کافه تلخ

۱۳۸۶ آبان ۳۰, چهارشنبه

تحلیل واژگانی «زن» در ریگ‌ودا و اوپانیشادها




اولین نكته‌ای كه بررسی می‌كنیم، تحلیل واژگانی است تا ببینیم در بحث از زن در ریگ‌ودا و اوپانیشادها، چه واژه‌هایی به كار رفته است. كلمه‌ی سانسكریت برای خود واژه‌ی «زن»، «دوتییوم» است؛ همان «دوم» در فارسی. یعنی اساساً كلمه‌ای كه برای زن می‌آورند به معنی دوم است و زن جنس دوم شمرده می‌شود.

واژه‌ی دیگر، «نارا» است. «نارا» هم ریشه است با كلمه‌ی فارسی نر. «نارا» یعنی انسان و مرد. به زن «ناری» گفته می‌شود كه به معنای زن، همسر، مؤنث و ماده و همچنین به معنی قربانی است. درباره قربانی باید مستقلاً بحث شود. قدیمی‌ترین، پردایره‌ترین و پرنفوذترین مناسك بشر، قربانی است كه چون در اسلام بسیار جمع و جور و كوچك شده ما چندان به آن توجه نداریم. در اینجا در یك روز در مراسم حج قربانی انجام می‌شود تا بین نیازمندان توزیع شود. در واقع ما نگاه بسیار متأخر و مدرنی به قربانی داریم. الان نمی‌خواهیم وارد بحث مفصل قربانی شویم. ولی همین كه واژه‌ی ناری، هم به معنی زن و مؤنث و هم قربانی است، نكته‌ی مهمی است. در اسطوره‌های گذشته، جهان حاصل یك قربانی است. یك وجود كیهانی تكه‌پاره شده و از هر تكه‌اش یك قسمت جهان ساخته شده است. در واقع قربانی كردن برای خدایان در دوران اسطوره‌گرایی بشر نوعی مشاركت در آفرینش جهان بوده است. سپس قربانی نوعی معامله با خدایان (بر محور ترس یا مبادله و...) می‌شود و در نهایت قربانی كردن، امری عرفی می‌گردد و قربانی برای خیرات به فقرا و تزكیه نفس خود انسان است. اما در همه‌ این موارد قربانی ابزار است و غایت نیست، یعنی فی‌نفسه هدف نیست. در این جا كه زن، همسر، مؤنث، ماده و قربانی یك معنا می‌دهند، حكایت از نوعی نگاه ابزاری به زن دارد. به عبارتی زن خودش فی‌نفسه هدف نیست و وسیله است.

واژه‌ی دیگر «پت» است، به معنی شوهر، مالك، صاحب و محافظ. بعضی هم به سرور و خداوند ترجمه كرده‌اند. («پُت‍ر» همان پسر در فارسی است و «پت» یعنی شوهر).

اصطلاح دیگر «پرشو» است. پرشو دختر مانو است. مانو اولین مرد است. البته متون هندی روایت‌های مختلفی از اولین انسان دارند، به عبارتی یك آدم و حوا ندارند. در یكی از این روایت‌ها، اولین مرد، «مانو» است. مانو همان كلمه‌ی «من» در فارسی است. «مانو» به معنای انسان اندیشمند می‌باشد. پرشو دختر مانو است كه در لغت به معنی «دنده» است. در عهد عتیق هم زن از دنده‌ی مرد ساخته شده است.



دو روایت از داستان آفرینش انسان در متون هندی

نكته بعدی كه در همه متون مقدس بررسی خواهیم كرد، ماجرای آفرینش است. چه آن‌ها كه نگاه بدبینانه و منفی و تبعیض‌گرا به زن داشته‌اند و چه مخالفین این نگاه، به این مورد توجه كرده و به آن استناد می‌كنند. مثلاً گروه اول، برای این كه بگویند زن‌ها باید از مردها اطاعت كنند، می‌گویند زن از مرد آفریده شده نه برعكس. حوا از دنده چپ آدم آفریده شده است. و گروه دوم، از جمله بعضی از فمنیست‌های مذهبی، هم به مسأله‌ی آفرینش استناد می‌كنند. مثلاً خانم دكتر ناهید توسلی در تز دكترایش می‌خواهد اثبات كند كه در همه اسطوره‌ها و متون مقدس، زن و مرد هم‌سرشتند. البته من دید ایشان را قبول ندارم و فكر می‌كنم این گونه نیست. ولی می‌خواهم بگویم كه هم تبعیض‌گرایان وهم فمنیست‌ها، به بحث آفرینش توجه جدی دارند.

در ترجمه موجود ریگ‌ودا در این مورد چیزی وجود ندارد، ولی در اوپانیشاد دو روایت از آفرینش زن وجود دارد: یك روایت آفرینش هر دو از یك موجود است. این موجود گاهی بی‌جنسیت یا فراجنسیتی و گاهی دوجنسیتی است. ما این مسئله را قبلاً در اسطوره‌ها داشته‌ایم كه مبدأ اولیه جهان و انسان دو جنسیتی است كه بخشی از آن به مرد و بخش دیگر به زن تبدیل می‌شود. یا اینكه فراجنسیتی است و از درون یك مبنا و بنیاد فراجنسیتی، دو جنس بیرون می‌آیند. البته قالب و پردازش این حكایت در این متون عموماً اسطوره‌وار و بسیار تخیلی است. به هر حال یك روایت از این رویكرد كه در متون هندی مشاهده می‌شود این است كه برهما خود را به دو بخش نر و ماده تقسیم كرده و از آنجا مانوی اول به وجود آمده است. برهما موجود اولیه است. در سیر جهان از خداوند و یا از آن اصل و بنیاد اولیه گیتی مراحل و لایه‌های مختلفی وجود دارد كه هر كدام اسم خاص خودشان را دارند: برهما، بعد خدای آفرینشگر، بعد مجمع بسیط عناصر اولیه جهان تا آن كه در پایان به جهان مادی می‌رسد. هر كدام از اینها هم اسم خاصی دارند. اسم اولیه برهماست، اسم خدای آفرینشگر آسوراست و همینطور پیش می‌رود. برهمایی كه هنوز به خدای آفرینش هم تنزل پیدا نكرده و به خدای آفریدگار هم نرسیده است، از درون خود را به دو بخش نر و ماده تقسیم می‌كند. اینجا اشاره به سرشت یكسانی است كه زن و مرد هر دو از آن به وجود آمده‌اند. در این روایت زن از مرد آفریده نشده و زن و مرد هر دو از برهما آفریده شده‌اند. در یك جا هم موجود اولیه را نه فراجنسیتی بلكه دوجنسیتی تفسیر می‌كند و می‌گوید برهما از قسمت ماده‌ی خود «شت‌روپا» را آفریده و به همسری مانو درآورد. میرچا الیاده هم در صفحه 73 رساله در تاریخ ادیان درباره موجود دوجنسیتی كه جمع هر دو جنس است بحث كرده است. این یك روایت است كه زن و مرد از یك موجود مشترك (كه یا فراجنسیتی و یا دوجنسیتی است) به وجود آمده‌اند.

روایت دوم، آفرینش زن از مرد است. هر دوی این روایات در اوپانیشاد وجود دارند. مثلاً همان گونه كه در «متن بدون تفسیر» آورده‌ایم یك اوپانیشاد می‌گوید او ]مرد[ بدن خود را دو نیمه ساخته بود یا جای دیگر، زن می‌گوید این من (آدم) از بدن خود مرا پیدا كرد. یعنی زن از بدن مرد به وجود آمد.

پس می‌بینیم در اوپانیشاد دقیقاً دو روایت از آفرینش انسان وجود دارد. البته در این روایت‌ها پردازش‌های تخیلی و افسانه‌ای و اسطوره‌ای هم وجود دارد. مثلاً یك دفعه از بینی خدا مانو بیرون می‌پرد و متولد می‌شود. مثل این كارتون‌ها مانند پینوكیو كه ناگهان عروسك چوبی جان می‌گیرد و تبدیل به انسان می‌شود. یا مثلاً از شست راست برهما، مرد و از شست چپ او، زن به وجود می‌آید. ما در بحث خود به این تخیل‌ها و پردازش‌های تخیلی كاری نداریم و فقط جوهر و محتوای آن‌ها را مطرح می‌كنیم.

اما اگر اندكی بیشتر در این دو روایت دقت كنیم، می‌بینیم روایت دوم با كمی تفاوت و دستكاری همان روایت اول است. یعنی روایت دوم هم به نوعی همان روایت اول را می‌گوید ولی آن مبنای فراجنسی، یا دوجنسی اولیه را، «مرد» اعلام می‌كند و می‌گوید اول مرد بود و زن از او به وجود آمد. این روایت همان روایت اول است كه شكسته و معوج شده است. فمنیست‌ها می‌گویند این نشان‌دهنده قرائت مردسالارانه از مبنای اولیه است. حالا به درست یا نادرست بودن آن كاری نداریم. و به لحاظ تاریخی هم دقیقاً معلوم نیست كدام یك از این دو روایت نسبت به دیگری متقدم است. ولی به هر حال در یك متن هر دو روایت وجود دارد و كسی كه این متن را می‌خوانده هم زیاد احساس نمی‌كرده كه اعتقادات متضادی دارد، چون ذهن خودش هم تا حدی دوصدایی و مغشوش بوده است. یعنی یك بار عنصر اولیه را دوجنسیتی یا فراجنسیتی می‌داند، و یك بار هم می‌گوید زن از درون مرد به وجود آمده و عنصر اولیه را مرد تصور می‌كند.