جاماسب نامه:
پیامبرعرب آخرین پیغمبران باشد.
دین اواشرف ادیان باشدوکتاب اوباطل گرداندهمه ی کتابهارا.ازفرزندان آن خورشید جهان کسی پادشاه شود دردنیابه حکم یزدان که جانشین آخر آن پیامبرباشد...وظهوراودرآخرالزمان باشد... وهمه جهان رایک دین کند وفقر را ریشه کن کند وهمه مردم جهان را هم فکروهمگفتار وهم کردار نماید
زرتشت نامه:
زرتشت از اهورامزدا از سرنوشت ایران درآخرالزمان می پرسد.
اهورامزدا ابتدا ازیک دوره سیاه وپر مصیبت چیرگی شیطان ودیوبر ایران یاد می کند وسپس نوید ظهور سوشیانس را می دهد:
...درپایان هزاره فرشته موکل برزمین گنجهای فراوان درزیر زمین ایران راهویدامی کند(نفت).«دیوکین »ظاهرمی شود-دجال-وتمامی مردم سیاه پوش می شوند.کم آبی وخشکسالی می آیدوابرهای بدون باران ظاهرمی شوند.
جشنهای نوروزومهرگان کنارگذاشته می شوند. عده ای ازمردم ایران آواره می گردند.
قشرپست مال ونعمت فراوان می اندوزند.
سلطنت به غیرایرانی رسد
وآنان غلام باره باشند وهوس باز آنگاه مردم ایران دررنج وعذاب خواهند افتاد.چنان رنجی که حتی درزمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران می شود...آنها ازپست ترین نژاد هستند
-از سیکهای هندوستان!
-آنها به یاری سحروجادو دِه های ایران که من آفریدم ویران کنند وهمه چیز رابیالایند ودین وپیمان وشادی وراستی راازبین ببرند ودین من به نیستی رسد.
آنان فریفتارهستند وبدترین دین رادارند.زیرا آنچه راکه گویند نکنند-مظاهرنفاق
-.مهرپدرراازپسروبرادرراازبرادر بگیرند
درآن هنگام دارودرخت بکاهدوهنرونیروی مردان کم باشد وآزرم وسپاس از نان ونمک ندارند.
مردم اززندگی به تنگ آمده ومرگ خویش راازمن خواهند و جوانان راهوای بازی ورامش از دل برنیاید .صدقه ندهند ومردم ایران به سوی باختر(غرب)تباه شوندوبه سبکی وآلودگی رسند.وایمان به معاد برود.
زرتشت پرسید:
دادار،چه هنگام دیوان تباه شوند؟
فرمود:هرگاه نشان سیاهی در خراسان پیدا شود ولشگری از آنسوی آهنگ دیوان کنند و طی سه جنگ در ایران از آنان کشتاری کنند که هیچ دشمنی تا آن روز ندیده باشد و از کشته هایشان پشته سازند...سپس سوشیانس بیاید و جشن وسرور با ایرانیان باشد .
هزاره سر آید به ایران زمین *** دگرگون بود کار و شکل همین
بود حکمرانی آن دیوکین *** که دین بهی را زند بر زمین
چو آید به گیتی نشان سیاه *** دگرگون شود دین و آیین و راه
جز آز و نیاز و بجز خشم و کین *** نبینی تو باخلق روی زمین
بجز راه دوزخ نورزند هیچ *** نبینی کسی کو بود دین بسیج
نه نوروز دانند نه مهرگان *** نه جشن و نه رامش نه فروردگان
برآید همی ابردرآسمان *** که باران نبارد به هنگام آن
زگرمای گرم وزسرمای سخت *** بریزدبسی برگ و بار درخت
بسی نعمت ومال گردآورند *** مرآنرابه زیر زمین گسترند
نیامد کسی را چنان رنج و تاب *** به هنگام ضحاک و افراسیاب
ز هرجانب آهنگ ایران کنند *** به سم ستورانش ویران کنند
بپرسید زرتشت بار دگر *** ز هرمزدادار پیروزگر
سیه جامه را کی نماید شکست *** چگونه شود دیو ناکام، پست
که جانم ز تیمار گریان شدست *** دل از اندوه و رنج بریان شدست
بدو گفت دادار پروردگار *** که ای مرد دین دار اندوه مدار
چوهنگام ایشان شود در جهان *** پدید آیدازچندگونه نشان
زمین خراسان ز نم و بخار *** شود چون شب داج،تاریک و تار
برآید نشان از خراسان سپاه *** چوآید به وقت و به هنگام گاه
یکی شاه باشد به هندوبه چین *** ز تخم کیان اندر آن وقت کین
گروهیش شاپور خوانند نام *** بیابد زگیتی بسی نام وکام
کشدسوی بلخ وبخارا سپاه *** کند روی کشور زهرسو نگاه
زپارس وخراسان وازسیستان *** یکی لشگرآرد عجب بیکران
به ایران بباشد سه جنگ تمام *** بسی کشته گردند مردان نام
شود اهرمن جنگ راچاره گر *** اُ با نره دیوان پرخاشگر
شود لشگر دیو ناپایدار *** بسی خسته و کشته در کارزار
بیاید پس آن مرد فرخنده نام *** که بهرام خواند ورا خاص و عام
بگیرد سر تخت و تاج شهان *** جهان را رهاند از آن گمرهان
بود حکمرانی آن دیوکین *** که دین بهی را زند بر زمین
چو آید به گیتی نشان سیاه *** دگرگون شود دین و آیین و راه
جز آز و نیاز و بجز خشم و کین *** نبینی تو باخلق روی زمین
بجز راه دوزخ نورزند هیچ *** نبینی کسی کو بود دین بسیج
نه نوروز دانند نه مهرگان *** نه جشن و نه رامش نه فروردگان
برآید همی ابردرآسمان *** که باران نبارد به هنگام آن
زگرمای گرم وزسرمای سخت *** بریزدبسی برگ و بار درخت
بسی نعمت ومال گردآورند *** مرآنرابه زیر زمین گسترند
نیامد کسی را چنان رنج و تاب *** به هنگام ضحاک و افراسیاب
ز هرجانب آهنگ ایران کنند *** به سم ستورانش ویران کنند
بپرسید زرتشت بار دگر *** ز هرمزدادار پیروزگر
سیه جامه را کی نماید شکست *** چگونه شود دیو ناکام، پست
که جانم ز تیمار گریان شدست *** دل از اندوه و رنج بریان شدست
بدو گفت دادار پروردگار *** که ای مرد دین دار اندوه مدار
چوهنگام ایشان شود در جهان *** پدید آیدازچندگونه نشان
زمین خراسان ز نم و بخار *** شود چون شب داج،تاریک و تار
برآید نشان از خراسان سپاه *** چوآید به وقت و به هنگام گاه
یکی شاه باشد به هندوبه چین *** ز تخم کیان اندر آن وقت کین
گروهیش شاپور خوانند نام *** بیابد زگیتی بسی نام وکام
کشدسوی بلخ وبخارا سپاه *** کند روی کشور زهرسو نگاه
زپارس وخراسان وازسیستان *** یکی لشگرآرد عجب بیکران
به ایران بباشد سه جنگ تمام *** بسی کشته گردند مردان نام
شود اهرمن جنگ راچاره گر *** اُ با نره دیوان پرخاشگر
شود لشگر دیو ناپایدار *** بسی خسته و کشته در کارزار
بیاید پس آن مرد فرخنده نام *** که بهرام خواند ورا خاص و عام
بگیرد سر تخت و تاج شهان *** جهان را رهاند از آن گمرهان
دیگرعلایم آخرالزمان به نقل از پیامبر اسلام ص ومعصومین :
در امت من روزگاری آید که درآن قاتل نمی داند که چرا کشته ومقتول نمی داند که چرا کشته شده.پرسیدند که چگونه ممکن است؟ فرمود:به سبب هرج و مرج.سپس فرمود:
قاتل و مقتول در آتشند.وسپس:تو اگر توانستی از کشته شدگان باش
زکات از مستحقین قطع کنند.مسکرات آشکار سازند.غیبت را خوشی وشوخی دانند.حرام را مباح دانند.نمازرا تاٌخیر بیاندازند.والدین را دشنام دهند وبه مرگ آنان شاد شوند.همسایه را جفا کنند.حیای کوچکان کم شود.برادر به برادر حسد ورزد.وفا کم شود.زنا فراوان گردد.
کبر و منیٌت چون سم در دلها راه یابد.بیدادگری و جرایم آشکار گردد.مومنین خوار ومنافقین عزیز باشند.صورتشان صورت آدمی و دلهایشان دل شیطان است.زندانبانانی خواهند بود که درخشم خدای روزراشب وشب راروزمی کنند،مبادا ازهمرازان آنان باشی.بازارها به یکدیکرمنتقل می گردد.قرآن ها زینت می شود.مساجد را مثل معابد یهودوکلیسا زینت دهند.
مناره ها را بلند سازند.
طلاق فراوان شود.مردان امت من خود را به طلا بیارایند ولباس ابریشم برتن کنند.مردم پست عمارتهای محکم رفیع البنیان بسازند.ظروف طلا و نقره استعمال می کنند.ربا را به صورت بیع ورشوه رابه اسم هدیه حلال شمرند.بعضی مردم به گورستان رفته وآرزوی مرگ کنند.از برای دنیا برادران خودرابکشند.مرگ مفاجات زیاد شود.درراههاوشهرها غارت زیاد شود.فتنه و اضطراب بسیارشود.مردم محارم خودرا وطی نمایند.زنان خواننده زیاد شوند.
زلزله فراوان گردد.
عمرها کم شود.
بلاها ظاهرگردد.
تار و ساز آشکارگردد و آنرا مستحسن شمارند.
عابدان ریاکارند.
وتاجران رباخواروزنان ایشان زناکار.
توانگران حج را برای تفریح و تجارت بجای آورند.
بیشترعلما شریرترین خلق خدا هستند در زمین.فقهای گمراه کننده زیاد شوند.
قرآن را به غنا خوانند.
خونریزی زیاد شود.
لجاجت در میان مردم آشکار گردد.
فقر بسیار شود.
سال به سال بدعت و شر وفسق وفجورازسال پیش زیادترگردد.
درآن هنگام زیرزمین ازروی آن بهتراست.
باران ها در غیر موسم ببارد.
جماعتی از پیروان شیطان ادعای امامت کنندومردم راگمراه وازدین منحرف سازند وای برآنانی که به دست خود کتاب می نویسند واز آن دکانی برای خود باز می کنند.
از اینان با عنوان پلیدان در ملکوت آسمانها یاد می شود(چون کار به دست نااهل افتد چشم به راه قیامت باش--پیشاروی قیامت کذابینی خواهند بود،ازآنان حذرکنید).کفار بر همه اهل اسلام مسلط شوند.
دو گروه ازعجم در هم ریزند به خونریزی-بر سر لفظ کلمه عدل-وآن روزاست که یکی از اولاد من به سلطنت برسد و اسلام را طاهرکند وزمین را که پراز ظلم وجورشده از عدل وداد پر کند.
چهاردیوارکاخ ظلالت درهم شکند و پرده ازروی دلها بردارد.داد مظلوم ازظالم بگیرد. وبه خانه کعبه تکیه کند و بگوید:
اِنی بقیة ا...ِ وحجتهِ وخلیفةِ علیکم
او (خدا) کسی است که پیامبر خودرابرای هدایت مردم فرستاد با دینی راستین و برحق تا او رابرهمه ادیان پیروز گرداند
پیشگوییهای انجیل درموردایران :
وعده های عذاب:1-مایه قوٌت ایشان را خواهم شکست.2-در چهارگوشه عالم پراکنده شان خواهم ساخت.3-ایشان را مشوش ومضطرب خواهم ساخت
وعده های نیک:1-تخت خود را درایران قرار خواهم داد.2-سروران و حکمرانانشان را هلاک خواهم ساخت.3-اسیرانشان را باز خواهم آورد