● نويسنده: محمد علی - رضائی
● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاريخ شمسی نشر 05/02/1387 - به نقل از کتاب پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (جلد دوم)، نوشته محمد علی رضائی
دوم: آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) مورد استناد واقع شده است.
این آیات نیز به چند دسته تقسیم میشوند:
الف: آیاتی که خلقت همه انسان را از یک نفس واحد میداند:
«هو الذی انشأکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع»[47]
«او خدائی است که همه شما را از یک تن در آرامشگاه و ودیعتگاهی بیافرید.»
و نیز نساء /1 ـ اعراف /189 ـزمر /6 همین مضمون را دارند. و نیز آیاتی که خطاب «بنیآدم» به انسانها میکند، مثل: اعراف /27 ـ 35 ـ یس /60 ـ اسراء /70.
استاد مشکینی در طرح نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) که معتقدند «آدم» نخستین انسانی است که خداوند او را آفریده و حواء دومین فرد از افراد نوع انسان میباشد و خداوند سایر افراد انسان را از نسل این دو فرد بوجود آورد، مینویسد:
«از جمله آیات که پیروان عقیده فوق به آن استدلال میکنند آیاتی هستند که تمامی مردم را آفریده از «نفس واحد» (یک فرد) اعلام میکنند و در برخی آیات از جفت او نیز یاد کرده و هیچ اشکالی ندارد که نفس واحده را آدم و جفت او را حواء بدانیم.»
سپس در تفسیر آیه 98 سوره انعام مینویسد:
«منظور آیه این است که خداوند شما را از آدم آفرید، پس گروهی از شما هماکنون در صلب پدران یا رحم مادران(مستقر) میباشید و گروهی نیز از شما تا روز قیامت در گورها به ودیعت نهاده (مستودع) شدهاند.»
سپس تفسیر دیگری از طرفدران نظریه تکامل انواع در مورد آیه 98 سوره انعام ذکر میکنند و مینویسند:
«معتقدین به تکامل در تفسیر آیه مزبور میگویند که خطاب شامل تمامی افراد نوع انسان(گذشته و آینده و حتی آدم و حواء) میشود. این است که میتوان گفت مراد از «نفس واحده» (یک تن) همان موجود زنده نخستین از موجودات تکسلولی است که تمام موجودات زنده از آن بوجود آمده و با ترکیبات، فعل و انفعالات و تولید مثل، به صورت انواع مختلف جاندران و سرانجام به صورت «انسان» درآمده است.
بنابراین معنی آیه اینگونه می شود: شما انسانها از نفس واحده ( یک تن) آفریده شدهاید، برخی از انواع تحول یافته به هم، از اجداد شما، مدتهای زیادی بر روی زمین «مستقر» شدند ولی برخی از آن انواع جانداران، بطور محدود، موقت و مستودع (به صورت امانت) عمر کردند و بزودی از بین رفتند.»[48]
و سپس متذکر میشود که اگر تفسیر اول را هم بپذیریم با عقیده تکامل انواع منافات ندارد چرا که ممکن است همه انسانهای موجود زمین از نسل آدم و حواء بوده باشند ولی قبل از آدم و حواء نیز انسانهای دیگر بودهاند که منقرض شدهاند. و نسل منتخب یعنی آدم که صاحب عقل بود باقی ماند. [49]
استاد مکارم شیرازی در مورد تعبیر «نفس واحده» در آیات فوق مینویسند:
«منظور از نفس واحده یک واحد شخصی است و اشاره به نخستین انسانی است که قرآن او را به نام «آدم» پدر انسانهای امروز معرفی کرده و تعبیر «بنیآدم» که در آیات فراوانی از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعی بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است.» [50]
ایشان در مورد مستقر و مستودع نیز چنداحتمال تفسیری را ذکر میکنند. [51]
بررسی:
نفس در آیات قرآن به معنای روح و ذات (و گاهی بدن انسان)آمده است[52]و بر فرض قبول سخنان استاد مشکینی (نفس یعنی موجودات قبل از انسان) در نهایت توانستهایم بگوییم که آیات مورد بحث دو تفسیر دارد یکی خلقت همه افراد از آدم و یکی خلقت آدم و انسانها از موجودی که قبل از آنها بوده است.
تفسیر دوم با نظریه تکامل سازگار است همانطور که تفسیر اول با نظریه ثبات انواع سازگار است و کلام استاد مشکینی (سازگاری تفسیر اول با نظریه تکامل) مبتنی بر این فرض است که ثابت کنیم «آدم» با فاصله و واسطه حیوانات دیگر از خاک آفریده شده است. که در بحث بعدی آن را بررسی میکنیم. پس به طور قاطع نمیتوان این آیه را دلیل نظریه تکامل یا ثبات انواع دانست.
ب: آیاتی که خلقت آدم (ع) را از خاک میدانند:
«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»[53]
«همانا مثل عیسی(ع) در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید. و سپس به او گفت موجود شو پس شد.»
«خلق الانسان من صلصال کالفخار»[54]
«خداوند، انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.»
دکتر عدنان شریف تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح میکند با نظریه داروین معارض میداند؛ چرا که میگوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است. [55]
استاد مشکینی در مورد آیه 59 سوره آل عمران دو احتمال را مطرح میکند:
اول اینکه آیه دلیل ثبات انواع باشد. چرا که از ظاهر آیه بر می آید که خداوند آدم را از خاک آفرید یعنی او را از خاک صورت و شکل داد سپس به او گفت انسانی زنده باش پس چنین شد و این همان مطلوب عقیده ثبات انواع است. و وجه شبه در اینجا چگونگی آفرینش یعنی بدون پدر و مادر آفریده شدن است.
دوم اینکه بگوئیم آیه با نظریه تکامل منافاتی ندارد. چرا که اشکالی در تشبیه عیسی (ع) به آدم (ع) از لحاظ خلقت از خاک، غذا، نطفه و علقه تا ولادت و بعد از آن نیست. و همچنین اشکالی نیست که بگوییم خداوند به عیسی(ع)، همراه پیامبری ازهمان آغاز زندگی عقل و نیروی درک و اندیشه از طریق اعجاز و اراده ماوراء طبیعی خود برخلاف قانون طبیعت و... اعطاء نمود چنان که به آدم نیز عقل و یا علم و نبوت را بدینگونه داد.
وجه شبه در آیه همان همانندی در ذکر آفرینش و علماست. و «کن» (باش) که خداوند به آدم میگوید، بدین معنا است که: عاقل و عالم یا عالم و پیامبر باشد.
و در اینجا وجه شبه در ذکر آفرینش از خاک، آفرینش اصلی و ذاتی است و میخواهد بطلان آنچه را در ذهن آنها (مسیحیان) فرو رفته یعنی اینکه میگویند آفرینش عیسی (ع) و آدم (ع) از طریق سنن و قوانین جاری خدائی در خلقت انسان، صورت نگرفته است، اعلام کند. [56]
ایشان در جای دیگر با طرح آیه 14 سوره رحمن دو تفسیر از آیه میآورد و در نهایت به این نتیجه میرسد که این آیه به تنهایی بر ثبات انواع و بر تکامل انواع دلالت ندارد. و مجمل است و اثبات هر دو قول را میتوان از آن برداشت کرد. [57]
دکتر احمد ابوحجر با طرح آیات فوق مینویسد: این آیات اشاره میکند که خدا آدم (ع) را در ابتدا از خاک به همین شکل آفرید و هیچ آیه از قرآن اشاره به تحول انسان از نوعی به نوع دیگر ندارد. [58]
استاد مکارم شیرازی در ذیل آیه 59 سوره آل عمران پس از شحر شأن نزول آیه که در مورد مسیحیان نجران است و آنها ولادت حضرت عیسی (ع) را مطرح کردند و بدون پدر بودن او را دلیل الوهیت او گرفتند و آیات فوق به آنان پاسخ داد و چون مسیحیان قبول نکردند آنها را به مباهله دعوت کرد میگوید: منظور از (خلقه من تراب) در آفرینش آدم همان آفرینش جسم آدم و جنبه مادی او است و این مطلب به قرینه جملههای بعدی بدست میآید. که اشاره به آفرینش حیات و روح میکند و میگوید «ثم قال له کن فیکون» «سپس به او گفت موجود شو، او هم موجود گردید.» یعنی با فرمان آفرینش «حیات و روح» به کالبد آدم دمید. [59]
استاد مصباح یزدی نیز با طرح شأن نزول آیه 59 سوره آل عمران و اینکه آیه درصدد پاسخ به پدر نداشتن حضرت عیسی(ع) بوده است، می نویسند:
«این استدلال به درستی نشان میدهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم(ع)از نسل میانگینی بین خاک و خود بوجود آمده، مثلاً از انسانهایی که عقل نداشتهاند، این استدلال نمیتواند استدلال تامی باشد زیرا نصارای نجران میتوانستند بگویند، حضرت آدم از نطفهای حیوانی بوجود آمده است.
اگر ما این استدلال را تمام بدانیم ـ که هست ـ ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم(ع) از نسل هیچ موجود دیگری بوجود نیامده است.»[60]
بررسی:
در اینجا توجه به دو نکته لازم بنظرمیرسد:
الف ـ به نظر میرسد که در آیه 59 سوره آل عمران «مثل عیسی عندالله کمثل آدم» میتوان وجه شبه را به چند گونه تصور کرد:
1ـ تشبیه از جهت پدر نداشتن آدم و عیسی(ع).
2ـ تشبیه از جهت خلقت هر دو از خاک با واسطه (یعنی مواد غذائی تبدیل به نطفه، علقه... تا انسان شد) و در عیسی(ع) این کار از طریق حضرت مریم (ع) صورت گرفت و در آدم(ع) از طریق انسانها یا میمونهای نسل قبل از او.
3ـتشبیه از جهت نبوت هر دو باشد.
4ـ تشبیه از جهت علم و عقل هر دو باشد.
5ـ تشبیه از جهت اصل خلقت از خاک (در مقابل مسیحیان که عیسی (ع) را خاکی نمیدانستد)
وجه شبههای شماره سه و چهار در آیه مورد بحث از جمله «کن» (ادامه آیه) برداشت میشود. ولی به نظر میرسد جمله «ثم قال له کن فیکون» در مقام بیان وجه شبه نباشد بلکه مرحله دوم خلقت را بیان میکند که ایجاد روح است و در تمام افراد انسان وجود دارد که در آیات دیگر تحت عنوان «نفخت فیه من روحی» به آن اشاره شده بود.
وجه شبه اول با توجه به شأن نزول، نزدیکتر از وجه شبه سوم و چهارم است.
اما به هر حال فقط وجه شبه دوم یا پنجم در خود آیه تصریح شده است. چرا که جمله (خلقه من تراب) بیان وجه شبه عیسی(ع) و آدم(ع) است. که فقط به خاک اشاره کرده است.
ب: در مورد خلقت عیسی (ع) از خاک دو احتمال وجود دارد:
1ـخلقت بلا واسطه از خاک
2ـ خلقت باواسطه سلسله موجود از خاک(و همین دو احتمال در مورد آدم نیز وجود دارد.»
اما خلقت بلاواسطه از خاک در اینجا صحیح نیست چرا که حضرت عیسی(ع) بلا واسطه از خاک آفریده نشده است بلکه از جسم مریم(ع) بود که مریم (ع) با واسطه مواد غذائی او را از خاک بوجود آورد. پس فقط وجه شبه دوم (خلقت با واسطه از خاک) باقی میماند و این مطلب شاهدی بر نظریه تکامل است نه بر نظریه ثبات انواع. البته این احتمال نیز در آیه فوق بعید نیست که بگوییم وجه شبه پنجم مراد است چرا که مسیحیان نجران اصل خلقت عیسی (ع) و خاکی بودن او را قبول نداشتند و او را غیر مخلوق و ماوراءطبیعی میدانستند. پس آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد بیان واسطه و عدم واسطه نیست پس نمیتواند دلیلی بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
سوم: آیاتی که قابل انطباق با هر دو نظریه تکامل و ثبات انواع هست:
1ـ«خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصیم مبین»[61]
«خداوند انسان را از نطفه بیافرید و آنگاه او به خصومت و دشمنی آشکار برخاست.» و همین مضمون در یس /77 و النجم /66.
2ـ «اکفرت بالذی خلقک من تراب ثم سواد رجلاً»[62]
«آیا به آن خدائی که ترا از خاک آفرید و سپس ترا به صورت مردی درآورد، کافر شدی»
و نیز همین مضمون در فاطر /11.
3ـ «الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ماشاء رکبک»[63]
«آن(خدائی که) ترا بیافرید پس به صورتی کامل بیاراست و بعد ترا به اعتدال آورد (به اندازه ساخت) و به هر صورتی که خود خواست ترا ترکیب و شکل داد.»
4ـ «خلق الانسان من علق»[64]
«انسان را از علق یا خون بسته.... آفرید»
که مراد از «علق» خاک چسبیده (طین لازب) یا خونبسته در رحم است (با توجه به تناسب با دو قول مختلف مورد بحث)[65]
بررسی:
هر چند که انطباق این آیات با هر دو نظریه قابل اشکال است ولی از آنجا که برخی از این آیات قبلاً مطرح شد و بررسی شد و در مورد بقیه آیات صاحبنظران برای اثبات نظریه تکامل یا ثبات انواع به آنهااستدلال نکردهاند. لذا از بحث و تفصیل بیشتر در این مورد پرهیزمیکنیم.
جمعبندی و بررسی نهایی مبحث نظریه تکامل و قرآن:
از طرفی نظریههای علمی در جوامع علمی معاصر به صورت نظریات «ابطال پذیری» مطرح میشود یعنی به صورت افسانههای مفید پذیرفته میشود و تا وقتی نظریه بهتری جانشین آن نشده از دایره علم بیرون نمیرود و لذا نظریه تکامل هر چند که اثبات قطعی نشده است، ولی امروزه یک نظریه مورد قبول اکثریت جامعه علمی (علوم تجربی) است. هر چند که هنوز هم نظریه ثبات انواع به صورت یک احتمال مطرح است.
از طرف دیگر همانطور که مشاهده کردیم آیات قرآن قابل انطباق با نظریه تکامل و نظریه ثبات انواع هر دو هست و هیچ آیهای بدست نیامد که نص باشد و یا ظهور قوی در یکی از دو طرف داشته باشد. پس نمی توان یکی از دو نظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
تذکرات:
1ـ لازم نیست قرآن در موردهر نظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد. چون کتاب هدایت است و اشارات علمی را در حد لزوم و در راستای هدف هدایت استفاده میکند.
2ـ قبول یا رد نظریه تکامل با اثبات خدا و دیندار بودن یا نبودن انسانها ملازمهای ندارد.
یعنی همانطور که میتوان نظریه تکامل را نپذیرفت و دیندار بود، میتوان قائل به نظریه تکامل باشیم ولی وجود ناظم (خدا) را برای سلسله منظم موجودات ( از تکسلولی تا انسان)ثابت کنیم و دیندار باشیم. همانطور که برخی از پزشکان متعهد به این امر تصریح کردهاند. [66]
3ـ پذیرش نظریه تکامل و انطباق آن با آیات قرآن دلیلی بر اعجاز علمی قرآن نیست؛ چرا که از طرفی آیات مورد استناد دارای احتمالات تفسیری متعددی بود و تفسیر موافق نظریه تکامل قطعی نبود و از طرف دیگر انطباق مراحل تطور موجودات زنده (تکسلولی تا انسان) بر آیات مورد استناد اشکالاتی داشت. (همانطور که ذیل آیه 45 سوره نور بیان کردیم).
پینوشتها:
[1] انبیاء/30.
[2] تکامل در قرآن، ص 23 ـ 24
[3] ر. ک: فی ظلال القرآن، ج 6، ص 111.
[4] عبدالغنی الخطیب، قرآن و علم امروز، ترجمه دکتر اسدالله مبشری، ص 129 ـ 130، با تلخیص.
[5] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 9، ص 25 ـ 26 و نیز به مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[6] نور /45.
[7] تکامل در قرآن، ص 24ـ 25.
[8] گذشته و آینده جهان، ص 39 ـ 42.
[9] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 150 ـ 154.
[10] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 508 ـ 509 و نیز به مبحث «منشأ پیدایش حیات درزمین» و مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[11] اعراف /11.
[12] تکامل در قرآن، ص 25 ـ 26 با تلخیص.
[13] همان، ص 30 ـ 32.
[14] حجر /30 ـ 31.
[15] تفسیر نمونه، ج 11، ص 88 ـ 89 با تلخیص.
[16] انعام /2.
[17] صافات / 11.
[18] حجر/29.
[19] تکامل در قرآن، ص 26ـ27 با تلخیص.
[20] همان، ص 32ـ33.
[21] مؤمنو ن/12.
[22] ر. ک: دکتر مصطفی محمود، القرآن، محاولة لفهم عصری، ص 53 ـ 55.
[23] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص 152
[24] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص 152
[25] محمد محمود اسماعیل، الاشارات العلمیة فی الایات الکونیةفی القرآن الکریم، ص 11.
[26] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 23 و ص 207 و ج 17، ص 125 و ج 20، ص 165 و نیز مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 86ـ88 و عبدالفتاح طباره، سیری در قرآن، ترجمه رسول دریایی، ص 225 و بیآزار شیرازی، گذشته و اینده جهان، ص 52.
[27] استاد مصباح یزدی، معارف قران، ص 330.
[28] استاد مصابح یزدی، معارف قرآن، ص 330.
[29] ر. ک: مفردات راغب ماده سل.
[30] فرقان/54.
[31] سجده/8ـ9.
[32] تکامل در قرآن، ص 27.
[33] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 320 ـ329 و مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 97 و تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126.
[34] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 329 و 330 و موریس بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 272 و طب در قرآن، ص 81 و تفسیر نمونه، ج 13، ص396 و ج 15، 126 و ج 17، ص 126.
[35] دهر/2.
[36] تکامل در قرآن، ص 39.
[37] همان، ص 42.
[38] ر. ک: المیزان، ج 20، ص 209 و 210 و نمونه، ج 25، ص 334.
[39] بقره /213.
[40] تکامل در قرآن، ص 27ـ28.
[41] تفسیر نمونه، ج 2، ص 58.
[42] آل عمران/33.
[43] خلقت انسان، ص 108.
[44] نظریه تکامل از دیدگاه قرآن، ص 54 و 56.
[45] تفسیر نمونه، ج 2، ص 391.
[46] معارف قرآن، ص 345.
[47] انعام / 98.
[48] تکامل در قرآن، ص 46 ـ 47 با تلخیص.
[49] ر. ک: همان، ص 48
[50] تفسیر نمونه، ج 3، ص 345.
[51] تفسیر نمونه، ج 5، ص 367.
[52] تفسیر نمونه، ج 3، ص 245 و نیز مفردات راغب، ماده نفس.
[53] آل عمران/59.
[54] رحمن /14.
[55] ر. ک: دکتر عدنان الشریف، من علوم الارض القرآنیة، ص 207.
[56] تکامل در قرآن، ص 55 ـ 56 با تلخیص.
[57] همان، ص 54 ـ 56 با تلخیص.
[58] ر. ک: دکتر احمد عمر ابو حجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص 400.
[59] تفسیر نمونه، ج 2، ص 435 ـ 436.
[60] معارف قرآن، ص 342.
[61] نحل/ 4.
[62] کهف / 37.
[63] انفطار /87.
[64] علق/21.
[65] استاد مشکینی، تکامل در قرآن، ص 63 ـ 66.
[66] اولین دانشگاه و اخرین پیامبر، ج 1، ص 154.
● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاريخ شمسی نشر 05/02/1387 - به نقل از کتاب پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (جلد دوم)، نوشته محمد علی رضائی
دوم: آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) مورد استناد واقع شده است.
این آیات نیز به چند دسته تقسیم میشوند:
الف: آیاتی که خلقت همه انسان را از یک نفس واحد میداند:
«هو الذی انشأکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع»[47]
«او خدائی است که همه شما را از یک تن در آرامشگاه و ودیعتگاهی بیافرید.»
و نیز نساء /1 ـ اعراف /189 ـزمر /6 همین مضمون را دارند. و نیز آیاتی که خطاب «بنیآدم» به انسانها میکند، مثل: اعراف /27 ـ 35 ـ یس /60 ـ اسراء /70.
استاد مشکینی در طرح نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) که معتقدند «آدم» نخستین انسانی است که خداوند او را آفریده و حواء دومین فرد از افراد نوع انسان میباشد و خداوند سایر افراد انسان را از نسل این دو فرد بوجود آورد، مینویسد:
«از جمله آیات که پیروان عقیده فوق به آن استدلال میکنند آیاتی هستند که تمامی مردم را آفریده از «نفس واحد» (یک فرد) اعلام میکنند و در برخی آیات از جفت او نیز یاد کرده و هیچ اشکالی ندارد که نفس واحده را آدم و جفت او را حواء بدانیم.»
سپس در تفسیر آیه 98 سوره انعام مینویسد:
«منظور آیه این است که خداوند شما را از آدم آفرید، پس گروهی از شما هماکنون در صلب پدران یا رحم مادران(مستقر) میباشید و گروهی نیز از شما تا روز قیامت در گورها به ودیعت نهاده (مستودع) شدهاند.»
سپس تفسیر دیگری از طرفدران نظریه تکامل انواع در مورد آیه 98 سوره انعام ذکر میکنند و مینویسند:
«معتقدین به تکامل در تفسیر آیه مزبور میگویند که خطاب شامل تمامی افراد نوع انسان(گذشته و آینده و حتی آدم و حواء) میشود. این است که میتوان گفت مراد از «نفس واحده» (یک تن) همان موجود زنده نخستین از موجودات تکسلولی است که تمام موجودات زنده از آن بوجود آمده و با ترکیبات، فعل و انفعالات و تولید مثل، به صورت انواع مختلف جاندران و سرانجام به صورت «انسان» درآمده است.
بنابراین معنی آیه اینگونه می شود: شما انسانها از نفس واحده ( یک تن) آفریده شدهاید، برخی از انواع تحول یافته به هم، از اجداد شما، مدتهای زیادی بر روی زمین «مستقر» شدند ولی برخی از آن انواع جانداران، بطور محدود، موقت و مستودع (به صورت امانت) عمر کردند و بزودی از بین رفتند.»[48]
و سپس متذکر میشود که اگر تفسیر اول را هم بپذیریم با عقیده تکامل انواع منافات ندارد چرا که ممکن است همه انسانهای موجود زمین از نسل آدم و حواء بوده باشند ولی قبل از آدم و حواء نیز انسانهای دیگر بودهاند که منقرض شدهاند. و نسل منتخب یعنی آدم که صاحب عقل بود باقی ماند. [49]
استاد مکارم شیرازی در مورد تعبیر «نفس واحده» در آیات فوق مینویسند:
«منظور از نفس واحده یک واحد شخصی است و اشاره به نخستین انسانی است که قرآن او را به نام «آدم» پدر انسانهای امروز معرفی کرده و تعبیر «بنیآدم» که در آیات فراوانی از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعی بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است.» [50]
ایشان در مورد مستقر و مستودع نیز چنداحتمال تفسیری را ذکر میکنند. [51]
بررسی:
نفس در آیات قرآن به معنای روح و ذات (و گاهی بدن انسان)آمده است[52]و بر فرض قبول سخنان استاد مشکینی (نفس یعنی موجودات قبل از انسان) در نهایت توانستهایم بگوییم که آیات مورد بحث دو تفسیر دارد یکی خلقت همه افراد از آدم و یکی خلقت آدم و انسانها از موجودی که قبل از آنها بوده است.
تفسیر دوم با نظریه تکامل سازگار است همانطور که تفسیر اول با نظریه ثبات انواع سازگار است و کلام استاد مشکینی (سازگاری تفسیر اول با نظریه تکامل) مبتنی بر این فرض است که ثابت کنیم «آدم» با فاصله و واسطه حیوانات دیگر از خاک آفریده شده است. که در بحث بعدی آن را بررسی میکنیم. پس به طور قاطع نمیتوان این آیه را دلیل نظریه تکامل یا ثبات انواع دانست.
ب: آیاتی که خلقت آدم (ع) را از خاک میدانند:
«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»[53]
«همانا مثل عیسی(ع) در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید. و سپس به او گفت موجود شو پس شد.»
«خلق الانسان من صلصال کالفخار»[54]
«خداوند، انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.»
دکتر عدنان شریف تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح میکند با نظریه داروین معارض میداند؛ چرا که میگوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است. [55]
استاد مشکینی در مورد آیه 59 سوره آل عمران دو احتمال را مطرح میکند:
اول اینکه آیه دلیل ثبات انواع باشد. چرا که از ظاهر آیه بر می آید که خداوند آدم را از خاک آفرید یعنی او را از خاک صورت و شکل داد سپس به او گفت انسانی زنده باش پس چنین شد و این همان مطلوب عقیده ثبات انواع است. و وجه شبه در اینجا چگونگی آفرینش یعنی بدون پدر و مادر آفریده شدن است.
دوم اینکه بگوئیم آیه با نظریه تکامل منافاتی ندارد. چرا که اشکالی در تشبیه عیسی (ع) به آدم (ع) از لحاظ خلقت از خاک، غذا، نطفه و علقه تا ولادت و بعد از آن نیست. و همچنین اشکالی نیست که بگوییم خداوند به عیسی(ع)، همراه پیامبری ازهمان آغاز زندگی عقل و نیروی درک و اندیشه از طریق اعجاز و اراده ماوراء طبیعی خود برخلاف قانون طبیعت و... اعطاء نمود چنان که به آدم نیز عقل و یا علم و نبوت را بدینگونه داد.
وجه شبه در آیه همان همانندی در ذکر آفرینش و علماست. و «کن» (باش) که خداوند به آدم میگوید، بدین معنا است که: عاقل و عالم یا عالم و پیامبر باشد.
و در اینجا وجه شبه در ذکر آفرینش از خاک، آفرینش اصلی و ذاتی است و میخواهد بطلان آنچه را در ذهن آنها (مسیحیان) فرو رفته یعنی اینکه میگویند آفرینش عیسی (ع) و آدم (ع) از طریق سنن و قوانین جاری خدائی در خلقت انسان، صورت نگرفته است، اعلام کند. [56]
ایشان در جای دیگر با طرح آیه 14 سوره رحمن دو تفسیر از آیه میآورد و در نهایت به این نتیجه میرسد که این آیه به تنهایی بر ثبات انواع و بر تکامل انواع دلالت ندارد. و مجمل است و اثبات هر دو قول را میتوان از آن برداشت کرد. [57]
دکتر احمد ابوحجر با طرح آیات فوق مینویسد: این آیات اشاره میکند که خدا آدم (ع) را در ابتدا از خاک به همین شکل آفرید و هیچ آیه از قرآن اشاره به تحول انسان از نوعی به نوع دیگر ندارد. [58]
استاد مکارم شیرازی در ذیل آیه 59 سوره آل عمران پس از شحر شأن نزول آیه که در مورد مسیحیان نجران است و آنها ولادت حضرت عیسی (ع) را مطرح کردند و بدون پدر بودن او را دلیل الوهیت او گرفتند و آیات فوق به آنان پاسخ داد و چون مسیحیان قبول نکردند آنها را به مباهله دعوت کرد میگوید: منظور از (خلقه من تراب) در آفرینش آدم همان آفرینش جسم آدم و جنبه مادی او است و این مطلب به قرینه جملههای بعدی بدست میآید. که اشاره به آفرینش حیات و روح میکند و میگوید «ثم قال له کن فیکون» «سپس به او گفت موجود شو، او هم موجود گردید.» یعنی با فرمان آفرینش «حیات و روح» به کالبد آدم دمید. [59]
استاد مصباح یزدی نیز با طرح شأن نزول آیه 59 سوره آل عمران و اینکه آیه درصدد پاسخ به پدر نداشتن حضرت عیسی(ع) بوده است، می نویسند:
«این استدلال به درستی نشان میدهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم(ع)از نسل میانگینی بین خاک و خود بوجود آمده، مثلاً از انسانهایی که عقل نداشتهاند، این استدلال نمیتواند استدلال تامی باشد زیرا نصارای نجران میتوانستند بگویند، حضرت آدم از نطفهای حیوانی بوجود آمده است.
اگر ما این استدلال را تمام بدانیم ـ که هست ـ ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم(ع) از نسل هیچ موجود دیگری بوجود نیامده است.»[60]
بررسی:
در اینجا توجه به دو نکته لازم بنظرمیرسد:
الف ـ به نظر میرسد که در آیه 59 سوره آل عمران «مثل عیسی عندالله کمثل آدم» میتوان وجه شبه را به چند گونه تصور کرد:
1ـ تشبیه از جهت پدر نداشتن آدم و عیسی(ع).
2ـ تشبیه از جهت خلقت هر دو از خاک با واسطه (یعنی مواد غذائی تبدیل به نطفه، علقه... تا انسان شد) و در عیسی(ع) این کار از طریق حضرت مریم (ع) صورت گرفت و در آدم(ع) از طریق انسانها یا میمونهای نسل قبل از او.
3ـتشبیه از جهت نبوت هر دو باشد.
4ـ تشبیه از جهت علم و عقل هر دو باشد.
5ـ تشبیه از جهت اصل خلقت از خاک (در مقابل مسیحیان که عیسی (ع) را خاکی نمیدانستد)
وجه شبههای شماره سه و چهار در آیه مورد بحث از جمله «کن» (ادامه آیه) برداشت میشود. ولی به نظر میرسد جمله «ثم قال له کن فیکون» در مقام بیان وجه شبه نباشد بلکه مرحله دوم خلقت را بیان میکند که ایجاد روح است و در تمام افراد انسان وجود دارد که در آیات دیگر تحت عنوان «نفخت فیه من روحی» به آن اشاره شده بود.
وجه شبه اول با توجه به شأن نزول، نزدیکتر از وجه شبه سوم و چهارم است.
اما به هر حال فقط وجه شبه دوم یا پنجم در خود آیه تصریح شده است. چرا که جمله (خلقه من تراب) بیان وجه شبه عیسی(ع) و آدم(ع) است. که فقط به خاک اشاره کرده است.
ب: در مورد خلقت عیسی (ع) از خاک دو احتمال وجود دارد:
1ـخلقت بلا واسطه از خاک
2ـ خلقت باواسطه سلسله موجود از خاک(و همین دو احتمال در مورد آدم نیز وجود دارد.»
اما خلقت بلاواسطه از خاک در اینجا صحیح نیست چرا که حضرت عیسی(ع) بلا واسطه از خاک آفریده نشده است بلکه از جسم مریم(ع) بود که مریم (ع) با واسطه مواد غذائی او را از خاک بوجود آورد. پس فقط وجه شبه دوم (خلقت با واسطه از خاک) باقی میماند و این مطلب شاهدی بر نظریه تکامل است نه بر نظریه ثبات انواع. البته این احتمال نیز در آیه فوق بعید نیست که بگوییم وجه شبه پنجم مراد است چرا که مسیحیان نجران اصل خلقت عیسی (ع) و خاکی بودن او را قبول نداشتند و او را غیر مخلوق و ماوراءطبیعی میدانستند. پس آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد بیان واسطه و عدم واسطه نیست پس نمیتواند دلیلی بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
سوم: آیاتی که قابل انطباق با هر دو نظریه تکامل و ثبات انواع هست:
1ـ«خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصیم مبین»[61]
«خداوند انسان را از نطفه بیافرید و آنگاه او به خصومت و دشمنی آشکار برخاست.» و همین مضمون در یس /77 و النجم /66.
2ـ «اکفرت بالذی خلقک من تراب ثم سواد رجلاً»[62]
«آیا به آن خدائی که ترا از خاک آفرید و سپس ترا به صورت مردی درآورد، کافر شدی»
و نیز همین مضمون در فاطر /11.
3ـ «الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ماشاء رکبک»[63]
«آن(خدائی که) ترا بیافرید پس به صورتی کامل بیاراست و بعد ترا به اعتدال آورد (به اندازه ساخت) و به هر صورتی که خود خواست ترا ترکیب و شکل داد.»
4ـ «خلق الانسان من علق»[64]
«انسان را از علق یا خون بسته.... آفرید»
که مراد از «علق» خاک چسبیده (طین لازب) یا خونبسته در رحم است (با توجه به تناسب با دو قول مختلف مورد بحث)[65]
بررسی:
هر چند که انطباق این آیات با هر دو نظریه قابل اشکال است ولی از آنجا که برخی از این آیات قبلاً مطرح شد و بررسی شد و در مورد بقیه آیات صاحبنظران برای اثبات نظریه تکامل یا ثبات انواع به آنهااستدلال نکردهاند. لذا از بحث و تفصیل بیشتر در این مورد پرهیزمیکنیم.
جمعبندی و بررسی نهایی مبحث نظریه تکامل و قرآن:
از طرفی نظریههای علمی در جوامع علمی معاصر به صورت نظریات «ابطال پذیری» مطرح میشود یعنی به صورت افسانههای مفید پذیرفته میشود و تا وقتی نظریه بهتری جانشین آن نشده از دایره علم بیرون نمیرود و لذا نظریه تکامل هر چند که اثبات قطعی نشده است، ولی امروزه یک نظریه مورد قبول اکثریت جامعه علمی (علوم تجربی) است. هر چند که هنوز هم نظریه ثبات انواع به صورت یک احتمال مطرح است.
از طرف دیگر همانطور که مشاهده کردیم آیات قرآن قابل انطباق با نظریه تکامل و نظریه ثبات انواع هر دو هست و هیچ آیهای بدست نیامد که نص باشد و یا ظهور قوی در یکی از دو طرف داشته باشد. پس نمی توان یکی از دو نظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
تذکرات:
1ـ لازم نیست قرآن در موردهر نظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد. چون کتاب هدایت است و اشارات علمی را در حد لزوم و در راستای هدف هدایت استفاده میکند.
2ـ قبول یا رد نظریه تکامل با اثبات خدا و دیندار بودن یا نبودن انسانها ملازمهای ندارد.
یعنی همانطور که میتوان نظریه تکامل را نپذیرفت و دیندار بود، میتوان قائل به نظریه تکامل باشیم ولی وجود ناظم (خدا) را برای سلسله منظم موجودات ( از تکسلولی تا انسان)ثابت کنیم و دیندار باشیم. همانطور که برخی از پزشکان متعهد به این امر تصریح کردهاند. [66]
3ـ پذیرش نظریه تکامل و انطباق آن با آیات قرآن دلیلی بر اعجاز علمی قرآن نیست؛ چرا که از طرفی آیات مورد استناد دارای احتمالات تفسیری متعددی بود و تفسیر موافق نظریه تکامل قطعی نبود و از طرف دیگر انطباق مراحل تطور موجودات زنده (تکسلولی تا انسان) بر آیات مورد استناد اشکالاتی داشت. (همانطور که ذیل آیه 45 سوره نور بیان کردیم).
پینوشتها:
[1] انبیاء/30.
[2] تکامل در قرآن، ص 23 ـ 24
[3] ر. ک: فی ظلال القرآن، ج 6، ص 111.
[4] عبدالغنی الخطیب، قرآن و علم امروز، ترجمه دکتر اسدالله مبشری، ص 129 ـ 130، با تلخیص.
[5] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 9، ص 25 ـ 26 و نیز به مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[6] نور /45.
[7] تکامل در قرآن، ص 24ـ 25.
[8] گذشته و آینده جهان، ص 39 ـ 42.
[9] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 150 ـ 154.
[10] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 508 ـ 509 و نیز به مبحث «منشأ پیدایش حیات درزمین» و مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[11] اعراف /11.
[12] تکامل در قرآن، ص 25 ـ 26 با تلخیص.
[13] همان، ص 30 ـ 32.
[14] حجر /30 ـ 31.
[15] تفسیر نمونه، ج 11، ص 88 ـ 89 با تلخیص.
[16] انعام /2.
[17] صافات / 11.
[18] حجر/29.
[19] تکامل در قرآن، ص 26ـ27 با تلخیص.
[20] همان، ص 32ـ33.
[21] مؤمنو ن/12.
[22] ر. ک: دکتر مصطفی محمود، القرآن، محاولة لفهم عصری، ص 53 ـ 55.
[23] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص 152
[24] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص 152
[25] محمد محمود اسماعیل، الاشارات العلمیة فی الایات الکونیةفی القرآن الکریم، ص 11.
[26] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 23 و ص 207 و ج 17، ص 125 و ج 20، ص 165 و نیز مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 86ـ88 و عبدالفتاح طباره، سیری در قرآن، ترجمه رسول دریایی، ص 225 و بیآزار شیرازی، گذشته و اینده جهان، ص 52.
[27] استاد مصباح یزدی، معارف قران، ص 330.
[28] استاد مصابح یزدی، معارف قرآن، ص 330.
[29] ر. ک: مفردات راغب ماده سل.
[30] فرقان/54.
[31] سجده/8ـ9.
[32] تکامل در قرآن، ص 27.
[33] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 320 ـ329 و مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 97 و تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126.
[34] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 329 و 330 و موریس بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 272 و طب در قرآن، ص 81 و تفسیر نمونه، ج 13، ص396 و ج 15، 126 و ج 17، ص 126.
[35] دهر/2.
[36] تکامل در قرآن، ص 39.
[37] همان، ص 42.
[38] ر. ک: المیزان، ج 20، ص 209 و 210 و نمونه، ج 25، ص 334.
[39] بقره /213.
[40] تکامل در قرآن، ص 27ـ28.
[41] تفسیر نمونه، ج 2، ص 58.
[42] آل عمران/33.
[43] خلقت انسان، ص 108.
[44] نظریه تکامل از دیدگاه قرآن، ص 54 و 56.
[45] تفسیر نمونه، ج 2، ص 391.
[46] معارف قرآن، ص 345.
[47] انعام / 98.
[48] تکامل در قرآن، ص 46 ـ 47 با تلخیص.
[49] ر. ک: همان، ص 48
[50] تفسیر نمونه، ج 3، ص 345.
[51] تفسیر نمونه، ج 5، ص 367.
[52] تفسیر نمونه، ج 3، ص 245 و نیز مفردات راغب، ماده نفس.
[53] آل عمران/59.
[54] رحمن /14.
[55] ر. ک: دکتر عدنان الشریف، من علوم الارض القرآنیة، ص 207.
[56] تکامل در قرآن، ص 55 ـ 56 با تلخیص.
[57] همان، ص 54 ـ 56 با تلخیص.
[58] ر. ک: دکتر احمد عمر ابو حجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ص 400.
[59] تفسیر نمونه، ج 2، ص 435 ـ 436.
[60] معارف قرآن، ص 342.
[61] نحل/ 4.
[62] کهف / 37.
[63] انفطار /87.
[64] علق/21.
[65] استاد مشکینی، تکامل در قرآن، ص 63 ـ 66.
[66] اولین دانشگاه و اخرین پیامبر، ج 1، ص 154.