کافه تلخ

۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

ارتباط گیلگمش و ذوالقرنی

ذوالقرنین کیست؟
ارتباط گیلگمش و ذوالقرنین (صاحب دو بال) چیست؟ 

در 1849 ، 12 کتیبه به زبان اکدی در نینوا که حاوی داستان گیلگمش بود پیداشد.زمان نوشتن آنها را 1000 قبل از میلاد می دانند. محل سکونت گیلگمش جنوب بین النهرین یا بابل (عراق کنونی) تخمین زده شده است.
او کسی است که علم فراوانی دارد و پادشاه پادشاهان است. اعتبار گیلگمش با ساخت دیوار افسانه ای اوروک است.  پوششدیواری که او می سازد از مس است. همچنین او سفری طولانی به دور دنیا برای یافتن راز زندگی جاودان داشته است. پدرش یک روحانی و پادشاه و مادرش زنی پاکدامن بوده. او در جهانگردی خود، به مردی بر می خورد که بازمانده ای از طوفان بزرگ است و نامیراست (خضر). داستانش را اینجا بخوانید: (اگر آیات مربوط به سلیمان و دوالقرنین را بخوانید شباهت های فراوان ایندو با گیلگمش حاکم بابل را خواهید دید.)
تصویر بالا درخت زندگی و خورشید بالدار (گیلگمش) را نشان می دهد. هماطور که گفتیم گیلگمش(صاحب دو بال) بدنبال درخت زندگی و یا شاید "شجره مبارکه زیتونه لاشرقیه و لا غربیه" بوده به همراه دوست غول پیکرش انکیدو به سفری دور دنیا رفت. درخت موجود در کتیبه ها هم بسیار شبیه درخت زیتون است.
داستان ذی القرنین هم در قرآن به سفر طولانی او و همینطور ساختن یک دیوار توسط او اشاره دارد.
" و از تو در باره ذوالقرنين می ‏پرسند ... بگو ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيله ‏اى بدو بخشيديم، او راهى را دنبال كرد تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد و دید خورشيد در چشمه ‏اى سياه (شاید دریای سیاه) غروب مى‏كند و نزديك آن طايفه‏ اى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست يا عذاب می ‏كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش می ‏گيرى. گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده می‏شود آنگاه او را عذابى سخت‏ خواهد كرد  و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى  نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت. سپس راهش را دنبال كرد. تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع می ‏كرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم (احتمالا  سرخپوستای آمریکا) ... سپس راهش را دنبال كرد تا وقتى به ميان دو کوه رسيد در برابر آن دو ،[سد] طايفه ‏اى را يافت كه نمی ‏توانستند هيچ زبانى را بفهمند(احتمالا چینی ها)، گفتند اى ذوالقرنين ياجوج و ماجوج سخت در زمين فساد می ‏كنند آيا [ممكن است] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدى قرار دهى؟ گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمكن داده [از كمك مالى شما] بهتر است مرا با نيرويى يارى كنيد تا ميان شما و آنها سدى استوار قرار دهم. براى من قطعات آهن بياوريد تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد گفت بدميد تا وقتى كه آن [قطعات] را آتش گردانيد گفت مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم. (شروع ساخت دیوار چین) "
بنابراین طبق قرآن ذوالقرنین یا مرد بالدار دور کره زمین سفر کرده است. به سمت غرب می رود به دریای سیاه می رسد ادامه می دهد و به آمریکای(سرخپوستهای برهنه) می رسد و بعد ادامه می دهد و به چین می رسد. و برای آنها دیواری از آهن با روکش مسی می سازد.
حال ارتباط ذی القرنین (صاحب دو بال) و گیلگمش و خورشید بالدار کجاست؟ کتیبه ای در تل حلف در سوریه به این سوال پاسخ می دهد: گیلگمش در حال سوار شدن بر تختی به فرم حلقه ای بالدار است و دو جنی (دارای سم و دم) تخت او را نگه داشته اند.
ذوالقرنین احتمالا صاحب دو بال معنی می دهد در تصویر زیر مشخص تر است:
در تصویر بالایی همه انسان ها و صاحب دو بال (ذی القرنین) هم اندازه هستند بجز یک فرد غول پیکر که همان دوست دیو گیلگمش یعنی انیکدو است.
در واقع اینکه ذوالقرنین و گیلگمش توانسته اند در 3000 سال پیش مسافت های زیادی را طی کنند تنها راه حل پرواز است. همانطور که فردوسی می گوید:
 به فر کیانی یکی تخت ساخت      چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
    که چون خواستی دیو برداشتی     ز هامون به گردون برافراشتی
    چو خورشید تابان میان هوا           نشسته برو شاه فرمانروا
به نظرم نکته همینجاست :
چو خورشید تابان میان هوا - نشسته برو شاه فرمانروا
یعنی گیلگمش یا جمشید (شید از شیدایی و خورشید گونگی است) همان دیسک خورشید بالدار و یا ذوالقرنین است. البته خورشید بالدار یا دیسک بالدار در قسمت های وسیعی از یافته های باستان شناسی وجود دارد و  تقریبا می شود گفت در تمام دنیا پیدا شده است! یعنی ذی القرنین طبق قرآن دور دنیا سفر کرده است.
البته همانطور که می دانیم پرواز در باستان تنها توسط سلیمان نبی صورت گرفته است:فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاء حَيْثُ أَصَابَ
پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى‏گرفت، به فرمان او نرم، روان می‏شد.
و لسليمان الريح غدوها شهر ورواحها شهر 
باد را مسخر سلیمان کردیم که هنگام طلوع (از سپیده دم تا طلوع حدود 2 ساعت) به اندازه ی یک ماه سفر می کرد و هنگام غروب (از قرمزی تا غروب حدود 2 ساعت) به اندازه ی یک ماه سفر می کرد. در یکی از متون تاریخی هم آمده که سلیمان روزها در بعلبک (لبنان) بود و شب به اصطخر (شیراز) می آمد.

از طرفی در داستان گیلگمش آمده که پدرش پادشاه روحانی بابل بوده (احتمالا داوود(ع) اولین پادشاه الهی بابل و پدر سلیمان که در ادبیات ما به طهمورث و جمشید معروفند) و اینکه گیلگمش خورشیدی تابان (جمشید هم در واقع اسم نیست بلکه توصیفی از شاهی درخشان چون شید یا خورشید است ) بوده و دوستانی دیو مانند و غول پیکر مثل انیکدو دارد که برای او غواصی می کند و از زیر دریا خبر می آورد. و جنیان را به فرمان دارد و  در واقع لشکری از جنیان داشته است. و زنی کافر به نام ایشتر در داستان هست که گیلگمش جنیان را به ریاست دوستش  حکیم حیبانی به جنگ با او می فرستد.
که اینها هم شبیه به داستان سلیمان و تسخیر او بر جنیان و داستان ملکه ی سبا است. و آنموجود غول پیکر در داستان گیلگمش "عفریت من الجن" است یا "و الشیاطین کل بنا و غواص" و حکیم حیبانی همان "الذی عنده علم من الکتاب" است که قرآن می گوید.
پس جمشید یا شاه تابان همان خورشید بالدار یا گیلگمش است که به احتمال زیاد همان سلیمان است. چرا که بر جنیان و دیو ها تسلط دارد پادشاهی اش از بابل شروع می شود ملکه ی سبا که کافر است در داستان او هست و تسلطش بر باد و پرواز و سفرهای طولانی و همینطور ساخت بناهای با شکوه و همینطور نرم کردن آهن و مس و سخن گفتن به زبان پرندگان و جنیان و دیوها و مورچه و همه ی زبان ها! از مشترکات ذی القرنین و سلیمان و گیلگمش هستند.
 افزونه + شاید کاخ آپادانای شوش را  برای ملکه ی سبا ساخته بوده است (نشانه ی قوم سبا طبق قرآن اینست که سرزمینی آباد که بدلیل ناسپاسی نعمت هایشان به اکل خمط (خوردنی تلخ شاید همان بلوط زاگرس که با آن نان می پزند) و شی من سدر قلیل (سدر یا کنار که دامنه های زاگرس پوشیده از سدر و بلوط است.) و آخرین بنای سلیمان تخت جمشید است که آنجا می میرد و آخرین اثرش نیمه کاره می ماند. و داستان جمشید با ناپدید شدنش در شاهنامه تمام می شود!