کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

پیروان شیطان



حضرت امیرالمومنین حضرت علی(ع) در خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه در معرفی سیمای منافقان فرمودند: 
منافقان با اظهار یأس می خواهند به مطامع خویش برسند و بازار خود را گرم سازند و کالای خود را بفروشند، سخن می ویند اما به اشتباه و تردید می اندازند، وصف می کنند اما می فریبند در آغاز راه را آسان و سپس تنگناها به بن بست می کشانند آن ها یاران شیطان و زبانه های آتش جهنم می باشند آنان پیروان شیطانند و بدانید که پیروان شیطان زیان کارانند.
قرآن در تعبیر خوب شیطان می فرماید: کسانی که شیطن بر دل آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلی از یادشان بر آنان پیروان شیطانند و ای مومنان بدانید که به یقین خوب شیطان از زیانکارانند و حضرت علی(ع) که اشاره به طلعه و زبیر به آنها می فرماید: آگاه باشید که شیطان خوب خود را گردآورد و با فریب های جمعی بی خبر ناآگاه را از پیاده و سواره به خود جلب کرده است.
نکته: کسانی که تحت لوای شیطانند یا زیر پرچم اویند اولاً رهبری او را از نظر اعتقادی پذیرفته اند، ثانیاً از نظر عمل، شیطان را شریک خدا در اطاعت شمرده اند یعنی عملاً پیروان فرمان اویند.
 (تفسیر نمونه/ج۱۱/ص۴۰۰)
بعد از دوستان شیطان، طیفی دیگر هستند که از مرحله دوستی گذشتند به برادری با شیطان رسیده اند که به تعبیر قرآن اسرافگران در این مرحله برادر اویند و در سوره اسراء آیه ۲۷ خداوند می فرماید که «همانا اسرافگران  برادر آن شیطانند» مردمان مسرف پیروان شیطانند و راه آن ها را پیمایند. به کسی که ملازم سفرات می گویند «اخوالسفر» یعنی برادر سفرو و کسی که تابع شیطان است می گویند «اخ الشیطان» یعنی برادران شیطان
۱) ترجمه تفسیر مجمع البیان/ج۱۴/ص۱۲۶
را بطه بین شیطان و انسان
نیروی خیال، بنیاد درویی و برخلاف حق و حقیقت است نیرویی است که از راه شبهه، خلل به حکم عقل وارد می آورد و از نظر ضعف نیروی اندیشه چه بر سئوال طبیعت و فطرت بشری و یا از نظر تفکیک و جدا بودن از حق و حقیقت و انتقاد به آن سبب ازدیاد نیروی وهمی می شود و روشن است نیروی وهمی در کارهای حسی نمی تواند در مقام رویارویی با اندیشه برآید ولی در امور عقلی و عقلانیت هر چه زیاده نظری باشد بیش تر می تواند از راهی استناد کند و حکم خیال  را بهبود بخشد.
تشکیل شیطان پرستی
فراماسونری چیست؟
کلمه ماسون (mason)  یعنی بنّا فراماسون (fareemason) یعنی بنّا آزاد.
در واقع می توان گفت: فراماسونری یک تشکیل منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اعتقادی و فرهنگی جوامع سلطه یافته است.
کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود.
ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونها لژ نام دارد.
یکی از بزرگترین اهداف گروهای ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان ضد مسیح (Antichrist=  وجال، یا به تعبیر  بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New pharaon) آماده کنند.
همه افراد فراماسونری متفق رأی هستند که مسئله یک توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم به یک مبارزه وسیع و بی امان دست  زده اند.
بیشتر بدانید…!
کتاب «کمیته ۳۰۰ کانون توطئه های جهان» نوشته دکتر (جان کولمن) در این زمینه چنین می گوید: که دلیل موجودیت نظامهای پنهانی مانند سلحشور «اورتیلم» سنت جان و مرادان میزگرد و گروه میلز و سایر اجتماعات مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان بخشی از زنجیره ی گسترده فرماندهی سلطه گری جهانی را تشکیل می دهند که از باشگاه رم «سازمان ناتو» موسسه ی سلطنتی امور بین المللی تا سرسلسله ی توطئه گران، یعنی کمیته ی ۳۰۰ امتداد دارد این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان و اسرارآمیز نیاز دارند. چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند.
«منشأ فرامانسوری (کابالا) و سازمان های مخفی یهودی»
«کابالا»
حضرت ابراهیم(ع) دو پسر  به نام های اسماعیل و اسحاق(ع) داشت که فرزندان حضرت اسماعیل(ع) که آخرین آن خاتم الانبیاء محمد(ص) است. و فرزندان  اسحاق، یعقوب و فرزند یعقوب،         حضرت یوسف(ع) هستش که حسادتی که فرزندان یعقوب(ع) به یوسف کردن باعث شدن و با مشکلاتی که پیش آمد به مصر کشیده شد و به حکومت مصر درآمد و وقتی یعقوب(ع) با فرزندان خود یوسف(ع) را پیدا کرد در زندگی در مصر و قسمت هایی از زمین های مصر را به آنها داد. وقتی یوسف(ع) از میان بنی اسرائیل که نام اسرائیل را که خود حضرت یعقوب(ع) به خود اختصاص داده بود. به عنوان فرزندان بنی اسرائیل یعنی (بنده گان خدا) فرعون که حکومت می کرد با در نظر گرفتن بادوگرهای خود که همان«کابالا» معروف بودند از دست دادن حکومت خود می ترسید آنها را از مصر به بیرون انداخته یا به بردگی گرفت و بنی اسرائیل که معتقد به آن بودند که از میان خودشان کسی     می آید که حکومت را از دست فرعون می گیرد فرعون شروع به کشتن فرزندان بنی اسرائیل کرد و با خواست و اراده خداوند فرزندی به نام موسی در خود دامن فرعون بزرگ شد و وقتی به پیامبری برگزیده شد با جادوگرها و با حکومت فرعون به مبارزه برخواست و با معجزه هایی که از طرف خداوند به حضرت موسی داده می شد با کابالا مبارزه کرده و باعث شکست جادوگری های آنها       می شد و حضرت موسی(ع) با در نظر گرفتن آزار و اذیت بنی اسرائیل و با چند نفر از کابالاها که ظاهراً به موسی(ع) ایمان آورده بود از رود نیل رد شدن و با کارهایی که بنی اسرائیل مرتکب شدن با همان کابالاها خداوند آنها را در صحرا به عنوان چهل سال سرگردان راها ساخته و حضرت موسی شروع به آموزش دادن آنها کرد وقتی حضرت موسی از میان آنها رفت کابالا آن چیزهایی که خودشان یاد گرفته بودند و آنچه از حضرت موسی یاد گرفتن شروع کرده به شایعه پراکنی که موسی اصلاً پیامبر نبوده بلکه یک کابالا بود که به عنوان کابالا بزرگ  یا اعظم شخانه می شد که خود کابالا فراماسونری را تشکیل دادن تا به الان.
کابالا چیست؟
کابالا قباله ی نامی است که یهودیان آن را عرفان یهودی اطلاق می کنند و معنای آن کهن قدیمی    می باشد. بنیان گذاران آن مدعی بودند که این طریقت مکمل تورات است که در بردارنده اسراریست که خداوند به طور شفاهی و خصوصی به حضرت موسی(ع) ابلاغ کرده تا تنها در اختیار «قدم برگزیده» قرار گیرد.

 مفهوم کابالا:
کابالا نامی است که بر قصوف یهودی اطلاق می شود و تلفظ اروپایی کباله غربی است؟ به معنی قدیمی کهن، این واژه به شکل کباله برای ما آشناست، پیروان آیین کابالا یا کابالیست ها این مکتب را دانشی هنری و پنهان خاخام های یهودی می خوانند و برای پیشینه ای کهن قایل اند، برای نمونه مادام پلاواشکی – رهبر فرقه ی تئوسوفی: مدعی است که کابالا در اصل کتابی است رمز گونه که از سوی خداوند به پیامبران آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شده و حاوی دانشی پنهان قوم بنی اسرائیل بود.  به ادعا  یلاواشکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره دانس را از این کتاب گرفته اند.
مادام یلاواشکی برخی از متفکران غربی چون اسیب نوزا و بیکن و نیوتون را پیروان ایین کابالا می داند. و آقای شهابزی: در این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیس، بلکه برای قصوف یهودی به عنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه  بدی نمی توان یافت.
بسیاری از مفاهیم کابالا شکل عبری مفاهم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است در واقع اندیشه پردازان مکتب کابالا به دلیل  زندگی در فضای فرهنگی اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از ستون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و باتا ویل های عود به آن روح و صبفه یهودی  دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه های متنوع هومخه (حکمت)، کدش (قدس)، نفش (نفس)، نفش مدبرت (نفس مدبره)، نفش سیفلت (نفس عاقله) نفش حی (نفس حیات بخش) روح و… در کابالا اشاره کرد.
مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می شود، در قصوف کابالا،  بحث های مفصلی درباره ی خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم نور و مراحل تجلی آن، آنچه از زاویه ی تحلیل سیاسی حایز اهمیت است شیطان شناسی و پیام مسیحیان این مکتب است و دقیقاى این مفاهیم است که کابالا را به عنوان  یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می کند.
این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است  در کنار معنای ضد آن تعریف می شود که چه چیزی به عنوان و یا کاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه ها و ادیان ضعیف عمل می کند.
بسیاری از شیطان پرستان شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی می کنند و ادعا می نمایند که چنین هویتی بر مبنای قبول کردن این که شیطان موجودی با قدرتی افضل است شکل می گیرد.
بیشتر بدانید…!
«فیبر دالیوت» مورخ یهودی، مصر باستان را خاستگاه کابالا می داند به عقیده وی ریشه های کابالا، سنتی است که بعضی رهبران یهودی در مصر باستان را آموخته و نسل به نسل به صورت شفاهی آن را انتقال داده اند.

در سده های چهاردهم میلادی هسته های فرقه کابالا در جوامع یهودی سراسر جهان به ویژه در بنادر ایتالیا گسترش یافت و از طریق ایتالیا که قلب جهان مسیحیت به شمار می رفت پیش گویی های اسرار آمیز درباره  ظهور قریب الوقوع مسیح(ع)  و استقرار سلطنت جهانی او به مرکزیت بیت المقدس رواج یافت و دربار پاپ و سایر کانون های فکری سیاسی دنیای مسیحیت را به شدت متأثر ساخت. در تمامی این دوران  منجمین (با نفوذ) یهودی یکی پس از دیگری درباره ی ظهور قریب الوقوع مسیح(ع) پیشگویی می کردند. از نیمه قرن پانزدهم میلادی کابالاست ها (افراد عضو فرقه کابالا)  یهودی به تدوین برخی رساله های کابالایی منطبق با زبان و فرهنگ مسیحیان دست زدند، از قرن (۱۶ و ۱۷) میلادی  به بعد فرقه کابالا در تمامی مراکز مهم قاره اروپا گسترده شد. بدینسان مکتب کابالا به نیروی متنفذ در میان مسیحیان بدل شد که بر آرمان های مسیحیای و صلیبی جدید دامن می زد و طلوع قریب الوقوع دولت جهانی اروپاییان را نوید می دادند. به تأثیر از این موج، بسیاری از متفکران اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید آرمان ظهور مسیح را با مفاهیم رازآمیز شناخت و تنها منبع معتبر برای این شناخت رساله های یهودی کابالایی است.
*عمل کردهای فراماسونری (کابالا)  برای عقاید جنگ روانی
۱) گوساله پرستی بنی اسرائیل  به دنبال تأخیر حضرت موسی(ع) که برای دریافت پیام الهی به کوه طور رفته بود.
۲) ترویج تدریجی و پنهانی تعالیم مصری در بین بنی اسرائیل پس از درگذشت حضرت موسی(ع)
۳) وفات حضرت سلیمان(ع) و رواج جادوگری توسط کاهنان معبد
۴) ظهور حضرت عیس(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان
۵) ظهور حضرت محمد(ص) و آزار رساندن یهودیان به ایشان
۶) شروع جنگهای صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان
۷) پیدایش فرقه ی کابالا و آموزش تعالیم شرک آلود
۸) نفوذ یهودیان و فرقه ی کابالا در اروپا و رواج تدریجی تعالیم کابالا در میان مسیحیت به وسیله ی پیشگویی درباره ی ظهور قریب الوقوع حضرت مسیح(ع)
۹) به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آن ها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه ها معبد برآمد و بسیاری از آن ها  را اعدام کرد.
۱۰)  با استقلال آمریکا در سال ۱۷۸۹ میلادی، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
۱۱) تأسیس گیری سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال ۱۹۴۵ میلادی
۱۲) شکل گیری اسرائیل به عنوان آخرین بازوی فراماسونری در سال ۱۹۴۸ میلادی
*عقاید فراماسونری (کابالا)
۱) اعتفاد فراوان  به اومانیسم (انسان محوری)
۲) اعتقاد قوی  به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقائی آن ها را نشان می دهد.
۳) بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی و همچنین الهه های ملل باستان از جمله ایزبس و اسیریبس (خدای مرگ)
۴) اعتقاد فراوان به ماترلیسم (ماده گرایی)
۵) اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه ۳۳ (۳۳ مرتبه گروه های ماسونی که دارند به مرتبه قدرت شخصی که به مرتبه ۳۳ می رسد)
۶) اعتقاد راسخ به سلیمان نه به عنوان نبی بلکه به عنوان شاه سلیمان جادوگر و کابالای اعظم که       همان ماسون
۷) اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان پایتخت عقیدتی در بیت المقدس قبل از ظهور ضد مسیح یا فرعون جدید که منجی شیطانی ماسونهایت.
۸) برقراری حکومت جهانی شیطانی به پایتختی معبد سلیمان در اورشلیم (بیت المقدس)
گروه شیطان پرستان
فراماسون ها احیا کننده جادوگری و شیطان پرستی در قاره اروپا  در قرن شانزدهم میلادی می باشند. گسترش سریع جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران مخصوصاً در بین زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطان پرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آنها زن بوده اند اعدام شوند. در اوائل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان به رهبری سرفرانسیس دا شود. گروه شسطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد.
در دهه ۱۹۶۰ میلادی شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آنها تشکیل «کلیسای شیطان» توسط آنتوان اس زاندی لاوی در شهر «سان رفانسیسکو» می باشد.
*نکته: یکی از ویژگی های این گروه اعضای جوان آنهاست که سن بیشتر آنها کمتر از بیست سال          می باشد و دیگری که در انگلستان معروف است مراسم هالووین است که همه ساله در شب ۳۱ اکتبر، کودکان و نوجوانان لباس های ترسناک شیاطین و جادوگران را به تن می کنند و در طول شب مردم را می ترسانند.
*** آنتوان اس زاندرلاوی یکی از رؤسای شیطان پرست
لاوی: موسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان، نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی لاوی، در ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ میلادی در شهر تیکالو ایالت «ایلی نویز» متولد شد آنگاه به دبیرستان و دوران دروس مدرسه و در سن ۱۷ سالگی مدرسه را رها کرده و به نوازندگی و بعد در سال ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد. و در سال ۱۹۵۲ میلادی با «کارول لنسینگ» ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج او یک دختر :کلارا لاوی» شد و در سال ۱۹۶۰ میلادی منجر به طلاق شد و با «این هگارتی» که شیفته ان شده بود که هیچ وقت با هم ازدواج نکرده و از آنها دختری  به نام             «زینا لاوی» منجر شد.
لاوی ارائه  سخنرانی های سری خود در شبهای جمعه را که (دایره اسرارآمیز) نامیده بود آغاز کرد که در همین آیین جدید به وی پیشنهاد آیین جدی شد.
در ۳۰ آوریل سال ۱۹۶۶ میلادی در حالی که «لاوی» سر خود را به عنوان رسم آئین جدید تراشیده بود بنیان گذار کلیسای شیطان را اعلام کرده و در سال ۱۹۶۶ میلادی را به عنوان «آنوسیطنس» سال اول عمر شیطان اعلام کرد و خود را کاهن اعلام آن خواند و چندی بعد انتشار کتاب (انجیل شیطانی) در سال ۱۹۶۸ میلادی به تعالیم کلیسای شیطان پرداخت (حرف آن در میان شیطان پرستان این بود که شیطان فرمانروایی زمین است) و بعد (آئین پرستش شیطان را گذاشت و در سال ۱۹۷۲ میلادی آن را انتشار کرد و در سال ۱۹۹۷ میلادی در ماه ۳۱ اکتبر در بیمارستان (سنت ماری) شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه مرد.
نکته: روز مرگ لاوی به عنوان هالووین شناخته شد.
در این بخش از وسایل مخصوص از جمله الف) کدو از نمادهای جشن هالووین ب) ماسک ها و سورتک های شیطانی ج) لباسهای مخصوص جشن هالووین از نماد شیطان د) هم جنس بازی ۵) رقص و خیلی از چیزهای دیگر.
* شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسایر قوی تر و مؤثرتر از خداست. در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین است. قدرتی که به عنوان برترین قدرت در جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ بر شمرده می شود را قانونمند می کند. معنای شیطان پرستی «پرستش قدرت پلیدی» است.
* آنتوان لاوی در کتاب «انجیل شیطانی» شیطان پرستی را این گونه معرفی می کند.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است و همه باورهای مردم بر پایه ی همین دروغ شکل گرفته است که همه عادت کردند دروغ بگویند لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
طبق عقاید شیطان پرستان، مرگ یگانه حقیقی است که راه فراری از آن نیست، لذا از نظر انتخاب نوع مرگ شیطان پرستان به دو دسته بسیار عمده تقسیم می شوند.
دسته اول: کسانی که خود آگاهانه مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح می دهند.
دسته دوم: کسانی که منکر مرگ می شوند و به این گمانند که پرستش شیطان کفایت می کند تا آنان را از چنگال مرگ رها یی بخشد و عمری جاودانه نصیب آنان گرداند.
*** عرصه های شیطان پرستان
یکی از مهم ترین ابزارهای شیطان پرستی در جهت تبلیغ عقائد خود موسیقی است.
۱) موسیقی رپ:
Pup، فرهنگی که خصوصاً به جوانان سیاه و اقشار تحتانی در جوامع غرب تعلق دارد و از موسیقی سیاهان در محله های فقیر نشین برانکس نیویورک و تا حدودی هارلم شکل گرفته است.
۲) موسیقی متال:
متالیکا: در سال ۱۹۸۱ یک نوازنده ی درام به نام «لارس الرویچ» با انتشار یک آگهی، فراخوان تشکیل یک گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد.
فعالیت این گروه مانند سایر گروه های هوی متال، به صورت غیر قانونی زیرزمینی در ظاهر، اما در باطن با حمایت سازمان جاسوسی ایالات متحده آمریکا (سیا) با شعارهای اجتماعی و اعتراض ادامه و گسترش می یابد.
این گروه چند سال بعد پیشنهادهای بلک متال (Black metal) را نیز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف، زمینه را برای شکل گیری گروه های بعد فراهم آورد.
*نکته: متالیکا: در حقیقت صدارزش هایی را ارائه می دهد که شامل «بازگشت به تاریکی» است چون محور اصلی شیطان پرستان است. بی رحمی، تجاوزات، فحاشی، هجوم و…
*نقش موسیقی متال:
نقش حساس گسترش دامنه ی مخاطبان شیطان گرایی است، از سوی دیگر، با گذشت زمان خواننده گان متالیکا همه روزه بیش تر تمایلات شیطانی خود را آشکار می نمایند و بدین سان می توان آن ها را تنها عامل تبلیغ شیطان گرایی معرفی کرد.
*مرلین منسون؛ منجی شیطان پرستی
همان طور که اشاره شد، استفاده از موسیقی و به تجمع آن ماهور خوانندگان جدید به مشابه ی شیاطین نو، ظرفست های جدیدی را در اختیار شیطان پرستان قرار داد.
«برایان هاگ وارنر» نام اصلی فردی است که امروزه به «مرلین منسون» شهرت یافته است وی که اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در نقاط مختلف جهان به عنوان شیطان بزرگ شناخته می شود که مورد پرستش قرار می گیرد او تا کنون توانسته است نقش یک منجی را برای شیطان پرستی ایفا کند، مرلین منسون نیزمانندسایرچهره های شناخته شده ی شیطانیسم چندین مرحله در طول عمرش برای مدت چند ماه یا هفته از نظرها دور شده و سپس با ارائه ی یک کنسرت بزرگ و با چهره جدید و البته مخیف تر از گذشته ظاهر شده وقتی این خواننده شروع می کند به خواند تا مدتی که یک کنسرت جدیدی و با یک غیبت تازه ای که خواهد انجامید آمار قتل و خودکشی در کل جهان به عوج می رسد…
*** نکته: بسیار مهم این است که مسخره کردن مقدسات به خصوص (اسلام و مسیح) یکی از ویژگی هایی که در فرقه شیطان پرستی یا شیطان است.
سبک موسیقی این، برخلاف نظر برخی سبک خاصی نیست و او سبک خویش را از Punk بازهای بزرگ می گیرد. او با استیل خاص خودش طرفداران زیادی کسب کرده که دیده می شود در کنسرت هایش برای او خودکشی می کنند که همین استیل برای او منتقدان زیادی به وجود آورده است.
*** عقاید او که همه آن ها در موزیک های او به نمایش در می آید این است که انسان پست ترین موجود خلق شده است که شیطان از انسان بالاتر است.
«صهیونیسم و دنیای غرب به دنبال سیاست در سینما»
سکولارییم، سعی می کنند تا از طریق سینما و اینترنت، فرقه ی شیطان پرستی را ترویج دهند امروزه هالیوود بزرگ ترین تولید کننده ی فیلم های سینمایی پُر هزینه در اختیار این سیاست قرار گرفته و با به کارگیری معروف ترین هنرپیشگان و با استفاده از پیشرفته ترین وسائل و تکنیک های سینمایی، نقش اول را در تولید فیلم های مروّج شیطان پرستی به عهده دارد.
نکته: فیلیپ برگ- موسس فرقه کابالا- نیز که در هالیوود حکومت می کند در خدمت این سیاست   می باشد، اوّلین فیلم تاریخ که در آن، حریم اخلاق شکسته شد، فیلمی است به نام «ماه آبی» که توسط شخص یهودی به نام «اتوپرینگر» در سال ۱۹۵۲ میلادی کارگردانی شد که برای اولین بار واژه هایی مانند آبستن و باکره را به کار برد.
در این فیلم هایی که هالیوود که هر روز به تعداد بی شماری وارد بازار می شوند و در اختیار افکار پاک بشری قرار می گیرند، به قدری تأثیر گذار و جذاب هستند که به سختی می توان از دام و تأثیرشان گریخت، تصاویری مملو از اوهام و خیالات که مرز بین حقیقت و رؤیا را شکسته اند و مشکل می تواند غیر واقعی بودن آنها را فهمید. افسانه مرلین، سه گانه ی ارباب حلقه ها و هری پاتر، فیلم۳۰۰ و خیلی از چیزهای دیگر برای مثال می توان گفت یکی از مقوله های مطرح شده در فیلم هری پاتر، بحث شیطان و نیروهای شر است جادگری در فیلم هری پاتر یک شخص یا همان هری پاتر یک پارچه که بر سر خود بسته است و آن راحتی بازی کند که شیطان در وسط آن پارچه قرار گرفته نماد خراب بودن بزرگان شیعه و یعنی اسلام است.
دلایل استفاده از موسیقی و فیلم (سینما)
الف) جازبه های مجازی و خیالی و توجه بیشتر بیننده و شنونده؛ مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران و پسران
ب) ارزان و قابل دسترس بود به آنها با توجه به ارتقای تجهیزات فنی تکثیر و توزیع
ج) حساسیت زادی از طریق نفوذ به خانواده ها، شرکت ها، اتومبیل شخصی، رایانه های شخصی و بالاخره گوشی های تلفن همراه.
نگارنده :امیر آدمی