5ـ يكي از صاحبنظران معاصر خلقت جهان را در چند عنوان بررسي كرده و با آيات قرآن تطبيق ميكند كه ما به صورت خلاصه ذكر ميكنيم:
الف ـ آفرينش كيهان:
ايشان با ذكر آيه 7 سوره هود «و هو الذي خلق السموات و الارض في سنة ايام» مينويسند:
«در آغاز ظلمت و تاريكي سراسر جهان را فرا گرفته بود و بجز خداوند يكتا هيچ كس و هيچ چيز نبود. «فقضاهن سبع سموات في يومين»[29]آنگاه خداوند متعال طي دو نوبت فرمان بناي آسمانهاي هفتگانه را صادر فرمود.»
سپس با اظهار بياطلاعي از ماده اوليه جهان (و تأييد آن به وسيله آيه 51 سوره كهف و سخني از برخي دانشمندان) مينويسند: آنچه از نظر قرآن و دانشمندان محقق است اين مصالح عبارت بودند از ذرات دود و گاز كه در فضا سرگردان اما چنان پراكنده بودند كه بندرت به يكديگر برميخورند. «ثم استوي الي السماء و هي دخان»[30]
ايشان به عنوان شاهد سخن «سر جميس جينز» دانشمند فلك شناس را ميآورد كه ميگويد: ماده كون از گازهائي كه در فضا انتشار دارد آغاز گشته و از تراكم اين گازها سديم (مه رقيق) پديد آمده است.[31]
سپس نتيجه ميگيرند كه: خداوند طي دو دوره از اين گازها آسمانهاي هفتگانه را بنا نهاد (فصلت /12) و بوسيله ستونهاي نامرئي كه امروز از آنها به نيروي جاذبه عمومي تعبير ميشود كرات آسماني را استوار گرداند(لقمان/10).
ب ـ آفرينش ستارگان:
ايشان با ذكر آيه 7 صافات:
«انا زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب»
«ما آسمان پايين را با ستارگان درخشان زينت بخشيديم» مينويسند:
بدين ترتيب ميليونها ذره گاز و دود به شكل ابرهاي عظيم به دور هم گرد آمدند... تودههاي ابر ذرات را به سوي مركز جذب ميكرد و بالاخره توده انبوه ابر جمع ميگشت و ذرات آن به يكديگر نزديك ميشد. اين ذرات كه به يكديگر اصطكاك پيدا مينمود، توليد گرما ميكرد و گاهي در مركز ابر گرما چنان شدت مييافت كه توده را به تابش ميافكند و فضاي تاريك را روشن ميساخت سرانجام ميليونها توده ابر به صورت ستاره درآمدند. آسمان پايين چراغاني گرديد.(البته همه ستارگان هم در يك زمان پيدا نشدند.
ج ـ پيدايش خورشيد:
در ميان اين درياي جوشان(دود و گاز) طرحي مارپيچي، از اثر چرخش مداري پيدا گرديد. اين شكل مارپيچ كه آن را كهكشان راه شيري مينامند. ماده خورشيد و منظومه شمسي و زمين ما در يكي از بازوان آن قرار داشت. «و جعل الشمس سراجا» [32] «و خداوند خورشيد را چراغ جهان افروز قرار داد.» در اين بازوي كهكشان راه شيري طوفاني پرآشوب پديد آمد و جريان تند گازها آنها را به چرخش درآورد و همچنانكه ميچرخيد به شكل فرفرهاي پهن و عظيم درآمد و پارههاي نوراني، برگرد آن روان گشت.
اين فرفره بزرگ چرخيد تا اينكه كم كم گازها به مركز آن كشيده شد و در آنجا به صورت گوي عظيم و فروزاني تراكم يافت و سرانجام اين گوي فروزان «خورشيد» گرديد.
د: پيدايش زمين و منظومه شمسي:
پارههاي گاز و غباري كه گرداگرد خورشيد را هالهوار، فرا گرفته بود از هم پاشيد و هر پاره از آن به صورت گردابي درآمد. هر گرداب مسيري جداگانه داشت و در آن مسير به دور خورشيد ميگرديد. در گردابهاي نزديك به خورشيد گرما و در گردابهاي دوردست سرما حكومت ميكرد. از برخي ذرات گاز، بخار آب پديد آمد و مانند شبنم روي ذرات غبار مينشست و چون ذرات غبار به هم ميرسيدند، رطوبت شبنم آنها را به يكديگر ميچسبانيد. و گاهي نيز به شكل پارههاي يخزده آب و گل در ميآمدند. نيروي جاذبه اين پارهها را به سوي يكديگر جذب ميكرد و بزرگ ميشدند و گوي عظيم و چرخاني پديد ميآورند. و سرانجام اين گوي«زمين» گرديد.
بعد ساير سيارات(عطارد ـ زهره ـ مريخ ـ مشتري ـ زحل ـ اورانوس و نپتون و...) نيز از گردابها پديد آمدند و هر سياره در مسير خود، برگرد خورشيد ميگرديد.
هـ ـ سرنوشت زمين:
زمين شكل ميبندد و به صورت گوي بزرگي از صخرههاي خشك و عريان جلوهگر است. (نه حيات ـ نه هوا ـ نه ابر) تودههاي بخار آب و ديگر گازها همراه با تودههاي گل، قرنها پيش در آن مدفون شده و اينكه آن گازها، در ميان صخرههاي زمين محبوسند. از شكسته شدن اتمهاي مخصوص صخرههاي زمين گرما پديد ميآيد و در ژرفاي زمين صخرههاي چنان گرم ميشوند كه گداخته ميگردند و همراه با حبابهاي گاز به جوش در ميآيند و از آتشفشانها فوران كرده به روي زمين روان ميشوند.
گازها نيز از آتشفشانها بيرون ميزنند و در پيرامون زمين گسترده ميشوند و پوششي از هوا بر روي آن ميكشند. بخار آب سرد ميشود و ابرهاي كلان پديد ميآيد و بارانهاي نخستين فرو ميبارد. ميليونها سال همچنان باران ميبارد و در گودالهاي زمين فرو ميرود... قرآن در اين باره ميفرمايد:
«و انزلنا من السماء ماء قدر فاسكناه في الارض» [33]
«و بقدر آب از آسمان فرو فرستاديم كه آن را در زمين مسكن داديم.»
و: پيدايش حيات در روي زمين [34] (اين مطلب را در يك بحث مستقل بررسي مي كنيم)
6ـ دكتر پاكنژاد در يك جلد از كتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مبحث مفصلي تحت عنوان «اسلام و بيولوژي» دارد كه چگونگي شروع خلقت و آغاز حيات را مورد بررسي علمي ـ قرآني ـ روائي قرار ميدهد و آن را به صورت يك فيلم خيالي جالب بيان ميكند.[35]
ايشان در ابتداء با ذكر آيه «و هوالذي خلق السموات و الارض في ستة ايام و كان عرشه علي الماء» [36] به توضيح سه واژه ايام، عرش و ماء ميپردازد. و «ايام» را به «دوران» معنا ميكند.[37]
و سپس نتيجه ميگيرد كه: خدا قبل از هر چيز روح را، عقل را، قدرت را، نور را و ملائكه را آفريد سپس ظلمت را، همه در اخبار ديده ميشود شايد بتوان گفت به نظر اسلام ابتداء يك مرحله متافيزيك (عقل، روح و...) سپس قدرت و انرژي و بعد آب و آنگاه دخان آفريده شد.
تودههاي دخان موجود بهم برخورده ايجاد گرما كردند بعدها خيلي سوزان شدند سپس در اثر طوفانهاي ايجاد شده شروع به چرخيدن نموده جز اثر فلكي يا كهكشانها و كانسارها درست شد.[38]
ايشان در جاي ديگر مينويسد: دانشمندان زيستشناس كه در بسياري از مطالب نظريههاي مخالف و مغاير هم داشتند، در بسياري موارد و از جمله درباره نشان دادن مراحل تكاملي آفرينش اتفاق رأي داشتند: به ترتيب زير:
تودهاي از گاز كهكشانها ـ منظومه شمسي ـ زمين، به ترتيب بوجود آمدند.
ابتدا زمين گداخته بود ـ سرد شد ـ جز جماد چيزي يافت نميشد ـ آبي پيدا شد ـ ملكولهاي اوليه ـ گياه ـ جنبندگان ـ خزندگان و پستاندران به ترتيب در گردونه تكامل آفرينش قدم به عرصه وجود گذاشتند.
و سپس مينويسد: اكثر دانشمندان زيستشناس براي تعيين قدمت و زمان حيات هر كدام از اين دسته طرحي داشتهاند. بدين طريق كه از ابتداي خلقت تا پيدايش انسان را يك سال يا يك هفته يا يك شبانهروز فرض كرده و براي هر كدام آن مدت مفروض را تقسيم زماني كردهاند.
مثلاً دانشمندي تمام مدت خلقت را يك شبانه روز فرض كرده: پيدايش كهكشانها را حدود ساعت هفت و خورشيد را هنگام ظهر و زمين را يك و دوازده ثانيه و پيدايش حيات را شش بعد از ظهر، و چهار دقيقه و دوازده ثانيه به ساعت 12 مانده را براي پيدايش پيش آهنگان انساني اختصاص داده است.[39]
7ـ دكتر حميد النجدي در مورد آيات سوره فصلت / 9ـ11 مي نويسد كه: «قبلاً دانشمندان فكر ميكردند كه زمين و آسمانها از يك جنس تشكيل شده است اما مباحث جديد علمي روشن كرد كه عناصر تشكيل دهنده زمين و كرات آسماني متفاوت است. يعني ستارگان از 99% هيدروژن تشكيل شده است اما زمين از عناصر و فلزات (حدود صد عنصر) تشكيل شده است. و نتيجه گرفتند كه هر چند كه منشأ زمين و آسمانها يكي است اما اول زمين تشكيل شده و سپس ستارگان بوجود آمدهاند يعني ظرف تشكيل زمين با ظرف تشكيل ستارگان و سيارات متفاوت است و سپس متذكر مي شود كه اگر قرآن كريم در آيات فوق اول خلقت زمين و سپس خلقت آسمان را مطرح كرده است به همين لحاظ است.»[40]
8ـ صاحب نظران ديگري كه به اين بحث پرداختهاند عبارتند از:
حنفي احمد «ستة ايام» را به معناي شش نوبت از وقايع و حوادث ميداند و توضيحات مفصلي در مورد ادوار خلقت جهان و تطبيق آن با آيات بيان ميكند.[41]
عبدالمنعم السيد عشري نيز «ستة ايام» را به معناي شش دوره ميداند و ميگويد جنس ايام دراينجا غير از روزهاي معمولي ماست.[42]
جمعبندي و بررسي:
در مورد آنچه كه مفسران و صاحبنظران محترم در مورد مراحل خلقت آسمانها و زمين بيان داشتند تذكر چند مطلب لازم است:
1ـ آنچه كه از آيات قرآن برميآيد خلقت آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست در شش مرحله (يوم) صورت گرفته است.
در دو مرحله آفرينش آسمانها (از دخان تا سبع سموات) انجام پذيرفته است.
در دو مرحله خلقت زمين صورت گرفته است.
در دو مرحله بعدي آنچه ما بين زمين و آسمان است(كوهها،ارزاق، معادن...)
قرآن در اين مورد اشاراتي كلي كرده و وارد جزئيات و تعيين زمان دورهها و نوع خاص تحولات آن نشده است.
2ـ تعيين دورهها و مراحل نسبت به چيزهاي تدريجي امكانپذير است.و تعيين مراحل و دورهها امري اعتباري و نسبي است. و لذا گاهي در يك موضوع ثابت(مثل رشد علم بشر يا پيدايش و تطور هنر...) تقسيمبنديها و مراحل متفاوتي ذكر ميشود كه هر كدام از زاويه خاصي به موضوع مينگرد.
گاهي همه اين مراحل و تقسيمبنديها صحيح و لازم است. و زواياي پنهان موضوع را روشن ميكند.
در مورد مراحل خلقت نيز اين مطلب صادق است. يعني ممكن است دورانهاي خلقت آسمانها و زمين را از منظرها و حيثيتهاي مختلف، تقسيمبنديهاي متفاوتي كرد. و ريشه همه اختلافات در نظريههاي علمي مراحل آفرينش جهان همين مطلب است. گاهي تقسيمبندي بر اساس گاز ـ مايع ـ جامد صورت ميگيرد.
گاهي تقسيم بندي بر اساس كرات آسماني ـ زمين ـ انسان صورت ميگيرد.
گاهي تقسيم بندي بر اساس موجودات بيجان و جاندار صورت ميگيرد.
پس اشكالي ندارد كه علوم كيهان شناسي و زمين شناسي و زيستشناسي مراحل خلقت را به گونهاي متفاوت با قرآن يا كتاب مقدس تقسيم كرده باشد. و لازم نيست كه اين مراحل هميشه باهمانطباق داشته باشد. و تفاوت تقسيمبنديها از لحاظ طول دورهها يا نوع دورهها مستلزم تعارض علم و دين نيست. چون هر كدام از اين تقسيمبنديها از ديدگاه خاصي صورت گرفته و ممكن است در جاي خود صحيح و لازم باشد به عبارت ديگر زبان علم و دين در اين موارد متفاوت است.
تذكر: اين نكته روشن است كه مبناي تقسيمبندي مراحل خلقت در قرآن(آسمان ـ زمين ـ مابينآنها) است.
3ـ همانطور كه گذشت واژه «سموات و ارض» در قرآن در معاني مختلفي استعمال ميشود. و لذا ممكن است كه گفته شود همه آيات مربوط به مراحل خلقت آسمان و زمين ناظر به خلقت آسمان و زمين معهود و مادي كه ما ميبينيم نيست بلكه در برخي از آيات (مثل سجده/4-5) احتمال دارد كه مقصود خلقت موجودات ماوراء طبيعي و معنوي از درجات بالا تا پايين باشد همانطور كه برخي از مفسران اشاره كرده بودند.[43]
4ـ از مقايسه برخورد قرآن با مراحل خلقت با مطالب تورات فعلي و فلاسفه يونان و يافتههاي جديد علوم تجربي معلوم ميگردد كه مطالب قرآن سازگار با يافتههاي علوم است در حالي كه برخي مطالب تورات و فلاسفه، اين سازگاري را ندارد. (همان طور كه بيان شد) و اين مطلب عظمت و حقانيت قرآن كريم را نشان ميدهد. بلكه اعجاب هر خوانندهاي را برميانگيزد.
اما اين مطالب، اعجاز علمي قرآن را اثبات نميكند. چرا كه مراحل كلي خلقت در شش روز قبل از اسلام(در تورات) نيز مطرح بوده است و به صورت طبيعي مردم جزيرةالعرب كه با يهوديان زندگي مي كردند في الجمله از آن اطلاع داشتند. (هر چند كه در قرآن روز هفتم يعني روز استراحت مطرح نشده است.)
قرآن كريم نيز وارد جزئيات نشده است. پس تذكر اين مطالب در قرآن (به صورت كلي و مجمل) نميتواند اعجاز علمي آن را اثبات كند.
5ـ از آنجا كه مطالب قرآن در مورد خلقت آسمانها و زمين به صورت كلي و مجمل است تطبيق قطعي آن با نظريه علمي خاص در باب مراحل پيدايش جهان صحيح به نظر نميرسد.
بلي اگر مثلاً بگوئيم محتمل است كه مقصود از دخان همان مراحل گاز بودن جهان باشد و... اشكالي ندارد.
6ـ مراحلي كه استاد مكارم شيرازي فرمودند با آياتي كه مراحل خلقت را برميشمارد منطبق نيست چرا كه طبق نظر خود ايشان مرحله اول و دوم مربوط به خلقت آسمانها و مرحله سوم و چهارم مربوط به خلقت زمين است و مرحله پنجم و ششم كه در آيه 10 سوره فصلت بيان شده است«و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها في اربعة ايام» مربوط به خلقت كوهها، معادن و ارزاق است و در اين مراحل سخني از خلقت انسان و حيوان در ميان نيست. در حالي كه ايشان مرحله ششم خلقت را مربوط به پيدايش حيوانات و انسان ميدانند.[44] و اين مطلب با مرحله ششم تورات تناسب بيشتري دارد.
تذكر: در مورد مراحلي كه آقاي دكتر بيآزار شيرازي بر شمردند بايد متذكر شويم اولاً ظاهر كلام ايشان اين است كه آفرينش خورشيد را يك مرحله مستقل قرار داده است در حالي كه در قرآن كريم خلقت آسمانها (دخان ـ سبع سموات) دو مرحله قرار داده شده است و آفرينش خورشيد نيز در دل اين دو مرحله جاي ميگيرد.
و ثانيا لازم بود كه ايشان ذكر ميكردند كه اين تطبيقها بين مطالب علمي و قرآن به صورت احتمالي است. چرا كه ممكن است مبناي تقسيمبندي مراحل در قرآن و علم يكسان نباشد و يا در آينده تقسيمبنديهاي علمي تغيير كند.
8ـ در مورد سخنان آقاي دكتر پاكنژاد بايد متذكر شويم كه خلقت مرحله متافيزيك (روح، عقل، قدرت، نور، ملائكه) كه ايشان از روايات استفاده كرده بود از موضوع بحث ما كه مراحل خلقت آسمانها و زمين مادي است خارج است. و تحت آيات (ستة ايام) مورد بررسي قرار نميگيرد. مگر آنكه آسمان را در اين آيات اعم از آسمان معنوي و مادي فرض كنيم.
تعارض ظاهري آيات سوره فصلت با خلقت جهان در شش دوره:
در آيات دسته اول و دوم كه در صدر بحث ذكر شد (هفت آيه اعراف / 54 ـ يونس/3ـ هود/7 ـ حديد /4 ـ سجده /4 ـ فرقان /59 ـ ق / 38)مراحل خلقت جهان در شش دوره (يوم) گفته شده است.
اما در آيات سوره فصلت / 9-12 به نظر ميرسد كه هشت دوره بيان شده است.
«خلق الارض في يومين ـ و قدر فيها اقواتها في اربعة ايام ـ فقضاهن سبع سموات في يومين»
«خلقت زمين در دو مرحله و خلقت كوهها و ارزاق در چهار مرحله و خلقت آسمانها در دو مرحله كه جمعا هشت مرحله (دوران) ميشود.»
پاسخ: مفسران قرآن در اين زمينه چند نظر ابراز كردهاند كه هر كدام ميتواند معاني آيات را باهم سازگار و جمع كند و تعارض ظاهري را برطرف كند.
1ـ راه مشهور و معروف آن است كه بگوييم آنجا كه قرآن ميفرمايد: چهار دوران (اربعة ايام فصلت/10) منظور تتمه چهار دوره است. بدين ترتيب كه در دو دوره اول از اين چهار دوره، زمين آفريده شد و در دو دوره بعد از همان چهار دوره ساير خصوصيات زمين بوجود آمد. و دو دوره هم كه خلقت آسمانها بود مجموعا شش دوره(يوم) ميشود كه در آيات هفتگانه اول بدان اشاره شده بود. يعني هفتگانه (ستةايام) قرينه اين تفسير و تقدير ميشود.[45]اين تفسير مورد قبول صاحبان تفسير نمونه نيز هست.[46]
2ـ علامه طباطبائي در الميزان مينويسد: مقصود از «اربعة ايام» با توجه به قرائن همان فصول چهارگانه است كه بر اساس ميل شمالي و جنوبي زمين بوجود ميآيد. و تقدير ارزاق در اين چهار فصل است پس جمله (في اربعه ايام) فقط قيد جمله اخير(قدر فيها اقواتها) است و حذف و تقديري در آيه وجود ندارد.[47]
تذكر: بنابراين تفسير آيه 10 سوره فصلت مربوط به اصل خلقت زمين و آسمانها نيست و از دو آيه قبل و بعد مستقل است.
آقاي دكتر صادقي نيز معتقد است كه در تعارض هشت روز با شش روز تقريبا عموم مفسران متحير ماندهاند و سخناني بر خلاف ظاهر آيه دارند و سخن حق اين است كه «اربعة ايام» در اين آيات مربوط به اصل آفرينش زمين نيست بلكه مربوط به تكميل آن است و روي اين اصل دو روز براي خلقت زمينها و دو روز براي تشكيل هفت آسمان و دو روز ديگر در اين آيات فصلت ذكر نشده است. مربوط به آفرينش ستارگان در نخستين آسمان و ديگر امور بوده است.[48]
3ـ ممكن است گفته شود كه آيه 10 سوره فصلت «و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها في أربعةايام سواء للسائلين» يك آيه مستقل است كه مربوط به حالات و تغييرات خاص زمين در چهار مرحله است. (نه خلقت اصل زمين كه در دو مرحله بوده است) كه دراين چهار دوره زمينشاسي، پيدايش كوهها،معادن و ارزاق موجودات پديد آمد.[49]
دكتر موريس بوكاي با يك جمله (زمين چند عصر و دوره زمينشناسي دارد كه انسان در عهد چهارم پديد آمد) اشارهاي مختصر به اين احتمال كرده است.[50]
جمع بندي و بررسي:
هر كدام از سه راه حل ارائه شده را بپذيريم سازگاري و جمع بين آيات سوره فصلت و آيات ديگر در مورد مراحل خلقت برقرار ميشود. اما لازم است كه اشاره به نقد و بررسي اين راهحلها بنمائيم.
راه اول: مستلزم تقدير گرفتن كلمهاي محذوف(تتمه ـ كل ذلك) است و تقدير خلاف ظاهر است. پس راه اول مستلزم قبول چيزي برخلاف ظاهر آيه است.
راه دوم: (نظر علامه طباطبائي) توسط صاحبان تفسير نمونه از چند جهت مورد اشكال واقع شده است:
الف ـ اين تفسير هماهنگي ميان جملههاي آيات مورد بحث (فصلت / 9ـ12) را تأمين نميكند. چرا كه در مودر خلقت آسمان و زمين يوم به معناي دوران آغاز پيدايش است ولي يوم در مورد خصوصيات زمين و مواد غذائي به معني فصول سال ميباشد.
ب ـ نتيجه اين تفسير آن است كه در آيه فوق از شش روز آفرينش تنها از دو روز آفرينش زمين وآفرينش آسمانها بحث شده اما از دو روز باقيمانده كه مربوط به خلقت موجوداتي ميان زمين و آسمان (ما بينهما)است سخني به ميان نيامده است.[51]
البته اشكال اول قابل جواب است. چرا كه در مباحث قبل بيان شد كه «يوم» در قرآن كريم در معاني متعددي به كار رفته است و اشكالي ندارد كه در اينجا نيز در دو آيه به دو معناي متفاوت به كار رود.
و اشكال دوم نيز قابل جواب است چرا كه لازم نيست در هر آيهاي تمام مراحل خلقت بيان شود و لذا در آيات سورههاي اعراف/54 ـ يونس /3 ـ هود /7 ـ حديد/4 سخن از خلقت شش دورهاي آسمانها و زمين شده است اما هيچ سخني از خلقت موجودات بين آسمان و زمين (ما بينهما) نشده است.
راهحل سوم از دو جهت قابل اشكال است: اول آنكه در آيه 10 سوره فصلت سخن از چهار مرحله نمي گويد بلكه سه مرحله «جعل فيها رواسي ـ بارك ـ قدر فيها اقواتها» آفرينش كوهها، معادن و تقدير ارزاق را بيان ميكند.
و ثانيا سخني از خلقت انسان نميگويد تا بگوئيم در عهد چهارم زمينشناسي انسان بوجود آمد.
نتيجه: توجه به آيات 27ـ33 سوره نازعات براي مبحث ما راهگشاست در آنجا مراحل خلقت را اين گونه برميشمارد:
«ء النتم اشد خلقا ام السماء بناها رفع سمكها فسواها و اغطش ليلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلك دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبان الرساها».
يعني دو مرحله مربوط به خلقت آسمانها(بنا كردن و برافراشتن ـ تسويه و تنظيم) و دو مرحله مربوط به زمين (پيدايش شب و روز كه مربوط به حركت زمين است ـ دحو الارض). [52]
و دو مرحله مربوط به حوادث زميني (منابع آب و گياهان ـ آفرينش كوهها).
پس با توجه به آيات سوره نازعات و تطبيق آن با آيات سوره فصلت ميتوانيم نتيجه بگيريم كه راهحل اول (يعني تقدير گرفتن: في تتمه اربعة ايام ـ كل ذلك في اربعة ايام) مناسبترين راه حل است.[53]چرا كه قرآن كريم در آيه 10 سوره فصلت نيز همان مطالب آيه 27 سوره نازعات را ميفرمايد:
«و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها» [54]
«اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبال ارساها»[55]
ارزاق و اقوات از همان گياهان است و آب يكي از موارد منابع است و قرآن نيز در اين موارد نمونه ذكر ميكند و در مقام شمارش تمام ارزاق و مابع نيست. و مسأله كوهها نيز در هر دو آيه آمده است.
پس معلوم شد كه مقصود از چهار دوره (اربعة ايام) در فصلت /10 همان دو مرحله خلقت زمين به اضافه دو مرحله خلقت ملحقات زمين(كوهها ـ ارزاق ـ منابع...) است.
چرا خداي قادر مطلق جهان را در يك لحظه نيافريد؟
برخي مفسران با طرح اين پرسش اينگونه پاسخ دادهاند:
خداوند قادر مطلق است و ميتوانست جهان را در يك لحظه يا شش دوره طولاني بيافريند. ولي چرا در شش دوره آفريد:
پاسخ اين پرسش را در اين مطلب ميتوان يافت كه اگر خدا جهان را در يك لحظه ميآفريد انسان كمتر ميتوانست علم و قدرت و نظم و برنامهريزي حساب شده خلقت را احساس كند.
همين طي مراحل مختلف طولاني ميتواند نظم فوق العاده و قدرت ناظم را به بشر بشناساند. مثل كودكي كه در طي 9 ماه و با طي مراحل مختلف بوجود ميآيد[56].
منابع و پينوشت
[1] اعراف / 54 و نيز يونس / 3و هود/7 و حديد / 4.
[2] سجده /4 و نيز فرقان/ 59 و ق/38.
[3] فصلت / 9ـ12.
[4] نازعات/27ـ33.
[5] بقره / 196.
[6] ابراهيم /5.
[7] آل عمران/140.
[8] نهج البلاغه، حكمت 390.
[9] ر.ك: تفسير برهان، زير آيه 54 سوره اعراف و تفسير نمونه، ج 6، ص 200 به بعد.
[10] ر.ك: مفردات راغب و نيز التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ماده يوم.
[11] همان،ماده سماء و ارض.
[12] براي اطلاعات بيشتر ر. ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 165 به بعد و نيز بحث «هفت آسمان» در همين نوشتار.
[13] براي اطلاعات بيشتر ر. ك: تفسير الميزان، ج 16، ص 247.
[14] ر.ك: مبحث «هفت آسمان» در همين نوشتار.
[15] محمد غلاب، فلسفه يونان، ج 1، ص 8 و نيز عبدالغني الخطيب، قرآن وعلم امروز، ص 69ـ 70، ترجمه دكتر اسدالله مبشري.
[16] كتاب مقدس، سفر پيدايش، باب اول، شماره 1ـ 31 با تلخيص.
[17] همان،باب دوم،شماره 1ـ 3 با تلخيص.
[18] مستر هاكس، قاموس كتاب مقدس، انتشارات اساطير، چاپ اول اساطير، بيروت، 1377 ش.
[19] دكتر موريس بوكاي، مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه ذبيحالله دبير، ص 183ـ184 با تلخيص.
[20] الميزان، ج 17، ص 363ـ364. ر.ك: تفسير برهان، زير آيه 54 سوره اعراف و تفسير نمونه، ج 6، ص 200 به بعد.
[21] معارف قرآن، دو جلدي، ص 241ـ243.
[22] ر.ك: آية الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 6، ص 202 و نيز ج 20، ص 222 به بعد و نيز پيام قرآن، ج 2، ص 166ـ167.
[23] فصلت /11،ج 20، ص 222-231.
[24] ر.ك: نمونه، ج 20، ص 222ـ231.
[25] مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 183 ـ 187.
[26] همان، ص 196 با تلخيص
[27] همان،ص 198.
[28] همان، ص 200.
[29] فصلت /12.
[30] فصلت/11.
[31] جميس جينز، پيدايش و مرگ خورشيد و نيز النجوم في مسالكها.
[32] نوح /16.
[33] مؤمنون/18.
[34] بيآزار شيرازي، گذشته و آينده جهان، ص 19ـ31 با تلخيص.
[35] اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،ج 1،ص 96.
[36] هود/7.
[37] همان، ص 104.
[38] همان،ص 114.
[39] همان، ص 148 با تلخيص.
[40] ر.ك: دكتر حميد النجدي، الاعجاز العلمي في القرآن الكريم، ص 91ـ 94.
[41] ر.ك: حنفي احمد، التفسير العلمي للايات الكونية في القرآن، ص 119 و 128 و 131.
[42] ر.ك: عبدالمنعم السيد عشري، تفسير الايات الكونية في القرآن الكريم، ص 27.
[43] ر.ك: الميزان، ج 16، ص 247.
[44] نمونه، ج 6، ص 202 و ج 20، ص 222 و پيام قرآن، ج 2،ص 166ـ167.
[45] بر طبق اين تفسير، آيه 10 سوره فصلت تقدير دارد يعني اينگونه بوده است: (و قدر فيها اقواتها في تئمة اربعة ايام) و يا به تعبيري كه در تفسير كشاف آمده است (كل ذلك في اربعة ايام).
[46] تفسير نمونه، ج 20،ص 224.
[47] تفسير الميزان، ج 17، ص 364.
[48] ر.ك: دكتر محمد صادقي، زمين وآسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص 94ـ103.
[49] از نظر فسيل شناسان و ديرينشناسان دورههاي پيدايش جانداران به اين صورت است:
دوران اول: انواع مرجانها، ماهيان زردهدار، سوسماران، مارها، لاك پشتها، و خزندگان زميني پديد آمده است.
گياهان اين دوره جلبكها، سرخسها، پنجه گرگها و دم اسبها.
دوران دوم: پرندگان پيدا شدند كه قديميترين آنها «اركئورنيت» است كه شبيه بچه كبوتر بوده است. گياهان اين دوره گلدار بودند مانند: انجير، بلوط و گردو...
دوران سوم: پستانداران كه در اواخر دوره دوم پيدا شده بودند زياد شدند. و تنوع پيدا كردند. مثل: اسب، گاو و شتر و....
گياهان در اين دوره تنوع و تكثر يافتند.
دوران چهارم: انسان پيدا ميشود و وضع گياهان به صورت كنوني در جهان جلوهگر ميگردد.
(براي اطلاعات بيشتر ر. ك: بيازار شيرازي، گذشته وآينده جهان، ص 37ـ42 كه از زمينشناسي و تكامل نقل ميكند.)
البته دورانهاي زمينشناسي را به چهار دوره يخبندان نيز تقسيم كردهاند كه عبارتنداز:
اول: گونز 500 هزار سال پيش.
دوم: ميندل 275 تا 200 هزار سال پيش.
سوم: رپس 200 تا 75 هزار سال پيش.
چهارم: وورم 75 تا 10 هزار سال پيش. انسان در دوره چهارم بوجود آمد.
(ر.ك: احمد رهبري، انسان پيش از تاريخ، ص 13، دانشكده ادبيات 1354 ش، كه از باستانشناسي عصر حجر نقل ميكند.)
[50] مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 200.
[51] برگرفته از تفسير نمونه، ج 20، ص 225.
[52] در مورد «دحو الارض» و معاني احتمالي آن (حركت زمين، گسترش زمين و....) به مبحث زمين در همين نوشتار مراجعه كنيد.
[53] هر چند كه تقدير گرفتن خلاف ظاهر است اما با توجه به قرائن (آيات ديگر) ناچاريم اين تقدير را بپذيريم اين روش در ادبيات فارسي هم مرسوم است چنانكه ميگوييد: از اينجا تا مكه ده كيلومتر است و تا مدينه پانزده كيلومتر است يعني راه اينجا تا مكه (ده كيلومتر) به اضافه تتمه راه بين مكه و مدينه (پنج كيلومتر) مجموعا پانزده كيلومتر است. در اينجا نيز دو دوره خلقت زمين و دو دوره خلقت ملحقات زمين مجموعا چهار دوره است.
[54] فصلت /10.
[55] نازعات / 27
[56] براي اطلاعات بيشتر، ر.ك: تفسير نمونه، ج 6، ص 203.