کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۲۶, دوشنبه

تاریخچه شب یلدا



«یلدا» کلمه اى سریانى و به معنى میلاد و تولد است.
مهر، ایزد فروغ، نگهبان پیمان، پشتیبان جنگیان و راستگویان و درستکاران در این شب زاده مى شود و از روز بعد بر طول مدت روز (روشنایى) افزوده مى شود.
از زمانهاى بسیار دور و دورترین و تاریک ترین جاى تاریخ، از زمانى که اولین اقوام آریایى به این سرزمین آمدند، ایرانیان مهر و ناهید (آناهیتا و میترا) را به عنوان دو فرشته نزدیک به خداوند نیایش مى کردند و احترام مى گذاردند.
از نزدیکى این دو فرشته به خداوند همین بس که در روز داورى «مهر» نزد خداوند نشسته و «آناهیتا» نیکوکارانى را که از پل «چینوت» عبور نمایند مورد استقبال قرار مى دهد.
کاسپ ها از نخستین اقوام آریایى سفیدپوست با چشمانى کبود و موهایى بور هستند که در دره سفیدرود و دلتاى آن (گیلان امروزى) ماندگار شدند و نام خود را به دریاى شمال و منطقه دادند. قزوین نیز معرب کاسپین است. با گذشت زمان و تراکم جمعیت آنها به جاهاى دیگر کوچیدند. نامهاى کاشان (کاسیان)، کشف رود (در شاهنامه نام این رود کاسپ رود آمده است) نیز از نام کاسپ است و همین طور نامهاى دیگر. مردمان کردستان، تات نشین هاى بلوک زهرا، آذربایجان، لرستان، بویراحمد و چهارمحال، جبال بارز و بسیارى دیگر از نواحى نیز کاسپ هستند و در میان آنها چشم کبود با موهاى روشن زیاد دیده مى شود.
حتى امروز در رشت به مردمان با پوست روشن و چشم زاغ «کاس آقا» گفته مى شود که همان کاسپ است. با گذشت زمان، کاسپ ها نیرومند شدند و بر منطقه وسیعى از جهان استیلا یافتند و تمدنهاى پیشرفته بزرگى را بنیان نهادند.

تمدنهاى آبى (Hydraulic civilization) به نام آنها ثبت شده که زیگورات، چغازنبیل، آسیابها و آبشارهاى شوشتر و قنوات، منتسب به آنها مى باشد. آنها معابد بسیارى به نام آناهیتا و پلهاى بزرگى بر روى رودخانه ها به نام او بنا کرده و وقف او نموده اند. پلهاى دختر بازمانده در سراسر ایران تماماً به نام آناهیتا است (آناهیتا فرشته پاکى، برکت، فرشته آبها و باران و بانوى شهر ایران بوده است).
شب یلدا، طولانى ترین شب سال، اول زمستان و هنگامى است که زمین در مدار گردش خود به دور خورشید در موقعیت ۲۷۰ درجه قرار مى گیرد. لازم به توضیح است که در اول بهار و پاییز (زاویه صفر و ۱۸۰درجه) طول روز و شب مساوى، در زاویه ۹۰درجه (اول تابستان) بلندترین روز و در ۲۷۰درجه بلندترین شب سال است.
ایرانیان قدیم با تقویم هاى خود زاویه ۲۳درجه انحراف محور زمین را در طول سال به کمک ساخت چهارتاقى ها اندازه گیرى کرده بودند. امروزه آثار ۳۰ عدد چهارتاقى باقى مانده از زمانهاى بسیار دور شناسایى و در کتاب «نظام گاه شمارى در چهار تاقى هاى ایران» معرفى شده اند.
بنابراین تقویم شمسى طبیعى ترین و ثابت ترین تقویم و گاه شمار است.
کاسپ ها، از دیرترین ایام تاریخ، شب یلدا را گرامى مى داشتند و جشن مى گرفتند. براساس اساطیر ایرانى،مهر، ایزدنور در این شب زاده مى شود و از روز بعد بر طول مدت روز و روشنایى افزوده مى شود (نمادى از شکست اهریمن). مهریان (پیروان کیش مهر)، خورشید را نمادى از نیروهاى خداوندى مى دانستند و محترم مى شمردند و به رنگ طلوع خورشید در صبحگاه و غروب آن در پسین دلبستگى داشتند.
از میوه هاى اصلى در سفره یلدا هندوانه، انار و مرکبات است. علت انتخاب این میوه ها تشابه رنگ آنها با رنگ خورشید در سپیده دم و پسین است.
برپایه اساطیر کهن، در شب یلدا، مهر، ایزدنور، در کوه البرز در یک غار از فروغ زاییده شده است. پس مهریان در غارها و یا جاهاى فروافتاده و گود(مهرابه) مهر را نیایش مى کردندو او را آگاه به همه اعمال و افکار مى دانستند.
(آبه در زبان فارسى به معنى گود و فروافتاده است و درادبیات مذهبى اروپا به صورت abbey و abbe درآمده است.)
آیین مهر از طریق مبلغان، تجار و همچنین مردمان و سربازان اروپاى شرقى که در مجاورت ایران مى زیستند و با آن آشنا شده بودند به اروپا و روم و یونان راه یافت به طورى که به مدت بیش از ۳۵۰سال دین و آیین آن سرزمین شد. ایرانیان با تمام مهارتى که در کار سنگ و سنگ تراشى داشتند، فرشتگان مورد احترام خود را در فکر و اندیشه ساخته و آنها را نیایش مى کردند در حالى که رومیان و یونانیان از آنها مجسمه ساختند.
تعداد مهرابه هاى (محل ستایش مهر) شناسایى و پیدا شده در اروپا (خصوصاً ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، آلمان و رومانى) به مراتب بیش از ایران و هند است.
شب یلدا و تولد مهر (میترا) نه تنها نقطه عطفى در موضوع گاه شمارى تقویم شمسى که ثابت ترین تقویم هاست، بلکه از نظر تاریخى داراى چنان اهمیتى است که تمدنهاى اروپایى را تحت تأثیر قرار داد.
براى مثال: ماههاى رومى در طول سال موقعیت ثابتى نداشتند و مراسم و آیین ویژه اى که باید در یک روز خاص انجام مى گرفت گاه به تابستان مى افتاد و گاه به زمستان. منجمین آنها پس از آشنایى با تقویم مهرى (شمسى، خورشیدى) گاه شمارى خود را اصلاح نمودند ولى فراموش کردند نام ماههاى خود را که براساس شمارش بودند عوض کنند .
تولد مهر در شب یلدا، اولین شب شروع زمستان و ۲۱ـ۲۰ دسامبر است.
تولد حضرت عیسى مسیح (ع) در ۲۵دسامبر است. در گذشته، تولد حضرت عیسى (ع) را در شب یلدا جشن مى گرفتند.
در قرون اولیه میلادى (احتمالاً در سال۵۲۵) و بر پایه مخالفت با آیین مهرى و تخریب مهرابه ها، گاه شمارى میلادى به طور کامل عوض شد و امروزه نیز مذاهب و فرقه هاى مختلف آیین مسیحیت با چندروز اختلاف این روز را جشن مى گیرند، ولى تعداد روزهاى سال آنها با تقویم مهرى مطابقت داده شد.
پس از مخالفت با آیین مهر و مهریان، آنها سازمانهاى زیرزمینى و مخفیانه اى به وجود آوردند و به نام «بنایان آزاد» تا مدتها ساخت مهرابه هاى زیرزمینى را ادامه دادند و در خفا مراسم خود را به جا مى آوردند.
در تصاویر و کنده کاریهاى سنگى باقیمانده از زمانهاى بسیار دور، مهر (میترا) را مى بینیم که روى درخت کاج نشسته است. این همان کاجى است که در شب اول سال میلادى آراسته مى شود و بر بالاى آن ستاره اى (چراغى، نورى) روشن مى شود که نمایانگر خورشید است.
کاج و سرو در هنر وادبیات و مشرق زمین جایگاهى با شکوه دارند. در کنده کاریهاى مسین و پارچه هاى منقوش هنرهاى دستى ایران، کاج به صورت بته جقه ترسیم مى شود که نوک آن شکسته و پایین افتاده است.
ضمناً «مهر» هنگام کشتن گاو خشکسالى (اهریمن) کلاهى بر سر دارد که دقیقاً به شکل بته جقه (میوه درخت کاج) است. جالب آنکه همین کلاه در میان کشیشان رتبه بالایى آیین مسیحیت به نام «میتر» در مراسم ویژه مورد استفاده است و حافظ مى گوید:
«یاد باد آنکه نگارم چو کله بشکستى»
در شب یلدا، مهر از میان غنچه نیلوفر که ماننده میوه کاج است در غارى متولد مى شود. مهر دینان نیز در غار، مهر را ستایش مى کردند وچون غارها کم نور هستند شمع روشن مى کردند.
در دشتها و نواحى پست که غارى وجود نداشت سنگى بزرگ را به نشانه غار انتخاب مى کردند و مراسم ستایش مهر را درنزدیکى همان سنگ انجام مى دادند و با گذشت زمان به مرور این سنگها مقدس شمرده شدند.
آیین مهر چنان در اروپا نفوذ کرد که هنوز هم (با توجه به از بین بردن مهرابه ها توسط مخالفین در قرون اولین میلادى) نمى توان آثار آن را از بین برد. در این آیین، نور و خورشید سمبول نیروهاى خداوندى است. در این مورد به اسامى ایام هفته تقویم میلادى توجه شود:
در زبان فرانسه نیز روزهاى هفته داراى چنین معانى هستند مثل:
لونادى = لونا+دى = روزماه = دوشنبه


ماردى = مارس + دى = روز مارس = روز مریخ = سه شنبه
مرکودى = مرکو + دى = روز مرکورى = روز عطارد (تیر) = چهارشنبه
نام میترا در زمان سانسکریت «میتر» و در فارسى «میترا» و یا «مهر» است. نامهاى مهرى، مرى، مریم، ماریانا، مریلا از یک ریشه اند. ضمناً بغداد نیز از دو کلمه «بغ» و «داد» درست شده است. «بغ» به معنى بیگ ، بک ، باى و بزرگ است که صفت مهر است، پس بغداد به معنى خداداد (مهرداد) مى باشد.
بغوس ارمنى شده بغ مهر ، الهه شادى است که دریونان تبدیل به باکوس گردیده و نام شهر باکو از باى + کوه است که به معنى کوه ایزدمهر است.
از کارهاى بزرگ مهر کشتن گاو خشکسالى (نماد اهریمن) است. او گاو شرور آسمان (اهریمن) را در آسمان اسیر و به روى زمین آورده برگرده او سوار شده و دشنه اى را در کتف گاو فرو مى برد. «سه قطره خون» از گردن گاو بر روى زمین مى چکد.
یک قطره آن گندم، یک قطره آن انگور و قطره دیگر گیاهان دارویى شفابخش را به وجود مى آورد. بدین ترتیب زمین بارور و حاصلخیز مى شود (به معنى روز جمعه در لاتین مراجعه شود) .
وقتى نقشهاى گاو درمهرابه هاى قدیمى اروپا به رنگ روشن (آبى کمرنگ ) پیدا شد، آنگاه پى بردند که معنى کوه «کبودسوار» و در کردى «کوود سوار» چیست (سوار بر گرده گاو آبى ) و همین طور پیله سوار (سوار مقدس) در آذربایجان.
در آیین مهر، وقتى معاهده و قراردادى بسته مى شد، مهر برآن ناظر بود. زیرا مى دانستند، میترا از کسانى که عهد ببندند و نپایند، انتقام خواهد گرفت. در معاهده بزرگ، حلقه اى به عنوان یادآورى عهد و پیمان بین آنها رد وبدل مى شد. نقشهاى طاق بستان این حلقه را به خوبى نشان مى دهد.
در نقشهاى فروهر این حلقه در دست چپ مغ قراردارد. بعدها این حلقه در سرتاسر جهان به صورت حلقه عهد وپیمان بین دونفر که ازدواج مى کنند، درآمد.
در آیین مهر براى رسیدن به نور حقیقت، هفت مرحله وجود داشت چهار مرحله اول دنیوى و سه مرحله بالایى عرفانى بودند.
در پایان مرحله چهارم و براى رسیدن به مرحله پنجم «چله» مى نشستند، زیرا معتقد بودند حداقل چهل روز طول مى کشد تا در سکوت روح صاف گردد. علامت خاص چله نشینى سبیلهایى با شارب بلند بود که روى لبها را بپوشاند و مهر خاموشى بردهان باشد.
در پایان مرحله هفتم شخص «پیر» ، «پدر» و مقدس شمرده مى شد که معادل آن padre و father است و دراین مقطع که شخص پا به سن گذاشته بود حقیقت بر «پیر» روشن و تمام وجود او از ایمان و نور لبریز مى گشت. هفت پیکر، هفت خوان وهفت شهر عشق ، هفت روز هفته و ... ریشه در هفت مرحله دارند.
«پیر» جانشین مهر در روى زمین و جایگاهى بسیار بالا داشته است.
و در آخر آنکه «مهر» پس از فراغت از کشتن موجود شریر(گاو خشکسالى، اهریمن) شام آخر (بگماز) را همراه با هفت تن از یاران خود (به نشان هفت فرشته از هفت مرحله آیین مهر) صرف نمود. به آنها نان و شراب (برکت و شادى ) داد، سپس بر کالسکه اى که چهار اسب سفید (و در بعضى از نقوش چهار گوزن) آن را مى کشیدند به آسمان عروج نمود.
او به یاران خود گفت «وقتى که اهریمن برهمه جا مستولى شود، آزاررسانى همه گیر شود او به زمین باز خواهد گشت و به طور قطع براهریمن وخشکسالى پیروز خواهد گردید، به پیروان خود آب زندگى خواهد داد، آتشى بدمنشان را خواهد بلعید و اهریمن در این جهانسوزى نابود خواهد شد» .

به نقل از روزنامه ایران نوشته خانم سارا پدرام