محتویات
|
واژهشناسی
لغت عبری لیلیث که معادل اکدی لیلیتو است، صفتی منشعب از ریشه لیل (ل ی ل) به معنای شب در زبان سامی اولیهاست که ترجمه تحتاللفظی آن معادل «موجود یا خداوند مونث ظاهر شونده در شب» میباشد. البته در کتیبههای میخی این واژهها به صورت لیلیث و لیلیتو و با معنای «ارواح بادهای بیماریزا» آورده شدهاند. واژه اکدی لیل-ایتو (Lil-itu) به معنای بانوی نسیم (Lady Air) ممکن است اشارهای باشد به الهه سومری نینلی (Ninlil) که وی نیز به عنوان بانوی نسیم شناخته میشود. وی الهه باد جنوب و همسر انلیل (Enlil) است. در عراق قدیم، باد جنوب با هجوم طوفانهای شنی تابستانه و شیوع بیماریها شناخته میشدهاست.لیلیتو در اساطیر میانرودان
نخستین اشاره به لیلیث درحدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد و به عنوان عضوی از خدایان طوفانها در اساطیر سومری است که موسوم به لیلیثو بودند. سومریان بر این اعتقاد بودند که خدایان لیلیثو شکارچی زنان و کودکان بوده و با شیرها، طوفانها، بیماریها و بیابانها مرتبطند. نخستین تصاویر ترسیم شده از خدایان لیلیتو آنان در حالتی نشان میدهد که پاها و بالهایی همچون پرندگانی موسوم به زو (Zu) دارند.آنان تمایلات جنسی شدیدی نسبت به مردان داشتند، ولی قادر نبودند به صورت عادی اعمال جنسی را انجام دهند. چنین تصور میشد که آنان در مکانهای متروک، ویرانه و خالی از سکنه اقامت دارند. چنین تصور میشد که خدای مذکری موسوم به پازوزو (Pazuzu) در مقابل آنان موثر باشد.
بر اساس این اسناد لیلیث نام یکی از خدایان طبقه مذکور بودهاست. خدایان و الهههایی دیگر نیز در این ردیف قرار داشتهاند که از آن میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ لیلو (Lilu) که نوعی جن یا بختک به شمار میرفته، آردت لیلی (Ardat Lili) که مستخدمه لیلیث به شمار میرفته و چنین تصور میشدهاست که وی در خواب به سراغ مردان رفته و از آنان باردار میشدهاست و همچنین ایردو لیلی (Irdu Lili)، جنی مشابه با آردت لیلی. اینان در اصل خدایان و ارواح بادها و طوفانها بودند، ولی در گذر زمان به عنوان خدایان و شیاطین شب شناخته شدند.
لقب لیلیث «دوشیزه زیباً بودهاست. در توصیف وی گفته شدهاست که قادر به داشتن فرزند نبوده و شیری در پستانهایش نداشتهاست. در متون بابلی لیلیث به عنوان یکی از فواحش مقدس الهه ایشتار ترسیم شدهاست. در تطبیق با اساطیر بابلی، در اساطیر کهن سومری نیز، لیلیثو را به عنوان خدمتگار ایناننا (Inanna) و یا دست ایناننا برشمردهاند. این متون بیان میدارند که»ایناننا باکره زیبارو و فاحشگان اغواگر را به میان مردم میفرستاده تا مردان را گمراه سازند" و به همین دلیل است که وی را دست ایناننا نیز خواندهاند.
لیلیث مشابه با لیلیثو در اساطیر بابلی-سومری، آردت لیلی در اساطیر اکدی، و همچنین لا بر تو (La-bar-tu) در اساطیر آشوری، بر فحشای مقدس در معابد نظارت داشتهاست. واژه آردت لغتی است برگرفته از واژه آردتو (Ardatu) که به فواحش ومعبد و زنان جوان ازدواج نکرده اطلاق میشده و به معنای دوشیزه بودهاست. آردت لیلی نیز همچون لیلیث، تجسمی از بیماری و ناپاکی بودهاست.
برخی لیلیث را معادل کی-سیکیل-لیل-لا-که (Ki-sikil-lil-la-ke) دانستهاند که شخصیتی مونث در مقدمه حماسه گیلگامش است. وی به عنوان پیشکار و معشوقه لیلا (Lila) نام برده شده و به عنوان بانویی توصیف شدهاست که همه قلبها را شاد کرده و همواره در حال جیغ کشیدن است.
معادل دیگری که برای لیلیث برشمردهاند، کی-سیکیل-اود-دا-کا-را (Ki-sikil-ud-da-ka-ra) است به معنی بانویی که نور و روشنایی را دزدید و یا بانویی که روشنایی را تصرف کرد و غالبا خود را به شکل ماه نشان میدهد. لازم به ذکر است که لغتنامه مرجع انجیل تفسیرهای فوق از هویت لیلیث را مخدوش دانسته و منتفی میداند.
لیلیث را با نمادهای حیوانی بسیاری مرتبط دانستهاند. وی را با پرندگان آنزو (Anzu) (کرامر در ترجمه گیلگامش آنزو را به عنوان جغد ترجمه کردهاست، ولی اغلب آن را به عنوان عقاب، کرکس و کلا پرندگان شکاری ترجمه میکنند. در برخی از افسانهها این پرندگان دارای سر شیر و به شکل یک عقاب غولپیکر توصیف شدهاند) شیرها، جغدها و مارها در ارتباط دانستهاند. احتمالاً تمثیلات دیگر مبنی بر اینکه لیلیث را ماری در بهشت توصیف کردهاند نیز از همینجا نشات گرفتهاست.
لیلیث در انجیل
کتاب اشعیا نبی در فصل توصیف ویرانی ادوم، تنها منبعی است که به توصیف لیلیث در انجیل عبری پرداختهاست: «موجودات وحشی بیابان با موجودات وحشی جزیره دیدار خواهند کرد، و ساتیر (موجودی نیمه انسان و نیمه بز) پیروان خود را فراخواهد خواند؛ لیلیث نیز در آنجا خواهد آرمید و برای خود مکان استراحتی خواهد یافت.» این بخش از کتاب به روز انتقام یهوه اشاره دارد که در آن زمین به بیابانی متروکه تبدیل خواهد شد. بنابراین لیلیث برای یهودیان در هشتصد سال پیش از میلاد شناخته شده بودهاست. این بخش از کتاب که اشاره دارد که یافتن ماوا توسط لیلیث، به نظر میرسد برگرفته از گیلگامش باشد که در آن آمدهاست که لیلیث پس از گریختن به بیابان، در آنجا سکنی یافت. در ترجمه شاه جیمز از انجیل به جای واژه لیلیث، عبارت جغد نالان به کار برده شده که قطعا ترجمه دقیقی از متن عبری نبوده و هدف آن جایگزین کردن موجودات عجیب و غریب با موجوداتی قابل درک برای عامه بودهاست. چنین ترجمهای در متون دیگر مسبوق به سابقه نبودهاست، ولی در بسیاری از ترجمههای بعدی تکرار شده. دو تا از انجیلهای ترجمه شده نسبتاً جدید از خود عبارت لیلیث استفاده کردهاند که عبارتاند از انجیل اورشلیم، چاپ ۱۹۶۶ و انجیل جدید آمریکا چاپ ۱۹۷۰. شریدر و لوی معتقدند که لیلیث یکی از الهههای شب بوده که از زمان تبعید یهودیان در بابل برای آنان شناخته شده بودهاست. شواهد کمی وجود دارند که نشان دهد لیلیث یک اهریمن نبوده و بلکه یک الهه به شمار میرفتهاست.آیینها و سنتهای یهودی
سنتی عبری وجود دارد که بر اساس آن یهودیان طلسمی را که با نامهای سه فرشته(Senoy، Sansenoy، and Semangelof) متبرک شدهاست بر گردن نوزادان پسر میآویزند تا آنان را تا زمان ختنه شدن از گزند لیلین در امان بدارد. همچنین سنت عبری دیگری وجود دارد که بر طبق آن موهای نوزادان پسر را تا سه سالگی کوتاه نمیکنند تا از این طریق لیلیث وی را با نوزاد دختر اشتباه گرفته و جان وی حفظ شود.سنن مردمی
پیدایش این ایده به تفسیر آیات دوگانهای در کتاب آفرینش بازمیگردد. در این کتاب در آیهای خلقت حوا از یکی از دندههای ادم تشریح شدهاست. با این حال در آیاتی پیش از آن بیان میشود که یک زن نیز آفریده شدهاست.
«بنابراین خداوند انسان را بر صورت خود آفرید؛ او وی را به صورت تصویری از خود آفرید؛ خداوند آنها را زن و مرد آفرید» در این متن آفرینش لیلیث پس از گفتار خداوند در خصوص اینکه «انسان نباید تنها باشد» آورده شدهاست. بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی که آدم را آفریدهاست میآفریند، ولی آن دو با هم نزاع میکنند. لیلیث مدعی است که چون هر دو آنها از منشا یکسانی خلق شدهاند، بنابراین برابرند و به همین خاطر حاضر نمیشود که نسبت به آدم تواضع کند. وقتی که لیلیث این وضع را میبیند نام ناگفتنی را بر زبان آورده و در هوا پرواز کنان دور میشود.
آدم با دیدن این وضع به درگاه خداند دعا کرده و میگوید، زنی که به من دادی از من گریخت. خداوند سه فرشته (Senoy، Sansenoy، and Semangelof) را به دنبال لیلیث میفرستد و میگوید که اگر وی بازگردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.
فرشتگان لیلیث را در میانه دریای مقدسی یافتند که مصریان در آن هلاک شدند. آنان سخنان خداوند را به وی گفتند، اما وی از بازگشت امتناع کرد. فرشتگان نیز گفتند پس ما تو را در دریا غرق میکنیم. ولی لیلیث از آنها خواست که وی را رها کنند و به آنها گفت : «من برای این آفریده شدهام که به کودکان نوزاد لطمه بزنم. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر دختر باشد تا بیست روز در حیطه قدرت من است.»
فرشتگان با شنیدن سخنان لیلیث بازهم به وی اصرار کردند تا بازگردد. ولی وی برای آنان به نام خداوند حی قیوم قسم یاد کرد که «هرگاه نام یا تمثال شما را بر طلسمی ببینم قدرتی بر آن کودک نخواهم داشت». وی همچنین پذیرفت که روزی صد فرزندش بمیرند و به همین دلیل روزانه صد اهریمن از میان میروند.
یکی از نویسندگان آمریکایی به نام اویتیک ایساهاکیان، لیلیت (Lilit) (نه لیلیث) را به عنوان اولین همسر آدم معرفی کردهاست. در داستان وی لیلیت از آتش و انسان از خاک آفریده میشوند، ولی لیلیت بوی انسان خاکی را دوست ندارد و بنابراین به شکل ماری، همراه با شیطان از بهشت میگریزد. بر طبق این داستان پس از این بود که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید تا همواره با وی باشد، ولی هرچند که آدم نام حوا را بر زبان داشت، با این حال روح وی همواره در جستجو و حسرت لیلیت بود. در قرون وسطی مردم بر این عقیده بودند که لیلیث ملکه اهریمن دیگری به نام آسمودوس (Asmodus) است. بر طبق افسانهها دنیایی دیگر وجود دارد و حتی بر اساس این افسانهها، آن جهان دیگر دقیقا در کنار همین جهان ما بوده و این دو با هم در آن دنیای دیگر به زاد و ولد اعقاب اهریمنی خود مشغول بوده و همواره شرارت و بینظمی را توسعه میدهند. حضور لیلیث و ملازمانش در آن زمان بسیار جدی گرفته شده و بسیاری از بلایا و مشکلات همچون ناباروری زنان و مردان، تبدیل شراب به سرکه، مرگ و میر نوزادان و ... به وی نسبت داده میشد.