاي هندي، و نيز از ديد بسياري از فيزيكدانها، ما در بدن خود نيز داراي مراكز خاص انرژي به نام "چاكرا" هستيم كه مربوط به غدد درون ريز و مراكز اصلي اعصاب مي باشند.
ميدان انرژي انساني به رنگهاي گوناگون مي باشد كه نوع و شدت رنگها بستگي به حالات ذهني، سلامتي، عاطفي، فعاليتها و عوامل گوناگون ديگر دارد.
يكي از كساني كه توانايي هاي فرارواني دارد خانم باربارا برنان مي باشد كه از كودكي پي به توانايي هاي خاص خود برد، به طور مثال او مي توانست با چشم بسته و تنها با احساس ميدان انرژي درختان بوسيله ي دستان خود، به راحتي در جنگل راه برود. او ابتدا كار خود را به عنوان فيزيكدان در ناسا شروع كرد ولي بعد اين مركز را ترك گفت و راه درمانگري را در پيش گرفت. او به طرز حيرت انگيزي قادر است لايه هاي هاله و چاكراها و ساير ساختارهاي ظريف ميدان انرژي انساني را ببيند و تشخيص پزشكي درستي بدهد. او مي گويد سرطان در مراحل اوليه ي رشد، در هاله به صورت رنگ آبي خاكستري نمود پيدا مي كند و هر چه بيشتر رشد كند بيشتر به رنگ سياه متمايل مي شود. و عاقبت نقاط سفيدي در زمينه سياه پديدار مي شود كه اگر اين نقاط سفيد جرقه بزنند و شبيه فوران آتشفشان باشند، بدين معناست كه سرطان پيشرفته و پخش شده است. مواد مخدر مانند الكل، ماري جوانا و كوكايين نيز رنگهاي درخشان و سالم هاله ي انرژي را به هم مي ريزند و چيزي را بوجود مي آورند كه خانم برنان آن را "مخاط اثيري" مي نامد. او حتي مي تواند بگويد كه بيمار با كدام سوراخ بيني اش كوكايين را بالا مي كشد. داروهاي قوي نيز مانند داروهاي شيمي درماني تمام ناحيه ي ميدان انرژي روي كبد را تاريك مي كنند. بنا به نظر خانم برنان، وضع و حال روانشناختي اشخاص در ميدان انرژي آنها انعكاس مي يابد. شخصي كه تمايلات روانپريشانه دارد داراي هاله اي زمخت و سنگين است. هاله ي مازوخيست ها(خودآزار ها) زمخت و غليظ و بيشتر خاكستري است تا آبي. هاله ي افرادي نيز كه نسبت به زندگي سختگير و خشن هستند نيز زمخت و خاكستري است و انرژي آن بيشتر روي لبه ي هاله متمركز شده است. خانم برنان همچنين قادر است با استفاده از ميدان انرژي خود، هاله ي بيمار را دستكاري كرده و فرايند بهبود او را سرعت ببخشد. خانم برنان، گفته ي پريبرام مبني بر اينكه وراي ميدان عادي ادراك ما قلمرو فركانسي ديگري وجود دارد را بهترين الگوي علمي جهت فهم اين پديده مي داند و مي گويد: «از ديدگاه جهان هولوگرافيك، اين پديده ها(هاله و نيروهاي شفابخش لازم جهت ماهرانه به كاربردن آن) همگي از فركانس هايي ساطع مي شوند كه از زمان و مكان فراتر مي روند، يعني مجبور نيستند فرستاده و پخش شوند، چرا كه آنها به طور بالقوه همزمان در همه جا حضور دارند».
اينكه ميدان انرژي انساني در همه جا وجود دارد و تا زماني كه بوسيله ي ادراك انساني از قلمرو فركانسي جدا و جابجا نشده است، لامكان است، در اين كشف خانم برنان ثابت مي شود كه وي مي تواند هاله ي يك شخص را حتي وقتي كيلومترها با وي فاصله دارد بخواند. دورترين فاصله اي كه خانم برنان براي تشخيص هاله ي يك شخص اتخاذ كرد در يك مكالمه ي تلفني بين نيويورك و ايتاليا بود. وي اين ماجرا و ساير جنبه هاي قابليت هاي حيرت انگيز خود را در كتابي كه اخيرا منتشر شده و "دستهاي نور" نام دارد بازگو كرده است.

جهان هولوگرافيك _ (ديدن هولوگرافيكي)