زماني كه بخواهيد ساختماني، ساخته شود ابتدا بايد تصويري از آن در ذهن سازنده، آرشيتكت و معمار آن پديد ميآيد.
آرشيتكت در ذهن خود تصوير ذهني به وجود ميآورد، تغييرات ميدهد پس از آن كه تغييرات برايش قابل قبول بود، شروع به كار ميكند و اين گونه برجي بزرگ شكل ميگيرد. هر پديدهاي در جهان بدين گونه به وجود ميآيد. تمام هستي از تجسم خلاق بوجود آمده است. تجسم خلاق روشي است كه همه ما بصورت خودآگاه يا ناخودآگاه از آن سود ميبريم. اما مثل هر روش ديگر، مثل صحبت كردن، راه رفتن، ارتباط برقرار كردن ميتوانيم با آزمون و خطا به اصول و قواعد آن دست يابيم يا اينكه با يادگيري اصول و تلاش انجام آن قدرت تجسم خلاق را براي شكل دهي ساختمان زندگيمان استفاده كنيم و آن را بكار بنديم. مهارتهاي تجسم خلاق در تمام ابعاد زندگي ما قابل استفاده ميباشد. از زندگي روزمره و عادي گرفته تا اينكه بخواهيم جراح خوبي شويم. سخنران خوبي باشيم يا اينكه بخواهيم از سلامت ذهن و جسم نسبتاً خوبي برخوردار شويم.
لازم است ابتدا در مورد ذهن، جسم، صحبت داشته باشيم. دانشمندان فيزيك براساس ساختار ملكولي ارائه شده قبلي بر اين تصور بودند كه جهان از ماده سختي بنام اتم تشكيل شده است كه غير قابل شكستن ميباشد. خود كلمه "اتم" به معني غير قابل شكستن و تجزيه كردن است. اما با تلاش متوجه شدند كه اتم داراي اجزايي است و ميتوان آن را از همديگر جدا نمود. اتم داراي هستهاي بسيار كوچك است كه الكترونها در فاصلهاي از آن در حال حركت هستند. فاصلهاي كه الكترونها از اتم دارند اگر بخواهيم به نسبت اندازهشان مثال بزنيم همانند منظومه شمسي هستند و اگر فضاهاي بين اتمهاي بدن انسان را برداريم به كوچكي نوك يك سوزن هم شايد كوچكتر شود. به نظر ميرسد و اين گونه فيزيك ثابت كرده است آنچه ما ميانگاريم كه سخت و غير قابل نفوذ است، بسيار توخالي است و ظاهراً بيشتر از فضاي خالي تشكيل شده است. البته اين به شرطي است كه قبول كنيم الكترون يك فضاي توپر است. ولي براساس نظريهها مختلف آن را ذرهاي ميدانند كه حول محوري ميچرخد. ذرهاي توخالي. بعضي معتقد هستند كه الكترون كه موجب شده است اين همه تفاوت در حيات به وجود آيد، تنها نور به دام افتاده است، يك ارتعاش كه به دام هستهاي افتاده و حول محور هسته ميچرخد و راه گريزي جز چرخيدن حول محور ندارد.
عرفا از زمانهاي بسيار قبل معتقد بودند كه انديشههاي ما بر روي محيط تاثير دارد بطوريكه 2000 سال پيش عيسي فرموده است: فكرت را عوض كن، زندگيت عوض ميشود. فكر انسان نوعي انرژي است و الكترون، ماده، بدن ما، اتفاقاتي كه ميافتد همه و همه انرژي هستند و فكر انسان ميتواند در چگونگي اتفاق افتادن و شكل گرفتن آنها مؤثر باشد.
شيوههاي تجسم خلاق به ما ميآموزد كه چگونه با استفاده از قدرت ذهن بر روي چگونگي اتفاقات تاثير بگذاريم. شيوه تجسم خلاق، شيوه ساختن زندگي و شكل دادن بهآن ميباشد. من در تلاش هستم كه شيوه كاركردن و بكار گيري اين روشها را در اين برنامهها به صورت تئوري و عملي بگويم و آنها را بكار گيرم. تجسم خلاق شكلي آگاهانه استفاده كردن از ذهن در ايجاد معجزه در زندگيمان است زيرا تنها روشي كه ميتواند موفقيت، آرامش، لذت، سلامتي را به دنبال داشته باشد. معجزه تجسم خلاق و استفاده از نيروهاي خلاق درون است. ما به دليل استرس و نگراني اين نيروها را در بند كشيدهايم و خلاقيت آنها از بين رفته است.
پژوهشها در اوايل دهه 1980 نشان داده است كه عناصر و رفتارهاي روان شناختي ميتوانند توليد حساسيت(آلرژي) و دامنه وسعي از بيماريها از سرماخوردگي تا سرطان بكنند و يا اينكه از پخش و گسترش بيماريها بكاهند. ما وسائلي را در اختيار داريم كه ميتواند انرژيهاي بدن را اندازهگيري كند و نشان ميدهد كه نيروي ذهن ميتواند با متمركز شدن بر محيط تاثير بگذارد و موجب حركت و جابجايي فيزيكي در طبيعت گردد.
پژوهشةاي ديگري كه در زمينه سلامت انجام گرفت به اين نتيجه رسيدهاند كه حدود 3/2 مرگ و ميرها در آمريكا زودرس و زود هنگام هستند و 3/2 مرگ و ميرها قبل از 95 سالگي قابل پيشگيري ميباشند و در اين تحقيقات نشان ميدهد كه مهمترين گزينه و چيزي كه بر سلامت و طول عمر افراد در آينده تاثير ميگذارد نوع نگرش و انتخابي است كه افرا دارند. اين تكان دهنده است هول انگيز و نگران كننده براي كسانيكه نميخواهند مسئوليتي در قبال خود بپذيرند و جالب براي كساني كه ميخواهند سرنوشت خود را شكل دهند. تجسم خلاق نوع نگرش و نوع انتخاب را در ما تغيير ميدهد و با اين نوع تغيير و نگرش آينده و سلامتي شكل ميگيرد.
تجسم خلاق يك روش تخيلي نيست و با آنكه به صورت ذهني انجام ميگيرد كاملاً كاربردي است. از روشهاي ارائه شده بيشتر از چيزهايي كه پول ميدهيم و آنها را خريداري ميكنيم قابل استفاده تر است. در پزشكي كلاسيك با واژهاي بنام درمان آشنا ميشويم و در تجسم خلاق با واژه ديگر بنام التيام يا شفا برخورد ميكنيم. با شنيدن اين دو كلمه به مفاهيم راز و رمزي و عرفان و طبابت حكيمانه قديم فكر ميكنيم و ميانديشيم و اين دو كلمه از سرمايههاي طبيعي ما در زندگي هستند. روشهايي كه در تكنيكهاي درمان كلاسيك به صورت ناقص به كار ميروند و موجب ميشوند كه هميشه به طوري وابستگي به دارو و درمان وجود داشته باشد. البته نميخواهيم با اين روشها جاي پزشك يا دارو را بگيريم بلكه ميخواهيم از قدرت التيام بخش دروني استفاده كنيم تا حتي داروها و پزشكها بتوانند مؤثرتر باشند. نوع نگرش و تفكر ما در چگونگي حالتهاي به وجود آمده محيط درون ما نقش بسزايي دارند. تضادي بين مراقبت از خود و تجسم خلاق و مراجعه كردن به پزشك وجود ندارد. همه اينها در خدمت سلامتي بدن هستند. بنابراين با استفاده از اين روشها ميتوان به فرد كمك كرد تا از سلامت بيشتري برخوردار شود.
از آنجايي كه نگراني و استرس نقش بسزايي در ايجاد بيماريهاي ما دارند و پزشكان و محققان معتقد هستند كه استرس در بوجود آمدن يا تشديد بيماريها نقش زيادي دارد، بنابراين با تغيير اين حالت يعني با آرامش ميتوان سرعت بهبود را بيشتر كرد و از وسعت بيماريها كاست.
قدرت انتظار و باور و روشهاي تجسم خلاق ميتواند بر روي نتايج جراحي تاثير گذارد. دقيقاً مشخص نيست كه روشهاي تجسم خلاق چگونه كار ميكند ولي مطمئن هستند كه كار ميكند. در اين روش ما ايدهها، باورهاي دروني و احساسات خود را ميبينيم و مورد ارزيابي قرار ميدهيم در فرهنگ ما خيلي تجسم خلاق را با خيالبافي يكي ميدانند. خيال پردازي، غير واقعي و غير عملي و كاملاً بي تاثير است. در صورتيكه تجسم خلاق كاملاً كاربردي و مؤثر است. ما در مدرسه از بچهها ميخواهيم كه دست از تخيل بردارند. آنچه از امكانات ما در اختيار داريم همه از خلاقيت گرفته شده است. خلاقيت يعني روش غير معمول، اختراع و ابداع روشي است كه تاكنون كسي انجام نداده است. اين روش ابتدا در ذهن و تصورات ما بر رويش كار ميشود و اگر تخيل و تصوير سازي ذهني را از فرد بگيريم جهان بدون انعطاف خواهد شد و شاهد اين خواهيم بود كه هيچ مشكل حل نشود و هيچ چيز جديدي ابداع نگردد و اگر تخيل و تجسم خلاق نبود انسانها مدتها پيش مرده بودند. انسانها حتي با استفاده از اين قدرت خدادادي توانست آتش را كشف كند. محصول بكاريد، ساختمان بسازد، اتومبيل توليد كند، هواپيما... يا كارهاي ديگري را انجام دهد. شما اگر بخواهيد ساختماني بسازيد و تصوير از آن در ذهنتان نداشته باشيد، يعني نقشهاي هم در كار نباشيد چگونه موفق خواهيد شد. آن موقع شما قادر نخواهيد بود قدمي از قدمي برداريد. زيرا براي راه رفتن نيز ما به قدرت تجسم و روشهاي تجسم خلاق نياز داريم. شايد تعجب كنيد كه با اين همه امكانات و قدرتها تاكنون كجا بوده است. اين روش در درون انسان وجود داشته و دارد. ما در اينجا سعي داريم از قوانين كار كردن آن آشنا شويم و آن را آگاهانه تر در زندگي خود وارد كنيم. در اين صورت شاهد اين خواهيم بود كه براي رسيدن به خواستهها، سلامتي، پول ... موقعيت يا هر چيز ديگري كه باشد نيازي به ج نگيدن نداريم. قدرتهاي تجسم خلاق بر سلامت ما مؤثر هستند و 90% از افراد از اين توانايي مغزي استفاده ميكنند و مشكلاتي را براي خود به وجود ميآورند. اگر نگران بيماري خود باشيد در ذهنتان خود را مفلوك و بيمار ببينيد، احتمال خوب شدن و شفا يافتن تقريباً غير ممكن است. به همين دليل كساني كه بيشتر نگران هستند، بيشتر بيمارند يا كساني كه استرس بيشتري دارند بيماريهاي بيشتري هم نصيب آنها ميشود.
در اغلب اشخاص مغز سمت چپ بيشتر مسئول صحبت كردن، نوشتن، درك كردن زبان است. مغز سمت چپ منطقي و تحليل گرانه است. برعكس مغز سمت راست، با توجه به احساسات، تصاوير، صداها و روابط فضاي فكري ايجاد ميكند. اين مغز ظاهرا ساكت است اما از آگاهي و شعور بالايي برخوردار است. مغز سمت چپ تحليل ميكند. چيزها را از هم جدا ميكند. تجربه گر است. مغز سمت راست چيزها را بهم ميچسباند. مغز سمت چپ منطقي ميانديشد و سمت راست احساسي و عاطفي است. سمت چپ بيشتر با دنياي بيرون و كسب و كار سركار دارد و سمت راست با دنياي درون و ادراك و احساسات روبرو است.
مغز سمت چپ اطلاعات را با توالي پردازش ميكند بدنبال همديگر. در حاليكه مغز سمت راست اطلاعات را يك باره و همزمان پردازش ميكند. تصور كنيد قطاري از سر پيچ ظاهر ميشود. مغز سمت چپ واگنها را ميبيند در حال كه بهم اتصال دارند و يكي يكي از جلو چشمانش عبور ميكند و فقط واگني را ميبيند كه جلو چشمش است و از واگنهاي قبلي و بعدي ديدي و كنترلي ندارد. مغز سمت چپ انگار يك بالن در ارتفاع چند صد متري نشسته است و از آنجا تماشا ميكند. او نه تنها قطار را ميبيند بلكه خط آهني را كه قطار بر روي آن حركت ميكند را ميبيند. محيط اطراف را ميبيند، مناظر بيرون شهر او ديد وسيع تري دارد و نگرش با مغز چپ بسيار متفاوت است.
يكي از عواملي كه در التيام و شفاي بدن يا بهبود اتفاقات و روابط وجود دارد همين خصوصيت كلي نگري بودن مغز سمت راست است. چشم اندازي كه مغز سمت راست ايجاد ميكند موجب ميشود كه ديدگاههاي جديدي پيدا كنيم و اين ديدگاه جديد در تمام مراحل و شرايط زندگي به كمك ما خواهد آمد و ما را حمايت ميكند. مغز سمت راست همان مكانيسم تجسم خلاق است. تجسم خلاق كار مغز سمت راست است كه به ما كمك ميكند ديد وسيعتري را نسبت به مسائل خودمان داشته باشيم. نقش بندي احساسات نيز كار مغز سمت راست است. نوع احساسات و چگونگي شكل گيري آنها با مغز سمت راست در ارتباط است. بنابراين باورها و احساسات ما ميتواند نقش زيادي در شكلگيري بيماريها و سلامتي ما داشته باشند.
زمانيكه تعارض وجود ميآيد. استرس ايجاد ميشود. مغز سمت راست ديگر نميتواند كار خودش را انجام دهد و روند درمان كاهش مييابد. روشهاي زيادي وجود دارند كه سعي ميكند فشارها را بر روي مغز راست بردارند و قدرت تخيل را افزايش دهد. در اين تكنيكها و روشها كه معمولاً بسيار ساده و طبيعي هستند، نگراني و انقباضي كه در عضلات بدن و همچنين در مغز داريم برداشته ميشود و درمان سريعتر اتفاق ميافتد.
شايد اگر بخواهيم واقعيت را بگويم اين گونه بيشتر صحيح باشد. مغز سمت چپ ما قدرت درمان بسيار زيادي دارد و ما با نگران بودن، نگران سلامتي يا بهبود نيافتن يا مشكلات ديگر اجازه نميدهيم كه او كارش را درست انجام دهد. اگر با نوع تفكر و باورهاي كه داريم مانعي براي او نشويم خيلي سريع مشكلات و بيماريها بر طرف خواهد ميشد.
ما به دليل نوع آموزش خانواده و محيط و اجتماع هميشه ياد گرفتهايم كه نگران باشيم، البته احتياط كردن شرط عقل است با نگراني اشتباه گرفته شود. نگراني يعني اينكه زمانيكه اتفاقي ميافتد فكر ميكنيم ديگر راه بهبودي وجود ندارد، دنيا به آخر رسيده است ولي چون مغز سمت راست قدرت خود بهبودي بسيار زيادي دارد بر اين نگرانيهاي ما فائق ميآيد و مات را درمان ميكند.
ما با روشهاي تجسم خلاق ميخواهيم به شما ياد دهيم كه نگران نباشيد. بدن ما داراي شعور زيادي است او بهتر ميداند كه ما را چگونه بهبود ببخشد اين اتفاق بايد به صورت ناخودآگاه و با استفاده از مغز راست صورت گيرد. با دخالتهاي مغز چپ ما فقط روندمان را كند ميكنيم.
چگونه ميتوانيم از اين قدرت استفاده كامل را ببريم و اجازه دهيم كه تجسم خلاق كارش را انجام دهد. در قسمت تمرين نحوه بكارگيري و انجام تجسم خلاق را تجربه خواهيم كرد.
با تمرين بيشتر ميتوانيد كيفيتها و كميتهاي تصوير ذهني را تغيير دهيد و كنترل كنيد. در برنامههاي آينده خواهيم آموخت كه چگونه با تغيير اين كميتهايي كه گفته شده است بر روي جسم و روان خود كنترل داشته باشيم.
حميد آذرمنش