کافه تلخ

۱۳۸۶ مهر ۲۷, جمعه

آیین مزدک ، بخش نخست


آیین مزدک نهضتی است زردشتی – گنوسی که طرفدار تحولات اجتماعی گسترده ای است.

این آیین در عصر قباد ساسانی (531-488 میلادی) رشد کرد و سبب یک رشته انقلابات و تحولات اجتماعی در ایران گشت، و هرچند، سرانجام به سختی سرکوب شد ، اما تاثیرات کوتاه مدت و دراز مدتی از خود برجای گذاشت.حتی میتوان باور داشت که یکی از علل سرنگوی امپراتوری ساسانی تاثیرات انقلابات مزدکی بود اما باید توجه داشت علل اساسی آن دادن اختیارات گسترده به فرمانداران در زمان انوشیران دادگر بوده و نمونه آن بهرام چوبینه است که هم ثروت داشت و هم قدرت.

باهمه پژوهشهایی که در باره آیین مزدک به عمل آمده است به علت نبودن مدارک مزدکی و تنها وجود نوشته های اندک دیگران درباره مزدکیان هنوز هم زوایایی از این آیین ناشناخته مانده است. که دلیل آن را باید نابود کردن آثار مزدکیان توسط تئکراتها و فرمانداران ساسانی دانست.
دلیل دیگر آن به باور مهرداد بهار آن بوده که؛ توده دین را عمدتا دهقانان ساده روستاها تشکیل می داده اند و فرهیختگان اندکی در میانشان وجودداشته است.

تنها اطلاعات ما تا این زمان از دشمنان این آیین است که متعلق به متنهای پهلوی پایان دوره ساسانی و آغاز اسلام ، مدارک سریانی، یونانی(بیزانسی) و اسلامی است.
همه اینها منعکس کننده نظر رسمی دولت ساسانی است و تقریبا هیچیک بیطرفانه به مسئله نگاه نمی کند.در مجموع شهرستانی، ابن ندیم و فردوسی اطلاعات مفیدی درباره آیین مزدکی در دسترس قرار می دهند.
در سیاسیت نامه نظام الملک و در روایات داراب هرمزدیار نیز اشاراتی به این آیین وجود دارد که ظاهرا بر منبعی کهن تر به نام "مزدک نامک" (1) است. منابع اسلامی از زرتشت نامی سخن می گویند که موبد شهر فسا بوده است ،بنابراین منابع، او که زرتشت پسر خرگان نامیده می شده ، بنیانگذار آیینی بوده است که در آغاز محتملا آیین زرتشتگان خوانده می شده.
زما زیست این زرتشت چندان روشن نیست.
منابع بیزانسی از بوندوس(بونده) نامی در روم یاد می کند که این آیین را تبلیغ می کرده است و گویند که او در اصل مانوی بوده ، ولی مذهب نو آورده بوده است.
او سپس از روم به ایران رفت و آیین خویش رابه نام "دیست دینان" تبلیغ کرد و قباد به آیین وی گروید و دریست دین شد البته ایرانیان کیش او را " تون داریسثنون" یعنی دین خدای خیر گفته اند که در زبان پهلوی دریست دین نامیده شده و معنی همان درست دین را می دهد همچنین از اینجا که او(بونداس) از روم به ایران آمده می توان چنین انگاشت که در اصل ایرانی بوده است.

بنابر این دو روایت ممکن است باور کنیم که چنین آیینی پیش از مزدک وجود داشته است و سپس بر اثر اوضاع نا بسامان ایران در دوره فیروز و قباد و در پی فعالیتهای مزدک ، آیین مزبور پیروان فراوانی در دوره قباد یافت و به نام مزدک خوانده شد و صورت دینی مستقل یافت.
در دوره ظهور مانی و مزدک شرایط اقتصادی - اجتماعی ایران عصر ساسانی به گونه ای بود که رویکرد به مسائل اجتاعی – سیاسی فزونی گرفت و چنین بود که مزدک آیین مانی را با شعارهای اجتماعی همراه ساخت و تغییرات اقتصادی – اجتماعی زمینه ساز نهضتی شد که مزدک پرچم دار آن بود به گفته سمعانی خود مزدک اهل نسا و از توابع خبیص بوده است.

ابن ندیم از مزدک القدیم و مزدک الاخر یاد می کند و این دین را که اساسا مزدکیه و خرمیه بوده است ، فرقه ای زرتشت می داند.
او می گوید مزدک القدیم طرفدار لذت بردن از زندگی و برابری و برادری در دارایی و زن بوده است. او معتقد به کار خیر و مخالف خون ریختن و آزار دیگران بوده است. مزدک الخر همان است که در عصر قباد ظاهر می گردد و به دست خسرو انوشیروان کشته می شود .
گفتنی است قباد آیین مزدک را میپذیرد اما بر اثر شورش درباریان و مخالفت موبدان از ایران فرار کرد و به هیاطله پناهنده شد و پس از بازگشت و رسیدن به شهریاری روابط او با مزدکیان متکی بر دور اندیشی بود.
با رسیدن انوشیروان به پادشاهی به روایت میرزا آقا خان کرمانی: انوشیروان دریافت که مال و نتیجه سخنان مزدک و پیروانش که نام آنرا مساوات حقوق و دادگری نام نهاده به ابطال سلطنت و تاسیس جمهوری می انجامد و چنین بود که مزدک و پیرئانش را قتل عام نمود و در اثر این قتل عام است که
دکتر زرین کوب شگفت زده شده می گوید دادگری او افسانه ای بیش نیست وگرنه دوازده هزار نفر را قتل عام نمی نمود و برخی بر این نظرند که قتل عام مزدکیان به سود تخت پادشاهی بوده و انوشیروان ناگزیر چنین کرده است.
راسل هینلز می گوید :چنین بود که مزدک در بیدادگاه انوشیروان محکوم به مرگ شد و به روایت مطهر بن طاهر مقدسی و مسعودی تنها در یک روز تعداد کشته های مزدکی به هشتاد هزار نفر رسید و ابولفرج تعداد کشته شدگان را در یک نیم روز یک صد هزار نفر می داند و خواجه نظام الملک از دوازده هزار نفر یاد کرده است